عصرایران؛ فربد مقصودی- سالهاست که بحث ممیزی در تولید محتوا به بزرگترین چالش این عرصه تبدیل شده است و تلاش برای ایجاد ثبات رویه در این عرصه هم بیفایده بودهاست.
از ابتدای انقلاب وظایفی تحت عناوین وظایف نظارتی تعریف میشدند، اما اغلب این قوانین بسیار تفسیرپذیر بودند و همین تفسیرپذیری باعث میشد که برداشتهای سلیقهای در دورههای مدیریتی متعدد اتفاق بیفتد. یک فیلم در دورهای توقیف میشد و در دورهای دیگر با بیشترین استقبال به سینما و حتی تلویزیون میآمد.
برخی از این تفسیرپذیریها و برخوردهای چندگانه با یک اثر واحد فرهنگی و سینمایی به فراخور مختصات زیست اجتماعی و سیاسی دورههای تاریخی قابل دفاع بود و برخی دیگر نه. این تشتت در برخورد با آثار هنری و سینمایی در دهه شصت به اوج خود رسید و آثار زیادی در این دهه توقیف و هنرمندان زیادی ممنوع الفعالیت شدند.
مختصات گلخانهای سینما در دهه شصت هم این فضا را میطلبید و نگاه محافظهکارانه حاکم بر سینما باعث شد تا مشکلات ناشی از ممیزی به اوج خود برسد، چرا که هنوز بهدرستی تکلیف انقلاب با سینما مشخص نبود. در کلیات، سینما با کلام امام خمینی (ره) از گزند تندرویهای بیهوده در امان مانده بود اما در جزئیات و تفسیر عملکردی، تکلیفش مشخص نبود. فقدان اطلاعات و تسلط در تفسیر محتوا باعث شد مسئولان سینمایی حداکثر احتیاط را برای مواجهه با تولیدات سینمایی و تلویزیونی به خرج دهند. همین نگاه محتاط به قاعدهای نانوشته در برخورد با آثار عمیقِ محتوایی تبدیل شد.
سینما از زمان مظفرالدین شاه به ایران وارد شده بود و شاید آغاز تاریخ سینما را بتوان به همان زمان نسبت داد. در دهههای 1320 و 1330 هم شرکتهای سینمایی پدید آمده بودند و به فعالیت عمومی میپرداختند. در دهههای 40 و 50 هم سینمای اقتصادی و موج نوی سینما به اوج خود رسیده بودند. اما تفسیر سینما و نسبت آن با دین و انقلاب در دهه 60 معضل اصلی مدیران و سیاستگذاران سینمایی بود. همین بلاتکلیفی و فقدان تسلط محتوایی بود که احتیاط را در آن دهه افزایش داد و تصمیماتی اتخاذ شد که دهههای بعد مورد انتقاد تئوریسینهای انقلاب اسلامی قرار گرفت.
دلیل این نوع تصمیمگیری عدم شناخت و فضای شتابزده آن دوران بود. به فراخور این شتابزدگیها تصمیمات اشتباهی هم گرفته میشد و نتیجه این تصمیمات گاهی هزینه بود و میراثی که از آنها به یادگار میماند.
اما چرا در این یادداشت گریز کوتاهی به تاریخچه سینما داشتیم؟ دلیلش شباهت سینمای دهه 60 به شبکه نمایش خانگی در دوران معاصر است. سرعت اینترنت و افزایش کمی و کیفی تولیدات پلتفورمهای داخلی در کنار هجمه نمونههای مشابه خارجی و توسعه فضای مجازی شرایطی را فراهم کرده که تکلیف سیاستگذاران در مواجهه با این عرصهی رو به رشد مشخص نباشد. این بلاتکلیفی در نحوه برخورد با فضای مجازی در کنار پلتفورمهای داخلی شرایطی را شبیه به سینمای دهه شصت ایجاد کرده که نیاز به یک جهاد تبیین دارد و اتفاقا مناسبترین مجال برای تفسیر جهاد تبیین همین عرصه تلقی میشود.
اینجا دوباره به ابتدای بحث بازمیگردیم، یعنی نظارت و تعیین خطوط قرمز در برخورد با آثار سینمایی و تولید محتوای تصویری. به طور حتم مواردی هست که میتوان آنها را به عنوان خطوط قرمز تولید در آثار تصویری مشخص کرد، مانند: نداشتن مغایرت فیلمنامه باکلیه شئونات اسلامی واخلاقی و ضروریات فرهنگ و جامعه، عدم تماس بدنی هنرپیشههای زن و مرد، رعایت حجاب و پوشش مناسب بازیگران فیلم، عدم بهکارگیری الفاظ رکیک و زشت توسط بازیگران فیلم، عدم استعمال دخانیات توسط بازیگران مخصوصا زنان و جوانان و حفظ حدود حریم شرعی و عرفی
اما مواردی هم به تبیین و تفسیر نیاز دارد. محل اختلاف و مشکلات دقیقا همینجاست که با توسعه تولیدات و افزایش کمی محصولات پلتفورمها دقت و عمق تفاسیر تولیدات در شبکه نمایش خانگی بحرانیتر هم میشود. ممکن است در برخورد با تولیدات پلتفورمهای داخلی دچار همان مشکلات و تعدد برخوردها در دهه شصت بشویم که میراث تصمیمات غلط آن دوران هنوز بر گردن سینما احساس میشود.
برای اصلاح این نگاه و جلوگیری از تبعات تصمیمات غلط در حوزه سیاستگذاری محتواهای تصویری باید ابتدا دید کلان در این زمینه را تبیین کرد تا با این نگاه کلان بتوان ماهیت وجودی هر تولید تصویری را بر مبنای آن تفسیر کرد. به عنوان مثال اگر پلتفورمها به عنوان یک ظرفیت دیده شوند هر گاه هنرمندی امکان همکاری با صدا و سیما را نداشت به جای حضور در شبکههای خارجی یا فضای مجازی میتواند پلتفورمهای داخلی را جایگزین کند.
اما چه کسانی به دنبال حذف چنین ظرفیتی در تولید محتوای کشور هستند؛ به طور حتم افرادی که منافعشان را در فقدان چنین ظرفیتی تعریف میکنند از هر وسیلهای برای حذف پلتفورمها استفاده خواهند کرد، تا فضا برای ورود نمونه های مشابه خارجی و فعلان فضای مجازی باز شود. آنوقت در این فضای ولنگار امکان هرگونه فعالیتی وجود خواهد داشت و نظارتی هم که در حال حاضر در شبکه نمایش خانگی وجود دارد بیمعنا میشود.