عصر ایران ؛ نهال موسوی - شب گذشته در برنامه سینمایی هفت به فیلم اکران شده اسفند پرداخته شد که روایتی از زندگی شهید علی هاشمی است. در بخشی از گفت و گو آرش خوشخو به کم فروش بودن فیلمهای این روزها در سینما اشاره کرد.
خوشخو گفت: «من این فیلم را در ۲ سالن سینما دیدم و چیزی که مشخص است، سینماها خالیست و سینمای اجتماعی و جنگی با همان فرمول قدیم دیگر فروش نمیکند. مخاطب جدید به فیلمهای جذابتری نیاز دارد.
اسفند فیلم خوبی است اما به نظرم خیلی قدیمی و کهنه است یعنی ما با نوعی از دیکشنری شخصیتها مواجه هستیم که مخصوص همان دهه ۶۰ است. ما نیاز داریم که بازخوانی جدیدی از جنگ داشته باشیم یعنی شخصیتها را کمی از صفات بینقصی و فرشته بودن خارج کنیم. من دوست دارم بیرحمی، خونسردی، ماجراجویی و ... شخصیت را ببینم. در این فیلم رابطه قهرمان با قاچاقچی اسلحه صحنه بسیار جذابی بود اما این صحنه خیلی ساده در فیلم روایت شد و تاثیرش را کمتر کرد.»
این نکات باعث شد که تحلیلی بر این قضیه داشته باشیم که چرا فیلمهای دفاع مقدس و حتی اجتماعی امروز در گیشه سینما شکست میخورند؟
در سالهای اخیر، فیلمهای اجتماعی و آثار مرتبط با دفاع مقدس که زمانی از ستونهای اصلی سینمای ایران بودند، با کاهش استقبال مخاطبان مواجه شدهاند. در سال 1404 فیلمهایی مانند اسفند، پیشمرگ، صیاد و بازی را بکش نمونههایی از این آثار هستند که با وجود تلاشهای فراوان، نتوانستهاند فروش قابل توجهی در گیشه داشته باشند. دلایل آن را میتوان به این شکل بیان کرد:
مخاطبان امروز به دنبال داستانهایی با ریتم تند، پیچیدگیهای روایی و پرداختهای نو هستند. فیلمهایی مانند اسفند که به روایت کلاسیک و کند متکی هستند، نمیتوانند جذابیت لازم را برای مخاطب فراهم کنند. در مقابل، آثار کمدی مانند دایناسور با فروش ۲۰ میلیارد تومانی در ۶ روز نخست اکران، نشاندهنده تمایل مخاطبان به ژانرهای سرگرمکنندهتر هستند.
فیلمهای دفاع مقدسی مانند پیشمرگ که به زندگی شهید سعید قهاری میپردازد، یا صیاد درباره شهید صیاد شیرازی و اسفند با وجود موضوعات جذاب، در روایت داستان دچار کلیشهسازی و سندرم شعاردادن شدهاند. تکرار فرمهای قدیمی و شخصیتهای تیپیکال باعث شده این آثار تازگی خود را از دست بدهند و به عبارتی میتوان گفت به لحاظ سینمایی از رده خارج و یا از مد افتاده هستند.
آثار اجتماعی در این میان از فیلمهای دفاع مقدسی بهتر هستند اما باز نتوانستهاند ارتباط مؤثری با مخاطب برقرار کنند. پرداخت سطحی به مشکلات اجتماعی و عدم ارائه راهحلهای ملموس، باعث شده این فیلمها تأثیرگذاری لازم را نداشته باشند.
فیلمهایی مانند صیاد، اسفند و پیشمرگ با بودجههای قابل توجه در زمان تولید اما به دلیل شیوه تبلیغاتی و اکران در زمانهای نامناسب، نتوانستهاند دیده شوند. در مقابل، آثار کمدی با کمپینهای تبلیغاتی گسترده، توجه مخاطبان را به خود جلب کردهاند.
مخاطبان نسبت به برخی فیلمهای دفاع مقدس و اجتماعی بیاعتماد شدهاند. تجربههای گذشته نشان داده که این آثار بیشتر به دنبال انتقال پیامهای از پیش تعیینشده هستند تا برقراری گفتوگوی واقعی با جامعه.
در شرایط اقتصادی کنونی، مخاطبان ترجیح میدهند با دیدن فیلمهای کمدی مانند دایناسور، لحظاتی شاد را تجربه کنند تا اینکه با فیلمهایی مواجه شوند که مسائل جدی و بحرانهای اجتماعی را به تصویر میکشند.
برای احیای ژانرهای اجتماعی و دفاع مقدسی، فیلمسازان باید به نوآوری در روایت، پرداخت عمیقتر به مسائل روز و تبلیغات مؤثرتر توجه کنند. همچنین، تعامل فعال با رسانهها، شبکههای اجتماعی و اکران در زمانهای مناسب میتواند به دیدهشدن این آثار کمک کند.
در نهایت، سینمای اجتماعی و دفاع مقدس همچنان ظرفیت بالایی برای تأثیرگذاری و موفقیت تجاری دارد؛ به شرط آنکه خود را بهروز کند، صداقت داشته باشد و با احترام به شعور مخاطب، به جای سخنرانی، قصه بگوید.