عبارت فوق عنوان مطلبي است که کيهان در رابطه با استاد شجريان در ستون خبر ويژه شماره 19420 مورخ 5/5/88 خود به عنوان «پاسخ به پيشنهاد اينجانب» به چاپ رسانده است و تلويحا خود را محق براي ايراد اتهام به موکل اينجانب و او را ملزم به عذرخواهي دانسته. ولي واقعا چه کسي بايد عذرخواهي کند؟! کسي که مورد اهانت و افترا قرار گرفته يا کسي که مرتکب افعال موضوع مواد 697 و 698 قانون مجازات اسلامي شده است؟!
کيهان در تاريخ 14/4/1388 استاد شجريان را که به قول استاد سيد عبدالحسين مختاباد، شهريار آواز ايراني در نيمقرن اخير است، «وطن فروش» ناميد و پس از مصاحبهاي که با روزنامه اعتماد ملي داشتم به عنوان پاسخ به آن، دلايل ايراد اين اتهام به استاد شجريان را اينچنين بيان ميکرد؛
1- مصاحبه با بيبيسي
2- همسويي با جريانات ضد انقلاب داخلي و خارجي
3- بدگويي عليه رئيسجمهور
4- مخالفت با پخش نوارهاي استاد از صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران
کيهان سرانجام از اينجانب به عنوان وکيل استاد شجريان ميپرسد: آيا اظهارات موکل وي در همسويي با بيگانگان و حمايت ضمني از آشوبگران که به قتل و غارت و آتش زدن اموال عمومي پرداخته بودند، اقدام سياسي نيست؟ همچنين بايد از شجريان پرسيد اگر نام اينگونه اقدامات وطن فروشي نيست، پس چيست؟
و اما پاسخ ما؛
اول: مصاحبه با بيبيسي که در مقاله قبلي کيهان با عنوان (رسانه استعمار پير) معرفي شده، دليل وطن فروشي محسوب نميشود.
زيرا سابقه تاريخي نه چندان دور مربوط به سالهاي 1356 و 1357 اين رسانه شاهدي بر نادرستي اين استدلال است، ممکن است جوانها ندانند اما کساني که وقايع انقلاب شکوهمند اسلامي ايران را پيگيري ميکردند و در سن امثال حقير هستند، به خوبي به ياد ميآورند که همه مبارزان آن دوره اگر برايشان امکان مصاحبه با بيبيسي فراهم ميشد، آن را انجام ميدادند و بعضا هم به اين عمل خود افتخار ميکردند و تقريبا همه بيانيهها و اعلاميههاي بزرگان انقلاب بلافاصله در اختيار بيبيسي قرار ميگرفت تا به اطلاع مردم ايران برسد.
بيبيسي كه همان بيبيسي است و تغييري ظرف 30 سال گذشته نکرده است. بنابراين دو گزينه پيش رو باقي ميماند يا اينکه نعوذبالله همه کساني که قبلا هم با اين رسانه مصاحبه کردهاند وطن فروشند يا اينکه دليل کيهان غيرواقعي و مردود است.
دوم: منظور از همسويي استاد شجريان با جريانات ضدانقلاب داخلي و خارجي از آنجا پايه گرفته است که وي خود را در زمره خس و خاشاک معرفي کرده و از نتيجه انتخابات متحير بوده. متاسفانه در دعواهاي سياسي، برخي افراد هر که را مخالف خود يا مخالف ياران خود ميبينند، به او انگ ضديت با کليت نظام و حتي موجوديت ملک و ملت ميزنند. اين تلقي کاملا نادرست از آنجا ناشي ميشود که خود يا يارانشان را بسيار بزرگتر از آنچه هستند ميپندارند و در واقع گمان ميکنند که اگر نباشند، دنيا به پايان ميرسد و اگر از آنان و افکارشان تبعيت نشود نه تنها سرزمين مورد نظرشان بلکه کل جهان به سرنوشت زمين در زمان نوح (ع) دچار خواهد شد. ديگران فرياد ميزنند ما با فلاني مخالفيم و اينان ميگويند آنچه شما ميگوييد مخالفت با انقلاب است.
بنابراين بايد پذيرفت که يا آنان متوجه سمت و سوي فرياد خود نيستند يا اينان انقلاب را در يک نفر خلاصه ميبينند!
سوم: سومين دليل کيهان براي وطن فروش ناميدن استاد شجريان بدگويي عليه رئيسجمهور عنوان شده.موکل بنده در مصاحبههاي خود هيچگونه عبارت و مطلبي عليه رئيس جمهوري بيان ننموده و با کمال نزاکت نظرات خود را طرح فرموده است. اي کاش ديگران نيز از بزرگان ميآموختند و در نوشتن و سخن گفتن چنين ميکردند. تنها عبارتي که استاد شجريان بر زبان آورده و بهنظر ميرسد که موجبات ظن کيهان را فراهم ساخته، استفاده از عبارت (خس و خاشاک) است.