عصر ایران / مدرسه کار و کسب ؛ دکتر عباس منصورنژاد* - در سالهای اخیر، واژه"دیجیتال مارکتینگ" به یکی از واژگان پرکاربرد در فضای کسبوکار ایران تبدیل شده است. بسیاری از مدیران، مشاوران و صاحبان کسبوکار به دنبال یادگیری یا بهکارگیری ابزارهای دیجیتال برای بازاریابی بهتر محصولات و خدمات خود هستند. اما در این میان، مفهوم عمیقتر و مهمتری وجود دارد که اغلب نادیده گرفته میشود: تحول دیجیتال (Digital Transformation).
تحول دیجیتال، صرفاً به معنای تبلیغ در اینستاگرام یا طراحی یک وبسایت نیست. این مفهوم، به بازنگری بنیادین در مدل کسبوکار، فرآیندها، فرهنگ سازمانی، تجربه مشتری و حتی مدلهای درآمدی با استفاده از فناوریهای دیجیتال اشاره دارد. به بیان سادهتر، دیجیتال مارکتینگ فقط یکی از ابزارهای تحول دیجیتال است، نه تمام آن.
مدیرانی که صرفاً بر دیجیتال مارکتینگ تمرکز میکنند، ممکن است در رقابت کوتاهمدت پیروز شوند، اما برای بقا و رشد پایدار در اکوسیستم پیچیده و متغیر امروز، نیازمند نگاهی جامعتر هستند. تحول دیجیتال، پاسخی استراتژیک به تغییرات محیطی، رفتاری و فناورانهای است که تمام ابعاد کسبوکار را تحتتأثیر قرار داده است.
برای مثال، یک فروشگاه زنجیرهای ممکن است با تبلیغات هدفمند در شبکههای اجتماعی فروش خود را افزایش دهد، اما اگر سیستم انبارداری، زنجیره تأمین، خدمات مشتریان و منابع انسانی آن دچار ناکارآمدی باشند، هیچ تبلیغی نمیتواند بهتنهایی نجاتبخش باشد. تحول دیجیتال دقیقاً به چنین شکافهایی توجه میکند.
از سوی دیگر، بسیاری از مدیران گمان میکنند که تحول دیجیتال به معنای خرید نرمافزارهای گرانقیمت یا استخدام متخصصان فناوری است. درحالیکه تحول دیجیتال، پیش از آنکه پروژهای فناورانه باشد، پروژهای انسانی و راهبردی است. این تحول از تغییر ذهنیت مدیران آغاز میشود، نه از نصب سیستمهای جدید.
تحول دیجیتال به مدیران کمک میکند تا:
۱. مدل کسبوکار خود را بازنگری کنند و ارزش پیشنهادی خود را با نیازهای دیجیتالیشده مشتریان هماهنگ نمایند.
۲. دادهمحور تصمیم بگیرند و از بینشهای واقعی بهجای حدس و گمان استفاده کنند.
۳. فرآیندهای داخلی را سادهسازی و چابکسازی کرده و از منابع سازمانی بهرهبرداری بهینه نمایند.
۴. تجربه مشتری را به شکلی هوشمندانه و شخصیسازیشده طراحی کنند.
۵. فرهنگ سازمانی را به سمت نوآوری، یادگیری مستمر و مشارکت فعال کارکنان سوق دهند.
برخلاف دیجیتال مارکتینگ که بیشتر با ابزارهایی مانند تبلیغات کلیکی، بهینهسازی موتور جستوجو و شبکههای اجتماعی شناخته میشود، تحول دیجیتال شامل فناوریهایی نظیر هوش مصنوعی، کلانداده، اینترنت اشیاء، اتوماسیون فرآیندها، بلاکچین و رایانش ابری است که هر کدام میتوانند ساختار یک کسبوکار را از اساس متحول کنند.
یکی از دلایلی که بسیاری از مدیران بهجای تحول دیجیتال، تنها به دیجیتال مارکتینگ بسنده میکنند، قابل لمس و فوری بودن نتایج بازاریابی دیجیتال است. اما همانطور که درختی با آب دادن به برگهایش زنده نمیماند، یک سازمان نیز تنها با تبلیغات دیجیتال نمیتواند رشد پایدار داشته باشد. ریشهها، همان ساختار و فرآیندهای داخلی هستند که نیاز به تغذیه و بازآفرینی دیجیتال دارند.
در شرایط پیچیده اقتصادی ایران، تحول دیجیتال میتواند به عنوان یک مزیت رقابتی حیاتی عمل کند. کسبوکارهایی که در این مسیر گام برداشتهاند، انعطافپذیری بیشتری در برابر بحرانها، بهرهوری بالاتر، و وفاداری بیشتر مشتریان را تجربه کردهاند.
در پایان، این نکته حیاتی است که مدیران ارشد و تصمیمگیران بدانند "تحول دیجیتال" نه یک مد زودگذر، بلکه یک ضرورت راهبردی است. همانگونه که حسابداری یا مدیریت منابع انسانی برای بقاء سازمانها حیاتی است، تحول دیجیتال نیز به یک پایه اصلی در حکمرانی نوین سازمانها تبدیل شده است.
امروزه دیگر نمیتوان فقط با کمپینهای دیجیتال برنده شد. برندگان واقعی، آنهایی هستند که ساختار کسبوکار خود را متناسب با دنیای دیجیتال بازطراحی کردهاند. زمان آن رسیده است که مدیران ایرانی، دیجیتال مارکتینگ را به عنوان بخشی از پازل بزرگتر "تحول دیجیتال" ببینند؛ پازلی که اگر درست چیده شود، آیندهای رقابتی، پایدار و هوشمندانه را رقم خواهد زد.
______________________________
* عباس منصورنژاد
- دکتری مدیریت
- کوچ حرفه ای مدیران عامل
- مدیر عامل مرکز مشاوره کسب وکار بهینه