عصر ایران؛ مهرداد خدیر- در وانفسای کاغذ که به قیمت آزاد هم نایاب شده و در دورانی که مجلهخوانی و کلمه تحت الشعاع فضای مجازی و شبکههای اجتماعی و تصویر قرار گرفته چند مجلۀ فاخر هنوز چراغ مطبوعات کاغذی را روشن نگاه داشتهاند؛ مجلاتی که واقعا چاپ و واقعا منتشر میشوند.
این تأکید بر واژۀ "واقعا" به خاطر آن است که تا از وزارت فرهنگ خواسته میشود از "مجلات واقعی" حمایت کند بلافاصله اعداد عجیب و غریبی از نشریات در حال انتشار ارایه میدهند در حالی که خودشان هم میدانند یا واقعا منتشر نمیشوند یا دستکم نسخه های کاغذی محدودی دارند و "نمود"شان بیش از "بود"شان است وگرنه مجله واقعی را باید در دکه دید یا در کتاب فروشی و شهرکتاب منتها برخی از غیر واقعیها ادعا میکنند در ترمینالها توزیع میکنیم یا مستقیما به دست مشترکان میرسانیم!
چند مجله اما اعتبار و آبروی فرهنگ و هنر ایراناند و شاخصترین آنها بخارا، سمرقند، سیاستنامه، تجربه، نگاهنو، اندیشه پویا، عصراندیشه، ترجمان، آگاهینو و تازگیها فصلنامۀ گواه و البته چند مجلۀ دیگر فارغ از گرایش و سمت گیریشان و قطعا چند تا یا ازقلم افتاده مثل قلمیاران یا نمیدانیم همچنان منتشر میشوند یا نه. مثل دیلمان در گیلان.
منتها بیشتر اینها لنگ کاغذند در حالی که همینها هم نباشند مطبوعات و معاونت مطبوعاتی معنی خود را از دست میدهد و دکههای شهر بیش از این به محل عرضۀ فروش تنقلات و دخانیات و مایعات بدل میشود!
این مقدمه بهانهای است برای اشاره به انتشار شمارۀ جدید مجلۀ سیاستنامه ؛ شماره 34 و به قیمتی ارزان تر از یک پیتزا: 250 هزار تومان.
روی جلد سیاستنامه به طرح بانو دکتر ژالۀ آموزگار استاد بیبدیل ادبیات و ایرانپژوه و ایراندوست اختصاص دارد. این طرح به خامۀ کارتونیست نام آشنا هادی حیدری است و جا دارد از او هم یاد شود که هم دلمشغول فرهنگ است و ادبیات و هم البته سیاست و حریت خود را حفظ کرده و به خاطر حمایت از رییس جمهور نقد را فرونمیگذارد و با طرح خود نقش مؤثری در بیدار شدن دولت برای پس گرفتن لایحه محتوای خلاف واقع ایفا کرد.
سیاستنامه بهانه است و مدام گریز میزنیم به کاغذ و بیمهریها و طراح جلد و همینقدر باید اشاره کرد که عنوان "آموزگار ملی" واقعا ژالۀ آموزگار را میسزد و باز جا دارد از بخارا و علی دهباشی یاد کرد که بسا زودتر از سیاستنامه ژالۀ آموزگار را به مخاطبان غیر تخصصی او هم شناساند.
سیاستنامه با یک خبرنامۀ پر و پیمان 18 صفحهای شروع میشود که اغلب گزارش تولیدی است و از روی سایتها برنداشتهاند مگر خبرگزاری کتاب که قصۀ آن جداست و به این اخبار اشاره دارد: آیین بزرگداشت دکتر محمود سریعالقلم با عنوان عقلانیت و توسعه. اهمیت این یادآوری به خاطر آن است که چند سالی است با واژۀ "توسعه" مشکل پیدا کردهاند و به جای آن می گویند پیشرفت و در رسانههای رسمی از عقلانیت کمتر میشنویم. گزارش بعدی "شب حمید احمدی" است و این یکی گزارش خبرگزاری کتاب است دربارۀ این مراسم. دکتر احمدی استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران است با دغدغۀ هویت و ملیت ایرانی.
راستی همه جا نشان از ملیت و ایران است و همین سیاستنامۀ این شماره را با دیگر نشریات متفاوت کرده است و خوشبختانه بعد از جنگ 12 روزه مخالفان ملیگرایی به اهمیت آن پیبردند و وقتی صدا و سیما ایران ایران میکند و شهرداریِ زاکانی در میدان فاطمی بنرهای بزرگ دربارۀ ایران و خوانندگان ایران دوست نصب می کند از سیاستنامه که بر اساس ایدۀ ایرانشهر پا گرفته عجیب نیست اگر بیشترو عمیقتر بپردازد. گزارش بعدی دربارۀ روز بزرگداشت فردوسی است و البته خبرهای دیگر.
خود حامد زارع -مدیر و سردبیر سیاستنامه- به این پرسش پرداخته که "چرا و چگونه ایران جاودان مانده" و چه خوب که او از برخی رویکردهای گذشته همچون طعنه به دکتر سروش با شایبۀ تلاش برای اختلافافکنی میان او و دکتر رضا داوری اردکانی فاصله گرفته و در جایی قرار گرفته که باید و شاید و حامد زارع است و دیگر محمود مزروع نیست! یادداشت خوبی است و تنها کاش او و دیگران شکل درست کلمه "قیمومَت" را به کار برند و ننویسند: "قیمومیت".
او معتقد است: وارد کردن مفهوم ایرانشهر به عنوان ایدهای سیاسی و مدنی میتواند بسیاری از فقدانها و چالشها و نظریه پردازیها دربارۀ ایران را برطرف کند. سخن نادرستی نیست اما ایرانشهریها باید مراقب باشند که در دام و دامان فاشیسم درنغلتند چرا که عاقبت ملیگرایی افراطی همانا فاشیسم است.
بلافاصله بعد از این نقد ملایم اما باید گفت آفرین به خاطر یاد استاد دکتر رضا رییسطوسی. کاری که شبکۀ چهار سیما با مدعای شبکۀ فرهیختگان باید انجام میداد ولی ترجیح میدهند به متفکران همسو بپردازند یا ساکت درقبال تحولات سیاسی و اجتماعی و رییس طوسی البته چنین نبود.
بهترین عنوان برای او همان "پژوهشگر مبارز" است که رسول صفرآهنگ به کار برده است. در تلقی عمومی البته پژوهشگر سر در گریبان خود دارد و اوقات را در کنج انزوا و لای کتاب و کتابخانه سر میکند و نویسنده خواسته بر این انگاره مُهر بطلان زند. او تعبیر کنشگر- پژوهشگر را هم برای رییس طوسی به کار برده است.
پروندۀ این شمارۀ سیاستنامه به دکتر مهدی محقق اختصاص دارد و 96 ساله شدن او و چه خوب که به سبک علی دهباشی در حیات تجلیل کرده است و جالب این که مقالۀ اول گفتاری است از نوشآفرین انصاری که هر چند به عنوان دبیر شورای کتاب کودک معرفی شده اما چنان که از عنوان برمیآید ( 60 سال زندگی مشترک) همسر اوست و به این بهانه بد نیست اشاره کنم به فرهنگدوستی شورای شهر سابق تهران (1400- 1396) که نام دو خیابان در یوسف آباد تهران را به دکتر مهدی محقق و نوشآفرین انصاری اختصاص داده و تقریبا همه روزه از هر دو عبور می کنم!
شبیه این کار – به ابتکار دکتر حق شناس- در خیابان وصال تهران انجام شده و دو خیابان مقابل هم به نام دکتر محمد علی اسلامیندوشن و همسر او (دکتر شیرین بیانی) و البته در هر دو فقره به خاطر همسری نیست به سبب جایگاه خود این بانوان هم هست منتها در انتخاب مکان نزدیک با مقابل نام همسر انتخاب شده و هر دو زوج هم در حیاتشان و البته حالا استاد اسلامیندوشن از این جهان رخت بربسته است. گفتو گو با بهاء الدین خرمشاهی دربارۀ مقام علمی و ادبی دکتر مهدی محقق هم خواندنی است.
اسلام ایرانی به روایت مهدی محقق به قلم مهرداد محمدی نشان می دهد که چرا سیاستنامه سراغ او رفته و چه کار خوبی چون اصطلاح "اسلام ایرانی" را جریان احمدینژاد که از سواد کافی برخوردار نبودند به شکل دیگری ارایه کرده بودند.
گزارش ویژۀ سیاست نامه به یکصدمین سالگرد درگذشت محمد علی شاه قاجار اختصاص دارد. البته 16 فروردین 1404 مناسبت آن بود و این شماره ویژۀ بهار است و ما در تابستان دربارۀ آن با شما مینویسیم ولی چندان اهمیت ندارد زیرا مطالبی از این دست کهنه نمیشود.
صفحه 116 اما برای عصر ایرانیها و این نویسنده دلچسبتر است چون مقاله و پژوهشی است از دوست و همکار نازنین خودمان – رضا کدخدازاده- دربارۀ یکصدمین زادروز بهرام فرهوشی (29 فروردین 1304) با عنوان "مُدونِ بزرگترین آثار فولکوریک ایران". چون در نگاه اول مدوَن به این صورت خوانده می شود شاید "تدوین کننده" رساتر بود ولی لابد حکمتی داشته چون رضاکدخدازاده صاحب فضیلت و معرفت است.
باز جای خوشوقتی است که مقاله بعدی هم به قلم حمیدرضا محمدی است که روزنامه نگاری دلمشغول ادبیات و تاریخ است و به شصتمین سالروز ترور شاه (21 فروردین 1344) پرداخته و هر سه گزارش خواندنی است.
قرار نیست مطالب سیاستنامۀ شمارۀ 34 را چنان معرفی کنم که از خرید و خواندن آن احساس بی نیازی کنید! حتی این بار تنها به قصد توصیه به خرید مجله ننوشتهام بلکه میخواهم به وزیران فرهنگ و علوم که خوشبختانه در دولت کنونی با هر متر و معیار مقبولتر و مطلوبتر از اسلاف خود در دولت قبلاند بپرسم آیا از مجلاتی که بدون بودجههای دولتی و رانتهای کلان و در بخش خصوصی با این کیفیت منتشر میشوند نباید با خرید در کتابخانهها و دانشگاهها حمایت کرد؟
حمایت ویژه هم نه. دستکم کاغذ مورد نیاز را در اختیارشان قرار داد؟ حمایت اصلی البته از جانب مخاطبان است که مجلات فاخر و فرهنگی و غیر وابسته را در سبد خرید خود قرار دهند.