عصر ایران - نسلکشی (Genocide) به معنای نابودی عمدی و نظاممند تمام یا بخشی از یک گروه انسانی، بر اساس ویژگیهای قومی، نژادی، مذهبی یا ملی آن گروه است. این واژه بار حقوقی بسیار سنگینی دارد و یکی از بالاترین سطحهای جرم در حقوق بینالملل محسوب میشود.
اصطلاح "نسلکشی" را حقوقدان لهستانی-یهودی، رافائل لمکین در سال ۱۹۴۴ ابداع کرد و نخستین بار به صورت رسمی در سال ۱۹۴۸ در کنوانسیون پیشگیری و مجازات جنایت نسلکشی به تصویب سازمان ملل رسید.
رافائل لمکین
بر اساس ماده ۲ کنوانسیون ۱۹۴۸ سازمان ملل، نسلکشی به هر یک از اعمال زیر اطلاق میشود، مشروط بر آنکه با قصد نابودی کلی یا جزئی یک گروه قومی، نژادی، ملی یا مذهبی خاص انجام شده باشد:
1. کشتن اعضای گروه
2. وارد آوردن آسیب شدید جسمی یا روانی به اعضای گروه
3. قرار دادن عمدی گروه در شرایطی که منجر به نابودی فیزیکی آن شود
4. اعمال اقداماتی با هدف جلوگیری از زاد و ولد در گروه
5. انتقال اجباری کودکان گروه به گروهی دیگر
توجه به واژۀ «قصد نابودی» (intent to destroy) در این تعریف بسیار مهم است؛ چون عنصر عمدیت در نسلکشی، آن را از جنایت جنگی یا جنایت علیه بشریت متمایز میکند.
[تا پیش از جنایت جاری در غزه] بعضی از نمونههای تاریخی شناختهشده از نسلکشی عبارت بودند از:
1. نسلکشی ارامنه (۱۹۱۵–۱۹۱۷) به دست امپراتوری عثمانی
2. هولوکاست: کشتار یهودیان در دوران نازیها (بر سر تعداد اختلاف است ولی در رسانه های غربی عدد 6 میلیون ذکر شده)
3. نسلکشی رواندا (۱۹۹۴): کشتار حدود ۸۰۰هزار نفر از قوم توتسی بهدست افراطیون هوتو
4. نسلکشی در بوسنی: کشتار مسلمانان بوسنیایی در سربرنیتسا (۱۹۹۵)
5. نسلکشی یزیدیها به دست داعش در عراق (۲۰۱۴)
هر یک از این وقایع، در سطح بینالمللی با پیگرد یا مستندسازی روبهرو شدهاند؛ گرچه در مواردی، عدالت در قبال این جنایات به طور کامل اجرا نشد.
تفاوت نسلکشی با سایر جنایات
1. جنایت جنگی ممکن است بدون قصد نابودی یک گروه خاص رخ دهد، ولی نسلکشی حتماً بر قصد ریشهکن کردن آن گروه استوار است.
2. جنایت علیه بشریت شامل حملات سازمانیافته علیه غیرنظامیان است، اما بدون ضرورت نابودی گروهی خاص.
بنابراین، نسلکشی، شدیدترین شکل خشونت جمعی است و تعریف آن از لحاظ حقوقی، باریکتر و دقیقتر از جنایات دیگر است.
مسئولیت حقوقی و پیگرد نسلکشی
دیوان کیفری بینالمللی (ICC) و دادگاههای بینالمللی ویژه (مانند دادگاه رواندا یا یوگسلاوی سابق) صلاحیت رسیدگی به نسلکشی را دارند. افراد - چه نظامیان، چه مقامهای سیاسی، و چه حتی رهبران مذهبی یا رسانهای - در صورت اثبات نقش فعال یا تحریکآمیز، ممکن است به نسلکشی محکوم شوند. اما در عمل، اثبات عنصر «قصد نابودی» بسیار دشوار است و بسیاری از موارد مشکوک به نسلکشی، بهدلایل سیاسی یا حقوقی، با عنوانهای ملایمتری (مثل «پاکسازی قومی» یا «خشونت شدید») توصیف میشوند.
چرا شناخت نسلکشی مهم است؟
شناخت و نامگذاری نسلکشی، تلاشی برای جلوگیری از فراموشی و تکرار آن است. نسلکشی نه فقط مرگ فیزیکی انسانها، بلکه تلاشی است برای پاککردن حافظۀ جمعی، هویت فرهنگی، و حق زیستن یک ملت یا قوم. خاموش ماندن در برابر نسلکشی، در نهایت به این معناست که هیچ چیز مقدس نیست؛ نه زندگی، نه تفاوت، نه انسان.