عصرایران - محمد امیرپور ؛ فوتبال ایران دچار تناسخ شکست شده است. انگار روح باخت در کالبد فوتبال ایران نسل به نسل میگردد؛ از ستارههای دوستداشتنی 1996 مایلیکهن به تیم پرحاشیه2000 طالبی، از نسل طلایی2004 برانکو که در یکقدمی قهرمانی ماتمزدهمان کرد به دورهمی دوستان قلعهنویی در 2007 و حتی تیم شیردل(!) 2011 افشین قطبی. این بار هم خیلیها منتظر حلول روح شکست در تیم کارلوس کیروش هستند. منتقدان و مربیانی که انگار در انتقاد از تیمملی و شاخوشانه کشیدن برای کارلوس کیروش از هیچ تلاشی دریغ ندارند. آنها هنوز هم ایران را قدرت برتر آسیا میدانند، در مصاحبههایی بیانیهگونه میگویند در صورت قهرمان نشدن ایران خواهان پاسخگویی کادرفنی تیم ملی هستند و ادعا دارند ایران قبل از شروع بازی باید 0-2 از تیمهایی مثل قطر و امارات جلو بیفتد. مربیان داخلیای که به کیروش ایراد میگیرند چرا به جوانان میدان نمیدهد اما خودشان به جای بازی دادن به جوانان نیمکتنشینشان، به دنبال ستارههای 32- 31 ساله تیمهای دیگر میروند. انجمن منتقدان مضحک دیدن بازیهای پرگل و جذاب را در لیگ برتر به آرزویی دستنیافتنی تبدیل کردهاند، اما از تیمملی انتقاد میکنند چرا در مقابل آرژانتین هجومی بازی نکرد. مربیانی که در رویای نشستن روی نیمکت تیمملی، فراموش میکنند تیمی را که دارند در مصاحبههایشان سلاخی میکنند، تیمملی فوتبال کشورشان است. مصاحبههایی پر از بغض، کینه و نفرت علیه تیمی که قرار است تا چند روز دیگر برای نام ایران مبارزه کند. نظرات مغرضانهای که باعث شد تعداد کسانی که برای بدرقه از تیمملی فوتبال به فرودگاه امام رفته بودند، خیلی کمتر از ایرانیهایی باشد که برای استقبال از تیمملی به فرودگاه سیدنی رفتند. وقتی از این میگویند که ایران با این امکانات باید بیهیچ بهانهای قهرمان آسیا شود، حتی واژههایی مثل «مضحک» هم برای توصیف رفتار آنها حقیر جلوه میکند. کاش میشد با لحن تخصصی خودشان کمی از این امکانات را برای مردم فوتبالنفهم ایران توضیح دهند. از دیدارهای تدارکاتیای بگویند که فدراسیون فوتبال نتوانست برای تیمملی فراهم کند، از کمپ تیمملی در استرالیا بگویند که شبیه یک پارک عمومی است که در گوشهای از آن نمایشگاه فروش محصولات دایر شده و ملیپوشان هم در گوشهای دیگر تمرین میکنند، یا همان امکاناتی که حتی تیمملی فلسطین را هم قادر نیست برای یک بازی دوستانه به تهران بکشاند. ائتلاف مربیان داخلی«علمگرا» و «علیاصغریباز» به امید رسیدن تناسخ شکست به تیم کیروش باز هم شکل گرفته است. ائتلافی که سنگر گرفتهاند تا در صورت اولین اتفاق ناگوار تیرهایشان را شلیک کنند.
این بار شرایط فرق میکند. این بار همه به تیمملی امیدواریم. به انگیزه ملیپوشانی امیدواریم که بعد از مدتها کاری کردهاند تا شبیه یک تیم به نظر برسیم. روی چمن مصنوعی تمرین میکنند و مصدومیت روی این زمین میتواند درآمدهای باشگاهیشان را به خطر بیندازد، اما قسم خوردهاند که تیم باشند و اعتراض در آنها جایی ندارد. امید به کارلوس کیروش که فوتبال سیستمگریز ایرانیها را مهار کرد و بازیکنانی را که همیشه «من»هایی بودند که هیچوقت یک تیم محسوب نمیشدند، به سربازهایی مسوولیتپذیر و متعهد تبدیل کرد. این بار به این تیم امیدواریم چون کیروش بازیکنانی را که به کار سیستم تیمیاش میآمدند به تیمش اضافه کرد؛ چه با دست گرفتن فانوس برای پیدا کردن ستارههایی مثل قوچاننژاد در فوتبال اروپا، و چه با خواهشها و تمناهایی که از مسوولان مملکتی درخواست میکرد مجوز حضور بازیکنان سرباز را صادر کنند. ما به این تیم امیدواریم چون کیروش یک اتفاق خوب و بیسابقه برای فوتبالی است که پر از تجربههای غلط بوده است.
با این مدیریت فله ای لابد انتظار معجزه دارید؟
دقیقا حرفهایی که کی روش القا کرده را می گویی. لااقل ادب را رعایت کن. اخه بیگانه پرستی تا کی؟ والا شما طرفدار واقعیه تیم ملی و ایران نیستید
امید باید به خدا باشه نه به کارلوس (اگه اعتقاد دارید). از خبرنامه وزین عصر ایران یک همچین مطلب بی مایه و اجنبی پرستانه ای بعید است.
ورزشکاران و قهرمانان ما همیشه و در درجه اول برای سربلندی و اتفخار میهنشان به میدان میروند و باید بدانها ارج نهاده شود.
چرا اجازه میدادین این فضا ی سنگین تیم ملی رو احاطه کنه؟
حیف کی روش برای فوتبال دلال زده ما ایضا برای فوتبال منتقد حیف نان پرور