۲۵ آبان ۱۴۰۴
به روز شده در: ۲۵ آبان ۱۴۰۴ - ۱۱:۳۴
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۱۱۴۱۹۴
تاریخ انتشار: ۰۸:۳۲ - ۲۵-۰۸-۱۴۰۴
کد ۱۱۱۴۱۹۴
انتشار: ۰۸:۳۲ - ۲۵-۰۸-۱۴۰۴

تعریف خیانت در روانشناسی چیست ؟

تعریف خیانت در روانشناسی چیست ؟
خیانت به هر رفتار پنهانی گفته می‌شود که مرزهای توافق‌شده در یک رابطه عاطفی، زناشویی یا صمیمی را نقض کند.

دکتر منیر بیگلربیگی مشاور خانواده و زوج درمانگر بر این باور است  که خیانت به هر رفتار پنهانی گفته می‌شود که مرزهای توافق‌شده در یک رابطه عاطفی، زناشویی یا صمیمی را نقض کند و به اعتماد طرف مقابل آسیب بزند. خیانت الزاماً فقط یک رفتار جنسی نیست؛ هر عملی که به شکل آگاهانه و مخفیانه انجام شود و احساس امنیت، اعتماد و تعهد در رابطه را تضعیف کند، در روان‌شناسی «خیانت» نامیده می‌شود.

به گزارش میگنا، نخستین رسانه سلامت روان ایران در این مجال به دور از قضاوت و با نگاهی تحلیلی، به این سوال اساسی پاسخ می‌دهیم، مرزهای خیانت را بررسی کرده و انواع آن را از دیدگاه روانشناسی تشریح می‌کنیم.

خیانت یکی از پیچیده‌ترین و دردناک‌ترین تجربیات انسانی است که در روانشناسی جایگاه ویژه‌ای دارد. زمانی که در یک رابطه عاطفی یا زناشویی، اعتماد شکسته می‌شود، فرد آسیب‌دیده احساس فروپاشی دنیای درونی خود را تجربه می‌کند.

از نگاه روانشناسی، خیانت فقط یک رفتار نیست، بلکه یک فرآیند پیچیده عاطفی، شناختی و اجتماعی است که لایه‌های مختلفی دارد.

وقتی درباره خیانت صحبت می‌کنیم، منظور فقط رابطه جنسی با فردی خارج از رابطه اصلی نیست؛ بلکه هر نوع رفتار مخفیانه، نقض مرزهای توافق‌شده یا پنهان‌کاری عمدی که باعث رنجش، احساس تهدید یا بی‌اعتمادی در رابطه شود، می‌تواند مصداق خیانت باشد. در واقع، خیانت بیش از آنکه به عمل مربوط باشد، به شکستن یک پیمان عاطفی و شکاف در پیوند میان دو نفر اشاره دارد. هدف روانشناسی از مطالعه خیانت، فهم چرایی وقوع آن، پیامدهای آن بر ذهن و روان افراد و ارائه راهکار برای مواجهه سالم با این بحران است.

در تعریف روانشناختی، خیانت به معنای نقض اعتماد و عهد بین دو نفر است. در یک رابطه عاطفی سالم، افراد مجموعه‌ای از مرزها و توافق‌ها دارند که ممکن است آشکار یا ضمنی باشد. این مرزها معمولاً شامل صمیمیت عاطفی، وفاداری، احترام، صداقت و شفافیت است.

زمانی که یکی از طرفین بدون اطلاع یا توافق دیگری این مرزها را زیر پا می‌گذارد و به شکل پنهانی رفتاری انجام می‌دهد که اگر آشکار شود باعث آسیب عاطفی خواهد شد، خیانت شکل می‌گیرد.

بنابراین، خیانت معنایی فراتر از رابطه جنسی دارد. یک پیام صمیمی پنهانی، احساسات مخفیانه نسبت به فرد دیگر، ایجاد وابستگی عاطفی خارج از رابطه یا حتی ارتباط مجازی پنهانی می‌تواند به اندازه یک رابطه جنسی خیانت‌بار باشد. روانشناسان تأکید می‌کنند که عنصر اصلی خیانت، پنهان‌کاری و شکستن اعتماد است. هر آن چیزی که در تاریکی انجام شود و سایه‌ای بر امنیت رابطه بیفکند، می‌تواند در دسته خیانت قرار گیرد.

خیانت از نگاه روانشناسی ریشه‌های متعددی دارد.

یکی از مهم‌ترین ریشه‌ها، نارضایتی عاطفی در رابطه است. بسیاری از افرادی که خیانت می‌کنند، بیان می‌کنند که در رابطه اصلی احساس شنیده نشدن، دیده نشدن، تنهایی یا بی‌توجهی داشته‌اند. این به معنای توجیه خیانت نیست؛ بلکه روانشناسی تلاش می‌کند عوامل زمینه‌ساز را درک کند. گاهی افراد به دلیل ضعف ارتباطی، از گفت‌وگوی صادقانه درباره نیازهایشان پرهیز می‌کنند و به جای تلاش برای اصلاح رابطه، به سمت رابطه‌ای بیرونی کشیده می‌شوند. برخی از افراد به دنبال هیجان، تازگی یا احساس ارزشمندی هستند؛ زیرا رابطه طولانی‌مدت گاهی با یکنواختی همراه می‌شود. در این شرایط، فرد خیانت‌کار ممکن است برای فرار از احساس بی‌معنایی یا برای جبران کمبودهای درونی به فرد دیگری جذب شود.

از دیگر ریشه‌های خیانت می‌توان به ویژگی‌های شخصیتی اشاره کرد.

برخی ویژگی‌ها مانند تکانشگری، نیاز شدید به تأیید، ضعف در خودکنترلی یا ناتوانی در تحمل تعهد بلندمدت می‌تواند احتمال خیانت را افزایش دهد. همچنین سبک دلبستگی افراد نقش مهمی دارد. افرادی که سبک دلبستگی ناایمن دارند، ممکن است در رابطه احساس تهدید، ناامنی یا بی‌اعتمادی کنند و برای پر کردن خلأ درونی به روابط جایگزین پناه ببرند.

برخی افراد نیز سابقه خیانت در خانواده یا کودکی داشته‌اند و آن را به‌عنوان الگوی ناخودآگاه تکرار می‌کنند. محیط و فرهنگ نیز اثرگذارند. در جامعه‌ای که روابط پنهانی یا چندهمسری عادی‌سازی شود، احتمال خیانت بیشتر خواهد بود. در مقابل، فرهنگ‌هایی که ارزش وفاداری، گفتگو و صمیمیت را تقویت می‌کنند، بستر سالم‌تری برای روابط پایدار فراهم می‌کنند.

خیانت فقط یک رفتار آسیب‌زا نیست؛ پیامدهای روانی گسترده‌ای بر طرفین رابطه و حتی بر فرزندان دارد. برای فرد خیانت‌دیده، تجربه خیانت نوعی تروما محسوب می‌شود. بسیاری از افراد پس از فهمیدن خیانت، نشانه‌هایی مشابه اختلال استرس پس از سانحه را تجربه می‌کنند.

شوک، انکار، خشم، غم، اضطراب، بی‌اعتمادی، احساس بی‌ارزشی و کاهش شدید عزت‌نفس از جمله واکنش‌های طبیعی این مرحله است.

برخی افراد دچار اختلال خواب، وسواس ذهنی، بازسازی مکرر صحنه خیانت در ذهن، کاهش عملکرد اجتماعی و حتی افسردگی می‌شوند. احساس اینکه «تمام دنیای من فرو ریخته» حسی رایج است و روانشناسان آن را بخشی از روند طبیعی سوگ می‌دانند. زیرا خیانت در واقع مرگ یک تصور، یک اعتماد و یک امنیت عاطفی است.

برای فرد خیانت‌کار نیز پیامدهای روانی وجود دارد. بسیاری از این افراد پس از آشکار شدن خیانت دچار احساس گناه، شرم و اضطراب می‌شوند. برخی تلاش می‌کنند رابطه را ترمیم کنند، اما با مقاومت، بی‌اعتمادی یا اتهام‌زنی مداوم روبه‌رو می‌شوند.

حتی اگر رابطه ادامه پیدا کند، فرد خیانت‌کار ممکن است دچار ترس از طرد شدن، درگیری‌های درونی، احساس دوگانگی و نیاز به بازسازی هویت شود. اگر فرد خیانت‌کار مسئولیت رفتار خود را نپذیرد، احتمال تکرار خیانت در آینده افزایش می‌یابد.

روابط پس از خیانت وارد یکی از حساس‌ترین و چالش‌برانگیزترین مراحل می‌شود.

برخی روابط پس از خیانت پایان می‌یابند، اما بسیاری از زوج‌ها تصمیم به ادامه و بازسازی رابطه می‌گیرند. در روانشناسی، ترمیم رابطه پس از خیانت ممکن است، اما نیازمند صداقت، مسئولیت‌پذیری، گفت‌وگوی عمیق، گذشت زمان و اغلب کمک متخصص است.

اولین مرحله، شفای فرد خیانت‌دیده است.

او باید احساسات خود را بدون ترس بیان کند و فرصت پردازش شوک و ناراحتی را داشته باشد.

مرحله دوم، پذیرش مسئولیت کامل توسط فرد خیانت‌کار است.

او باید بدون توجیه و دفاع، رفتار خود را بپذیرد، دلایلش را بررسی کند و برای تغییر تلاش واقعی نشان دهد.

مرحله سوم، بازسازی اعتماد است که زمان‌بر و حساس است. اعتماد مانند شیشه‌ای است که شکسته و هرچند می‌تواند چسبانده شود، اما نیاز به مراقبت فراوان دارد.

در روانشناسی، گفتگو مهم‌ترین ابزار برای درمان زخم خیانت است.

زوج‌هایی که توانایی گفت‌وگوی شفاف درباره نیازها، احساسات و مرزهای آینده رابطه را دارند، شانس بیشتری برای بازسازی رابطه دارند. برخی زوج‌ها پس از عبور از بحران خیانت، به‌طور شگفت‌آوری رابطه‌ای عمیق‌تر، آگاهانه‌تر و صمیمانه‌تر پیدا می‌کنند. این وضعیت زمانی رخ می‌دهد که هر دو نفر از بحران برای رشد فردی و مشترک استفاده کنند. در مقابل، اگر خیانت تبدیل به چرخه‌ای تکرارشونده شود، رابطه به سمت فرسایش و تخریب پیش می‌رود.

در کنار پیامدهای فردی و رابطه‌ای، خیانت تأثیرات مهمی بر خانواده و به‌ویژه کودکان دارد. فضایی که مملو از تنش، بی‌اعتمادی، درگیری و سردی عاطفی باشد، امنیت روانی کودکان را تهدید می‌کند. کودکان ممکن است احساس ناامنی، ترس از از دست دادن والدین، کاهش عزت‌نفس یا مشکلات رفتاری را تجربه کنند.

حتی اگر والدین موضوع خیانت را پنهان کنند، کودکان تغییرات عاطفی را به‌خوبی تشخیص می‌دهند. بنابراین، مشاوره خانواده در این مرحله اهمیت زیادی دارد تا رابطه والدین و سلامت روان کودکان حفظ شود.

برای پیشگیری از خیانت، روانشناسی بر چند اصل مهم تأکید دارد.

اولین اصل، گفت‌وگوی صادقانه درباره نیازها، توقعات و مرزهای رابطه است.

بسیاری از خیانت‌ها به دلیل وجود نیازهای بیان‌نشده یا مشکلات ارتباطی شکل می‌گیرد. زوج‌هایی که به‌طور منظم درباره احساسات، مشکلات و تغییرات زندگی خود صحبت می‌کنند، احتمال کمتری دارد وارد روابط مخفیانه شوند.

اصل دوم، تقویت صمیمیت عاطفی است.

صمیمیت شامل توجه، احترام، محبت، همدلی و زمانی است که دو نفر برای یکدیگر صرف می‌کنند. داشتن لحظات مشترک، قدردانی از یکدیگر و حفظ جذابیت رابطه می‌تواند نقش مهمی داشته باشد. اصل سوم، کار بر روی نقاط ضعف فردی است.

اگر کسی مشکل در کنترل هیجانات، تکانشگری یا کمبود عزت‌نفس دارد، بهتر است با کمک مشاور یا روانشناس روی این مسائل کار کند تا روابط سالم‌تری بسازد.

دنیای امروز با گسترش فضای مجازی شکل جدیدی از خیانت را به وجود آورده است.

خیانت دیجیتال یا مجازی یکی از شایع‌ترین انواع خیانت در روابط امروزی است.

چت‌های پنهانی، لایک‌های مکرر، ارتباط‌های عاطفی مجازی یا گفتگوهای صمیمانه مخفیانه می‌تواند همان تأثیری را داشته باشد که یک رابطه فیزیکی دارد. روانشناسی تأکید می‌کند که احساسات واقعی انسان در فضای مجازی نیز شکل می‌گیرد و خیانت دیجیتال می‌تواند آسیب شدید به اعتماد رابطه وارد کند. به همین دلیل، زوج‌ها باید درباره مرزهای رفتار دیجیتال با هم گفت‌وگو کنند و به توافق برسند که چه نوع ارتباطاتی قابل‌قبول است و چه چیزهایی نقض اعتماد محسوب می‌شود.

خیانت یکی از پیچیده‌ترین و عمیق‌ترین تجربیات انسانی است که جنبه‌های روان‌شناختی فراوانی دارد. این تجربه می‌تواند به شدت ویران‌کننده باشد، اما در عین حال می‌تواند فرصتی برای بازنگری، رشد، گفت‌وگو و بازسازی رابطه نیز فراهم کند. آنچه اهمیت دارد، نوع مواجهه افراد با این بحران است. روانشناسی به ما یاد می‌دهد که خیانت فقط یک حادثه نیست، بلکه نتیجه مجموعه‌ای از عوامل فردی، عاطفی و ارتباطی است. اگر بتوانیم این عوامل را بشناسیم و مدیریت کنیم، می‌توانیم روابط سالم‌تر، صمیمانه‌تر و  با تاب‌آوری بیشتری بسازیم. هر رابطه‌ای که بر پایه صداقت، گفت‌وگو، احترام و صمیمیت بنا شود، می‌تواند در برابر تهدیدهای بیرونی و درونی مقاوم‌تر باشد.

پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
ارسال به دوستان
ورود کد امنیتی
captcha