* فرزان اسدينمي خواستم از انتخابات چيزي بنويسم ، چونكه به قدري فضاي انتخابات را آلوده و مكدر مي بينم كه هيچگونه رغبتي براي نوشتن نداشتم ، اما مگر مي شود سكوت كرد ؟
متاسفانه هر چه به انتخابات نزديك تر مي شويم بازار توهين و افترا و تهمت ها گرم تر مي شود و هر كدام از كانديداها و يا طرفدارانشان و يا اعضا ستادشان به انحا مختلف طرف هاي مقابل خود را مورد حمله قرار مي دهند .
چيزي كه در اين ميان خيلي مرا آزار مي دهد اينست كه وقتي به سخنان كانديداهاي تائيد صلاحيت شده گوش مي دهم ، هر كدام به نوعي اشكالاتي را متوجه دولت مي نمايد ، حال يكي با توهين تند و ديگري كمي ملايم تر!!
حال ناراحتي من از نه از اين بابت است كه نظر اينها دولت نهم است ، نه ، بلكه نظر من اينست كه چرا تاكنون سكوت اختيار كرده بودند و الان در موسوم انتخابات دارند پته يكديگر را روي آب مي ريزند؟
اگر واقعاً اينها اينهمه مشكل دارند چرا تائيد صلاحيت شده اند ؟
اگر آقايي قبلاً دچار مشكل بوده والان كانديد شده ، چرا بقيه ، لب فرو بسته بودند و در مورد مشكلات و مسائل مالي و .... او حرفي به ميان نياوردند؟
آيا اين شبهه بوجود نمي آيد كه اينها فقط و فقط به خاطر بازي دادن مردم است كه اينگونه به همديگر مي تازند و در پس پرده يار غار يكديگرند؟
از اين 4 كانديد فعلي ، هر يك به نوعي سهمي بزرگي در جنگ ، انقلاب ، مملكت و حكومت دارند و به بيان ديگر همه آنها مورد وثوق بزرگان نظام هستند ، حال چرا زماني كه موسم انتخابات و جنگ قدرت مي شود ، اينگونه فضاي كشور مورد تاخت و تاز حرف ها وبحث هاي تخريبي قرار مي گيرد ؟
آرامش روحي و رواني مردم به خاطر اينگونه مسائل اكنون به هم ريخته است و اين تنها مختص به اين دوره انتخابات تنها هم نيست ، نه ، در اكثر انتخابات گذشته ، وضع به همين منوال بوده است .
آيا بهتر نيست كه كانديداها بيايند و برنامه هاي خود را بگويند و اگر انتقادي هم داشته باشند به طور منصفانه بيان نمايند و اين يقين را داشته باشند كه مردم ، فهميده تر از آنند كه بعضي ها مي پندارند .
و كلام آخر اينكه ، 30 سال افتخارات جمهوري اسلامي ، نبايد فداي يك ماهه انتخابات شود ، چرا كه از تمام دنيا به اين انتخابات نظر افكنده شده است و مطمئن باشيد زماني كه در كشور اينگونه نيروهاي خودي همديگر را تخريب مي كنند ، خنده و خوشحالي را براي كساني كه ايران را با ثبات نمي خواهند ، به ارمغان خواهد آورد ، مطمئن باشيد.
پاينده ايران مهد دليرانوطن يعني همه آب و همه خاك
وطن يعني همه عشق و همه پاك
به گاه شيرخواري گاهواره
به روز و درد پيري ، عين چاره
وطن يعني همه سازندگي ها
رهايي از تمام بندگي ها
بريدن دست غير از گردن نفت
صلاي صبح ملي نفت
وطن يعني ز هر ايل و تباري
وطن را پاسباني ، پاسداري
وطن يعني دلير و گرد با هم
وطن يعني بلوچ و كرد با هم
وطن يعني سواران و سواري
لر و كرد و يموت و بختياري
وطن يعني وطن استان به استان
خراسان ، سيستان ، سمنان ، لرستان
كوير لوت ، كرمان ، يزد ، ساري
سپاهان ، هگمتانه ، بختياري
طبس ، بوشهر ، كردستان ، مريوان
دو آذربايجان ، ايلام ، گيلان
اراك ، فارس ، خوزستان و تهران
بلوچستان و هرمزگان و زنجان
وطن يعني سراي ترك با پارس
وطن يعني خليج تا ابد فارس
همه يك جان و يك دل بودن ما
به دامان وطن آسودن ما
وطن يعني چه آباد و چه ويران
وطن يعني همين جا ، يعني ايران