۰۷ آبان ۱۴۰۴
به روز شده در: ۰۷ آبان ۱۴۰۴ - ۲۰:۱۸
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۴۶۳۳۱۵
تاریخ انتشار: ۱۱:۴۷ - ۰۱-۰۲-۱۳۹۵
کد ۴۶۳۳۱۵
انتشار: ۱۱:۴۷ - ۰۱-۰۲-۱۳۹۵

مشاهیر دنیا در مورد سعدی چه می‌گویند

اصغر دادبه گفت:سعدی، چه عاشقانه بسراید، چه عارفانه ، نتیجه یکی است که هردو سخن ، سخن عشق پاک است؛عشقی که عاشق را به سوی محبوب می برد و اعلام می کند که : از خدا جز خدا نمی خواهد.
اصغر دادبه، استاد ادبیات و سعدی شناس کشورمان درباره این موضوع که سعدی با چه تفکری وارد ادبیات شد، گفت: معمولا عادت بر این جاری است که تفکر یا جهان بینی بزرگانی چون سعدی و حافظ را تفکر اشعری یا جهان بینی اشعری می دانند. این سخن با نگاهی درست  و با نگاهی نادرست است.

به گزارش میزان، وی افزود: درست است از این جهت که پس از شکست خردگرایی معتزلی ، جهان بینی اشعری در بخش گسترده ای از جهان اسلام از جمله ایران اسلامی چیره شد. عوامل سیاسی - اجتماعی هم به این چیرگی مدد رساند .

استاد سعدی شناسی کشورمان تصریح کرد:  نادرست یا حداقل نارساست به دو سبب و با دو نگاه : نخست ، آنکه آیین یا کلام و یا به تعبیر امروزی ها ایدئولوژی اشعری تحت تآثیر اوضاع و احوال سیاسی - اجتماعی و حتی تحت تآثیر خردگرایی شکست خورده معتزلی ، به تدریج متحول شد و در روزگار سعدی و سپس در عصر حافظ ، نسبت به زمان ظهورآن سخت متفاوت شد . فی المثل دست از مخالفت با تآویل - که اساس سنت گرایی اشعری بود - برداشت و تآویل گرا شد ، چنانکه فخرالدین رازی در تفسیر کبیر اعلام کرد : هرآنچه با خرد ناسازگار است باید تآویل شود.

وی افزود: دوم ، آنکه جهان بینی اشعری رفته رفته حال و هوای عرفانی یافت ، به عنوان مثال مسآله ، رؤیت خدا،که در آغاز اصرار می شد با چشم سر(= چشم ظاهر) میسر است ، جای خودرا به دیدار با چشم باطن یا چشم دل داد که از آن در جهان بینی عرفانی به شهود یا لقا (= لقاالله) تعبیر می شود . تحول پدیدآمده در جهان بینی اشعری را در دو بیت ، که یکی از نظامی است و دیگری از حافظ و موضوع هردو ،رؤیت خدا  است ،می توان دید .

استاد سعدی شناسی تصیح کرد: نظامی : دید پیمبر نه به چشمی دگر - بل به همین چشم سر این چشم سر / حافظ : این جان عاریت که به حافظ سپرد دوست - روزی رخش ببینم و تسلیم وی کنم  . بیت نخست ، کاملا کلامی و ظاهرگرایانه است و بیت دوم ، یکسره باطن گرایانه و عرفانی و هردو درباب رؤیت خدا است .

وی افزود: سعدی در قرن هفتم زاده شد و در قرن هفتم زیست ؛ قرنی که طی آن جهان بینی عرفانی بر جهان بینی کلامی چیره میشد و در شعر ، بویژه در غزل حضور می یافت . درست است که سعدی در نظامیه درس خواند ، مدرسه ای که دیدگاه های کلامی یا به تعبیر امروزی ها فضایی برآمده از ایدئولوژی برآن حاکم بود ، اما فراموش نکنیم که سعدی پیش از هرچیز و بیش از هرچیز شاعر بود و شعر ، در معنای واقعی کلمه با قشری گری اشعری مآبانه نسبتی ندارد و با آزادفکری های برآمده از فلسفه و عرفان نه فقط مرتبط است که درآن تنفس میکند و با آن زنده است .

دادبه بیان کرد: آخر به گفته حافظ ، چه نسبت است به رندی صلاح و تقوا را . سعدی که استاد غزل است و پیشوای حافظ ، پیشرو و بنیانگذار مکتبی است که با حافظ به کمال رسید و به نام رندی مشتهر شد ؛ رندی که من درجایی دیگر گفته ام به زبان امروز نظامی، روشنفکرانه است با حال و هوای فلسفی که این گونه نگرش و این جهان بینی ، اساسا بنیادی آریایی - ایرانی دارد ؛ جهان بینی الهی - اشراقی که بزرگان حکمت و ادب ایران زمین سخنگوی آنند .

وی افزود: با مسآله مورد اختلاف که غزل های سعدی عرفانی است یا عاشقانه ، کاری ندارم ، اما برآنم که گوینده این سخن که ، عشقبازی دگر و نفس پرستی دگر است ، یعنی سعدی ، چه عاشقانه بسراید ، چه عارفانه  ، نتیجه یکی است که هردو سخن ، سخن عشق پاک است؛عشقی که عاشق را به سوی محبوب می برد و اعلام می کند که : از خدا جز خدا نمی خواهد

 خلاف طریقت بود کاولیا / تمنا کنند از خدا جز خدا یا : وگر بهشت مصور کنند عارف را / به غیر دوست نشاید که دیده بردارد ، و این بنیادی ترین مسآله جهان بینی اشراقی - عرفانی است که سعدی جای جای از آن سخن می گوید  از جمله در غزلی به مطلع : در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم - بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم / وبا ابیاتی چون : به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم / به گفت و گوی تو خیزم ، به جست و جوی تو باشم / به مجمعی که درآیند شاهدان دوعالم ، نظر به سوی تو دارم غلام روی تو باشم / حدیث روضه نگویم گل بهشت نبویم ، جمال حور نجویم دوان به سوی تو باشم / می بهشت ننوشم ز دست ساقی رضوات ، مرا به باده چه حاجت که مست روی تو باشم.


اصغر دادبه در خصوص شکوفایی شعر سعدی در ایران و جهان گفت: بحثی است هم نو ، هم کهن که در هنر شعر ، اصل ، لفظ است - به تعبیر قدما - یعنی چگونه گفتن - به تعبیر امروزی ها -  یا معنا (= چه گفتن ) ، کدام ؟ پیداست که جمعی بر لفظ یا بر چگونه گفتن تآکید ورزیده اند و جمعی بر معنا(= چه گفتن) .

وی افزود: هدف از طرح این بحث آنست که بگویم از هر سو که بنگریم و هریک از دو موضوع - لفظ یا معنا - را که اصل بدانیم سخن سعدی را در اوج می یابیم . سخن منظوم و منثور سعدی را با صفت، سهل ممتنع،توصیف کرده اند یعنی سخنی که به ظاهر سهل و ساده به نظر می رسد اما اگر بخواهیم مثل آنرا بسراییم یا بنویسیم ممکن نیست ! بنگرید : متکلم را تا کسی عیب نگیرد ( یعنی نقد نکند ) سخنش صلاح نپذیرد / یا : همه کس را عقل خود به کمال نماید و فرزتد خود به جمال / و یا : وسنت جاهلان است که چون به دلیل از خصم فرومانند سلسله خصومت بجنبانند ( گلستان سعدی ) ...نیز بنگرید به : از هرجه میرود سخن دوست خوشتراست ، پیغام آشنا نفس روح پرور است / هرگز وجود حاضرغایب شنیده ای ؟ ، من در میان جمع و دلم جای دیگر است / ابنای روزگار به صحرا روند و باغ ، صحرا و باغ زنده دلان کوی دلبر است.

استاد ادبیات کشورمان افزود: اگر کسی به دیده تحقیق و به چشم انصاف در لفظ و معنای سخن سعدی بنگرد درمیابد که به از آن نمیتوان گفت . سعدی با تکیه بر میراث شکوهمند نظم و نثر خراسان ، اثری منثور چون گلستان پدید آورد ( بنگرید به مقاله نگارنده ذیل ،گلستان،در جلد پنجم دانشنامه ادب فارسی ، چاپ فرهنگستان زبان و ادب ) و آثاری منظوم چون،بوستان و قصاید و غزلیات ( بنگرید به مقاله ،، بوستان ،، نوشته نگارنده ، در دلیره المعارف بزرگ اسلامی ) پدید آورد،آثاری که قرن ها مونس مردم فارسی زبان  در سراسر جهان بود .

دادبه تصریح کرد: اگر بدین نکته توجه کنیم که این دستگاه های تبلیغاتی نبودند که قرن ها گلستان و بوستان را مونس عام و خاص ساختند بلکه این صورت و معنای سخن سعدی بود که آنرا ،مطلوب و محبوب خاص و عام می ساخت و با نگاهی و به میزانی هنوز هم مطلوب و محبوب می سازد ، آن وقت به ارزش سخن سعدی و جایگاه و پایگاه آن ، نه فقط در ایران که در جهان پی می بریم و به یاد سخن بلند او می افتیم که :  مشک آنست که خود ببوید ، نه آنکه عطار بگوید.

وی درباره شهرت جهانی سعدی گفت:گفتیم که اگر از دو دیدگاه اصل بودن لفظ (= چگونه گفتن ) یا اصل بودن معنا (= چه گفتن) دیدگاهی تلفیقی بسازیم و به یاد آوریم که سعدی قهرمان لفظ و معناست ، بدین نتیجه میرسیم که مردم فارسی زبان عظمت سعدی را هم در لفظ می بینند ، هم در معنا ، اما آنان که به زبانی جز فارسی سخن می گویند ، حداقل ، مجذوب معانی بلند سخن سعدی می گردند .

دادبه خاطر نشان کرد:ادوین آرنلد ( سده 19 میلادی ) شاعر انگلیسی می گوید : سعدی ، متعلق به جهان قدیم و جدید است ، یعنی که سخن او هیچگاه کهنه نمی شود  / همپتن ، مترجم منتخباتی از گلستان ، در سده 20 میلادی ، سعدی را دوست و مشاور همگان در روزگار ما می داند  واعلام می کند که هیچکس در پیروی از سعدی شرمسار یا بیمناک نخواهد شد / این سخن را هم همه شنیده ایم که سخن بلند و انسانی سعدی زینت بخش دیواری از دیوارهای سازمان ملل متحد است : بنی آدم اعضای یک پیکرند ، که در آفرینش زیک گوهرند / چو عضوی به درد آورد روزگار ، دگر عضوها را نماند قرار / تو کز محنت دیگران بی غمی ، نشاید که نامت نهند آدمی.
برچسب ها: سعدی ، شاعر
ارسال به دوستان
ورود کد امنیتی
captcha
وزیر ارشاد: بانک اطلاعاتی هنرمندان معلول تکمیل می‌شود دربی هفته دوازدهم در اراک؟ احتمال برگزاری استقلال - پرسپولیس در خارج از تهران بالا رفت این ربات اتاق تان را مرتب و لباس‌هایتان را تا می‌کند گروسی: ایران اکنون به‌طور فعال غنی‌سازی نمی‌کند، اما تحرکاتی در نزدیکی محل ذخایر اورانیوم این کشور شناسایی شده معمای دستیار قلعه‌نویی؛ فدراسیون منتظر معرفی گزینه نهایی سرمربی تیم ملی است چرا در تهران باران نمی بارد؟ کریم باقری: ترکیب پرسپولیس در اختیار من است؛ اوسمار پس از بازی فعالیت می‌کند نخست‌وزیر قطر: برای بازگشت آمریکا و ایران به روند درست مذاکرات تلاش می‌کنیم نسل جدید والیبال ایران طلایی شد؛ قهرمانی بدون شکست در بازی‌های آسیایی بحرین جنگ 100 ساعته؛ وقتی فوتبال جرقه‌ای برای درگیری نظامی شد ناگفته‌های سردار دورسون فاش شد؛ هاشمیان مرا نمی‌خواست و می‌دانستم برکنار می‌شود! عضو ارشد حماس: هیچ نقشی در کمیته اداره نوار غزه نخواهیم داشت تاریخ‌سازی بانوی جودوکار ایران؛ مهسا شکیبایی نخستین طلای آسیایی را کسب کرد لهستان: یک فروند هواپیمای تجسسی روسیه را بر فراز دریای بالتیک رهگیری کردیم بازگشت غیرمنتظره کوئنتین تارانتینو به دنیای بازیگری