عصر ایران ؛ مرتضی نظری ــ در مدرسه ما هنوز شادابی زنده است. بچهها در مدرسه هنوز پرانرژیاند. معلمان سهمی در این شادابی ندارند. اما نکته اینجاست که همین پیکر نیمهجان نظام آموزشی، که با شوکدرمانی سرپا نگه داشته شده، به خاطر تلاش معلمان هنوز نفس میکشد. اگر نگوییم این حرف بیانصافی است، بیایید نگاهی به واقعیت بیندازیم.
حدود ۱۰ هزار مدرسه در کشور داریم که نزدیک به ۵۰ درصد آنها در مناطق روستایی و ۱۰ تا ۱۵ درصدشان در مناطق صعبالعبور قرار دارند. دوستی از گیلان عکسی برایم فرستاده بود: مه غلیظی همهجا را گرفته بود، درختها بهسختی پیدا بودند. در این مدارس روستایی، دختر و پسر کنار هم درس میخوانند. معلم همزمان مدیر است، معاون است، و حتی دفتردار. بچهها لباسهای محلی گیلانی به تن داشتند؛ دخترها و پسرها با آن لباسهای رنگارنگ، انگار توی یک دنیای رویایی بودند. این یعنی مدرسه هنوز زنده است، چون این نسل زنده است.
اما چیزی که توی ذوق میزند، کتابهای درسی است؛ کتابهایی که از زندگی واقعی بریدهاند. آموزش و یادگیری باید پرسشمحور باشد، نه پاسخمحور. این مسئله هنوز در مدارس ما حل نشده است. جمله معروفی هست که میگوید: «بچهها با دنیایی از پرسش وارد مدرسه میشوند، اما مدرسه آنها را چروکیده و بیانگیزه به نقطهای میرساند.» نقطه یعنی پایان پرسش، پایان کاوش، جستوجو، کشف، بازیگوشی و شیطنت.