عصرایران ؛ علی شاکر (کارشناس رسانه) - فرض کنید جانوری پای شما را گاز بگیرد و پا عفونت کند. بار اول آنتیبیوتیکها کارساز است، عفونت از بین میرود و حالتان خوب میشود. اما اگر برای دیگران هم همین اتفاق بیفتد، طبیعیترین کار این است که به جای بیشتر کردن تعداد پزشکان و پرستاران در بیمارستانها و انباشت آنتیبیوتیک، آن عامل (جانور مهاجم) و مهمتر از آن، شرایط نامساعدی را که باعث حضور و فعالیت این جانور شده است، پیدا کرده و ریشهکن کنیم. در ماجراهای اخاذی از روابطعمومیها، ماجرا به همین مثال شباهت دارد.
برخورد با هر مورد اخاذی به صورت جداگانه، مانند مصرف آنتیبیوتیک است؛ موقتاً مشکل را حل میکند، اما ریشه بیماری باقی میماند. «جانور وحشی» در اینجا همان باجگیرها هستند، اما «شرایط نامساعد موجود» که بستر فعالیت آنان را فراهم میسازد، پیچیدهتر است؛ شرایطی که شفافیت سازمانی را مخدوش میکند و در عمل بر ضعفهای درونی سازمان سرپوش میگذارد و در مواردی پیش از اینکه اهالی رسانه، درخواستی مطرح کنند، برخی عناصر ناآگاه در سازمان از روابطعمومی میخواهند به هر نحوی شده، نگذارد ضعف سازمان منعکس شود. این یعنی چرخهی تعامل فساد میان رسانههایی که ناگهان از خود میپرسند: «مگر ما بگوییم درست میشود؟» و پاسخ اگر «نه» باشد، این بازی ادامه مییابد.
برخوردهای قضایی و حقوقی، هرچند ضروری و بخشی از درمان هستند، اما زمانی موثرتر و پایدارتر واقع میشوند که بتوانیم آن «بسترهای فسادبرانگیز» و «شرایط نامساعد» را برچینیم.
امروزه روابط عمومی تاریک (Dark PR) و روابط عمومی سیاه (Black PR) فراتر از روابط عمومی سنتی، به قلمرو اقدامات مخرب و فریبکارانه قدم گذاشتهاند. آنها برای بیاعتبار کردن رقیب کارزارهای نفوذ منفی میسازند که در آن انتشار اطلاعات نادرست، شایعات، ساختن بحرانهای دروغین و دستکاری افکار عمومی حرف اول را میزند. تاکتیکها متنوعاند؛ از محتوای جعلی، دستکاری شبکههای اجتماعی و استفاده از حسابهای جعلی و ترولها گرفته تا تلههای عسلی، تبلیغات تاریک هدفمند، و افشای غیرمجاز اطلاعات حساس.
در این میان، اخاذی شرکتی، بهویژه از نوعی که شرکت پتروشیمی خلیج فارس با آن مواجه است، شکلی خاص از این تاکتیکها را به نمایش میگذارد. در این حالت، افراد یا گروهها، اغلب در پوششهای مختلف (مانند روزنامهنگار)، با تهدید به افشای اطلاعات منفی، حساس یا حتی ساختگی (مانند حقوقهای بالای کارکنان در یک شرکت با درآمد دلاری) به دنبال کسب منافع مالی نامشروع هستند. این تهدیدها اعتبار شرکت را هدف قرار میدهند و از ترس آسیب به شهرت به عنوان اهرم فشار استفاده میکنند.
شرکت پتروشیمی خلیج فارس به دلایل متعددی، از جمله درآمدهای ارزی، حساسیتهای عمومی نسبت به مسائل اقتصادی و حقوق و دستمزد، و همچنین ماهیت فعالیتهایش که میتواند با نگرانیهای زیستمحیطی یا ایمنی مرتبط باشد، به هدفی جذاب برای باجگیران تبدیل شده است. تجربه گذشته شرکتهایی از این دست در پرداخت باج، هرچند ممکن است در کوتاهمدت از تبلیغات منفی جلوگیری کرده باشد، اما ناخواسته این چرخهی معیوب را تقویت و باجگیران را به ادامه این راه تشویق کرده است.
تغییر راهبرد شرکت به «ما باج نمیدهیم، ما افشا میکنیم» یک گام مهم و شجاعانه است. این رویکرد نشاندهنده درکی عمیقتر از مشکل است؛ اینکه درمان علامت (پرداخت باج) مشکل را حل نمیکند و باید به صورت فعالانه با منشأ بیماری (اخاذی) مقابله کرد. اما پیادهسازی موفقیتآمیز این راهبرد نیازمند برنامهریزی دقیق و استفاده از راهکارهای خلاقانه برای تقویت تابآوری سازمانی است.
برای مقابله مؤثر با باجگیرها و روابط عمومی تاریک، شرکت پتروشیمی خلیج فارس باید رویکردی چندوجهی و خلاقانه در پیش گیرد که بر ساختن ایمنی درونی و بیرونی متمرکز باشد:
1. تقویت دژ دیجیتال و مدیریت هوشمند دادهها:
امنیت سایبری فراتر از فایروال و آنتیویروس است. باید یک «دژ دیجیتال» مستحکم ساخت که دسترسی به اطلاعات حساس را تقریباً ناممکن کند. این شامل پیادهسازی مدل «اعتماد صفر» (zero-trust) است که در آن هیچ کاربری، حتی از داخل شبکه، به طور پیشفرض قابل اعتماد نیست و برای هر دسترسی باید احراز هویت شود.
اصل «دسترسی با کمترین امتیاز» (least privilege) نیز تضمین میکند که کارکنان تنها به اطلاعاتی دسترسی دارند که برای انجام وظایفشان ضروری است. پشتیبانگیری منظم و آفلاین دادهها مانند داشتن یک «بیمه دیجیتال» است که در صورت حمله باجافزاری، امکان بازیابی بدون پرداخت باج را فراهم میآورد.
خلاقیت در اینجا شامل آموزش کارکنان برای تبدیل شدن به «سربازان خط مقدم» این دژ دیجیتال، با آگاهی کامل از تهدیدات فیشینگ و مهندسی اجتماعی است.
2. پرورش باغ روابط رسانهای اخلاقی:
اما کارهای فنی به تنهایی کافی نیست. گاهی شیطنت از داخل سازمان است و سندی منتشر میشود که چون از بافتار اصلی خودش جدا شده، در فضای مجازی واکنشهای منفی علیه سازمان به وجود میآورد. اینجاست که باید از اصل اعتماد استفاده کرد. البته در محیط رسانهای پیچیده ایران، نمیتوان با همه رسانهها به یک شکل برخورد کرد.
ولی باید به دنبال «روزنامهنگاران اخلاقی» گشت و با آنان رابطهای مبتنی بر شفافیت و اعتماد دوطرفه بنا کرد. این کار مانند پرورش یک باغ کوچک از روابط سالم در میان علفهای هرز روابط ناسالم است. ارائه اطلاعات دقیق و بهموقع، دعوت از آنان برای بازدیدهای شفاف و پاسخگویی به سوالات مشروع، حتی اگر در رسانههای دولتی یا نیمهدولتی فعالیت کنند، میتواند به ایجاد درکی متعادلتر کمک کند. به این ترتیب شرکت میتواند روی روایتی که منتشر میکند در رسانهها مسلط باشد و با اطلاعات نادرست مقابله کند.
3. فعال کردن سیستم ایمنی درونی سازمان:
کارکنان خط مقدم دفاعی شرکت هستند. فرهنگ سازمانی باید به گونهای باشد که کارکنان نه تنها از روی ترس از مجازات، بلکه از روی اعتقاد به اصول اخلاقی، باجگیری را گزارش دهند. پیادهسازی سیستم «سوتزنی» قوی و محرمانه، مانند ایجاد یک «سیستم هشدار زودهنگام درونی» عمل میکند.
آموزشهای دورهای باید کارکنان را به «کارآگاهان اخلاقی» تبدیل کند که علائم هشداردهنده تلاشهای اخاذی را بشناسند و بدانند چگونه بدون ترس از تلافی، آنها را گزارش کنند. این کار به معنای ساختن یک «وجدان سازمانی» جمعی است که در برابر فساد مقاومت میکند.
4. تدوین برنامه پاسخ بحران چابک:
یک برنامه مدیریت بحران صرفاً یک سند نیست؛ یک «تیم واکنش چابک» است که نقشهایش را به خوبی تمرین کرده است. این تیم باید بتواند تهدید را به سرعت ارزیابی کند (آیا واقعی است؟ چه اطلاعاتی دارند؟)، مسیر قانونی را بسنجد و مهمتر از همه، پروتکلهای ارتباطی مشخصی برای اجرای راهبرد «افشا میکنیم» داشته باشد.
این پروتکلها باید مشخص کنند چه کسی سخنگوست، چه پیامی منتشر میشود، و چه زمانی و از طریق چه کانالهایی اقدام به افشای عمومی صورت میگیرد. این افشا باید به صورت استراتژیک و با هدف بیاثر کردن اهرم فشار باجگیران و جلب حمایت عمومی صورت گیرد.
5. مدیریت فعال شهرت و کنترل روایت:
در عصر اطلاعات، شهرت یک دارایی حیاتی است. شرکت باید به طور فعال «پایگاه شهرت» خود را مدیریت کند. این شامل پایش مداوم رسانهها و فضای آنلاین برای شناسایی تهدیدات و فرصتها است. پاسخ به مطبوعات منفی باید سریع، مبتنی بر واقعیت و از طریق کانالهای معتبر باشد.
استفاده از پلتفرمهای خود شرکت (وبسایت، شبکههای اجتماعی با مدیریت دقیق) به عنوان «رسانههای خودی» به شرکت امکان میدهد تا روایت خود را منتشر کند و از وابستگی صرف به رسانههای خارجی بکاهد. ساختن یک تصویر شرکتی مثبت و اخلاقی از طریق ارتباطات شفاف و مسئولیتپذیری اجتماعی، مانند ساختن یک «سپر محافظتی» در برابر حملات منفی عمل میکند.
شرکت پتروشیمی خلیج فارس، مانند بسیاری از سازمانهای دیگر، با «جانور وحشی» اخاذی و «شرایط نامساعد» چشمانداز رسانهای و آسیبپذیریهای درونی روبرو است. راهبرد «ما باج نمیدهیم، ما افشا میکنیم» گام مهمی در راستای درمان ریشه بیماری است، نه صرفاً درمان علامت آن. اما برای اینکه پا برای همیشه از عفونت در امان بماند و بدن (سازمان) در برابر حملات آینده تابآور شود، باید آن «شرایط نامساعد» را بهبود بخشید و سیستم ایمنی درونی را تقویت کرد.
این به معنای سرمایهگذاری مستمر در امنیت سایبری (دژ دیجیتال)، پرورش روابط رسانهای اخلاقی (باغ کوچک روابط سالم)، تقویت فرهنگ سازمانی اخلاقی و آگاهی کارکنان (سیستم ایمنی درونی)، داشتن تیم واکنش چابک بحران، و مدیریت فعال شهرت (سپر محافظتی) است. تابآوری پایدار در برابر اخاذی نه تنها به معنای آمادگی برای مقابله با حملات است، بلکه به معنای تبدیل شدن به سازمانی است که با شفافیت، یکپارچگی و تعهد به اصول اخلاقی، بسترهای فسادبرانگیز را تضعیف کرده و در نتیجه، محیطی را که آن «جانور وحشی» در آن رشد میکند، تغییر میدهد. این رویکرد جامع، تنها راه برای اطمینان از سلامت و پایداری سازمان در بلندمدت در برابر این تهدیدات فزاینده است.