روزنامه آفرینش نوشت:
تازمانيكه دسترسي جامعه به مجاري ارتباطي در فضاي مجازي، به بهانه حفظ آرامش و ثبات امنيتي- فرهنگي، محدود و اطلاعات مختلف محبوس شوند، نمي توان توقع داشت كه جامعه در مسير حركت رشد و پيشرفت جهاني قرار گيرد. ثبات و سكون، زلاليت جامعه را به فساد خواهد كشيد، درحالي كه حركت رو به جلو و قرار گرفتن در مسير موجهاي ارتباطات جهاني اين شانس را به افراد جامعه خواهد داد تا براي خود فرصت سازي كنند و درصورت موفقيت و پيشرفت، موجبات رشد اطرفيان را نيز فراهم نمايند.
شبكههاي اجتماعي قادرند با در دسترس قرار دادن اطلاعات از سوي مسولان و فعالان سياسي، اقتصادي و فرهنگي هم در داخل كشور شفاف سازي ايجاد كنند و هم ابهامات و كارشكنيهاي خارجي را با دردسترس قرار دادن اطلاعات برطرف سازند. شبكههاي اجتماعي به عنوان فرصتي استثنايي نقش ديپلماسي عمومي را بازي مي كنند و بازدهي آن به حدي است كه شايد دهها ديپلمات زبده از طريق رايزنيهاي طولاني نتوانند به چنين نتيجهاي برسند.
به لحاظ اقتصادي هم اين شبكههاي اجتماعي مي توانند اطلاعات كافي را دراختيار مردم بگذارند. تازماني كه اطلاعات در بايگانيهاي سازماني باقي بمانند و اطلاعات اقتصادي كشور به صورت انحصاري در اختيار گروه و افرادي خاص قرار داشته باشد، همچنان بايد شاهد فسادهاي چندهزار ميلياردي باشيم، علاوه براين با در دسترس قرار گرفتن اطلاعات ازطريق شبكه هاي اجتماعي ميان كاربران، بسياري از جوانان و عامه مردم مي توانند از وضعيت وفرصتهاي موجود استفاده كنند و وارد چرخه اقتصادي و سياسي شوند و اينگونه انحصار و تك قطبي بودن اقتصاد نيز دچارتحول گردد.
درزمينه توسعه سياسي نيز شبكههاي اجتماعي از پتانسيلهاي فراواني برخوردارند. مردم ميتوانند با داشتن اطلاعات كافي از وضعيت كشور و مقايسه اوضاع خود با ديگر شهروندان كشورهاي خارجي و همسايگان، از حق و حقوق سياسي و شهروندي مطلع شوند خواستههاي خود را بهتر و دقيق تر عنوان كنند. از سوي ديگري با افزايش تبادل اطلاعات درميان كاربران، جلوي بسياري از تخلفات اداري وسياسي گرفته خواهد شد. اگر درهر خانواده فقط يك نفر به شبكههاي اجتماعي و فضاي آزاد مجازي دسترسي داشته باشد، سطح آگاهي جامعه ناخودآگاه افزايش مييابد و مسولان را مجبور مي كنند تا نسبت به عملكرد خود بيشترين تعهد را داشته باشند. ضمن اينكه اين تبادل اطلاعات و افزايش آگاهي جامعه را براي قرار گرفتن در مسير اجراي سياستهاي اقتصادي و سياسي كلان همراه و آماده ميسازد.ازسوي ديگر با افزايش آگاهي مردم از اطلاعات سياسي واجتماعي كه در فضاي مجازي رد وبدل مي شود كمك وفرصت شاياني دراختيارحكومت و دولت قرار ميگيرد. به عنوان مثال در زمينه محيط زيست با فعال شدن بدنه جامعه در راستاي حمايت از سياستهاي زيست محيطي، اين فرصت به دولت و نهادهاي مسول داده مي شود تا با قدرت وانگيزه بيشتري به مصاف متخلفان بروند.يا در زمينه حادثه پلاسكو شاهد بوديم كه همراهي عمومي مردم در فضاي مجازي و شبكههاي اجتماعي چه موج عظيمي را در داخل و خارج از كشور به راه انداخت و سازمانهاي مسئول را مجبور به پاسخگويي نمود.
درزمينه فرهنگي نيز، افزايش آزاديها براي استفاده از شبكههاي اجتماعي اين فرصت را به افراد ميدهد تا با مباحث ارتقاي فرهنگي آشنا شوند و در زمينه گسترش فرهنگ عمومي جامعه گام بردارند. كاري كه سالهاست مسولان و نهادهاي فرهنگي ما نتوانستند سازوكاري براي فراگير شدن آن اتخاذ كنند و جامعه را براي ارتقا و تعالي فرهنگ عمومي همراه نمايند، از طريق شبكههاي اجتماعي خيلي ساده و كم هزينه و مطابق با سلايق مردم محقق خواهد شد.
بسياري از ناهنجاريهاي شايع در جامعه از قبيل دروغ، ريا، بداخلاقي، دزدي، بي احترامي به حقوق ديگران و نبود فرهنگ شهروندي، كه تا به امروز ما نتوانستيم آنها را ساماندهي كنيم، ازطريق اين شبكههاي اجتماعي قابل اصلاحند. افراد در فضاي مجازي ضمن قرار گرفتن در معرض فرهنگ ارتقا يافته در شبكههاي اجتماعي به صورت خودكار در مسير بهبود رفتار و كردار خود بر ميآيند. شايد گفته شود كه افراد در فضاي مجازي خود را پشت الفاظ و گفتارهاي روشنفكرانه و فرهنگ مدار پنهان ميكنند، اما بايد قبول كرد كه اين گفتارهاي فرهنگي در بلند مدت تبديل به فرهنگ رفتاري كاربران خواهد شد.