۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۴
به روز شده در: ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۶:۴۴
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۷۹۵۰۴
تاریخ انتشار: ۰۳:۰۷ - ۰۹-۰۵-۱۳۸۸
کد ۷۹۵۰۴
انتشار: ۰۳:۰۷ - ۰۹-۰۵-۱۳۸۸

قالیباف و پیرمرد

یادداشتی از محمدباقر قالیباف / شهردار تهران
هفته قبل مراسم افتتاح خط جدید اتوبوس های تندرو بود. بعد از مراسم افتتاح با چند نفر از دوستان شهرداری سوار یکی از اتوبوس ها شدیم تا درکنارمردم یک بار کل خط را بازدید کنیم. در یکی از ایستگاهها پیرمردی هفتاد و چند ساله سوار اتوبوس شد.اتفاقاً در کنارم نشست و در کمال تعجب دیدم برخلاف دیگر مسافران به سلامی بسنده کرد.
اول احساس کردم که من را نشناخته است.خوشحال شدم. فرصت را مناسب دیدم تا بتوانم بعداز مدت ها بدون غل و غش و تعارفات و چند رنگی هایی زمانه، با او به صحبت بنشینم و از خلوص اش بهره ببرم.
سئوال کردم: پدر جان چه کاره ای؟
گفت : حمالم!
از صراحت لهجه اش جا خوردم! ادامه داد : در بازار با گاری بار جابجا می کنم.
گفتم : اوضاعت خوب است؟ راضی هستی؟
گفت : شکر خدا راضیم. روزی ده، پانزده هزار تومان درآمد دارم.
دیگر سر صحبت باز شده بود. در میان صحبت چند نفری آمدند و نامه دادند. احساس کردم به این مصاحبت نیاز دارم و دارد از دستم می رود. هرچه با پیرمرد بیشتر صحبت می کردم به اخلاصش بیشتر پی می بردم.همسرش 2، 3 ماه پیش فوت کرده بود و حالا تنهاست.
چند نفر از دوستان شهرداری که در کنارم بودند؛ با خنده گفتند: این پیرمرد حتماً نمی داند پیش چه کسی نشسته است؟ و گرنه درخواستی مطرح می کرد.
نگاهش کردم. از صحبت هایش فهمیده بودم که من را شناخته است، دیدم لبخندی از سر آرامش و رضایت و یا به طعنه به آنها زد و سرش را پایین انداخت. محترمانه گفتم اگر درخواستی دارد مطرح کند.
گفت : من از زندگیم خیلی راضیم، روزی ما هم دست خداست. تا به حال بیشتر از آنکه فکر می کردم خدا به من لطف کرده. احتیاجی هم ندارم.
واقعاً به حال او غبطه خوردم.
دوباره افرادی که متوجه صحبت های او نبودند زمزمه می کردند که این پیرمرد حواس پرتی است، نکند یادش برود که کجا پیاده شود. خیلی وقت است اینجا نشسته است.
نمی دانم! شاید وجود آن پیرمرد جلوی حرفها و کارهای آنها را گرفته بود و یا اذیتشان می کرد.
ناگهان پیرمرد گفت : نترسید من ایستگاه بعد پیاده می شوم.



محو تماشای او بودم. خداحافظی کرد و پیاده شد. با نگاهم تعقیبش کردم. دیدم رفت و گاری اش را برداشت. یادم آمد اسمش را هم نپرسیده ام! ولی عجب آدمی بود. مثل گوهری بود در این زمانه ای که صداقت ، سلامت و توکل کیمیا شده است. کیمیایی که زنده کننده و حیات بخش جامعه است. «ومن یتوکل علی الله فهو حسبه» هر كس بر خدا توكّل كند، خداوندكفايت امرش را مى‏كند.

منبع: قالیباف دات آر
ارسال به دوستان
مسافران مترو توجه کنند؛ تغییر ساعت کاری از شنبه 20 اردیبهشت صدا، دوربین، سیگار، حرکت! اعتراض استقلال به پخش زنده‌اش از شبکه نسیم؛ درخواست پخش از شبکه‌های اصلی حذف ناباورانه ساحلی‌بازان از جام جهانی؛ بلاروس، سد محکم ایران شد نقد و بررسی کتاب «بامداد خمار» در کانون کتاب خراسان جنوبی فرزند پزشکیان: هیچ فصل مشترکی میان افکار من و آنچه نوشته‌ام با تجزیه‌طلبی وجود ندارد/ زدن برچسب پانترکی و تجزیه‌طلبی به تماشاگران، خطای راهبردی است سقوط جنگنده فنلاندی در شمال این کشور چطور کتاب‌خوانی رو به عادت تبدیل کنیم؟ نمای آجری انتزاعی؛ هم زیبا و خلاقانه هم مرموز ترسناک(عکس) پایه‌گذار مفهوم "قدرت نرم"، در ۸۸ سالگی درگذشت کاردینال‌های کلیسای کاتولیک قبل از انتخاب پاپ جدید کدام فیلم سینمایی را دیدند؟ معماری ساده و اثر گذار مسکونی باغ پی در شیراز (+عکس) گوگل مپ نام خلیج فارس را تغییر داد؟ لو گولوآ؛ سفیر فرانسوی مرگ با الهام از قوم باستانی گل(+عکس) بانک‌ها مجاز به خرید شمش طلا شدند؛ مهلت ثبت‌نام تا ۲۰ اردیبهشت