دوستت دارم
دیگر با خون من عجین شده ایی
تو همانی ؛
نفس
تو را ها می کنم
در یک شب سرد زمستانی
بر شیشه ی مه گرفته ی پنجره ی بی کسی ام
ای تنهایی !
-------------------------------
هر شب در رؤیای من
قدم می نهی !
بیدار که می شوم …
چشم من از تو خالیست !
و نگاهم … درد می گیرد ازین بیداری
تنها … اگر در رؤیای من می پایی
بگذار تا ابد بخوابم !
-------------------------------
تو از کدامین تباری
از کدامین کهکشان
که نه با غروبت میروی
نه با طلوعت می آیی
همیشه با من و در منی
همیشه بی تو و تنهایم !
-------------------------------
تنهایی
ذره ذره خودی نشان میدهد
وقتی تو آن قدر کم پیدایی که
سنگینی روزگارم را
مورچهها به کول میکشند
و من تماشایشان میکنم…
-------------------------------
روزگار پیرمان نمیکند
آدمها تنهایند!….
بشمار… تو روزهای تقویم را
من موهای سپیدم را !
یکی از همین روزها دست میکشم
از تنهایی… و سقوط میکنم
از آن بالا….
و میپرم روی دوچرخهی هفت سالگیام
من کوچک نمیشوم …
دور میشوم
-------------------------------
اگر دری میان ما بود
میکوفتم
درهم میکوفتم
اگر میان ما دیواری بود
بالا میرفتم پایین میآمدم
فرو میریختم
اگر کوه بود دریا بود
پا میگذاشتم
بر نقشهی جهان و
نقشهای دیگر میکشیدم
اما میان ما هیچ نیست
هیچ
و تنها با هیچ
هیچ کاری نمیشود کرد
-------------------------------
من هر روز و هر لحظه نگرانت میشوم که چه میکنی ؟
پنجرهی اتاقم را باز میکنم و فریاد میزنم:
تنهاییات برای من …
غصههایت برای من …
همه بغضها و اشکهایت برای من …
بخند برایم بخند …
آنقدر بلند
تا من هم بشنوم صدای خندههایت را …
صدای همیشه خوب بودنت را
دلم برایت تنگ شده
دوستت دارم…
-------------------------------
سکوت که می کنی
وزن جهان را تنها به دوش می کشم!
و کم که می آورم
زمین آنقدر کند می چرخد
که تو توی تقویم می ماسی
و من
آونگ می مانم
بین حقیقتِ تو
و افسانه ای که از تو در سرم دارم!
سکوت که می کنی
شب پشتِ پلک های سکوت
حتم می کند که تو هم تنهایی!
-------------------------------
نزدیکی در فاصــــــــــــله نیست
در اندیشــــــــــــه است
و تو اکنــــــــــــون
مهمان اندیشه های منــــــــــــی…
-------------------------------
نوازش از من می خواهی و من
پرم از جای خالی
همه نوازش های نشده . . .
نگاه از من می خواهی
از دو چشمم
و من
سراپا نگاهم و
اینهمه مردمک انتظار را در من
نمی یابی . . . .