عصرایران؛ سجاد بهزادی- دولت ها و مسئولان در نظام جمهوری اسلامی مدام از "مردم" سخن می گویند؛ در عین حال بسیاری همچنان برایشان سوال است که استفاده از واژه "مردم" نزد مسئولان باوری حقیقی است یا امری پوپولیستی؟
پرسش مهم تر اینکه صدای مردم را با کدام شاخص می توان دریافت کرد و چگونه می توان جزء را به کل تعمیم داد و به هر بهانه ای برای رسیدن به هدف، چالش مورد نظر خود را با "مردم" جمع بست؟
مثلا وقتی گفته می شود "آمریکاییها بدانند که هر قرار توطئه آمیزی علیه نظام اسلامی ببندند، تودهنی محکم از ملت ایران خواهند خورد؛" در حقیقت کدام ملت قرار است "تو دهنی محکم" به آمریکا بزنند؟ زیرا که ما می دانیم بخش قابل توجهی از همین مردم به فرمایش همین مسئولان فریب خورده آمریکا هستند. قطعا این بخش از ملت، آمادگی "تو دهنی زدن" به آمریکا را ندارند.
یا اینکه اگرمسئولی می گوید "حوادث تلخ دیگر تکرار نمیشود، چراکه مردم صبر و شکیبایی را بر کرنش و وابستگی به دشمن ترجیح میدهند؛" باید دقیق گفت منظور کدام مردم است که همچنان می توانند در برابر فشارهای دشمن "صبور و شکیبا" باشند.
از طرفی اگر هم قرار هست مردم ما " تو دهنی محکم به آمریکایی ها بزنند و یا در مقابل فشارهای کمر شکن کنونی صبور و شکیبا باشند،" پس چرا این مردم در مناسبات دیگر آنچنان محل اعتناء نیستند و به قول رئیس مجلس "چالش جدید نظام، حذف مردم از انقلاب است. متاسفانه مردم را از صحنه دور نگه داشتهایم."
بسیاری از افراد جامعه امروز ایران دچار مشکلات معیشتی هستند و سالهاست که در مقابل فشارهای کمر شکن "صبور و شکیبا" هستند؛ با این احوال معلوم نیست چرا مشکلات را به گردن مردم می اندازیم و گفته می شود "اگر مردم خدا را در نظر میگرفتند مبتلا به مشکلات معیشتی نمیشدند."!
آیا بهتر نیست پس از ۴ دهه از عمر انقلاب، دقیق تر به تعریف این مفهوم بپردازیم که آیا منظور ما از " مردم" همه مردم است یا مردمانی از میان مردم؟
دولتها تا کی می خواهند به مردم نگاهی پوپولیستی داشته باشند و اغلب در قامت جزئی به نمایندگی از کل سخن بگویند؟
به نظر می رسد دولت ها در ایران برای رسیدن به قدرت، مدام از منافع "مردم" سخن می گویند و از "مردم" هزینه می کنند اما در نهایت بسیاری از تصمیمات شان با خواست مردم در تعارض است، ولی همچنان "مردم" را پشتیبان، مدافع و خواهانِ تصمیمات خود می پندارند.
این ایده دیگر جواب نمی دهد و به قول آن نماینده مجلس انقلابی باید به "داد مردم" رسید.
سخنان نماینده مجلس را که بازتاب زیادی در شبکههای اجتماعی داشت، با توصیفی متفاوت تر از واژه "مردم" با هم مرور کنیم. او در سخن کوتاه خود حداقل ۱۰ بار از این واژه استفاده کرده است:
«به داد مردم برسید
مردم از سیاست خارجی تنش زا کلافه هستند. ناقدان سیاست خارجی مورد هجمه قرار می گیرند و این مردم را خشمگین کرده است.
باید به مردم برگردیم و طبق خواست های آنان عمل کنیم که صدای آنها شنیده نمی شود.
تصمیمات حکومت با خواست مردم تعارض دارد. مسئولان از سر شکم سیری به مسائل نگاه می کنند. باید از مردم عذرخواهی کنیم.
چرا در دوران رئیسی، صدا و سیما از دلار ۲۸ هزار تومانی، گرانی های افسارگسیخته، بازار بورس، داماد سالاری و خویشاوند سالاری، و....سخن نمی گوید.
آمار خروج نخبگان و ثروت از کشور فاجعه است. با عزت ایران و ایرانیان چه کرده ایم که مردم این گونه واکنش نشان می دهند.
مردم اعتمادی به مسئولان ندارند، چون هر چه می گویند خلافش عمل می کنند.
تنها سرطان و گرد و غبار و کرونا نصیب مردم شده است. دامداران را نابود کرده اید. به دنبال سرک کشیدن به زندگی خصوصی مردم و محدود کردن اینترنت هستیم.»
روشن است که واژه "مردم" در سخنان این نماینده مجلس انقلابی، جنس دیگری از جامعه را نمایندگی میکند که با مردم های ابتدایی یادداشت متفاوت است واین موضوع نشان می دهد که ما در مورد "مردم" بعنوان عاملی از اجتماع، به تعریفی علمی تر از آنچه تا کنون عادت واره سخنان مسئولان است نیازمندیم.
حتی این خطر سیستم را تهدید می کند که اگر مردم در ساخت جامعه وسیاست و تصمیم گیری های کلان نباشند، دیگر نمی توان از چیزی به نام "مردم" سخن گفت وبه جای اینکه این واژه باوری حقیقی باشد، امری پوپولیستی برای تحقق منافع افراد و یا گروه های سیاسی می شود.