ديدار دو سرمربي سپاهان و پرسپوليس در سازمان ليگ، لحظاتي احساسي را بين اين دو به وجود آورد.
به گزارش "ورزش سه" جملات جالبی که بین این دو رد و بدل شد، باعث انبساط خاطر خبرنگاران شد. مثلا فرکی به برانکو گفت: خانواده من بعد از 9 سال که تو را دیده اند، می گویند برانکو تکان نخورده اما همه موهای من سفید شده است. برانکو هم در جواب گفت: به هر حال تو هم در ایران زندگی می کنی و این اصلا عجیب نیست.
برانکو: ببخشید که من تاخیر کردم اوضاعمان یک کم پیچیده بود، در خیابان ها هم ترافیک بود.
فرکی: بیا دل هایمان را به هم نزدیک کنیم تا احساسات واقعی من به تو منتقل شود. کوه به کوه نمی رسد ولی آدم به آدم می رسد. من همیشه فکر می کردم وقتی تو را ببینم چه باید بگویم. الان هیچ حرفی ندارم جز اینکه بغلت کنم.
برانکو بعد از این در آغوش کشی به فرکی گفت: به هر حال ما روزهای سختی را پشت سر گذاشتیم و اسرار زیادی بین ماست تا از این دنیا برویم.
فرکی: برنامه نود را دیدم خیلی ممنونم از حمایتشان من هم حق مطلب را درباره ایشان ادا می کنم و گفتم که شما که رفتید به شما کم لطفی شد. بعد از 9 سال خیلی راحت تر می شود حرف زد. از قدیم می گویند کوه به کوه نمی رسد ولی آدم به آدم می رسد و هیچ وقت حقیقت پنهان نمی ماند و امروز این حقیقت عیان شد، من وظیفه دارم بگویم. در آن زمان خیلی از حرف ها را من نمی توانستم بزنم ولی الان می شود در مورد آن حرف زد.
برانکو: به خاطر همین است که من در این سال ها همیشه شما را در قلبم حمل کردم. تمام آن تجربه هایی که من و شما در آن 4 سال کسب کردیم مثل 50 سال بود و خیلی خوشحالم که ما آن روزهای خوب را با هم تجربه کردیم. باز هم رفقای بزرگی هستیم و البته همکاریم هیچ چیز بزرگتر و زیباتر از این نیست که دو رفیق حالا با هم رقیب هم باشند.
فرکی: من اعتقادم این است که معلم همیشه معلم است و شاگرد هم همیشه شاگرد است. سن و سال هم هیچ چیز را عوض نمی کند. من در مقابل شما هنوز هم همان احساس شاگردی را دارم. به همین دلیل هم در مورد بازی فردا باید از شما رخصت بگیرم؛ فرهنگ ما اینطوری است.
برانکو در گوشی گفت: خیلی خوشحالم که اولین بازی ام را برابر شما انجام می دهم اما تلاش می کنم تیمم ببرد. از شما می خواهم که بعد از بازی فردا تهران بمانید تا فرصت داشته باشیم یک شام با هم بخوریم.