۰۹ آبان ۱۴۰۴
به روز شده در: ۰۹ آبان ۱۴۰۴ - ۱۵:۴۹
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۴۹۴۴۴۲
تاریخ انتشار: ۱۰:۵۴ - ۲۸-۰۶-۱۳۹۵
کد ۴۹۴۴۴۲
انتشار: ۱۰:۵۴ - ۲۸-۰۶-۱۳۹۵

ترجمه رمان پرفروش‌ ۲۰۱۶ نیویورک‌تایمز

نخستین رمان بارتن پس از انتشار با استقبال بسیار زیادی مواجه شده و به سرعت عنوان پرفروش‌ترین کتاب سال نشریه نیویورک تایمز و ساندی تایمز را در سال ۲۰۱۶ به دست آورد.
نخستین رمان از فیونا بارتن با عنوان «بیوه» که عنوان یکی از پرفروش‌ترین رمان‌های سال ۲۰۱۶ روزنامه نیویورک تایمز و ساندی تایمز را دارد در ایران منتشر شد.

به گزارش مهر، نشر میلکان کتاب رمان «بیوه» نوشته فیونا بارتن را با ترجمه پگاه میلکان منتشر کرد.

این رمان که نخستین اثر از نویسنده به شمار می‌رود، بر مبنای دیده‌ها و شنیده‌های او و بر مبنای داستان‌های واقعی خلق شده است. بارتن جدای از نویسندگی از روزنامه‌نگاران انگلیسی به شمار می‌رود که سال‌ها در نشریاتی مانند دیلی تلگراف و دیلی میل کار کرده و در کنار آن دارای تجربیات بین‌المللی در حوزه روزنامه نگاری نیز هست.

نخستین رمان بارتن پس از انتشار با استقبال بسیار زیادی مواجه شده و به سرعت عنوان پرفروش‌ترین کتاب سال نشریه نیویورک تایمز و ساندی تایمز را در سال ۲۰۱۶ به دست آورد.

داستان این رمان از ماجرای مرگ همسر راوی رمان در یک حادثه تصادف شروع می‌شود و در ادامه نویسنده به شرح شخصیت و دنیای راوی این رمان که حالا یک «بیوه» به شمار می‌رود می‌پردازد.

در بخشی از این رمان می‌خوانیم:

«همیشه به این فکر می‌کردم چه حسی داره اگه رازها رو فاش کنم. بعضی اوقات خیال‌بافی می‌کردم و می‌شنیدم که می‌گم: «شوهر من روزی که بلا گم شده، دیدتش.» و یه حس آزادی بهم دست می‌داد، مثل یه ضربه به سر. اما نمی‌تونستم. می‌تونستم؟ منم به اندازه‌ی گلن گناهکار بودم. حس غریبی بود که یه راز داشته باشی. مثل یه سنگ تو سینه‌م. من رو از نو به هم می‌ریخت و هر وقت بهش فکر می‌کردم، حالت تهوع می‌گرفتم. دوستم لیزا هم درباره‌ی حاملگیش این‌جوری حرف می‌زد ـ بچه همه‌جا رو فشار می‌دهدـ مقاومت بدنش رو پایین آورده بود. راز من هم همون بود. وقتی زیاد می‌شد، برمی‌گشتم به جین سابق و وانمود می‌کردم این راز، مال یکی دیگه‌س. اما وقتی باب اسپارکس بعد از دستگیری گلن، واسه بار اول ازم سؤال می‌پرسید، خیلی کمک نکرد.

حس می‌کردم دمای بدنم بالا رفته و صورتم سرخ شده، پوست سرم خراشیده می‌شد و عرق می‌کردم. باب اسپارکس به دروغم گیر می‌داد: «گفتین روزی که بلا ناپدید شد، چی‌کار می‌کردین؟»

نفس‌هام کوتاه شده بود و سعی کردم کنترلش کنم. اما صدام لو داد، مثل جیر جیر شده بود. وقتی به وسط جمله رسیدم، آب دهنم رو با سروصدای زیادی قورت دادم. من دروغ می‌گفتم، بدنم لو می‌داد.

گفتم: «آهان! صبح سر کار بودم... می‌دونین... باید چندتا های‌لایت انجام می‌دادم.»

امیدوار بودم حرف‌های راستی که بین دروغ‌هام می‌زدم، متقاعدش کنه.

بعد از اون همه‌ش سر کار بودم. توجیه، توجیه، انکار، انکار. باید هی آسون‌تر می‌شد، اما نمی‌شد. هر دروغی که می‌گفتم، ترش‌تر و بدتر می‌شد؛ مثل یه سیب کال که قیافه رو در هم می‌کشه و دهنت رو خشک می‌کنه.»

این رمان را نشر میلکان با قیمت ۲۲ هزار تومان منتشر کرده است.
ارسال به دوستان
ورود کد امنیتی
captcha
امام جمعه یزد: خشکسالی و گرانی نتیجه غفلت از استغفار است وکیل پژمان جمشیدی مسافرت موکل خود به کانادا را تأیید کرد: هیچ قرار ممنوع‌الخروجی یا نظارت قضایی برای او صادر نشده اسرائیل؛ بزرگترین تظاهرات علیه سربازی اجباری طلبه های یهودی (+عکس) امام جمعه کرمانشاه: دشمن تمرکزش را روی ناامید کردن ملت ایران گذاشته است تکذیب ادعاها درباره مرخصی به یک محکوم امنیتی ادعای فایننشال تایمز: یادداشت روسیه باعث لغو نشست ترامپ با پوتین شد هاآرتص: ارتش اسرائیل در طول جنگ غزه بیش از ۱۰ هزار کشته و زخمی داشت تماس تلفنی وزیر خارجه مصر با عراقچی و گروسی درباره برنامه هسته‌ای ایران پورمحمدی: دلسوزان و عقلای سیاست، از اختلاف پرهیز کنند و منافع ملی را در اولویت بگذارند دکتر مهدی نصر آزادانی، مرد سال فولاد ایران شد علم الهدی: راه مبارزه و مقاومت ادامه دارد  پژمان جمشیدی در کانادا؛ یک واکنش نگران‌کننده و یک متن قابل‌تأمل عارف: جنگ ۱۲ روزه سخت نبود؛ جنگ علم با علم بود و نرم‌افزار با نرم‌افزار امام جمعه قم: فضای عمومی کشور باید بازتاب‌دهنده ارزش‌های اسلامی باشد نه تقلید از الگوهای غربی پشت پرده لغو دیدار ترامپ و پوتین در بوداپست