من فقط یک اسلحه داشتم. همراه آقای گلدوست با اتوبوس آمدیم تا شمیران و از شمیران هم به دربند و سر قبر ظهیرالدوله رفتیم. آقای نیکپورنائینی، همراه دکتر فاطمی بود. در همان حال من آمدم بالای قبر محمد مسعود روزنامهنگار ایستادم. دستهگلی روی قبر مسعود گذاشته بودند. نیکپورنائینی به من گفت: بچه بیا پایین. من آمدم پایین. آرام اسلحه را کشیدم و به طرف دکتر فاطمی گرفتم و ماشه را چکاندم. این ماجرا در ۲۶ بهمن سال ۱۳۳۰ ساعت سه یا سهونیم بعدازظهر اتفاق افتاد. فقط یک گلوله شلیک کردم و اسلحه را انداختم زمین و آمدم کنار. جمعیت از هم پاشید؛ با صدای گلوله، یک عده فرار کردند و من ناظر جریان بودم. آن لحظه کسی هم نیامد مرا دستگیر کند.
کد خبر: ۴۲۱۱۱۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۱۲