نصر بن احمد سامانی (۹۱۴–۹۴۳ میلادی) سومین امیر سلسله سامانیان بود که پس از قتل پسرعمویش احمد بن اسماعیل (امیر شهید)، به حکومت رسید. دوران او از نظر توسعه فرهنگی و گسترش نفوذ سامانیان بسیار مهم بود و به دلیل اقداماتش، به «امیر سعید» معروف شد.
به گزارش اقتصاد24، ابوالحسن نصر، ملقب به «ابوسیعد» و «ابونصر» سومین و مشهورترین پادشاه سامانی، حدود سال ۹۰۵ میلادی بدنیا آمد. پدرش احمدبن اسماعیل سامانی است. ابوالحسن نصر، هشت ساله بود که بعد از پدرش به پادشاهی رسید و، چون سن او کم بود، اول «ابوعبدالله جیهانی» که از مردان مشهور خاندان جیهانی در بخارا بود، متعهد تربیت و وزارت او شد و بعد هم «ابوالفضل بلعمی» متکفل امور شد، زیرا مردم بخارا، علی رغم مردم ماوراءالنهر، میخواستند که نصر، پادشاه باشد. نصر به شعر و ادب علاقه داشت و مانند پدر و اجدادش اهل دانش بود و در ترویج و توسعه زبان و ادبیات فارسی خدمات شایانی کرد و به رودکی شاعر، ارادت زیادی داشت.
پس از قتل احمد بن اسماعیل در سال ۹۱۳ میلادی، بزرگان دربار سامانی، نصر بن احمد را که تنها هشت سال داشت، بهعنوان امیر جدید برگزیدند. به دلیل سن کم وی، حکومت در ابتدا توسط وزیر او ابوعبدالله جیهانی که از دبیران و دانشمندان آزاداندیش آن روزگار بود انجام میشد.
نصربن احمد از آغاز قرن چهارم هجری بهمدت سیسال در شکوفاترین و پربارترین و شادترین دوران تاریخ ایران پس از اسلام فرمانروایی کرد. آغاز حکومت او با طغیان مدعیان بسیار همراه بود. اما شجاعت و دلاوری سپهسالار و تدبیر وزیران و مشاوران بزرگ او جیهانی و ابوالفضل بلعمی، به زودی همه مشکلات را فرونشاند.
ابوصالح منصور بن اسحاق سامانی و حسین بن علی مرورودی نیز پس از مرگ احمد اسماعیل از دیگر مدعیان حکومت بودند. ابوصالح منصور در همان ابتدا در نیشابور درگذشت. اما حسین مرورودی یاران خود را جمع کرد، با حکومت نصر به مخالفت پرداخت و بر هرات، سیستان و نیشابور مسلط شد.
حکومت سامانی برای مقابله با حسین بن علی مرورودی سپاهی را به فرماندهی احمد بن سهل راهی کرد. او ابتدا هرات را تسخیر کرد و برادر حسین بن علی، منصور بن علی را مجبور به تسلیم کرد. سپس بهسوی نیشابور رفت، با سپاه حسین بن علی روبهرو شد و آنها را شکست داد. احمد بن سهل سرانجام حسین بن علی را اسیر کرد و در نیشابور اقامت گزید.
پس از سرکوب حسین بن علی و اسیر کردن وی، احمد بن سهل شرورش کرد. از سوی دربار سامانی، قراتگین، حاکم گرگان، برای مقابله با او فرستاده شد. زمانی که قراتگین بهسوی نیشابور به راه افتاد، احمد بن سهل از نیشابور به مرو رفت. در همان زمان حمویة بن علی مأمور سرکوب احمد بن سهل شد. حمویة پس از رسیدن به مرو به سران سپاه خود دستور داد که به احمد بن سهل نامه بفرستند و نسبت به او اظهار وفاداری کنند. با این نقشه، احمد بن سهل فریب خورد و از شهر خارج شد. نبرد در منطقهای نزدیک مرورود بهنام حوران درگرفت. سرانجام سپاه احمد بن سهل پراکنده و فراری شد. احمد بن سهل دستگیر شد، به بخارا فرستاده شد و به دستور امیر نصر به زندان افتاد. او در سال ۹۱۹ میلادی از دنیا رفت.
۱. حمایت از علم، فرهنگ و زبان فارسی
دوران او آغاز «عصر طلایی سامانیان» بود که در آن، دانشمندان بزرگی، چون رودکی (پدر شعر فارسی)، بلعمی و ابوعلی بلعمی در دربار سامانیان فعالیت میکردند. اولین اشعار فارسی دری در زمان او شکوفا شد و این دوره را نقطه عطفی در تاریخ ادبیات فارسی میدانند.
۲. گسترش اسلام و نفوذ سامانیان
سامانیان در دوران او نفوذ خود را در ماوراءالنهر، خراسان و سیستان گسترش دادند. او توانست حملات داخلی و شورشها را سرکوب کند و قدرت سامانیان را حفظ کند.
۳. مقابله با شورشها و درگیریهای داخلی
در دوران حکومتش، برخی فرماندهان ترک و غلامان نظامی شورشهایی به راه انداختند. او توانست بسیاری از آنها را سرکوب کند، اما در پایان حکومتش، این درگیریها به ضعف سامانیان منجر شد.
• افزایش نفوذ غلامان ترک در ارتش: در اواخر دوران حکومت او، غلامان ترک نفوذ زیادی در ارتش سامانی پیدا کردند که بعدها باعث تضعیف این سلسله شد.
• اتهام به شیعهگری: برخی درباریان او را به داشتن تمایلات شیعی متهم کردند و این موضوع باعث درگیریهای داخلی شد.
بخارا در دوره فرمانروایی نصر از مراکز مهم فرهنگ و دانش شد. «ثعالبی» این شهر را این گونه توصیف میکند: «بخارا در حکومت سامانیان کانون عظمت و مهد سلطنت و محل تلاقی حکمای دانشمند زمان و آسمان ادب جهان و مجمع دانشمندان دوران به شمار میرفت».
به تدریج نصر بسیاری از دانشمندان و ارباب ادب از جمله شاعر بزرگ «رودکی» را به دربار جلب کرد. زبان فارسی نیروی چندی گرفته بود. در حکومت نصر کتب عربی و فارسی در پایتخت به رشته تحریر در میآمدند. هم چنین یک کتابخانه در بخارا نیز گردآوری شده بود که تحسین دانشمندان را برانگیخته بود.
به نوشته «عوفی» جناب رودکی از دوران کودکی شعر گفتن را آموخت و آوازی قوی داشت و بربط میخواند. به همین خاطر امیر نصر سامانی او را در دربار خود پذیرفته بود. داستانی که «نظامی عروضی» درباره امیرنصر و رودکی در «چهارمقاله» خود میآورد اگر در جزییات درست نباشد نشاندهنده نقش رودکی در نزد امیرنصر و هم چنین در نزد مردمی است که از طریق آنها این داستان به سمع نظامی رسیده است.
داستان «جوی مولیان» که بسیار گفته و شنیده شده است این بوده که امیرنصر زمستان را در «بخارا» و تابستانها را در «سمرقند» به سر میبرده است. الا یک بار که به جای سمرقند به «بادغیس» میرود و این سفر چهار سال طول میکشد. همراهان امیر که از اقامت طولانی خسته شده بودند دست به دامان رودکی میشوند تا بلکه او بتواند امیر را راضی به بازگشت کند. رودکی این شعر را در وصف جوی مولیان برای امیر سرود:
بوی جوی مولیان آید همی •••• بوی یار مهربان آید همی
ریگ آموی و درشتی راه او •••• زیر پایم پرنیان آمد همی.
چون شعر به پایان نرسید امیر پای برهنه تا فرسخها به سوی بخارا دوید.
در منابع و متون تاریخی درباره آخرین روزهای زندگی امیر نصر و مرگ او اختلافنظر وجود دارد. در کل روشن نیست که امیر نصر مانند پدرش بر اثر توطئه وفات یافته یا بهشکلی طبیعی از دنیا رفته است. برخی از مورخان هم زندگی او را قدیسوار توصیف کردهاند.
وی که حدوداً سیزده ماه مبتلا به بیماری سل بوده، در خانهاش مکانی به نام بیتالعباده ساخته بود تا در آنجا عبادت کند. همچنین ابودلف بهنقل از یاقوت حموی میگوید که نصر از بیست سال پیش زمان مرگش را میدانسته است و هنگامی که زمان مرگش فرا رسیده، از بخارا خارج شده، دستور داده است که مراسم تعزیه خوانی برپا کنند.
محققان دیگری نیز عقیده دارند که توطئه سرداران نظامی و مخالفتشان با امیر نصر، باعث شد او برای مقابله با هر پیشامدی از اداره حکومت کنارهگیری کند. همچنین برخی از مورخان معتقدند که امیر نصر به تحریک فرماندهان نظامی و علمای بخارا، به دستور فرزندش نوح یا با دسیسه غلامان خود به قتل رسیده است.
نصر بن احمد سامانی، با وجود مشکلات سیاسی، دوران طلایی فرهنگ و ادب فارسی را رقم زد. او از دانشمندان و شاعران حمایت کرد و سامانیان را به یکی از مهمترین سلسلههای ایرانی تبدیل کرد.
به دلیل رشد فرهنگی و اقتصادی در زمان او، لقب "امیر سعید" را به او دادند.