
درست میشود ۱۶۷ روز؛ ۱۶۷ روز گذشته از وقتی که سیل خودش را هل داد و به زور راهش را کشید در شهرها و روستاها و خیابانه ا و کوچه ها و جولان داد. ۱۶۷ روز گذشته از وقتی که ترس هم خانه ی آدم ها شد و از روزی که آب طلب نکرده دیگر مراد نبود. پنج ماه و ۱۲ روز گذشته و هنوز رد سیل در تن خانه ها جا خوش کرده است، حتی در جان خستهی مردم و در اسباب و لوازم از کار افتاده شان. دیگر خبری از بازدید و آمدوشد مسئولان نیست، خبری از تحقق وعده ها نیست و کسی سراغ سیل بندهای ویران خوزستان را نمی گیرد. کسی نشان جاده های مخروبه را نمی پرسد و کسی از کشاورزهای رنجیده دلجویی نمیکند!
جاده ها جان ندارند!
به گزارش عصر ایران، سازندگی در گزارشی به قلم مریم لطفی به وضعیت روستاهای سیل زده خوزستان پرداخت و نوشت: «حاشیه ی دز وضعیت خوبی ندارد. اولین جایی بود که سیل بندش شکست و آخرین جایی بود که آب از آن تخلیه شد».
اینها را میلاد منصوری میگوید؛ یکی از جوانهای حاشیه ی دز. فعال اجتماعی است، دست خیر دارد و از همان روزهای اولی که سیل راهی شد، پیگیر وضعیت اهالی منطقه بود و هنوز هم هست. اولین گلایه ی او وضعیت بد راه هاست؛
به «سازندگی» میگوید: «ما در روستای مزرعه زندگی میکنیم، در بخش شاوور شهرستان شوش. وضعیت جاده های این منطقه خیلی بد است، این هم چیز تازه ای نیست، چهار پنج سال است که جاده ها مشکل دارند. همان موقع که خط دو راهآهن را میخواستند راه بیندازند و موسسه ی خاتم ده برابر وزن اصلی ماشینها مصالح بار میزد و راهی جاده میکرد، برای همین جاده نابود شد. سال ۹۵ هم که سیل آمد، جاده را به کل خراب کرد. بعد از آن هیچ کاری برای جاده نکردند. مثلا خواستند آن را ترمیم کنند، آسفالتش را کندند اما بعد همانطور رها شد. سیل امسال که آمد وضعیت فاجعه شد، آسفالت و خاک و سنگ و همه چیز را شست و برد و نابود کرد. جاده ای که ۴، ۵ کیلومتر بود و باید چهار، پنج دقیقه ای از آن میگذشتیم، حالا ۳۵ دقیقه طول میکشد تا از آن رد شویم».
مشکل اینجاست که جاده از زمین های کشاورزی عبور میکند. منصوری میگوید: «اینجا انواع و اقسام کشاورزی وجود داشت؛ گندم، برنج، صیفی جات. جاده وسط زمین های کشاورزی است و مردم همه کشاورزند و جاده هم که کلا از بین رفته است. شاید توی کشور عراق که جنگزده است هم جاده ها اینطور نباشد! پر از چاله و چوله است و تصادف های زیاد، چند نفر هم در این مدت فوت کردند. حتی لکهگیری هم نشده تا چاله های جاده پر شود. بعد از سیل یک پیمانکار مشخص شد، اما به او پول ندادند و او هم نیامد پای کار. دو سه سال است که هیچ کس نمیآید پای کارِ ساختِ جاده. چون وزارت راه پول نمیدهد. الان دوباره یک پیمانکار معرفی کردند اما باز هم کاری پیش نرفته است. جاده نیاز به زیرسازی دارد، اول باید زیرسازی شود و بعد آسفالت شود. مشکل دیگرمان این است که رودخانه ها لایروبی نشده، برای همین مسیر رودخانه عوض شده و به سمت جاده ها و روستاها در حرکت است».
جاده ای که منصوری میگوید از حدود ۴۰، ۴۵ روستا عبور می کند؛ «روستاهایی که اغلب پرجمعیت اند برای همین تردد توی این جاده خیلی زیاد است. اغلب مردم هم که کشاورزند. برای همین ماشین سنگین و تراکتور هم زیاد از جاده عبور می کند. یک قسمتی از جاده در مسیر روستای مزرعه دو و سه است. کل آب سیل از آنجا رد میشود. الان برای همین چند کیلومتر، ما ۳۵ دقیقه توی راهیم».
او به وضعیت آب شرب هم اشاره میکند؛ «وضعیت آب شرب افتضاح است. پارسال چند ماه آب نداشتیم، پیگیری کردیم، کمپین زدیم، لوله گذاشتند اما بی فایده بود. ما به آب تصفیه شده نیاز داریم. پارسال کرم و انگل و هرچیزی که فکرش را بکنید توی آب بود. امسال هم هنوز روستاهای سیل زده مشکل آب دارند. در شرایطی که آبفای روستایی هیچ امکاناتی ندارد؛ حتی یک بیل برای ترمیم لوله ای که شکسته است ندارد. بارها مسئولان آمدند، معاون وزیر هم آمد، ولی همه فقط وعده دادند و هیچ اتفاقی نیفتاد. مشکل دیگری که داریم قیمت آب بهاست که چهار برابر شده است. این درحالی است که آب ما فاضلاب است!»
بعد از سیل خیلی از خانه ها ویران شد آنها که باقی ماندند هم وضعیتشان نگرانکننده بود، منصوری در این باره میگوید: «بعضی از خانه ها تخریبی اعلام شدند، بعضی هم اصلاحی درجه یک و دو. اما ۹۰ درصد مردم نسبت به این موضوع اعتراض دارند. همه ی خانه ها دارد نشست میکند و به نظر من ۱۰۰ درصد مردم باید از نو خانه هایشان را بسازند. در حاشیه ی دز مدت زمانی که آب جمع شده بود از تمام شهرها و روستاهای استان بیشتر بود. تازه کرخه را باز کرده بودند و آب دور خانه های مردم را گرفته بود. مردم شدیدا به بازنگری بنیاد مسکن نیاز دارند. بیشتر خانه ها تخریبی هستند درحالیکه حدود تنها یکچهارم خانه های هر روستا تخریبی اعلام شده است. این هم برای زمانی بود که تازه سیل داشت از روستا خارج میشد. آن موقع ترک خانه ها معلوم نبود، طبیعی بود که وقتی خانه خیس است ترک برندارد. اما الان که ۶ ماه گذشته مسئولان بیایند و وضع زندگی و خانه های مردم را ببینند. البته بی انصافی است اگر نگویم با همه مشکلات، تنها نهادی که تا الان پای کار بوده همین بنیاد مسکن است که وامهایشان هم مرحله ای پرداخت میشود. البته ما بارها درخواست بازنگری خانه ها را دادیم. اما هیچ چیزی اعلام نشده که خانه ها دوباره بازنگری میشود یا نه. اگر نیم متر زمین را بکنیم، هنوز زیر آن آب هست! انقدر که آب زیاد بود، با یک پسلرزه ی کوچک خانه ها ریزش میکند».
منصوری میگوید که دیگر هیچ ارگانی توی منطقه نیست: «بسیج و سپاه هم که همان موقع بودند، بیشتر رفتند سمت دشت آزادگان و حمیدیه. درحالیکه شهرستان شوش تنها جایی بود که درگیر سیل با رودخانه دز و کرخه بود. فعلا فقط بنیاد مسکن است که کار بازسازی خانه ها را جلو میبرد. خسارتهای کشاورزی پرداخت نشده، وامهایی که قرار بود برای کشاورزی بدهند را نداده اند و از همه مهم تر اینکه هیچ کاری برای سیل بندهایی که خراب شد و نابود شد نکرده اند. تا الان حتی یک بیل خاک روی سیل بند نریخته اند. نه سیل بندهای قبلی را بازسازی و ترمیم کرده اند حتی یک سیل بند جدید و اصولی هم نساخته اند. این در حالی است که از یک ماه پیش هشدار سیل در پاییز را داده اند. سازمان آب و برق استان متولی سیل بند است اما هیچ کاری نکرده است».
سیل بندها هنوز ویرانند!
روستای بیت یدی یک ماه در محاصره ی سیل بود. سیل بندش نشکسته بود اما کسانی که در روستا محاصره بودند ۱۰ روز آب و غذا نداشتند. محلی ها میگویند تمام راه ها بسته بوده و به هیچ طریقی نمی شد به آنها کمک کرد. با اینکه سیل بند نشکسته بود اما از زیر سیل بند آب راه خودش را می کشید و راهی خانه ها می شد. بوی لجن کل روستا را گرفته بود.
حالا بیشتر از ۵ ماه از سیل گذشته و حسن کعبی، یکی از اعضای شورای این روستا از وضعیت این روزهای مردم روستا به «سازندگی» میگوید؛ «روستای ما حدود ۷۰ خانوار دارد و بنیاد مسکن تنها ۱۵، ۱۶ خانه را احداثی اعلام کرده است. بقیه را به امان خدا رها کردهاند، گاهی هم میگویند بازدید مجدد داریم که الان ۶ ماه گذشته و بازدیدی نکردهاند. اما وضع همه خانه ها خراب است. چیزی از خانه ها باقی نمانده. آب کرخه و دز ما را محاصره کرده بود و از زیر سیل بندها آب میآمد داخل خانه ها. سیل بندها هم که از سال ۹۵ به حال خودشان رها شده اند. بزرگترین دغدغه ی اهالی منطقه ی آهو دشت هم مسیر مواصلاتی است. حدود ۲۵ کیلومتر از جاده در سیل ۹۵ تخریب شد و از همان وقت تا الان هیچ کاری نشده است. اصلا نمی شود توی جادهها راه رفت».
او هم وضعیت سیل بندها را نگرانکننده می داند: «الان نزدیک فصل زمستانیم، باران که بیاید کار تمام است، آن وقت مسئولان میخواهند چند روز بیایند و بگویند جهادی کار کردیم که دیگر هیچ فایده ای برای ما ندارد! وضعیت زندگی مردم هم خیلی بد است. ۲۴ ماه است محصولی درو نکرده اند. پارسال تابستان به خاطر خشکسالی نگذاشتند مردم برنج بکارند و زمستان هم سیل همه محصولات را از بین برد. دیگر از فقر گذشته و مردم زیر خط فقر زندگی میکنند. هیچ ارگانی هم رسیدگی نمی کند، آخرین بسته هایی که هلال احمر اینجا توزیع کرد قبل از ماه رمضان بود. بسیج و سپاه هم فقط روزهایی که مردم در محاصره ی آب بودند آمدند و تمیزکاری کردند. بعدش دیگر ما خودمان بودیم و خودمان. همه ما را رها کردند. مشکل این است که مردم امنیت ندارند تا چیزی بکارند. رودخانه ها بازند، سیل بند نداریم و هیچ تضمینی نیست که اگر دوباره سیل بیاید کسی خسارت های مردم را پرداخت کند. الان ۶ ماه گذشته، قرار بوده تا الان خسارت گندم پرداخت شود اما تا پرداخت نشده. هر روز میگویند فردا، پسفردا، اما انگار نه انگار».
دیگر مدتی است اخبار سیل فروکش کرده و مردم روستاهای سیلزده به حال خودشان رها شده اند. برکت از زمین های کشاورزی رفته و لبخند از لب های مردم. پاییز و زمستان در راه است و سیل بندهای ویران به رنگِ بوی ناامنی و ترس اند.