ایجاد تعادل میان مهر و حمایت یکی از بنیادیترین نیازهای انسان در مسیر رشد فردی و اجتماعی است. انسان همواره در میان دو جریان به ظاهر متضاد قرار دارد: از یک سو نیاز به محبت، مهربانی و توجه دارد و از سوی دیگر احتیاجمند حمایت، هدایت و ساختاردهی است.
به گزارش میگنا، اگر تنها به مهر پرداخته شود، فرد ممکن است دچار وابستگی، بیتصمیمی یا ضعف شخصیتی گردد؛ و اگر صرفاً حمایت خشک و ساختاری باشد، خطر سردی، فاصلهگیری عاطفی و احساس تنهایی پدید میآید. آنچه اهمیت دارد، یافتن نقطه تعادل میان این دو بعد است، نقطهای که در آن هم روح انسان سیراب شود و هم قدرت تصمیمگیری و استقلال او تقویت گردد.
در روانشناسی خانواده، مربیگری آموزشی، مدیریت سازمانی و حتی روابط دوستانه، این مسئله بهشدت اثرگذار است. ایجاد تعادل میان مهر و حمایت بستری را فراهم میکند که در آن، انسانها نه تنها احساس ارزشمندی میکنند بلکه توانایی رویارویی با چالشها را نیز در خود مییابند. این همان چیزی است که با عنوان تاب آوری شناخته میشود؛ یعنی قدرت ایستادگی، بازسازی و سازگاری در شرایط دشوار. بدون پیوند میان مهر و حمایت، تاب آوری به شکل پایدار شکل نمیگیرد. بنابراین، میتوان گفت ریشه بسیاری از موفقیتهای فردی و اجتماعی در این توازن نهفته است.
در ادامه تلاش میشود از جنبههای گوناگون به این موضوع پرداخته شود تا روشن گردد چگونه میتوان مهر را با حمایت در هم آمیخت و زمینهای برای پرورش تاب آوری در افراد و جامعه فراهم ساخت.
مهر در روابط انسانی به معنای ایجاد امنیت روانی و عاطفی است؛ همان نیرویی که کودک را در آغوش مادر آرام میکند یا همکار را در محیط کار دلگرم میسازد. اما مهر اگر تنها و بدون مرز یا هدایت باشد، گاه به دلسوزی افراطی تبدیل میشود و استقلال فرد را میگیرد. حمایت در اینجا نقش مکمل دارد؛ حمایت یعنی ایجاد ساختار، فراهم کردن منابع، ارائه آموزش، یا حتی وضع محدودیتهایی که به رشد و پیشرفت منجر میشود.
هنگامی که مهر و حمایت با هم تلفیق میشوند، انسان احساس میکند هم ارزشمند است و هم توانمند. این ترکیب همان زیربنای تاب آوری است. به عنوان مثال، کودکی که از سوی والدینش مهر میبیند اما در عین حال از او انتظار تلاش و نظم وجود دارد، در آینده با چالشها بهتر روبهرو میشود. او میداند که در پشتوانه خانواده پشتیبانی وجود دارد، اما همزمان میآموزد که مسئولیت رفتارهایش را بپذیرد. در محیطهای کاری نیز همین اصل صادق است؛ مدیری که تنها سختگیر باشد بدون مهر، باعث استرس و فرسودگی کارکنان میشود؛ و مدیری که تنها مهرورز باشد بدون ساختار، به بینظمی و افت بهرهوری منجر میگردد.
آنجا که هر دو در کنار هم باشند، محیطی ایمن، خلاق و مقاوم شکل میگیرد.
بنابراین، برای آنکه تاب آوری در سطح فردی یا سازمانی شکوفا شود، باید از یک سو بستر عاطفی امن وجود داشته باشد و از سوی دیگر چارچوبهای حمایتی روشن برقرار گردد. این تعامل ظریف همان هنر مدیریت روابط انسانی است.
مهر و محبت اصل و اساسو زیر بنای شخصیت انسان است. بدون مهر، هیچ انسان سالمی شکل نمیگیرد. روانشناسان بارها نشان دادهاند کودکانی که در سالهای نخستین زندگی از محبت محروم بودهاند، در بزرگسالی با مشکلاتی همچون اضطراب، افسردگی و حتی اختلالات رفتاری مواجه میشوند. مهر به فرد این پیام را منتقل میکند که «دوستداشتنی است»، «حق زندگی دارد» و «میتواند به دیگران اعتماد کند». این باورهای اولیه، زیربنای شکلگیری تاب آوری هستند.
وقتی فرد در ناخودآگاه خود احساس ارزشمندی دارد، در مواجهه با دشواریها کمتر دچار احساس بیهودگی یا شکست میشود. البته مهر تنها کافی نیست، اما نقشی حیاتی دارد. حتی در سختترین بحرانها، خاطره یک رابطه مهربانانه میتواند نیرویی عظیم برای بازگشت فرد به زندگی باشد. کسانی که تجربه روابط سرشار از مهر دارند، در برابر مشکلات شغلی، مالی یا عاطفی دیرتر میشکنند، زیرا در ذهنشان تصویری از حمایت عاطفی وجود دارد.
این موضوع بهویژه در جوامعی که فشارهای اقتصادی و اجتماعی بالا است، اهمیت بیشتری مییابد. وقتی افراد مهر را تجربه میکنند، به دیگران نیز آن را منتقل میکنند و بدینسان شبکهای از همدلی ایجاد میشود که مقاومت جمعی یا همان تاب آوری اجتماعی را افزایش میدهد.
بنابراین، مهر نهتنها در سطح فردی بلکه در سطح جمعی نقشی حیاتی دارد. اما برای اینکه مهر به ابزار واقعی رشد تبدیل شود، باید در کنار حمایت و ساختار قرار گیرد؛ در غیر این صورت به دلسوزی بیثمر یا حتی وابستگی آسیبزا بدل میگردد.
حمایت به معنای فراهم کردن ابزارها و شرایطی است که فرد بتواند از مهر دریافتشده در عمل بهره ببرد. اگر مهر و محبت بذر تاب آوری باشد، حمایت خاک و آبیاری آن است. حمایت میتواند مادی، روانی یا اجتماعی باشد: از تأمین امنیت مالی گرفته تا آموزش مهارتهای زندگی و ایجاد فرصتهای برابر. بدون حمایت، حتی محبت عمیق نیز گاه به احساس ناکامی تبدیل میشود.
برای مثال، جوانی که خانوادهاش او را بسیار دوست دارند اما هیچ حمایتی برای تحصیل یا کار او فراهم نمیکنند، دیر یا زود دچار سرخوردگی میشود. در مقابل، هنگامی که حمایت در کنار مهر قرار گیرد، فرد احساس میکند پشتوانهای واقعی دارد و میتواند بهسوی آیندهای روشن گام بردارد. در اینجاست که تاب آوری معنا پیدا میکند: فرد یاد میگیرد در برابر سختیها بایستد، زیرا مطمئن است هم از نظر عاطفی و هم از نظر عملی پشتیبانی میشود.
در سطح اجتماعی نیز همین قاعده برقرار است. جوامعی که تنها شعار مهر و همبستگی میدهند اما سیستمهای حمایتی کارآمد ندارند، در بحرانها بسیار آسیبپذیرند. در مقابل، کشورهایی که ساختارهای حمایتی چون بیمه، خدمات بهداشت روان، و سیاستهای عادلانه دارند، با وجود مشکلات جدی نیز تاب آوری بالاتری از خود نشان میدهند. بنابراین، حمایت مکمل ضروری مهر است و این دو در کنار هم میتوانند تاب آوری را از یک مفهوم روانشناختی فردی به یک سرمایه اجتماعی گسترده تبدیل کنند.
یکی از مهمترین چالشها در ایجاد تعادل میان مهر و حمایت، پرهیز از افراط یا تفریط است. مهر بیش از اندازه، بدون در نظر گرفتن واقعیتها، میتواند به لوس شدن، وابستگی یا بیمسئولیتی منجر شود. حمایت افراطی نیز ممکن است استقلال فرد را سلب کند و او را در نقش «وابسته» نگه دارد. از سوی دیگر، فقدان مهر سبب سردی، بیاعتمادی و تنهایی میشود و نبود حمایت به احساس بیپناهی و ناامیدی میانجامد.
در هر دو حالت، تاب آوری آسیب میبیند. تاب آوری زمانی شکوفا میشود که فرد هم محبت را تجربه کند و هم چالشها را با اتکای به حمایت سازنده پشت سر بگذارد. این امر نیازمند دقت، انعطاف و شناخت موقعیت است.
والدینی که تنها با مهر بیحد با فرزند رفتار میکنند، در آینده ممکن است با فردی مواجه شوند که توانایی تحمل ناکامی را ندارد. برعکس، والدینی که تنها با سختگیری و حمایت خشک و بیروح عمل میکنند، ممکن است فرزندی سرد، مضطرب یا منزوی تربیت کنند.
در محیطهای کاری نیز افراط در مهر (مثلاً سهلانگاری مدیریتی بهنام صمیمیت) یا افراط در حمایت (کنترل بیش از حد) هر دو به کاهش بهرهوری و ضعف تاب آوری سازمانی منجر میشوند. بنابراین، باید میان مهر و حمایت نوعی تعادل سیال برقرار گردد؛ تعادلی که بسته به سن، شرایط و نیاز افراد قابل تغییر باشد. این انعطافپذیری، نشانهای از بلوغ روابط انسانی و زیربنای واقعی تاب آوری است.
برای ایجاد تعادل میان مهر و حمایت و در نتیجه پرورش تاب آوری، میتوان به چند راهکار عملی توجه کرد.
نخست، آگاهی از نیازهای فردی و جمعی اهمیت دارد. بدون شناخت دقیق، ممکن است مهر را در جایی خرج کنیم که حمایت لازم ندارد یا حمایت را در جایی ارائه دهیم که مهر ضروری است.
دوم، باید مرزهای روشن ایجاد شود. مهر به معنای بیقید و شرط بودن نیست، بلکه به معنای پذیرش فرد در عین هدایت اوست.
حمایت نیز نباید به کنترل یا دخالت افراطی تبدیل شود، بلکه باید ابزار توانمندسازی باشد.
سوم، ارتباط مؤثر و شفاف کلید اصلی است. وقتی افراد درباره نیازها، احساسات و محدودیتهای خود با یکدیگر صادقانه گفتوگو میکنند، زمینه برای تعادل بهتر فراهم میشود.
چهارم، آموزش مهارتهای زندگی و تاب آوری از دوران کودکی و در سطح اجتماعی ضرورت دارد.
اگر افراد از همان ابتدا بیاموزند که چگونه عاطفه و ساختار را در کنار هم تجربه کنند، در بزرگسالی روابط سالمتر و کارآمدتری خواهند داشت.
پنجم، نهادهای اجتماعی و فرهنگی باید زمینههای لازم برای تلفیق مهر و حمایت را فراهم کنند؛ از سیاستهای حمایتی گرفته تا ترویج فرهنگ همدلی. در نهایت، باید بپذیریم که تعادل یک وضعیت ثابت نیست، بلکه فرایندی پویا است که نیازمند بازنگری مداوم است.
آنچه امروز بهعنوان تعادل میان مهر و حمایت تعریف میکنیم، ممکن است فردا با تغییر شرایط نیاز به اصلاح داشته باشد. این پویایی، خود بخشی از هنر تاب آوری است.
زهرا نیازاده نویسنده کتاب مسیر تاب آوری در ادامه آورده است ایجاد تعادل میان مهر و حمایت یک الزام اجتماعی است. انسانها برای رشد و شکوفایی نیازمند تجربه مهر هستند؛ نیرویی که به آنها احساس ارزشمندی میدهد. همزمان به حمایت نیاز دارند؛ ساختاری که امکان عملی شدن آرزوها و تواناییها را فراهم کند.
این دو در کنار هم بستری میسازند که در آن تاب آوری بهعنوان سرمایهای پایدار شکل میگیرد. جامعهای که تنها بر محبت تکیه دارد، در برابر بحرانها شکننده است و جامعهای که تنها بر حمایت خشک تمرکز میکند، فاقد روح انسانی و همبستگی میشود. تعادل میان این دو، یعنی ساختن فضایی که در آن هم قلبها گرم است و هم اندیشهها و تواناییها به کار گرفته میشوند.
چنین فضایی نهتنها افراد را در برابر مشکلات مقاومتر میکند، بلکه سرمایه اجتماعی و فرهنگی را نیز افزایش میدهد. در خانواده، مدرسه، محیط کار و حتی سیاست، این اصل کاربردی است. هر جا که مهر و حمایت همزمان حضور داشته باشد، امید و پایداری نیز رشد میکند. تاب آوری تنها یک ویژگی فردی نیست، بلکه حاصل شبکهای از روابط انسانی متعادل است.
پس اگر بهدنبال آیندهای پایدار، جامعهای سالم و فردی توانمند هستیم، باید همواره بیاموزیم چگونه میان مهر و حمایت تعادل برقرار کنیم. این یادگیری مداوم، همان راهی است که انسان را از شکنندگی به سوی استقامت، از ناامیدی به سوی امید، و از تنهایی به سوی همبستگی هدایت میکند.
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر