روزنامه آفرینش نوشت:
خاصيت انتخابات همين است كه كانديدها براي جلب نظر و آراي جامعه بايكديگر رقابت كنند، يكديگر را نقد كنند و در پارهاي موارد برهم بتازند. متاسفانه اين رقابت در كشور ما بيشتر به عداوت شبيه شده و گروههاي سياسي يكديگر را به عنوان دشمن ملت و كشور معرفي ميكنند. اما غافل از اين امر هستند كه تخريب ناعادلانه عملكرد يكديگر به منزله ضربه وارد كردن بر توان و صداقت نظام اسلامي ميباشد(اگرچه درپارهاي موارد مديران و مسئولان صداقت را كنار گذاشته و برمنافع ملي دست انداخته اند!).
جداي از شكسته شدن حرمتها و بعضاً عبور از خط قرمزها، شاهد نوعي تقسيم بندي كشوري در انتخابات هستيم!. جدا كردن مردم از يكديگر و تقسيم بنديهاي مختلف همچون فقير و غني، فرهيخته و عام، مذهبي و غيرمذهبي، كارگر و سرمايه دار، خارج نشين و كپرنشين و از اين دست عناوين باعث مي شود تا جامعه را در مقابل يكديگر قرار دهيم.
دوقطبي و چندقطبي كردن مردم در مقابل يكديگر و برعهده گرفتن نمايندگي آنها از سوي نامزدهاي انتخاباتي، برنامهاي مخرب است كه جز تامين منافع و اهداف كانديدها هيچ نفعي براي ملت و كشور نخواهد داشت. مسلماً تقسيم بندي و خط كشي ميان مردم موجب ايجاد تفرقه و اختلاف بين آنها خواهد شد. بزرگ نمايي و سياه نمايي عملكردها و مقصر جلوه دادن بخشي از جامعه به عنوان مسبب اصلي بروز شرايط فعلي، باعث ميشود اقشار مختلف اعتماد به يكديگر را از دست بدهند و نفرت بين آنها شكل گيرد.غني و فقير كردن جامعه براي جذب آراي فقرا و يا متمولين كار درستي نيست. چرا كه اگر جامعهاي دچار فقر شده مسبب آن مردم نيستند، بلكه اين امر نشأت گرفته از اقدامات و تصميمات مسئولاني است كه در هنگام به دست داشتن قدرت به دنبال اميال و اهدافي غير از خدمت بودهاند. سياه نمايي نسبت به اقشار غني جامعه جفا به حق آنها خواهد بود، چرا كه با سرمايه و توانايي مالي آنهاست كه اقتصاد نيمه جان ما همچنان نفس ميكشد. اگر همين اقشار غني دركشور نميماندند و همچون بسياري ديگر سرمايههاي خود را به دبي و تركيه منتقل ميكردند هيچ تضميني وجود نداشت كه ايران، ونزوئلايي ديگر نشود!
اين درمورد نقش كارگران نيزبه عنوان عاملان توليد صادق است. اگر قشر زحمتكش كارگر نباشد سرمايهداران توان اجرايي براي توليد وبهره وري نخواهند داشت. لذا مشاهده مي كنيم كه روند تكامل زندگي اجتماعي همچون زنجيرهاي به هم پيوسته است كه حيات آن به پيوستگي و چرخش نيروها وابسته است.ويا بي توجهي و حتي سياه نمايي نسبت به ايرانيان خارج از كشور به منزله چشم پوشي از پتانسيلي بسيار بزرگ است كه متاسفانه امروز از دسترس ما خارج شدهاند. بروز اين آفت از آنجا شروع شد كه هرفرد و نهادي كه نسبت به ارتباط با اين اقشار مبادرت كرد، به سبب سليقه گرايي و سوء مديريت در ساماندهي اوضاع موجب دورشدن ايرانيان خارج با فضاي داخلي شدند. درحالي كه همه آنها ايراني هستند و بسياري از آنها به سبب همين دوقطبيها و كج سليقگيها مجبور به مهاجرت شدهاند.آنچه گفته شد تنها بخشي از شكل گيري دوقطبيهايي است كه كانديدها و جريانهاي سياسي به وجود آوردهاند، اما بخش ديگري از آفتهاي اين رقابتها درمورد رفتار نامزدهاي انتخاباتي با يكديگرمي باشد.
از آنجا كه هريك از كانديدها به عنوان مسئولان و مديران طراز اول كشور درنهادهاي مختلف مشغول هستند، تقابل و رويارويي كنوني آنها، ادامه همكاري و عادي شدن همه چيز پس از انتخابات را درهالهاي از ابهام قرار ميدهد. اين سئوال براي جامعه پيش خواهد آمد كه پس انتخاب شدن يك شخص به عنوان پيروز رقابت، با وجود اين تخريبهاي دوجانبه و چندجانبه ادامه همكاري اين افراد و نهادهاي تحت امرشان چگونه ميسر خواهدشد؟!
با تمام اين اوصاف بايد متوجه اين امر بود كه انتخابات به منظور رشد و ارتقاي توان مديريتي كشور صورت مي گيرد تا نتيجه آن موجب بهبود وضعيت زندگي مردم در ابعاد مختلف گردد. نبايد اين مهم را به گونهاي پيش برد كه بعد از هر انتخابات سراسري در كشور شاهد بروز آفتها و اختلافات متعدد ميان اقشار مختلف مردم و مسئولان نظام باشيم.