۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۴
به روز شده در: ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۸:۲۴
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۰۵۹۴۹۳
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۲ - ۲۳-۰۲-۱۴۰۴
کد ۱۰۵۹۴۹۳
انتشار: ۰۹:۱۲ - ۲۳-۰۲-۱۴۰۴

بحران کم ‏‌سوادی میان فقرا/ از ترک تحصیل تا تبعیض کنکور

بحران کم ‏‌سوادی میان فقرا/ از ترک تحصیل تا تبعیض کنکور
براساس نتایج این پژوهش، عواملی مثل وضعیت اجتماعی- اقتصادی خانواده، سطح تحصیلات والدین و هزینه‌کرد پایین خانواده‌ها برای آموزش، در ریسک ترک تحصیل و فقر آموزشی فرزندان مؤثر بوده است.
«نرخ باسوادی در ایران برای گروه سنی 15 سال و بالاتر همچنان به هدف 100 درصدی نرسیده و در حدود 85 درصد ثابت مانده است. وضعیت دسترسی به آموزش ابتدایی مناسب است، اما نرخ ترک تحصیل و فقدان برخورداری از مدرک در مقاطع متوسطه اول و دوم بالاست، به‌ویژه برای گروه‌های کم‌درآمد که بیشتر تحت تأثیر فشار اقتصادی‌اند.»
 
به گزارش هم میهن، این بخشی از گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس با عنوان «پایش ابعاد فقرسال ۱۴۰۲: فقر آموزش» است که به‌تازگی منتشر شده است. گزارشی که وضعیت فقر آموزشی و ارتباط آن با فقر درآمدی خانوارها را بررسی کرده و در آن مشخص شده که با وجود پیشرفت در دسترسی به آموزش، کیفیت آن در سال‌های اخیر به دلیل مشکلات اقتصادی، تحریم‌ها و همه‌گیری کرونا به‌ویژه در مناطق محروم و بین خانوارهای کم‌درآمد کاهش یافته است. نرخ برخوردار نبودن از مدرک ابتدایی بین افراد 12 تا 17ساله در سطح استان‌ها در سال 1402 نشان می‌دهد که افراد نسبتاً بیشتری در استان‌های کرمانشاه (22/1 درصد(، آذربایجان غربی (27/1 درصد)، خوزستان (36/1 درصد) و سیستان و بلوچستان (22/3 درصد( مدرک مقطع ابتدایی ندارند. 
 
براساس نتایج این پژوهش، عواملی مثل وضعیت اجتماعی- اقتصادی خانواده، سطح تحصیلات والدین و هزینه‌کرد پایین خانواده‌ها برای آموزش، در ریسک ترک تحصیل و فقر آموزشی فرزندان مؤثر بوده است. همچنین هزینه‌های خانوار برای آموزش در دهک‌های پایین جامعه کاهش یافته است؛ خانواده‌های فقیر با محدودیت‌های مالی بیشتری روبه‌رو هستند و بودجه کمتری را به آموزش فرزندان‌شان اختصاص می‌دهند. از سوی دیگر تراکم بالای کلاس‌ها و کمبود معلم، به‌ویژه با افزایش جمعیت دانش‌آموزی، بر کیفیت یادگیری تأثیر منفی داشته است.
 
روند تخصیص بودجه به آموزش عمومی در ایران کاهش یافته و با افزایش تعداد دانش‌آموزان، سرانه بودجه برای هر دانش‌آموز به‌طور قابل توجهی کم شده است. کاهش بودجه دولتی همزمان با کاهش هزینه آموزش خانوار منجر به گسترش نابرابری‌های آموزشی و تشدید فقر آموزشی می‌شود؛ چون دهک‌های بالای جامعه با توانایی مالی بالاتر همچنان به آموزش باکیفیت دسترسی دارند، درحالی‌که اقشار ضعیف‌تر درگیر مشکلات دسترسی و کیفیت آموزش‌اند.
 

محروم‌ها نمره‌های کم دارند

داده‌های پژوهش جدید مرکز پژوهش‌های مجلس نشان می‌دهند، مدارس با تعداد کمتر دانش‌آموزان از پایگاه محروم اقتصادی (صفر تا 10 درصد) عملکرد خواندن بهتری (472) دارند؛ درحالی‌که مدارس با بیش از 50 درصد از دانش‌آموز با پایگاه محروم، پایین‌ترین میانگین نمرات (388) را دارند. براساس این پژوهش، این شواهد به‌طور مشخص اهمیت شناسایی مدارس مناطق محروم را به‌عنوان مدارسی که اغلب دانش‌آموزان از وضعیت اقتصادی ضعیف‌اند، نشان می‌دهد؛ وضعیتی که نیازمند اقدامات و مداخلاتی است تا شکاف سوادآموزی دانش‌آموزان کاهش پیدا کند.
 
این پژوهش می‌گوید، علاوه بر وضعیت نرخ سواد، محاسبه نرخ بی‌سوادی جمعیت هم می‌تواند به رصد فقر آموزشی کمک کند. به همین منظور، براساس آخرین سرشماری در سال 1395 جمعیت بی‌سوادان 10 تا 49 سال طی 30 سال گذشته، به کمتر از نصف خود رسیده است. همچنین درصد بی‌سوادی کل جمعیت هم 26/8 واحد درصد کاهش داشته است. با اینکه در گذشته برای ریشه‌کنی بی‌سوادی جشن گرفته شده است، اما باتوجه به رشد سواد در منطقه، همچنان مسئله بی‌سوادی در کشور مطرح است.
 
محمد حبیبی، سخنگوی شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران هم می‌گوید، باتوجه به سیاست‌ها از اوایل انقلاب و تبلیغاتی که برای نهضت سوادآموزی انجام می‌دادند، عملاً باید نرخ سوادآموزی در کشور بالای ۹۵ درصد باشد اما با وجود گستردگی بحث آموزش عمومی در ایران از منظر مدارس و تلاشی که صورت گرفته تا نرخ سوادآموزی افزایش پیدا کند، ولی بیش از دو دهه است که روی ۸۰ درصد ثابت مانده است.
 

افزایش فشارهای اقتصادی، افزایش بازماندگی 

بررسی روند برخورداری افراد 18 تا 24 ساله از سال 1390 تا 1402 در این پژوهش نشان داده، هرسال به تعداد افرادی که مدرک پایان مقطع متوسطه دوم و دیپلم را دریافت می‌کنند، افزوده می‌شود اما همچنان برخوردار نبودن از این مدرک بسیار بالاست. این نرخ در سال 1402 نسبت به سال 1390، 31/7 واحد درصد کاهش داشته است. آمارهای این پژوهش نشان می‌دهند، میانگین کشوری برخوردار نبودن از مدرک متوسطه تا سال 1396، روند بسیار خوب و نزولی‌ داشته و به عدد 28/7 درصد رسیده است، اما بعدازآن تا سه سال این نرخ صعودی بوده و به حدود 30 درصد رسیده که به نظر می‌رسد احتمالاً آمارهای بازماندگی از تحصیل هم در پی فشارهای اقتصادی به خانوار در این سال‌ها افزایش داشته است.
 
شواهد می‌گویند که تعداد دانش‌آموزان بازمانده از تحصیل در مقطع متوسطه دوم، بیشتر از سایر مقاطع است. دانش‌آموزان متوسطه دوم در سال تحصیلی 1398-1397 بالاترین بازماندگی از تحصیل را طی هفت سال تحصیلی از سال 1394 تا 1401 داشته‌اند که یکی از عوامل مؤثر بر آن می‌تواند تشدید تحریم و فشارهای اقتصادی به خانوار و دانش‌آموز باشد که منجر به این شده است تا دانش‌آموز به پایه تحصیلی بعدی نرود.
 
براساس نتایج این پژوهش، یکی از نقاط عطف دیگر، سال تحصیلی 1400-1399 به‌عنوان سال‌های تحصیلی تحت تأثیر دوره کرونا بوده که بیشترین تأثیر را هم در بازماندگی از تحصیل دانش‌آموزان شش ساله و مقطع ابتدایی داشته است. چنانچه در سال تحصیلی 1401-1400، تعداد دانش‌آموزان کمتری نسبت به سال تحصیلی قبل، از تحصیل بازمانده‌اند، اما این روند به قبل از همه‌گیری کرونا برنگشته و این نشان می‌دهد که بازگشت دانش‌آموزان بازمانده از تحصیل به مدرسه، فرآیندی طولانی و دشوار است.
 
طبق یافته‌های این پژوهش و براساس سالنامه آماری موجود آموزش‌وپرورش (1400-1399)، نرخ بازماندگی دانش‌آموزان در این سال تحصیلی به تفکیک استان و مقطع تحصیلی نشان می‌دهد که استان‌های سیستان و بلوچستان، آذربایجان غربی و خراسان شمالی، سه استانی‌اند که وضع بازماندگی از تحصیل‌شان در هر سه مقطع تحصیلی نامناسب است. درحالی‌که استان‌های البرز، یزد و اصفهان اوضاع بهتری نسبت به سایر استان‌ها دارند. 
 
آمارها نشان می‌دهند که در سال تحصیلی 1400-1399، به ازای هر هزار دانش‌آموز، حدوداً 26 نفر از تحصیل در مقطع ابتدایی بازمانده‌اند، این درحالی است که در مقطع متوسطه اول 61 نفر از هر هزار دانش‌آموز، بازمانده از تحصیل‌اند. میانگین کشوری مقطع متوسطه دوم هم نشان می‌دهد که 212 نفر از هر هزار دانش‌آموز، بازمانده از تحصیل‌اند و بیانگر این است که در این مقطع، مسئله بازماندگی از تحصیل جدی‌تر است. در این آمارها هم استان سیستان و بلوچستان بیشترین جمعیت بازمانده از تحصیل را در بین دانش‌آموزان 6 تا 11 ساله، 12 تا 14 ساله و 15 تا 17 ساله داشته است.
 
تأثیر فشار اقتصادی در سال تحصیلی 1398-1397 به‌ویژه برای مقاطع متوسطه اول و دوم در این پژوهش مشخص است. علاوه براین، ازجمله دلایل ترک‌تحصیل در متوسطه اول می‌تواند تغییر سیستم آموزشی از تک‌معلمی به چندمعلمی و افزایش فشار درس‌ها باشد، بلوغ نوجوانان و مشکلات آنان، تغییر مدرسه و افزایش فاصله محل سکونت دانش‌آموز تا مدرسه به‌ویژه در نواحی روستایی، کمک به کارهای خانه، همچنین ورود به بازار کار و... هم می‌تواند بازماندگی از تحصیل را افزایش دهد.
 
محمد حبیبی، کارشناس آموزشی در این باره می‌گوید: «این موضوع نشان‌دهنده این است که ما همچنان در این کشور کودکانی را داریم که از ابتدایی‌ترین امکانات سوادآموزی محرومند و علاوه بر آن نشان می‌دهد ، خانواده‌های طبقات فرودست و والدینی که امکان سوادآموزی ندارند، به‌دلیل مشکلات اقتصادی که به‌ویژه در یک دهه اخیر ایجاد شده، امکان برخورداری از فضای آموزشی برای سوادآموزی را نداشتند. در سال گذشته آمار کودکان بازمانده از تحصیل، یک میلیون نفر بوده و من فکر می‌کنم این آمار برای سال جدید افزایش هم پیدا کرده است. زیرا افزایش فقر، تثبیت وضعیت معیشتی، تورمی و تنگدستی را تجربه کردیم. همه این موارد نشان می‌دهد سیاست‌گذاری‌هایی که در حوزه آموزش در ایران صورت گرفته، هم برای افزایش کیفیت آموزش، هم برای افزایش نرخ سوادآموزی عملاً شکست خورده است.»
 

۴ درصد از پذیرفته‌شدگان کنکور از دهک‌های 9 و 10 

در گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس آمده که 4/34 درصد از پذیرفته‌شدگان کنکور سال 1402 در نمونه تصادفی، از دهک‌های 9 و 10 درآمدی بوده‌اند. درحالی‌که تنها 9/1 درصد از پذیرفته‌شدگان از دهک 1 و 2 بودند که نشان‌دهنده رابطه درآمد خانوار و پذیرفته‌شدن در کنکور است. ازسوی دیگر، این بررسی نشان داده که ۵۴ درصد رتبه‌های برتر زیر ۳ هزار کنکور، از دهک‌های 9 و 10 هستند و فقط 4/3 درصد از دانشجوهای ورودی سال تحصیلی 1402 از دهک‌های یک و دو هستند. به عبارت دیگر، سهم خانوار کم‌درآمد از رتبه‌های برتر کمتر است و درنهایت نسبت به سایر خانوارها از کیفیت آموزش کمتری برخوردارند.
 
محمد حبیبی، سخنگوی شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران می‌گوید، کیفیت آموزشی در ایران به‌ویژه در مدارس دولتی و در مقایسه با مدارس دولتی و غیردولتی در یک دهه گذشته به‌شدت افزایش پیدا کرده است: «ما عملاً با نوعی آموزش طبقاتی در ایران مواجه‌ایم. به این معنی که سه دهک بالای جامعه از امکانات آموزشی خیلی بهتری نسبت به سه دهک پایین جامعه برخوردارند و عدم توجه دولت به مدارس دولتی به‌گونه‌ای‌که در طول ۱۰ سال اخیر هزینه‌های روزانه مدارس در مدارس دولتی از طریق اولیای دانش‌آموزان و با بهانه‌های مختلف تامین می‌شود.
 
توجه دولت به مدارس دولتی به‌قدری پایین آمده که صرفاً در حد پرداخت دستمزد و حقوق معلمان تقلیل پیدا کرده است. مدارس دولتی به‌گونه‌ای است که کمترین امکانات آموزشی را دارند و بالای ۷۰ درصد مدارس دولتی در بافت‌های فرسوده قرار گرفتند و نیاز به بازسازی دارند. حداقل امکانات آموزشی در این مدارس است و امکاناتی هم که وجود دارد، مربوط به گذشته است و دچار فرسودگی شده است.»
 
به گفته او همه این موارد به بودجه آموزش‌وپرورش مربوط است که در این سال‌ها در بودجه عمومی کاهش پیدا کرده است: «ما نه در مقایسه با کشورهای توسعه‌یافته، بلکه در مقایسه با کشورهای خاورمیانه و اطراف خودمان هم یکی از کشورهایی هستیم که پایین‌ترین میزان بودجه آموزش‌وپرورش را در بودجه عمومی داریم. این نسبت در کشور ما بسیار پایین است.
 
سرانه دانش‌آموزی در ایران حدود ۲۸۰ دلار است درحالی‌که میانگین جهانی ۹ هزار و ۳۱۳ دلار است. میانگین حقوق معلمان در ایران کمتر از ۳۰۰ دلار است درحالی‌که میانگین جهانی بیش از ۲ هزار و ۵۰۰ دلار است. نسبت میان بودجه آموزش عمومی و تولید ناخالص داخلی در ایران در مقایسه با کشورهایی مثل ترکیه، آذربایجان، عربستان، امارات متحده عربی، عراق و قطر، بسیار پایین‌تر است و ما در همین منطقه یکی از کشورهایی هستیم که کمترین میزان بودجه را به آموزش‌وپرورش اختصاص می‌دهیم. در سال ۲۰۲۱ عربستان ۱۸ درصد از بودجه عمومی خودش را برای اجرای سیاست ۲۰۳۰ به آموزش‌وپرورش اختصاص داده بود. این تفاوت بسیار زیادی ایجاد می‌کند و به‌شدت در کاهش کیفیت آموزشی در ایران در این سال‌ها اثرگذار بوده است.»
 

کمبود منابع مالی، افزایش مدارس غیردولتی 

در این پژوهش نوشته شده، باتوجه به اینکه در سال‌های اخیر، بعضی از سیاست‌های دولت و کمبود منابع مالی و امکانات در آموزش‌وپرورش منجر به افزایش تعداد مدارس غیردولتی، همچنین کاهش کیفیت آموزش دولتی شده است، لازم است که درباره بررسی فقر و نابرابری آموزشی به شاخص‌های بودجه دولت در آموزش عمومی توجه کرد. به‌طورکلی، شواهد نشان می‌دهد که سهم بودجه‌های آموزش‌وپرورش از کل بودجه دولت، روند کاهشی داشته و نسبت به میانگین جهانی کمتر است.
 
محمد حبیبی معتقد است، یکی از مهم‌ترین عوامل تاثیرگذار بر مشکلات آموزشی که برای دانش‌آموزان ایجاد شده، سیاست‌هایی است که در یک دهه گذشته به‌ویژه از اوایل دهه۹۰ در حوزه آموزش عمومی در دولت‌های مختلف پیگیری شد که تلاش در جهت برون‌سپاری آموزش عمومی و افزایش خصوصی‌سازی در حوزه آموزش عمومی داشت: «ایران یکی از کشورهایی است که بالاترین میزان خصوصی‌سازی در حوزه آموزش عمومی را دارد. حتی در مقایسه با کشورهای نئولیبرالی مثل آمریکا و بریتانیا هم میزان دانش‌آموزانی که در حوزه‌های خارج از آموزش دولتی تحصیل می‌کنند، در ایران خیلی بیشتر است. در سال ۱۴۰۱ این عدد بین ۱۷ تا ۱۷ ونیم درصد از دانش‌آموزان ایرانی بود که در مدارس خصوصی تحصیل می‌کردند و همین زمینه را برای عدم‌توجه دولت به مدارس دولتی فراهم کرد. سال‌به‌سال شاهد افزایش شکاف از منظر کیفیت آموزش بین مدارس دولتی و مدارس خصوصی بودیم و نتایج آن را در سال‌های اخیر می‌بینیم.»
 
به گفته او، تقریباً ۱۰۰ درصد دانشجویانی که در دانشگاه‌های برتر در حال تحصیل‌اند از سه دهک بالای جامعه‌اند و در مدارس غیردولتی تحصیل کردند که عوارض چنین سیاستی است: «تنها ۲ درصد دانش‌آموزانی که رتبه زیر سه هزار آوردند، در مدارس دولتی مشغول تحصیل بودند.»
 
حبیبی می‌گوید، براساس آمارها، ۵۴ درصد از والدین سه دهک پایین، مدرک متوسطه دوم ندارند که حدوداً دو برابر بیشتر از والدین سه دهک بالاست: «اثرگذاری این موضوع کاملاً مشهود است و باید به این نکته هم توجه کرد که افزایش فقر و مشکلات معیشتی در مواجهه با افزایش تورم در ایران، مسئله توجه به آموزش و مسئله مدرسه در خانواده‌های سه دهک پایین که فرودست هستند و حتی دهک‌های چهار، پنج و شش که به‌نوعی بخشی از طبقه متوسط هستند را بسیار کاهش داده است.
 
ما شاهد این هستیم که به‌نوعی توجه به مدرسه و آموزش کودکان در طبقات متوسط فقیر و فرودست در ایران از سبد خانوار خارج شده است. نه‌تنها مسئله میزان سوادآموزی این خانوارها تاثیرگذار است، بلکه نبود امکانات لازم برای آموزش کودکان در مدرسه هم تاثیر بسیار زیادی دارد. همه این موارد در کنار کیفیت پایین مدارس دولتی قرار می‌گیرد. خانوارها معمولاً باتوجه به هزینه‌های بالای مدارس غیردولتی مجبورند برای آموزش کودکان از مدارس دولتی استفاده کنند و مجموع این موارد، شکل‌دهنده فقر آموزشی در ایران است.»
 

فقر آموزشی در دسترسی و دستیابی

بررسی شاخص‌های فقر آموزشی در بُعد دسترسی به آموزش در این پژوهش نشان داده که اولاً، نرخ باسوادی افراد 15 سال و بالاتر در ایران به هدف صددرصدی نرسیده و حدوداً دو دهه است که ایران در بازه نرخ 80درصد مانده و رشد سالیانه آن نسبتاً کم است. به عبارت دیگر، نرخ باسوادی، همچنین نرخ بی‌سوادی مشخص کرد که همچنان ریشه‌کنی بی‌سوادی صورت نگرفته است. ثانیاً، نرخ‌های برخوردار نبودن از مدرک می‌تواند نشان دهد که اگرچه وضعیت دسترسی به آموزش ابتدایی مناسب است اما مقاطع دیگر به‌ویژه متوسطه دوم به‌دلیل تعداد بالای بازماندگان از تحصیل و برخوردار نبودن از مدرک متوسطه دوم، وضعیت نامناسبی دارد.
 
روند نبود برخورداری از مدرک، بازماندگی و ترک‌تحصیل در کنار هم نشان می‌دهد که دانش‌آموزان مقطع متوسطه اول و دوم، نسبت به فشار اقتصادی حساس‌اند. چنانکه در بررسی دهک‌های درآمدی خانوار هم مشاهده می‌شود، گروه دهکی پایین در کشور بیش از دیگران مدرک دیپلم خود را نمی‌گیرند. به عبارت دیگر، گروه‌های فقیر جامعه سریع‌تر از چرخه آموزش خارج می‌شوند و بازگشت آنان به مدرسه، امری دشوار بوده؛ درنتیجه سیاست‌هایی مختص برای نگهداشت این گروه‌ها در آموزش لازم است.
 
علیرضا رحیمی، کارشناس آموزش و تعلیم و تربیت درباره ثابت ماندن نرخ باسوادی معتقد است که سواد خواندن و نوشتن از مدار سواد خارج شده و سوادهای جدید و ۱۲گانه در حال مطرح شدن است: «اما همچنان در آمارهای ما نرخ باسوادی براساس سواد خواندن و نوشتن محاسبه می‌شود. اگر ما بخواهیم نرخ واقعی سواد را در جامعه در نظر بگیریم، به عدد بسیار پایینی می‌رسیم. خواندن و نوشتن کوچکترین جزء سواد مورد نظر جامعه جهانی و یونسکو است. در دوره‌ای نهضت سوادآموزی بسیار جدی کار می‌کرد. اما الان چنین نیست.
 
چون بسیاری از افرادی که در آنجا کار می‌کردند به بهانه‌های مختلف وارد آموزش‌وپرورش شدند و از نهضت سوادآموزی فاصله گرفتند. این نشان می‌دهد که ما مسئله سواد را فراموش کرده‌ایم. عده‌ای هم به‌نظر می‌رسد سواد دارند اما درحقیقت سواد بسیار پایینی است و این هم نمود دیگری از فقر آموزشی است. ما فقر توانایی خواندن و نوشتن در میان کسانی داریم که باسواد محسوب می‌شوند.» 
 
بخشی از ترک‌تحصیل‌ها به تصویر بازدهی خصوصی آموزش در ذهن آموزش‌دیدگان برمی‌گردد. در علم اقتصاد آموزش دو جنبه بازدهی عمومی و خصوصی وجود دارد. نمود عینی بازدهی خصوصی این سوال است که در گذشته اگر از دانش‌آموزان می‌پرسیدند می‌خواهند چه‌کاره شوند، آنها پاسخ می‌دادند مهندس، چون مهندسان را قابل احترام می‌دانستند که درآمد خوبی دارند.
 
اما در حال حاضر برخی دانش‌آموزان هستند که می‌خواهند هکر شوند؛ زیرا می‌توانند بانک‌ها را هک کنند و پول‌شان را بدزدند. نظام آموزشی به سمتی رفته که دانش‌آموز علاقه‌ای به ادامه تحصیل ندارد. زیرا می‌بیند فردی که سواد خاصی ندارد، سه آپارتمان دارد و به‌عنوان مثال پدر او که دکتر است، در خانه اجاره‌ای زندگی می‌کند. تصور افراد نسبت به بازدهی شخصی آموزش به‌دلیل وضعیت اجتماعی و اقتصادی تحت تاثیر قرار گرفته است. بحث اقتصادی و نبودکفایت آموزش برای زندگی بسیار جدی است. دانشجوها زمانی که فارغ‌التحصیل می‌شوند از نظر کارفرمایان بی‌سوادند.
 
در حال حاضر فردی که سواد چندانی ندارد و مکانیک است، می‌تواند روزی ۵۰ میلیون تومان درآمد داشته باشد اما فردی که در دانشگاه رشته مکانیک خوانده، برای استخدام با مسئله مواجه است. آموزش یادگیری درس، مدرسه و دانشگاه با زیست واقعی هم‌خوانی ندارد و همین سبب از بین رفتن علاقه به تحصیل می‌شود.» 
 
علاوه بر شاخص‌های دسترسی به آموزش، وضعیت کشور در دستیابی و کیفیت آموزش و خروجی یادگیری مدارس هم چندان مناسب نیست، چنانکه علاوه بر افت نمرات امتحانی مدارس، آزمون پرلز هم نشان می‌دهد که وضعیت سواد در ایران نسبت به میانگین بین‌المللی فاصله بسیاری دارد. درنتیجه باید برنامه‌های بهبود کیفیت آموزش و برنامه‌های بازگشت به مدارس در کشور اجرایی شود.
 
«نرخ باسوادی در ایران برای گروه سنی 15 سال و بالاتر همچنان به هدف 100 درصدی نرسیده و در حدود 85 درصد ثابت مانده است. وضعیت دسترسی به آموزش ابتدایی مناسب است، اما نرخ ترک تحصیل و فقدان برخورداری از مدرک در مقاطع متوسطه اول و دوم بالاست، به‌ویژه برای گروه‌های کم‌درآمد که بیشتر تحت تأثیر فشار اقتصادی‌اند.»
 
به گزارش هم میهن، این بخشی از گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس با عنوان «پایش ابعاد فقرسال ۱۴۰۲: فقر آموزش» است که به‌تازگی منتشر شده است. گزارشی که وضعیت فقر آموزشی و ارتباط آن با فقر درآمدی خانوارها را بررسی کرده و در آن مشخص شده که با وجود پیشرفت در دسترسی به آموزش، کیفیت آن در سال‌های اخیر به دلیل مشکلات اقتصادی، تحریم‌ها و همه‌گیری کرونا به‌ویژه در مناطق محروم و بین خانوارهای کم‌درآمد کاهش یافته است. نرخ برخوردار نبودن از مدرک ابتدایی بین افراد 12 تا 17ساله در سطح استان‌ها در سال 1402 نشان می‌دهد که افراد نسبتاً بیشتری در استان‌های کرمانشاه (22/1 درصد(، آذربایجان غربی (27/1 درصد)، خوزستان (36/1 درصد) و سیستان و بلوچستان (22/3 درصد( مدرک مقطع ابتدایی ندارند. 
 
براساس نتایج این پژوهش، عواملی مثل وضعیت اجتماعی- اقتصادی خانواده، سطح تحصیلات والدین و هزینه‌کرد پایین خانواده‌ها برای آموزش، در ریسک ترک تحصیل و فقر آموزشی فرزندان مؤثر بوده است. همچنین هزینه‌های خانوار برای آموزش در دهک‌های پایین جامعه کاهش یافته است؛ خانواده‌های فقیر با محدودیت‌های مالی بیشتری روبه‌رو هستند و بودجه کمتری را به آموزش فرزندان‌شان اختصاص می‌دهند. از سوی دیگر تراکم بالای کلاس‌ها و کمبود معلم، به‌ویژه با افزایش جمعیت دانش‌آموزی، بر کیفیت یادگیری تأثیر منفی داشته است.
 
روند تخصیص بودجه به آموزش عمومی در ایران کاهش یافته و با افزایش تعداد دانش‌آموزان، سرانه بودجه برای هر دانش‌آموز به‌طور قابل توجهی کم شده است. کاهش بودجه دولتی همزمان با کاهش هزینه آموزش خانوار منجر به گسترش نابرابری‌های آموزشی و تشدید فقر آموزشی می‌شود؛ چون دهک‌های بالای جامعه با توانایی مالی بالاتر همچنان به آموزش باکیفیت دسترسی دارند، درحالی‌که اقشار ضعیف‌تر درگیر مشکلات دسترسی و کیفیت آموزش‌اند.
 

محروم‌ها نمره‌های کم دارند

داده‌های پژوهش جدید مرکز پژوهش‌های مجلس نشان می‌دهند، مدارس با تعداد کمتر دانش‌آموزان از پایگاه محروم اقتصادی (صفر تا 10 درصد) عملکرد خواندن بهتری (472) دارند؛ درحالی‌که مدارس با بیش از 50 درصد از دانش‌آموز با پایگاه محروم، پایین‌ترین میانگین نمرات (388) را دارند. براساس این پژوهش، این شواهد به‌طور مشخص اهمیت شناسایی مدارس مناطق محروم را به‌عنوان مدارسی که اغلب دانش‌آموزان از وضعیت اقتصادی ضعیف‌اند، نشان می‌دهد؛ وضعیتی که نیازمند اقدامات و مداخلاتی است تا شکاف سوادآموزی دانش‌آموزان کاهش پیدا کند.
 
این پژوهش می‌گوید، علاوه بر وضعیت نرخ سواد، محاسبه نرخ بی‌سوادی جمعیت هم می‌تواند به رصد فقر آموزشی کمک کند. به همین منظور، براساس آخرین سرشماری در سال 1395 جمعیت بی‌سوادان 10 تا 49 سال طی 30 سال گذشته، به کمتر از نصف خود رسیده است. همچنین درصد بی‌سوادی کل جمعیت هم 26/8 واحد درصد کاهش داشته است. با اینکه در گذشته برای ریشه‌کنی بی‌سوادی جشن گرفته شده است، اما باتوجه به رشد سواد در منطقه، همچنان مسئله بی‌سوادی در کشور مطرح است.
 
محمد حبیبی، سخنگوی شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران هم می‌گوید، باتوجه به سیاست‌ها از اوایل انقلاب و تبلیغاتی که برای نهضت سوادآموزی انجام می‌دادند، عملاً باید نرخ سوادآموزی در کشور بالای ۹۵ درصد باشد اما با وجود گستردگی بحث آموزش عمومی در ایران از منظر مدارس و تلاشی که صورت گرفته تا نرخ سوادآموزی افزایش پیدا کند، ولی بیش از دو دهه است که روی ۸۰ درصد ثابت مانده است.
 

افزایش فشارهای اقتصادی، افزایش بازماندگی 

بررسی روند برخورداری افراد 18 تا 24 ساله از سال 1390 تا 1402 در این پژوهش نشان داده، هرسال به تعداد افرادی که مدرک پایان مقطع متوسطه دوم و دیپلم را دریافت می‌کنند، افزوده می‌شود اما همچنان برخوردار نبودن از این مدرک بسیار بالاست. این نرخ در سال 1402 نسبت به سال 1390، 31/7 واحد درصد کاهش داشته است. آمارهای این پژوهش نشان می‌دهند، میانگین کشوری برخوردار نبودن از مدرک متوسطه تا سال 1396، روند بسیار خوب و نزولی‌ داشته و به عدد 28/7 درصد رسیده است، اما بعدازآن تا سه سال این نرخ صعودی بوده و به حدود 30 درصد رسیده که به نظر می‌رسد احتمالاً آمارهای بازماندگی از تحصیل هم در پی فشارهای اقتصادی به خانوار در این سال‌ها افزایش داشته است.
 
شواهد می‌گویند که تعداد دانش‌آموزان بازمانده از تحصیل در مقطع متوسطه دوم، بیشتر از سایر مقاطع است. دانش‌آموزان متوسطه دوم در سال تحصیلی 1398-1397 بالاترین بازماندگی از تحصیل را طی هفت سال تحصیلی از سال 1394 تا 1401 داشته‌اند که یکی از عوامل مؤثر بر آن می‌تواند تشدید تحریم و فشارهای اقتصادی به خانوار و دانش‌آموز باشد که منجر به این شده است تا دانش‌آموز به پایه تحصیلی بعدی نرود.
 
براساس نتایج این پژوهش، یکی از نقاط عطف دیگر، سال تحصیلی 1400-1399 به‌عنوان سال‌های تحصیلی تحت تأثیر دوره کرونا بوده که بیشترین تأثیر را هم در بازماندگی از تحصیل دانش‌آموزان شش ساله و مقطع ابتدایی داشته است. چنانچه در سال تحصیلی 1401-1400، تعداد دانش‌آموزان کمتری نسبت به سال تحصیلی قبل، از تحصیل بازمانده‌اند، اما این روند به قبل از همه‌گیری کرونا برنگشته و این نشان می‌دهد که بازگشت دانش‌آموزان بازمانده از تحصیل به مدرسه، فرآیندی طولانی و دشوار است.
 
طبق یافته‌های این پژوهش و براساس سالنامه آماری موجود آموزش‌وپرورش (1400-1399)، نرخ بازماندگی دانش‌آموزان در این سال تحصیلی به تفکیک استان و مقطع تحصیلی نشان می‌دهد که استان‌های سیستان و بلوچستان، آذربایجان غربی و خراسان شمالی، سه استانی‌اند که وضع بازماندگی از تحصیل‌شان در هر سه مقطع تحصیلی نامناسب است. درحالی‌که استان‌های البرز، یزد و اصفهان اوضاع بهتری نسبت به سایر استان‌ها دارند. 
 
آمارها نشان می‌دهند که در سال تحصیلی 1400-1399، به ازای هر هزار دانش‌آموز، حدوداً 26 نفر از تحصیل در مقطع ابتدایی بازمانده‌اند، این درحالی است که در مقطع متوسطه اول 61 نفر از هر هزار دانش‌آموز، بازمانده از تحصیل‌اند. میانگین کشوری مقطع متوسطه دوم هم نشان می‌دهد که 212 نفر از هر هزار دانش‌آموز، بازمانده از تحصیل‌اند و بیانگر این است که در این مقطع، مسئله بازماندگی از تحصیل جدی‌تر است. در این آمارها هم استان سیستان و بلوچستان بیشترین جمعیت بازمانده از تحصیل را در بین دانش‌آموزان 6 تا 11 ساله، 12 تا 14 ساله و 15 تا 17 ساله داشته است.
 
تأثیر فشار اقتصادی در سال تحصیلی 1398-1397 به‌ویژه برای مقاطع متوسطه اول و دوم در این پژوهش مشخص است. علاوه براین، ازجمله دلایل ترک‌تحصیل در متوسطه اول می‌تواند تغییر سیستم آموزشی از تک‌معلمی به چندمعلمی و افزایش فشار درس‌ها باشد، بلوغ نوجوانان و مشکلات آنان، تغییر مدرسه و افزایش فاصله محل سکونت دانش‌آموز تا مدرسه به‌ویژه در نواحی روستایی، کمک به کارهای خانه، همچنین ورود به بازار کار و... هم می‌تواند بازماندگی از تحصیل را افزایش دهد.
 
محمد حبیبی، کارشناس آموزشی در این باره می‌گوید: «این موضوع نشان‌دهنده این است که ما همچنان در این کشور کودکانی را داریم که از ابتدایی‌ترین امکانات سوادآموزی محرومند و علاوه بر آن نشان می‌دهد ، خانواده‌های طبقات فرودست و والدینی که امکان سوادآموزی ندارند، به‌دلیل مشکلات اقتصادی که به‌ویژه در یک دهه اخیر ایجاد شده، امکان برخورداری از فضای آموزشی برای سوادآموزی را نداشتند. در سال گذشته آمار کودکان بازمانده از تحصیل، یک میلیون نفر بوده و من فکر می‌کنم این آمار برای سال جدید افزایش هم پیدا کرده است. زیرا افزایش فقر، تثبیت وضعیت معیشتی، تورمی و تنگدستی را تجربه کردیم. همه این موارد نشان می‌دهد سیاست‌گذاری‌هایی که در حوزه آموزش در ایران صورت گرفته، هم برای افزایش کیفیت آموزش، هم برای افزایش نرخ سوادآموزی عملاً شکست خورده است.»
 

۴ درصد از پذیرفته‌شدگان کنکور از دهک‌های 9 و 10 

در گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس آمده که 4/34 درصد از پذیرفته‌شدگان کنکور سال 1402 در نمونه تصادفی، از دهک‌های 9 و 10 درآمدی بوده‌اند. درحالی‌که تنها 9/1 درصد از پذیرفته‌شدگان از دهک 1 و 2 بودند که نشان‌دهنده رابطه درآمد خانوار و پذیرفته‌شدن در کنکور است. ازسوی دیگر، این بررسی نشان داده که ۵۴ درصد رتبه‌های برتر زیر ۳ هزار کنکور، از دهک‌های 9 و 10 هستند و فقط 4/3 درصد از دانشجوهای ورودی سال تحصیلی 1402 از دهک‌های یک و دو هستند. به عبارت دیگر، سهم خانوار کم‌درآمد از رتبه‌های برتر کمتر است و درنهایت نسبت به سایر خانوارها از کیفیت آموزش کمتری برخوردارند.
 
محمد حبیبی، سخنگوی شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران می‌گوید، کیفیت آموزشی در ایران به‌ویژه در مدارس دولتی و در مقایسه با مدارس دولتی و غیردولتی در یک دهه گذشته به‌شدت افزایش پیدا کرده است: «ما عملاً با نوعی آموزش طبقاتی در ایران مواجه‌ایم. به این معنی که سه دهک بالای جامعه از امکانات آموزشی خیلی بهتری نسبت به سه دهک پایین جامعه برخوردارند و عدم توجه دولت به مدارس دولتی به‌گونه‌ای‌که در طول ۱۰ سال اخیر هزینه‌های روزانه مدارس در مدارس دولتی از طریق اولیای دانش‌آموزان و با بهانه‌های مختلف تامین می‌شود.
 
توجه دولت به مدارس دولتی به‌قدری پایین آمده که صرفاً در حد پرداخت دستمزد و حقوق معلمان تقلیل پیدا کرده است. مدارس دولتی به‌گونه‌ای است که کمترین امکانات آموزشی را دارند و بالای ۷۰ درصد مدارس دولتی در بافت‌های فرسوده قرار گرفتند و نیاز به بازسازی دارند. حداقل امکانات آموزشی در این مدارس است و امکاناتی هم که وجود دارد، مربوط به گذشته است و دچار فرسودگی شده است.»
 
به گفته او همه این موارد به بودجه آموزش‌وپرورش مربوط است که در این سال‌ها در بودجه عمومی کاهش پیدا کرده است: «ما نه در مقایسه با کشورهای توسعه‌یافته، بلکه در مقایسه با کشورهای خاورمیانه و اطراف خودمان هم یکی از کشورهایی هستیم که پایین‌ترین میزان بودجه آموزش‌وپرورش را در بودجه عمومی داریم. این نسبت در کشور ما بسیار پایین است.
 
سرانه دانش‌آموزی در ایران حدود ۲۸۰ دلار است درحالی‌که میانگین جهانی ۹ هزار و ۳۱۳ دلار است. میانگین حقوق معلمان در ایران کمتر از ۳۰۰ دلار است درحالی‌که میانگین جهانی بیش از ۲ هزار و ۵۰۰ دلار است. نسبت میان بودجه آموزش عمومی و تولید ناخالص داخلی در ایران در مقایسه با کشورهایی مثل ترکیه، آذربایجان، عربستان، امارات متحده عربی، عراق و قطر، بسیار پایین‌تر است و ما در همین منطقه یکی از کشورهایی هستیم که کمترین میزان بودجه را به آموزش‌وپرورش اختصاص می‌دهیم. در سال ۲۰۲۱ عربستان ۱۸ درصد از بودجه عمومی خودش را برای اجرای سیاست ۲۰۳۰ به آموزش‌وپرورش اختصاص داده بود. این تفاوت بسیار زیادی ایجاد می‌کند و به‌شدت در کاهش کیفیت آموزشی در ایران در این سال‌ها اثرگذار بوده است.»
 

کمبود منابع مالی، افزایش مدارس غیردولتی 

در این پژوهش نوشته شده، باتوجه به اینکه در سال‌های اخیر، بعضی از سیاست‌های دولت و کمبود منابع مالی و امکانات در آموزش‌وپرورش منجر به افزایش تعداد مدارس غیردولتی، همچنین کاهش کیفیت آموزش دولتی شده است، لازم است که درباره بررسی فقر و نابرابری آموزشی به شاخص‌های بودجه دولت در آموزش عمومی توجه کرد. به‌طورکلی، شواهد نشان می‌دهد که سهم بودجه‌های آموزش‌وپرورش از کل بودجه دولت، روند کاهشی داشته و نسبت به میانگین جهانی کمتر است.
 
محمد حبیبی معتقد است، یکی از مهم‌ترین عوامل تاثیرگذار بر مشکلات آموزشی که برای دانش‌آموزان ایجاد شده، سیاست‌هایی است که در یک دهه گذشته به‌ویژه از اوایل دهه۹۰ در حوزه آموزش عمومی در دولت‌های مختلف پیگیری شد که تلاش در جهت برون‌سپاری آموزش عمومی و افزایش خصوصی‌سازی در حوزه آموزش عمومی داشت: «ایران یکی از کشورهایی است که بالاترین میزان خصوصی‌سازی در حوزه آموزش عمومی را دارد. حتی در مقایسه با کشورهای نئولیبرالی مثل آمریکا و بریتانیا هم میزان دانش‌آموزانی که در حوزه‌های خارج از آموزش دولتی تحصیل می‌کنند، در ایران خیلی بیشتر است. در سال ۱۴۰۱ این عدد بین ۱۷ تا ۱۷ ونیم درصد از دانش‌آموزان ایرانی بود که در مدارس خصوصی تحصیل می‌کردند و همین زمینه را برای عدم‌توجه دولت به مدارس دولتی فراهم کرد. سال‌به‌سال شاهد افزایش شکاف از منظر کیفیت آموزش بین مدارس دولتی و مدارس خصوصی بودیم و نتایج آن را در سال‌های اخیر می‌بینیم.»
 
به گفته او، تقریباً ۱۰۰ درصد دانشجویانی که در دانشگاه‌های برتر در حال تحصیل‌اند از سه دهک بالای جامعه‌اند و در مدارس غیردولتی تحصیل کردند که عوارض چنین سیاستی است: «تنها ۲ درصد دانش‌آموزانی که رتبه زیر سه هزار آوردند، در مدارس دولتی مشغول تحصیل بودند.»
 
حبیبی می‌گوید، براساس آمارها، ۵۴ درصد از والدین سه دهک پایین، مدرک متوسطه دوم ندارند که حدوداً دو برابر بیشتر از والدین سه دهک بالاست: «اثرگذاری این موضوع کاملاً مشهود است و باید به این نکته هم توجه کرد که افزایش فقر و مشکلات معیشتی در مواجهه با افزایش تورم در ایران، مسئله توجه به آموزش و مسئله مدرسه در خانواده‌های سه دهک پایین که فرودست هستند و حتی دهک‌های چهار، پنج و شش که به‌نوعی بخشی از طبقه متوسط هستند را بسیار کاهش داده است.
 
ما شاهد این هستیم که به‌نوعی توجه به مدرسه و آموزش کودکان در طبقات متوسط فقیر و فرودست در ایران از سبد خانوار خارج شده است. نه‌تنها مسئله میزان سوادآموزی این خانوارها تاثیرگذار است، بلکه نبود امکانات لازم برای آموزش کودکان در مدرسه هم تاثیر بسیار زیادی دارد. همه این موارد در کنار کیفیت پایین مدارس دولتی قرار می‌گیرد. خانوارها معمولاً باتوجه به هزینه‌های بالای مدارس غیردولتی مجبورند برای آموزش کودکان از مدارس دولتی استفاده کنند و مجموع این موارد، شکل‌دهنده فقر آموزشی در ایران است.»
 

فقر آموزشی در دسترسی و دستیابی

بررسی شاخص‌های فقر آموزشی در بُعد دسترسی به آموزش در این پژوهش نشان داده که اولاً، نرخ باسوادی افراد 15 سال و بالاتر در ایران به هدف صددرصدی نرسیده و حدوداً دو دهه است که ایران در بازه نرخ 80درصد مانده و رشد سالیانه آن نسبتاً کم است. به عبارت دیگر، نرخ باسوادی، همچنین نرخ بی‌سوادی مشخص کرد که همچنان ریشه‌کنی بی‌سوادی صورت نگرفته است. ثانیاً، نرخ‌های برخوردار نبودن از مدرک می‌تواند نشان دهد که اگرچه وضعیت دسترسی به آموزش ابتدایی مناسب است اما مقاطع دیگر به‌ویژه متوسطه دوم به‌دلیل تعداد بالای بازماندگان از تحصیل و برخوردار نبودن از مدرک متوسطه دوم، وضعیت نامناسبی دارد.
 
روند نبود برخورداری از مدرک، بازماندگی و ترک‌تحصیل در کنار هم نشان می‌دهد که دانش‌آموزان مقطع متوسطه اول و دوم، نسبت به فشار اقتصادی حساس‌اند. چنانکه در بررسی دهک‌های درآمدی خانوار هم مشاهده می‌شود، گروه دهکی پایین در کشور بیش از دیگران مدرک دیپلم خود را نمی‌گیرند. به عبارت دیگر، گروه‌های فقیر جامعه سریع‌تر از چرخه آموزش خارج می‌شوند و بازگشت آنان به مدرسه، امری دشوار بوده؛ درنتیجه سیاست‌هایی مختص برای نگهداشت این گروه‌ها در آموزش لازم است.
 
علیرضا رحیمی، کارشناس آموزش و تعلیم و تربیت درباره ثابت ماندن نرخ باسوادی معتقد است که سواد خواندن و نوشتن از مدار سواد خارج شده و سوادهای جدید و ۱۲گانه در حال مطرح شدن است: «اما همچنان در آمارهای ما نرخ باسوادی براساس سواد خواندن و نوشتن محاسبه می‌شود. اگر ما بخواهیم نرخ واقعی سواد را در جامعه در نظر بگیریم، به عدد بسیار پایینی می‌رسیم. خواندن و نوشتن کوچکترین جزء سواد مورد نظر جامعه جهانی و یونسکو است. در دوره‌ای نهضت سوادآموزی بسیار جدی کار می‌کرد. اما الان چنین نیست.
 
چون بسیاری از افرادی که در آنجا کار می‌کردند به بهانه‌های مختلف وارد آموزش‌وپرورش شدند و از نهضت سوادآموزی فاصله گرفتند. این نشان می‌دهد که ما مسئله سواد را فراموش کرده‌ایم. عده‌ای هم به‌نظر می‌رسد سواد دارند اما درحقیقت سواد بسیار پایینی است و این هم نمود دیگری از فقر آموزشی است. ما فقر توانایی خواندن و نوشتن در میان کسانی داریم که باسواد محسوب می‌شوند.» 
 
بخشی از ترک‌تحصیل‌ها به تصویر بازدهی خصوصی آموزش در ذهن آموزش‌دیدگان برمی‌گردد. در علم اقتصاد آموزش دو جنبه بازدهی عمومی و خصوصی وجود دارد. نمود عینی بازدهی خصوصی این سوال است که در گذشته اگر از دانش‌آموزان می‌پرسیدند می‌خواهند چه‌کاره شوند، آنها پاسخ می‌دادند مهندس، چون مهندسان را قابل احترام می‌دانستند که درآمد خوبی دارند.
 
اما در حال حاضر برخی دانش‌آموزان هستند که می‌خواهند هکر شوند؛ زیرا می‌توانند بانک‌ها را هک کنند و پول‌شان را بدزدند. نظام آموزشی به سمتی رفته که دانش‌آموز علاقه‌ای به ادامه تحصیل ندارد. زیرا می‌بیند فردی که سواد خاصی ندارد، سه آپارتمان دارد و به‌عنوان مثال پدر او که دکتر است، در خانه اجاره‌ای زندگی می‌کند. تصور افراد نسبت به بازدهی شخصی آموزش به‌دلیل وضعیت اجتماعی و اقتصادی تحت تاثیر قرار گرفته است. بحث اقتصادی و نبودکفایت آموزش برای زندگی بسیار جدی است. دانشجوها زمانی که فارغ‌التحصیل می‌شوند از نظر کارفرمایان بی‌سوادند.
 
در حال حاضر فردی که سواد چندانی ندارد و مکانیک است، می‌تواند روزی ۵۰ میلیون تومان درآمد داشته باشد اما فردی که در دانشگاه رشته مکانیک خوانده، برای استخدام با مسئله مواجه است. آموزش یادگیری درس، مدرسه و دانشگاه با زیست واقعی هم‌خوانی ندارد و همین سبب از بین رفتن علاقه به تحصیل می‌شود.» 
 
علاوه بر شاخص‌های دسترسی به آموزش، وضعیت کشور در دستیابی و کیفیت آموزش و خروجی یادگیری مدارس هم چندان مناسب نیست، چنانکه علاوه بر افت نمرات امتحانی مدارس، آزمون پرلز هم نشان می‌دهد که وضعیت سواد در ایران نسبت به میانگین بین‌المللی فاصله بسیاری دارد. درنتیجه باید برنامه‌های بهبود کیفیت آموزش و برنامه‌های بازگشت به مدارس در کشور اجرایی شود.
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
ارسال به دوستان
اوکراین به دنبال مذاکره مستقیم با پوتین؛ زلنسکی از ترامپ برای حضور در استانبول دعوت کرد گرد و خاک عراقی میهمان خوزستان؛ افزایش شرجی و احتمال رگبار در برخی مناطق فرار زندانی از بیمارستان شهید مدنی کرج؛ پرستاران و بهیاران احضار شدند ترامپ در ریاض؛ امضای توافقنامه شراکت اقتصادی راهبردی آمریکا و عربستان صنعت برق: شایعات تبعیض در خاموشی‌ها هدف‌دار است، برنامه سراسری اجرا می‌شود نتانیاهو: جنگ با حماس متوقف نمی‌شود؛ آتش‌بس موقت هم عملیات را متوقف نمی‌کند اعزام هیات روسی به استانبول؛ اتحادیه اروپا: مسکو در پی وقت‌کشی است ادعای اسرائیل هیوم: ترامپ در عربستان به دنبال پایان جنگ غزه و آزادی اسرا است گرمای بی‌سابقه در تهران؛ رکورد 50 ساله دما شکسته شد غریب‌آبادی در مجلس: غنی‌سازی خط قرمز ایران است؛ مذاکره برای غنی‌سازی صفر بی‌معناست درخشش وزنه‌برداران ایران در آسیا؛ طلا و برنز دسته 96 کیلوگرم به نام عالی‌پور و معینی افزایش بازدید و فروش در روزهای پایانی نمایشگاه کتاب؛ ابهام سرقت رفع شد ایران، گوگل را به مراجع بین‌المللی می‌کشاند؛ پیگیری حقوقی تحریف نام خلیج فارس انیمیشن کوتاه و قابل تأمل با عنوان "در جستجوی خوشبختی" (happiness) خبرگزاری حوزه: نشستن خانم ها روی زین موتور اشکال ندارد ولی اگر برانند منع شرعی دارد