گاهی شما چهرهای از خود در فضای ناامن مجازی به نمایش میگذارید که دیگران درمییابند شما پتانسیل طعمهشدن دارید و بهراحتی میتوانند در خلأهای شما نفوذ کنند.
روزنامه ایران نوشت: «شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که کسی مدام پستهایتان را لایک کند و جملاتی برایتان بنویسد که دلتان بلرزد و احساس کنید که چقدر او را میفهمید یا چقدر شما را درک میکند؛ فرقی نمیکند مجرد هستید یا متأهل؛ گاهی شما چهرهای از خود در فضای ناامن مجازی به نمایش میگذارید که دیگران درمییابند شما پتانسیل طعمهشدن دارید و بهراحتی میتوانند در خلأهای شما نفوذ کنند.
سمیه میگوید: «۵۴ سال دارم. اشعارم را در فضای مجازی به اشتراک میگذاشتم که یک روز وحید اولین شعرم را لایک کرد. حواسم بود که عکس پروفایلم همیشه آراسته و در فضایی مجلل باشد. وحید از احساس زیبایم در اشعار گفت و در چت خصوصی از من خواست که شعرهای بیشتری را به اشتراک بگذارم. از مورد توجه قرارگرفتن، حالم دگرگون شد و انگار که ۱۶ساله باشم، دلم لرزید. از ته دل خشنود بودم. یقین پیدا کردم که ازدواجم کاملاً اشتباه بوده است.
راستش مدتی بود با همسرم مشکلاتی داشتم و یکی از آن مشکلات همیشگی این بود که او از اول هم نمیتوانست یا نیاموخته بود به من ابراز علاقه کند و این خلأ هرگز با عشق فرزندانم هم پر نشد. وحید در عین حال که از ظاهر من تعریف میکرد، خود را هم بهتدریج استاد دانشگاه، مؤلف کتابهای دانشگاهی، عارف و آگاه از عالم غیب معرفی کرد و داستانهای جذابی از زندگی و خانهای که در یکی از کشورهای اروپایی دارد، تعریف کرد.
اعتمادم که کامل به او جلب شد، از ورشکستگی شدیدش صحبت به میان آورد. قلبم از اندوه این استاد فرهیخته و موجه چنان به درد آمد که نفهمیدم چه فاجعهای در حال رخدادن است. چندی گذشت و وقتی به خودم آمدم، که از همسر اولم به تحریک نرم و خزنده وحید جدا شده و با وی ازدواج کرده بودم.
همسر جدیدم وکالت بلاعزل از من گرفته بود، بخشی از املاکم را با همان وکالت فروخته و پول آن را به حساب خودش ریخته بود و با بخشی از پول برایمان خانه و مغازهای، که اجارهنامه هر دو به نام خودش بود، اجاره کرده بود و همه درآمد من از منابع مختلف به حسابهای او واریز میشد. بهتدریج متوجه شدم که پرونده بیماری روانی دارد و مدتی را نیز در زندان به سبب کلاهبرداری سپری کرده - که البته او منکرش میشود - ضمناً فهمیدم که او دیپلمه است اما قدرت استدلال او با واژگان ثقیل و سنگین و نقل قولهایی از مشاهیر و اطلاعات روانشناسی که دارد، هنوز مرا مبهوت میکند.
او حتی مرا به داشتن اختلال شخصیت هم محکوم میکرد. ماه گذشته پس از یک مشاجره جدی رفت و درخواست طلاق داد و من به منزل پدری برگشتم. هنوز هم او وانمود میکند که هر مشکلی وجود دارد، از من است و او عاشقانه مرا دوست دارد و من نمیدانم واقعاً من هم مشکلی دارم یا نه و این که ادامه زندگی با چنین فردی، معقول و منطقی است یا خیر؟»
سمیه دچارتله محرومیت هیجانی است
دکتر رزیتا شرافتی، روانشناس، زوج درمانگر و رئیس مرکز مشاوره مثبت زندگی، میگوید: در این ماجرا سمیه گرفتار تله یا طرح واره محرومیت هیجانی است. تلهها ناشی از افکاری عمیق و گسترده هستند که در کودکی شکل گرفتهاند. یکی از انواع تلهها، تله محرومیت هیجانی است. فردی که دارای این تله است، نسبت به توجه، همدلی و حمایت حساس است و به سبب محبتی که یک فرد به او میکند، احساس می کند که نیازهای روانش در حال تأمینشدن است و در دام چنین افراد کلاهبرداری میافتد.
اختلال شخصیت ضد اجتماعی
وحید دچار اختلال شخصیت ضد اجتماعی است. میگویم اختلال چون نمیتواند صرفاً یک صفت باشد و در حد شدید پیش رفته است. در این حد که زندگی یک خانواده را از هم پاشیده است و با یک نوع فریب و وعده و وعید عاطفی دادن، مال و اموال خانم را از طریق تحت تأثیر قراردادن عواطفش از دست او درآورده است و با دوستتدارمهای جعلی، دست به اغوا و فریب سمیه زده، از این رو روشن است که این شخص کلاهبرداری عاطفی کرده است.»