مردم سالاري: همه پرسي؛ تخطئه يا تاييد؟«همه پرسي؛ تخطئه يا تاييد؟» عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاري به قلم عباسي حاتمي است كه در آن ميخوانيد؛ محمود احمدي نژاد پيشنهاد کرده اند براي ارزيابي ديدگاه هاي مردم، طرح تحول اقتصادي يا هدفمند کردن يارانه ها را به رفراندوم بگذارند.
هر چند اين موضوع ماه ها پيش از سوي افرادي همچون دبيرکل حزب مردم سالاري که مخالف ديدگاه هاي دولت در مورد اين طرح بودند براي اصلاح اشکالات آن با نظر مردم مطرح شده بود اما با اين وجود نبايد آقاي احمدي نژاد را به کلي تخطئه کرد بلکه اين پيشنهاد را بايد گامي به جلو دانست زيرا همه پرسي در مسائل مهم کشوري از اصول قانون اساسي است. البته نبايد همه پرسي به طرح تحول اقتصادي خلا صه شود بلکه امروزه ايران با چالش هاي زيادي روبروست که لا زم است ديدگاه هاي مردم را جويا شود تا اين چالش ها با نظرات نسل جوان اصلا ح گردند.
حدود 70 درصد مردم ايران جوان هستند که انتظارات جديدي دارند و دوست دارند کليه قوانين با ديدگاه هاي آنان همسو باشد.
قوانين و چالش هايي که مي تواند دستمايه همه پرسي قرار گيرند عبارتنداز
1- قانون انتخابات; يکي از بحث هاي کليدي و چالش برانگيز در کشور قانون انتخابات است که همواره اعتراضات زيادي را به دنبال دارد و باعث صرف هزينه هاي زياد و بگو مگوهايي مي شود که همين امر موجب ارائه پيشنهاد کميسيون انتخابات در مجمع تشخيص و يا پيشنهاد تعدادي از نمايندگان مجلس مبني بر استاني شدن انتخابات مجلس گشته است.
مي توان در خصوص اصلا ح قانون انتخابات به همه پرسي نيز مراجعه کرد.
موضوعات مهم در قانون انتخابات، افزايش نقش احزاب در انتخابات و نگاه استاني و نه محلي به نمايندگان مجلس، نحوه تاييد صلا حيت کانديداها و دهها موضوع ريز و درشت ديگر را مي توان مثال زد کما اينکه مي توان از قانون احزاب مثال زد. اين قانون در ايران کهنه و ناکار آمد است که پاسخگوي نيازهاي امروزي نمي باشد. مي توان در خصوص نحوه فعاليت احزاب سياسي به آراي عمومي مراجعه کرد.
امکان فعاليت آزاد سياسي براي تمامي جناحهاي سياسي معتقد به قانون اساسي و مقررات نظام و تماميت ارضي کشور از لوازم توسعه سياسي در جهان امروز است.
هيچ کشوري بدون توسعه سياسي به توسعه اقتصادي و اجتماعي نمي رسد.
سياست در راس تمام تصميم گيري ها قرار دارد. بايد مراجعه به آراي عمومي به عنوان يک ارزش مهم سياسي و اجتماعي در کشور نهادينه و عملي شود و به همين خاطر در اصل 59 قانون اساسي گنجانده شده است.
حتي مي توان در خصوص اختلا فات سياسي جناح ها، اختيارات رئيس جمهوري و برخي اصول قانون اساسي (بويژه اصل 44) به همه پرسي مراجعه کرد.
به همين دليل نبايد پيشنهاد آقاي احمدي نژاد را به کلي رد و در صورت شرايط ويژه بايد استقبال کرد.
كيهان:به بهار بسپار«به بهار بسپار»عنوان يادداشت روز روزنامهي كيهان به قلم محمد ايماني است كه در آن ميخوانيد؛بگذار اين نوشته، پاره پاره باشد و كلام، بريده بريده... كه سخن از عشق و حرف و حريف دل است. حكايت غريبي است بهار و باران. مثل خود نوروز، ساعتي آفتابي و ساعتي ابري و باراني. لب به خنده گشوده و چشم به اشك، تر. اين ذات بهاران است و كس از اين سايه روشن و ابر و آفتاب نمي رنجد كه هر دو در ذات بهار است، تابيدن و باريدن و جان دادن و روياندن. حكايت غريبي است بهار و باران. و غريب تر، دلي كه «جان بهار و باران» را بهانه مي گيرد. بهار من، بارانم، خرّمي روزگاران، سلام! السلام علي ربيع الانام¤ و نضره الايام. سلام بر بهار جان ها و طراوت و خرّمي روزگاران.
اي كه بوي باران شكفته در هوايت
ياد از آن بهاران كه شد خزان به پايت
... جز غمت ندارم به حال دل گواهي
اي كه نور چشمم در اين شب سياهي
چشم من به راهت هميشه تا بيايي
باغ من، بهارم، بهشت من كجايي
بهار، بشارت و آيتي از توست. ناگهان جاري مي شود در رگ و تن جان و جهان. جاي ريزش ها مي روياند و مرده زنده مي كند. ناگهان در نهايت خزان و رخوت و مرگ، جهانگير مي شود بهار. و مگر مي شود با بهار جنگيد؟ بهار، اين گونه هم، بشارتي از توست. آن زمان كه در جان جهان مي دود، خون تازه در رگ هستي جاري مي سازد، بي تاب مي كند و در جوش و جنبش مي آورد.
عشق آمد و شد چو خون، اندر رگ و پوست
تا كرد مرا تهي و پرساخت ز دوست
اجزاي وجود من همه دوست گرفت
نامي است ز من بر من و باقي همه اوست
سهم آدمي از اين باران بهاري و از اين جنب و جوش و خروش چه مي شود؟ دردانه خلقت پيامبر اعظم(ص) فرمود «مثال آن چيزي كه خداوند مرا از هدايت و علم برانگيخت مثال باران فراوان است كه به زمين مي رسد. بخشي از زمين، پاكيزه و نرم و مستعد است، پس آب را مي پذيرد و انواع فراوان گياه و سبزه را مي روياند. و بخشي از زمين، سنگ و سخت است كه آب را نگاه مي دارد و مردم از آن مي نوشند و آبياري و زراعت مي كنند و پاره اي از باران به زمين شوره ]و بي استعداد[ مي رسد، نه آب را نگاه مي دارد و نه گياه مي روياند. اين مثال كسي است كه در دين خدا تعمق كند و خداوند او را به آنچه مرا مبعوث كرده منتفع سازد، پس او بياموزد و بياموزاند. و باز مثال كسي است كه سرش را بالا گيرد و هدايتي را كه خداوند مرا به خاطر آن فرستاده نپذيرد.»
باران كه در لطافت طبعش خلاف نيست
در باغ لاله رويد و در شوره زار خس
ذات بهار و باران، روياندن و جان دادن است. بدان شرط كه آغوش بگشايي و به جان بخري. همان فرمايش نوراني رسول خداست كه «ان لربّكم في ايام دهركم نفحات من رحمته الا فتعرّضوا لها فلعلّ احدكم تصيب نفحه فلايشقي بعدها. همانا براي پروردگار در ايام روزگار شما نفحه هايي از رحمت اوست، آگاه باشيد و خويش را در معرض آن نسيم ها قرار دهيد، باشد كه به كسي از شما برسد، پس بعد از آن دچار شقاوت نشود.» بهار را بايد چشيد، بايد شنيد و لبيك گفت تا احيا شد. اين سنت و فرمان الهي است: «اي كساني كه ايمان آورده ايد اجابت كنيد خدا و رسول او را آن هنگام كه شما را مي خوانند به آنچه زنده مي كند شما را و بدانيد خداوند ميان انسان و قلب او حائل است و اينكه به سوي او محشور مي شويد»(آيه 42 سوره انفال). مگر هر كس مي تواند «فراخوان رويش و زندگي» را لبيك گويد؟ «تنها كساني تو را اجابت مي كنند كه شنوا هستند» (سوره انعام) و «اگر تو را اجابت نمي كنند بدان كه آنها فقط از هواهاي خود تبعيت مي كنند»(سوره قصص). اي پيامبر «آنها كه جز خدا را مي خوانند، حتي به اندازه پوست نازك هسته خرما را مالك نيستند. اگر آنها را دعوت كنيد، صداي شما را نمي شنوند و اگر بشنوند، شما را اجابت نمي كنند... نه كور و بينا برابرند و نه تاريكي و نور و نه آفتاب و سايه. و مساوي نيستند زندگان و مردگان. خداوند هر كه را بخواهد شنوا مي كند و تو نمي تواني شنوا كني آنها را كه در گور هستند... خداوند از مردم و جنبندگان و چارپايان در گونه هاي مختلف خلق كرده است، همانا فقط عالمان و دانايان نسبت به خداوند خشيت دارند». (آيات 31 تا 22 سوره فاطر)
قلب انباشته از هوا- از شهوت و غضب- چگونه جايگاه عشق شود، بتخانه كجا جاي خداست؟ دل كه سنگواره شد، چگونه مي تواند پيام زندگي و عاشقي را دريابد؟
گر دل نبود كجا وطن سازد عشق
ور عشق نباشد به چه كار آيد دل
قلب را بايد ميراند تا زنده شود و زنده كرد تا ريسمان هاي اسارت رخت بربندد. به تعبير بلند اميرمؤمنان خطاب به امام حسن (عليهماالسلام) «احي قلبك بالموعظه و ام ته بالزّهاده . قلبت را با اندرز زنده كن و با زهد و دامن چيدن از دنيا بميران». (نامه 31 نهج البلاغه)
دل كه وسعت يافت و چنان زير و رو شد كه بذر محبت در آن جوانه كرد، مي شود عمار و مالك، مي شود ابن تيهان و ذوالشهادتين، مي شود عمروبن حمق خزاعي كه در بحبوحه حيرت عوام و خواص در آستانه نبرد صفين، سويداي دل خويش را پيش پيشواي حق گشود و گفت «اي اميرمؤمنان! بيعت من با تو نه از روي منفعت خواهي بود و نه در هواي مقام و رياست. اطاعت و پيروي از تو را بر خود واجب مي دارم و هرگز از فرمانت سر بر نتابم چون فضيلت و شرف تو نزد من آشكار است... اطاعت تو بر من واجب و عشق تو در نهادم بر هر سوداي ديگري غالب است. اگر در راه رضايت و خرسندي تو كوه ها را از جا بركنم، نزد من بسي آسان است و چنان دانم كه يكي از هزاران حق واجبي را كه از تو بر گردن دارم، انجام نداده ام. اگر فرمان دهي با پنجه كوه سخت را از جا مي كنم.» عمرو با چنين محبتي، محبوب علي(ع) شد و غمگنانه شنيد كه «كاش در سپاه من صد مثل تو بود». و چه كلام نغزي عارف والا آيت الله احمدي ميانجي(ره) فرمود «سئوال شب اول قبر درباره اينكه پيامبرت كيست و امامت كيست، مربوط به آدم هاي عادي است وگرنه، مالك اشتر حق دارد به ملائك بگويد من- كه براي علي جانبازي كردم- و پرسش از اينكه امامت كيست؟!».
روزگار گشت و نوبت عاشقي به ما رسيد. نوبت جنبيدن و سربرآوردن و باليدن قبيله اي كه مقدر بود آفتاب را از پس ابر، و بهار را بدون «بهار آور» به تماشا بنشيند. گويا لسان الغيب حافظ همين ساعت از تمنا به تنگ آمده و لبالب طلب شده كه سرود
بي تو اي سرو روان با گل و گلشن چه كنم
زلف سنبل چه كشم، عارض سوسن چه كنم
آنچه در اين ميان بر زخم خار خليده در چشم قوم منتظر مرهم مي نهد، بشارت حضرت دوست(عج) است كه فرمود «انا لا ناسين لذكركم ولا مهملين لمراعاتكم. ما ياد شما را از خاطر نمي بريم و در مراعات و مراقبت شما اهمال نمي كنيم.» و نيز فرمايش اوست كه مردم از فقيه پارسا و ديندار كه مخالف هوا و مطيع امر مولاست، پيروي كنند. «فاما من كان من الفقهاء صائناً لنفسه حافظاً لدينه مخالفاً لهواه مطيعاً لامر مولاه فللعوام أن يقلّدوه.» لبيكي كه امت ما به روح خدا خميني گفت و دست بيعتي كه پس از رحلت او به خلاصه خميني، خامنه اي عزيز داد، بالاترين مرتبه آزمون ولايت و محبت به مراد و مقتداي غايب از نظر(عج) بود. آن «بايد» اطاعت از فقيه پارسا را ملت ايران چنان كه شايد لبيك گفت. و نامحرمان كجا راه دارند به رمز و راز عاشقي اين قوم با بهار جان ها و طراوت روزگاران.
هرگز كسي نگويد بالاي چشمت ابرو
تيغ از تو گردن از من، چون و چرا ندارد
هر روز ملتي كه اجابت مي كند مقتداي خود را، نوروز پيروز است، 22خرداد باشد يا 9دي و 22بهمن. ملت ايران به تاسي از مقتداي نستوه خود رويش را اراده كرده و همت و اهتمام خويش را آشكار ساخته است. پس گشايش و فتح پياپي ارزاني اوست حتي اگر بدخواهان به غيض آيند. «آنچه خداوند از رحمت براي مردم بگشايد، مانع و بازدارنده اي براي آن نيست... هر كس عزت را بخواهد پس همه عزت براي خداست و كلام پاكيزه و طيب به سوي او صعود مي كند و عمل صالح آن را بالا مي برد. و كساني كه با بدي ها مكر مي ورزند عذابي شديد براي آنهاست و مكر آنان نابود مي شود» (آيات 2 و 10 سوره فاطر). ما حقيقت اين آيات و ظفرمندي ملت ايران و مقتداي او را در طول سه دهه اخير و همين يك سال گذشته به عيان مشاهده كرديم. و از جنس همان كلام طيب، «همت مضاعف و كار مضاعف» است.
به يقين اين دعوت به يكسان بر جان ها نخواهد نشست. كساني شايد بشنوند و بگذرند و كساني شايد اصلا نشنوند يا به روال تاريخ، خلاف جهت هم حركت كنند. اين غريب نيست كه سنت تاريخ است. اما در خانه اگر كس است، يك حرف بس است. طرف خطاب اين كلام بهاري، جان هاي مستعدي است كه جاي تا جاي كشور بر بستر انقلاب روييده اند و چشم انتظار باران بودند. آنها امروز بسيار و بي شمارند، اگر در روزگار غربت علي(ع) كم شمار بودند. آن كم شمارها نهال «امت-امامت» را بدين برگ و بار رساندند تا اين بي شماران خود، با همت مضاعف، بهار را تا كجا جهانگير كنند. نه، اين كلام طيب بر زمين نخواهد ماند. ذات كلمه طيبه، صعود و بالا رفتن و به بار نشستن است. ما اين حقيقت را در بحبوحه گدازان فتنه جفاكاران ديديم.
هاتف آن روز به من مژده اين دولت داد
كه بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند
علي امروز تنها نيست كه دست كميل را بگيرد و بيرون شهر ببرد و بگويد «اي كميل اين دل ها چونان ظرف است و ارزنده ترين آنها پرگنجايش ترين آنهاست... اي كميل در اين سينه من دانش انبوه است اگر حاملاني براي آن مي يافتم. افراد باهوش اما امانتدار و دينداران بي بصيرت و مردد در خور اين دانش نيستند و نيز آن كه افسارش را به شهوت سپرده يا شيفته مال اندوزي است. چنين است كه علم با مردن حامل آن مي ميرد. خداوندا آري زمين از انساني كه با حجت براي خدا قيام كند خالي نمي ماند، در ميان مردم ظاهر و شناخته شده باشد يا در حال بيم و پنهان، تا حجت هاي الهي باطل نگردد. عدد اينان چند است و كجا هستند؟ سوگند به خدا آنان از نظر عدد كم شمارند و از نظر قدر و ارزش، نزد خداوند باعظمت ترين هستند. خدا با آنها حجت ها و نشانه هاي خود را حفظ مي كند تا به مانندهاي خود بسپارند و در دل نظاير خود بكارند. علم با حقيقت بصيرت به آنها هجوم آورده و با روح يقين هم نشين هستند. آسان مي شمرند آنچه را مترفان مشكل مي دانند... آنها جانشينان خدا در زمينند. آه! آه كه چه قدر مشتاق ديدار آنها هستم». (كلمات قصار نهج البلاغه، كلمه 147)
آري زمين و زمان از بهار و باران خالي نيست و چون چنين است، پس خواهد روياند هميشه. عرض خود مي برند آنها كه با بهار مي جنگند. با بهار نمي توان جنگيد.
... حكايت غريبي است نوروز و بهار. ساعتي آفتابي و ساعتي ابري و باراني. بوي باران است كه در هواي دوست شكفته است. خود را به بهار بسپاريم، به او كه بهار را راه بر است. پروا مكن بشتاب، همت چاره ساز است.ابتدا بايد دل را گنجايش و وسعت داد.
¤ ربيع در لغت صرفاً به معناي بهار نيست بلكه همچنين باران آغازين بهار را گويند كه ببارد و گياه سبز و خرم را بروياند.
رسالت:فرهنگ سازي براي کار مضاعف«فرهنگ سازي براي کار مضاعف»عنوان سرمقالهي روزنامهي رسالت به قلم محمد مهدي انصاري است كه در آن ميخوانيد؛اهتمام به مسئله «کار و تلاش» به مثابه يکي از ضرورت هاي مورد توجه در چشم انداز پيشرفت و تعالي کشور در سال هاي گذشته بارها و بارها مورد عنايت رهبر معظم انقلاب بوده است؛ بويژه آن هنگام که سخن از «انضباط اجتماعي و وجدان کاري» و لزوم پرهيز از «تنبلي اجتماعي» سخن به ميان آوردند؛ همچنين دغدغه مندي ايشان در قبال «تعطيلات بسيار زياد رسمي» در تقويم کشور و مباحثي از اين دست نشان از آن دارد که رهبر دور انديش نظام براي اهداف بلند و متکاملي که براي ايران اسلامي ترسيم گشته نگاهي کاملا متني به جامعه و آحاد ملت دارند که بايستي همين مردم در ميدان سازندگي و پيشرفت کشور حضور و مشارکت جدي و سازنده داشته باشند و اگر اين حضور و مشارکت با کوچکترين آفاتي مواجه شود، مسير پيشرفت ناممکن خواهد بود.
نامگذاري سال1389 به عنوان سال «همت مضاعف، کار مضاعف» نشان از اين مسئله دارد که از منظر عالي ترين مدير اجرايي کشور، حياتي ترين و راهبردي ترين نياز امروز جامعه، کار و تلاش است و هر امري که به نحوي بازدارنده اين مهم باشد نه تنها سمي مهلک براي حال و آينده ايران و ايراني است که اساسا خواست دروني همه دشمنان و بدخواهان پيشرفت و اعتلاي اين مرز و بوم است، بر اين اساس برپايي نظام مبتني بر عدالت، دستيابي به اهداف سند چشم انداز1404 ، تحقق دهه پيشرفت و عدالت، زدودن مظاهر شوم فقر، فساد و تبعيض، توليد دانش بومي، استقلال در صنعت و فناوري هاي نوين، نيل به مرجعيت علمي درمنطقه و دنيا و الهام بخشي در جهان اسلام منوط به اين است که امروز همه ما تا چقدر با اعتماد به نفس و خودباوري ملي و عشق و علاقه به آب و خاک خود و چقدر با شور و حساسيت کارکنيم و تا چه ميزان همت بلند داشته باشيم و با «مهارت» و «خلاقيت» و «کيفيت» گام هاي رشد و ترقي را يکي پس از ديگري و بي وقفه برداريم.
در اين راستا تاکيد بر چند نکته بسيار ضروري است:
اول؛ نظام تربيتي و آموزشي ما بايد توجه داشته باشد که نسل هاي جديد و فرزندان اين جامعه را از همان اوان کودکي به گونه اي پرورش دهد که انسان هايي مسئوليت پذير، پرکار و پر تلاش، انگيزه مند و با همتي بلند باشند. در اين بين نقش رسانه ها و نخبگان و گروه هاي مرجع اجتماعي در فرهنگ سازي براي کار مضاعف و تکميل اين فرايند آموزشي تعيين کننده است.
دوم؛ تقويت و تعميق انگيزه هاي ديني و انقلابي و حفظ آنها به عنوان فرهنگ درمتن لايه هاي اجتماعي، گام مهمي در تثبيت روحيه کار و همت مضاعف خواهد بود.
سوم؛ وجود قوانين کارآمد و جامع که ناظر بر حمايت از کارآفرينان بوده و اهتمام ويژه به مقوله اشتغال و کاهش نرخ بيکاري داشته باشد، براي تکوين اين شعار ضروري است.
چهارم؛ «مديريت عالمانه» و «برنامه ريزي هوشمندانه» دو رکن بهره وري در کار و توليد هستند که شايسته است در نظام مديريتي کشور به آنها پرداخته شود. با اين دو رکن، در حقيقت چابکي و چالاکي و هدفمندي و سودمندي کار و تلاش تضمين خواهد شد.
نهايتا اينکه همت و کار مضاعف در ميان يک ملت بيانگر زنده بودن و تکاپوي جماعتي است که در راه تعالي و تکامل گام نهاده اند. راه رشد و توسعه ايران اسلامي از مسير کار و تلاش مضاعف مي گذرد و با اين شعار راهبردي است که مي توان ايران عزيز را به جايگاه حقيقي آن در جهان نزديک تر ساخت. جهان در سده بيست و يک رشد شتاباني را در فنون و علوم و مظاهر پيشرفت شروع کرده به گونه اي که واقعا «ثانيه ها» تعيين کننده شده اند. «قافله» پيشرفت بشر چنان با شتاب در حال حرکت است که اگر من و شما لحظه اي درنگ کنيم و يا خود را مشغول مباحث فرعي کنيم، معلوم نيست اين قافله هم ايست کند و منتظر من و شما بماند. اگر در جا بزنيم يا تنبلي کنيم و يا دچار اشتباهي شويم يقينا مورد نکوهش جدي و بي امان نسل هاي آينده خواهيم بود که پيشينيان خود يعني من و شما را مورد نقد قرار خواهند داد. اميد که به اين باور برسيم...
جمهوري اسلامي:هدفمند كردن يارانه نيازمند وفاق«هدفمند كردن يارانه نيازمند وفاق»عنوان سرمقالهي روزنامهي جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد؛مناقشات تند دولتمردان و تعدادي از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي در موضوع قانون هدفمندي يارانه ها در اولين روزهاي كاري سال جديد به جاي آنكه عمل به توصيه خيرخواهانه « همت مضاعف و كار مضاعف » باشد شتاب گرفتن به سوي جدال هاي بي حاصل و معطل گذاشتن مهمترين طرح اقتصادي اين سالهاست.
واقعيت اينست كه مجادله بر سر نحوه اجراي قانون هدفمندي يارانه ها در آخرين روزهاي سال گذشته از حد اختلاف نظر كارشناسي و تضارب آرايي كه به سود اصل طرح و غناي هرچه بيشتر اين قانون است فراتر رفته و رنگ و بوي رقابتهاي سياسي گرفته بود. از اين رو رهبر معظم انقلاب در بيانات روز اول فروردين سال 89 به دو نكته كليدي اشاره كردند كه اميد مي رفت تمامي مخاطبان اين رهنمودها خصوصا دولت و مجلس با عمل به آنها بر مناقشات چندين ماهه اي كه برسر هدفمندي يارانه ها در گرفته بود نقطه پايان بگذارند و با همدلي و همراهي بيشتري زمينه هاي پياده سازي اين قانون حساس و خطير را فراهم آورند.
رهبر معظم انقلاب در سخنان خود ضمن تاكيد بر لزوم كمك و ياري رساندن به دولت به عنوان مجري قانون هدفمند كردن يارانه ها بر اين اصل مهم هم انگشت تاييد گذاشتند كه آنچه با طي كردن مراحل به صورت قانون درآمده محل مناقشه و چانه زني نيست و بايد اجرا شود.
اين تاكيدات صريح چنان گويا شفاف و متقن بود كه گمان نمي رفت با وجود آن ديگر مجالي براي بهانه جويي و يا طعنه و كنايه باقي بماند نه از سوي دولت و نه از سوي مجلس ولي متاسفانه و در كمال تعجب طي چند روز اخير شاهد ادامه اين روند غير منطقي بوديم . سخنگويان دولت همچنان از ناممكن بودن اجراي قانون مصوب مجلس و عدم اجراي آن با وضعيت فعلي خبر مي دهند و نمايندگان مجلس هم دولت را به بهانه گيري براي عدم اجراي قانون هدفمندي يارانه ها متهم مي كنند و ميگويند حتي اگر رقم 40 هزار ميليارد توماني كه در لايحه بودجه خود پيشنهاد داده بود توسط مجلس تصويب مي شد باز هم به بهانه اي ديگر اين قانون را اجرا نمي كرد!
در چنين حال و هوايي مردم مانده اند و يك دنيا دل نگراني و بلاتكليفي ; افكار عمومي نمي داند سخن و آمار كدام نهاد و مرجع را بپذيرد پيش بيني تورم 25 درصدي دولت را يا هشدار مركز پژوهشهاي مجلس را نسبت به تورم 60 درصدي ! سخنان دولتيان را باور كند كه اطمينان مي دهند با اجراي هدفمندي آب از آب تكان نمي خورد و فقط مختصر تورمي ايجاد مي شود كه با پرداخت هاي جبراني تلافي خواهد شد يا پيش بيني هاي نمايندگان خود را در مجلس كه مي گويند حداقل تورم 60 درصد است و ممكن است به بالاي 100 درصد برسد !
اين همه هياهو نااطميناني و جنجال بر سر طرح هدفمندسازي يارانه ها در شرايطي همچنان ادامه دارد كه تمامي كارشناسان معتقدند پياده سازي چنين طرحهايي بيش از هر چيز به همراهي اطمينان و اعتماد افكار عمومي نياز دارد.
تجربه هاي موجود در ساير كشورهايي كه سياستهاي اصلاح ساختاري در حوزه اقتصاد اجرا كرده اند بارها و بارها نشان داده است كه آغاز پياده سازي اين طرحها در آرام ترين و همراه ترين فضاهاي عمومي و پس از مدتها توجيه افكار عمومي باز هم با تنشها و ناآرامي هايي توام بوده است حال در اين وضعيت كه افكار عمومي مردم ما نه تنها نسبت به ضرورت پيامدها و فوايد طرح هدفمندي يارانه ها توجيه نشده بلكه شاهد رقابت و مناقشه مسئولان در دولت و مجلس هم هست چه اميدي به سرانجام مثبت اجراي قانون هدفمندي يارانه ها مي توان داشت.
جاي اين پرسش اساسي از دولت باقي است كه مگر نه اين است كه قوه مجريه ملزم به اجراي قوانين مصوب مجلس و مورد تاييد شوراي نگهبان است پس چرا رئيس جمهور خواستار همه پرسي درباره اين موضوع مي شود و به مسئولان دولتي كه سخنگويي رسمي و غيررسمي طرح تحول را برعهده دارند در مورد اظهاراتشان كه صريحا از عدم اجراي قانون هدفمندي يارانه ها سخن مي گويند تذكر نمي دهد و اين گلايه از نمايندگان مجلس نيز وجود دارد كه چرا در شرايطي كه رهبر معظم انقلاب همه ما را به ياري دولت براي اجراي اين قانون ملزم كرده اند دولت را به بهانه جويي براي شانه خالي كردن از اجراي هدفمندي يارانه ها متهم مي كنند و پرسش آخر اينكه جاي تعجب است كه آيا نتيجه مدتها كار كارشناسي مورد ادعاي دولت و مجلس بر روي اين طرح همين اختلاف و عدم توافق است ! آيا دولتيان و مجلسيان نمي توانستند به جاي اينكه اختلاف نظرها و تفاوتهاي محاسباتي خود را در جلسات كارشناسي هرچند پردامنه طولاني و ادامه دار حل و فصل كنند و به نتيجه اي واحد دست يابند.
آيا افكار عمومي قادر است دقت مدل جدول داده ـ ستانده مركز پژوهشهاي مجلس را براي محاسبه تورم با مدل مورد استفاده دولت مقايسه كند آيا كارشناسان دو قوه نمي توانستند پيش از اينكه رسانه ها را به محل منازعه با يكديگر تبديل سازند اختلافات خود را بر سر مدل محاسباتي تورم ناشي از هدفمندي يارانه ها حل كنند.
از اين دست پرسشها بسيار است و متاسفانه پاسخي هم براي آنها وجود ندارد. آنچه مسلم است اينست كه يك فرصت تاريخي براي اجراي اصلاح ساختاري در حوزه اقتصاد درحال سوختن است كه اگر از دست برود ديگر مشخص نيست چه زماني دوباره امكان آن فراهم شود. پس بر نمايندگان مجلس و مسئولان دولتي است كه با مروري مجدد بر سخنان رهبري هرچه سريعتر كار را از اين روال خارج و به مسير وفاق برگردانند.
تهران امروز:پرونده هستهاي و ضرورت داشتن استراتژي براي آينده«پرونده هستهاي و ضرورت داشتن استراتژي براي آينده»عنوان سرمقالهي روزنامهي تهران امروز به قلم سيدجواد سادات رضوي است كه در ان ميخوانيد؛پرونده هستهاي جمهوري اسلامي در حال ورود به مرحلهاي جديد است كه ميتوان آن را استراتژي نرم اوباما عليه ايران ناميد. با گذشت حدود 15 ماه از آغاز دولت باراك اوباما، اهداف و جهتگيريهاي دولت جديد ايالاتمتحده درباره جمهوري اسلامي ايران بهتدريج آشكار ميشود.
اوباما كه با شعار تغيير بهويژه در سياست خارجي و مذاكره با ايران موفق به پيروزي بر رقيب جمهوريخواه خود شد، همانگونه كه پيشبيني ميشد اين تغيير را نه در جهتگيري و اهداف بلكه در ظاهر و ويترين سياست خارجي ايالاتمتحده دنبال كرد و پس از گذشت يكسوم دوران رياستجمهوري خود به همان نقطهاي رسيده كه جورج بوش، رئيسجمهور تندرو و پيشين آمريكا هنگام ترك كاخ سفيد آن را به اوباما تحويل داد.
دولت آمريكا هماكنون بر ضرورت تصويب سريع قطعنامه تشديد تحريمها تاكيد دارد و علاوهبر حمايت بيچون و چراي اروپا، روسيه را بيش از پيش همراه خود دارد و چين نيز گام به گام در حال تنزل از موضع مخالفت با تصويب تشديد تحريمها عليه ايران است. اين در حالي است كه برخي سادهانديشان داخلي كه متاسفانه بخشي از مسئولان را نيز شامل ميشوند پيش از اين تصور ميكردند كه با به قدرت رسيدن اوباما شاهد تغيير راهبردي در سياست خارجي ايالاتمتحده و تغيير معادلات كلان حاكم بر ديپلماسي آمريكا خواهيم بود.
اگرچه رهبر انقلاب از يكسال گذشته بر بطلان اين خوشبيني و سادهانگاري تاكيد كرده و بارها پرده از نمايشي بودن تغييرات سياست خارجي ايالاتمتحده برداشته بودند اما تا ماههاي پاياني سال گذشته باز هم شاهد چراغ سبزهاي مكرر و بدون پاسخ برخي مسئولان اجرايي به غرب بهويژه آمريكا بوديم.
اكنون زمان آن فرا رسيده كه لايه دوم و زيرين سياست خارجي دولت اوباما نمودار شود. رئيسجمهور آمريكا همانند سلف خود بوش بر «روي ميز بودن همه گزينهها از جمله گزينه نظامي» تاكيد دارد و مقابله با ايران به اولويت نخست سياست خارجي آمريكا تبديل شده است.بهنظر ميرسد تغيير تنها شگردي براي پاك كردن ذهنيت افكار عمومي نسبت به عملكرد غيرعقلاني و يكجانبه بوش در هشت سال زمامداري وي بوده و اكنون همان سياستها با ويترين و ژستهاي منطقي اوباما پيگيري ميشود و اين بهمعناي طراحي سناريويي جديد براي تحتفشار قرار دادن جمهوري اسلامي است.
مشتهاي گرهكرده اوباما اكنون نهتنها به آغوشي باز تبديل شده است بلكه اروپا كه در دوران بوش در جهت تعديل تندرويهاي آمريكا حركت ميكرد و روسيه كه عملا شريك بهانههاي هستهاي و دفاعي ايران محسوب ميشد را به خود آورده و چين را نيز بهرغم دريافت امتيازات اقتصادي سنگين از ايران با خود همراه ساخته است.
راهبرد برخورد نرم اوباما با ايران كه از يك نقشه راه پيچيده ديپلماتيك و رسانهاي سود ميبرد اكنون به زمان ثمردهي خود نزديك ميشود و طرف ايراني براي مقابله با اين استراتژي حسابشده نيازمند تدبير، ظرافت و هوشمندي فوقالعادهاي است. استفاده از سوژه نقض كردن حقوق بشر و دموكراسي در ايران كه در جهت مهار و خنثي كردن حمايت افكار عمومي جهان بهويژه جهان سوم و مسلمانان از فعاليتهاي هستهاي صلحآميز ايران صورت گرفت بههمراه ايجاد شكاف و تنش در روابط ايران و جهان عرب بهويژه عربستانسعودي و علاوهبر آن، سوءاستفاده از ارائه اسرار و اطلاعات فراقانوني ارائهشده از طرف ايران درباره فعاليتهاي هستهاي خود كه اضافه بر وظايف مندرج در NPT انجام شده است بخشي از عناصر عملياتي اين راهبرد آمريكا را تشكيل ميدهد.
تلاش براي فلج كردن مبادلات اقتصادي ايران با جهان از طريق وضع تحريمهاي بانكي و بيمهاي كه گشايش اعتبار و خريداري كالا از خارج را با اختلال همراه ميكند از سوي آمريكا و در انزواي سياسي قرار دادن ايران از طريق تحريم دعوت از مقامات رسمي جمهوري اسلامي به مجامع مهم و كشورهاي موثر از سوي اروپا دو هدف عمده در تحريمهاي جديد محسوب ميشود.
در اين ميان اگرچه اين تحريم همانند سه قطعنامه قبلي شوراي امنيت در اراده ملي ايرانيان براي دستيابي به انرژي صلحآميز هستهاي تاثيري نخواهد داشت اما توجه ويژه مسئولان مربوطه براي كاهش هزينههاي كشور در برابر موج جديد فشارها را طلب ميكند. بهنظر ميرسد در صورت هماهنگي بيشتر ميان سران قوا و پايبندي كامل به تدابير رهبر انقلاب در حوزه سياست خارجي و پرهيز از تكروي و ارسال علائم غلط و طمعآفرين به طرف مقابل در كنار استفاده از زمان براي تامين نيازهاي كشور و پيشبيني مسيرهاي جايگزين براي بياثر كردن تحريمها، هجمه جديد عليه منافع ملي جمهوري اسلامي نيز همانند موجهاي قبلي تنها نتيجهاي يأسآفرين براي طراحان و مجريان آن بههمراه خواهد داشت.
تجربه پيشنهاد آمريكا يعني مبادله ذخاير اورانيوم ايران با سوخت رآكتور تهران كه دامي حسابشده براي ربودن برگ برنده ايران در مذاكرات هستهاي بود، نشان ميدهد كه پيامدهاي سادهلوحي و خوشبيني به غرب در مذاكرات هستهاي كمتر از ماجراجويي و بيتدبيري نيست و تنها مسير ضامن منافع ملي كشور راهبرد ايستادگي منطقي است كه از سوي رهبر انقلاب براي عبور از چالشهاي موجود در اين پرونده حساس اتخاذ شده و همراهي و همدلي تمامي مسئولان در اجراي اين راهبرد ميتواند بار ديگر موفقيتي ماندگار را براي ايران و ايرانيان بههمراه آورد.
جهان صنعت:حباب رنگي بورس«حباب رنگي بورس»عنوان سرمقالهي روزنامهي جهان صنعت است كه در آن ميخوانيد؛
شاخص بورس در روزهايي که بازار از تعطيلات طولاني نوروز خميازههاي کشدار ميکشد، حبابگونه بالا رفته و اين در حالي است که بررسي تحولات اقتصاد ايران در يک ماه گذشته از تغيير و تحول جدي خبر نميدهد.
در شرايطي که اعلام ميشود شاخص بورس به 13 هزار واحد رسيده اقتصاد در رکود قرار دارد. توليدکنندگان همچنان با مشکلات ناشي از واردات بيرويه سالهاي قبل دستوپنجه نرم ميکنند حتي برخي از رشتههاي صنعتي هم در سالجاري آخرين نفسهاي خود را ميکشند.
اگر بنا به ادعاي وزير اقتصاد که معتقد است بورس ايران به گواه فدراسيون بورسهاي دنيا مقام نخست را کسب کرده و اين نشانه شرايط مناسب اقتصاد ايران است، کمي آنسوتر از اظهارات رنگي آقاي وزير، نواهاي آرامشبخشي از درون اقتصاد ايران به گوش نميرسد.
قسم حضرت عباس آقاي وزير براي شاخصهاي بورس اگرچه زيبا و شايد باورکردني باشد اما فراموش نکنيم که اين حباب بازار به زودي ميترکد. فقط دعا کنيم سهامداران خرد زيرپاي دولتيها له نشوند چراکه دولتيها به پول نفت وصل هستند اما سهامداران خرد بايد به هوش باشند که محو حباب بازار نشوند.
دنياي اقتصاد:پيشبيني پذيري و اعتماد«پيشبيني پذيري و اعتماد»عنوان سرمقالهي روزنامهي دنياي اقتصاد به قلم محمد صادق جنانصفت است كحه در ان ميخوانيد؛امروز 16 فروردين است. تعطيلات طولاني كه از 28 اسفند شروع شده بود، به پايان رسيده و اكثريت شهروندان ايراني بهصورت جدي به محل كسبوكار خود رفتهاند.
ايرانيان در هر شغل و منصبي، اكنون اخبار و گزارشهاي كلان اقتصاد را پيگيري ميكنند تا از لابهلاي اطلاعات رسمي منتشر شده، روزنههاي گشودهتري از فعاليتهاي اقتصادي را پيدا كنند و اميدوارند كه سال 1389 نسبت به سال سپري شده شرايط بهتري داشته باشد.جستوجو در اخبار و گزارشهاي مرتبط با كسبوكار نشان ميدهد كه يكي از مهمترين مصوبههاي قانوني نهاد قانونگذاري كشور كه به تاييد شوراي نگهبان نيز رسيده و رييس دولت نهم نيز آن را ابلاغ كرده، هنوز با ابهام در اجرا مواجه است.
سخنگوي كارگروهي كه در يك سال گذشته كار پيگيري لايحه هدفمند كردن يارانهها را برعهده داشت، با صراحت گفته است اجراي اين قانون منوط به توافق تازه با دولت بر سر ارقام آن است. يكي از نمايندگان طرفدار دولت گفته است، امضاي 100 نماينده براي افزايش 15 هزار ميليارد توماني مبلغ مندرج در قانون بودجه را جمعآوري كرده و قرار است بهصورت طرح به مجلس ارائه شود. برخي از نمايندگان بانفوذتر نهاد قانونگذاري ميگويند اين كار به دليل تكنيكي- قانوني ناممكن است. از طرف ديگر رييس شورايي كه وظيفه آن هماهنگي فعاليت بانكها است، خبر داده كه 3 تكليف بانكها براي اجراي قانون مشخص شده است. موضوع رفراندوم براي تعديل در قانون يا حتي عدم اجراي اين قانون هنوز منتفي نشده است. گره زدن همه كسب و كار شهروندان به اجرا يا عدم اجراي يك قانون كه پيش از اين به مدت دو سال خواب و قرار شهروندان را از تعادل خارج كرده آن هم در شروع فصل كسب و كار اتفاق نادري است كه رخ داده و مايه تاسف است.
جامعههاي مدرن و كارآمد و پيشرو به اين دليل كاميابي به دست آوردهاند كه براي هر روز خود ميدانند چه كنند و مسير تحولات از پيش مشخص شده و شايد شتاب آن كاهش يا افزايش يابد و اين متاسفانه با فضاي امروز ايران فاصله دارد.
انسان و جامعه انساني در پويش طولاني خود از دوردست تاريخ تا امروز يك آرزوي بزرگ داشته و آن كاستن از درجه هراس ناشناس بودن فرداي خود است. اين هراس از آينده سردرگم بوده و هست كه انسان را در بوته آزمايشهاي دشوار قرار داده و نبرد براي استيلا بر دنياي مادي، افزايش دامنه و ژرفاي دانش بشري در حوزههاي علوم انساني و پيدا كردن روشهاي كارآمد اداره جامعه را بر او تحميل كرده و امروز به جايي رسيده است كه پيشبينيپذيري بيشتر نسبت به گذشته را يك تجربه شيرين كرده است.
در چنين فضايي و در چنين شرايطي كه شماري از جامعهها به آن دست يافتهاند، شهروندان ايراني در شرايط نامساعدي قرار دارند و نميدانند آيا قانون مصوب مجلس اجرا خواهد شد يا نه! مجادله بر سر اين قانون شايد آسيبهاي جدي به اعتماد شهرونداني كه نميدانند ساز كسب و كار خود را با كدام آهنگ كوك كنند، وارد خواهد كرد و خوب است كه زودتر به نتيجه برسد. شهروندان بايد بدانند كه آيا دولت قانون مصوب مجلس را اجرا خواهد كرد يا نه و از سردرگمي بيرون بيايند.