تطهير بن لادن و القاعده به بهانه جنايات داعش

پايگاه اطلاع رساني قربانيان ترور - حملات وحشيانه و جنايات عديده داعش در عراق خوي تروريستي و حيواني اين گروه وابسته به القاعده را بيش از پيش نمايان كرده است اما برخي رسانه هاي آمريكايي در تلاش هستند تا با نشان دادن چهره اي متمدنانه از القاعده در ابتدا هر گونه وابستگي داعش به اين سازمان تروريستي را كتمان كنند و در گامي ديگر القاعده را بر خلاف ادعاهاي سابق خود ،سازماني مهربان همراه با انديشه هاي بلند انساني معرفي كنند.
 
مجله ي اسليت چاپ آمريكا اصرار دارد تا ضمن بيگناه نشان دادن القاعده هر گونه خشونت عليه غير نظاميان را دور از افكار القاعده نشان داده و يك مانيفست هفت ماده اي را در اين خصوص به بن لادن و القاعده نسبت دهد.
 
اين مجله در همين رابطه مي نويسد:"براي سال ها، اسامه بن لادن و معاونانش همانند مشاورش ايمن الظواهري، سعي كردند به وابستگانشان در مورد مضرات خشونت كنترل نشده توضيح دهند. بن لادن در بيانيه ها و دستورالعمل حمله هاي ۲۰۱۱ بر اهميت صبر، اختيار و افكار عمومي تأكيد مي كند. توصيه او كه شامل ۷ قاعده مي شود، طرح واضح و روشني از اشتباهات داعش را نشان مي دهد.
 
هفت قانون بن لادن از نظراين نشريه آمريكايي ،" درگير جنگ هاي داخلي نشويد، غيرنظاميان را نكشيد، خونريزي ها را علني نكنيد، با خشونت رفتار نكنيد، با متحدان خود نجنگيد و قبل از موعد مقرر به دشمنان خود هشدار ندهيد،" اعلام شده است كه داعش به آن پايبند نيست .
 
البته طرح اين موضوع از دو منظر قابل بررسي است ، اول اينكه اگر واقعا بن لادن و القاعده در اين سالها كه آمريكاييها به بهانه مبارزه با القاعده به عنوان خطرناكترين گروه تروريستي اينچنين معتقد به اصول انساني و مهربان بوده اند پس جنايات منتسب به آنها دروغ و جنگ افروزي هاي بزرگ عليه كشورهاي افغانستان و عراق و يمن و پاكستان بيهوده بوده است . بنابراين مرگ بيش از يك ميليون نفر در اين كشورها براي هيچ و پوچ بوده است؟
 
از منظر ديگر اينكه آمريكايي ها همانند هميشه با استفاده از القاعده، به دنبال اجراي نقشه هاي خود در منطقه هستند و اينك باطرح چارچوبمند بودن و انساني نشان دادن القاعده و تطهير اين گروه به دنبال تقويت اين گروه هستند تا افراد بيشتري به اين گروه ملحق شوند و با طرح موضوع تفاوت داعش و القاعده پس از انتشار جنايات گسترده داعش در عراق و سوريه و تنفر افكار عمومي از اينگونه جنايتها و نياز به برخورد جدي تر در ريشه كن كردن القاعده و وابستگان به اين گروه، غرب همچنان به دنبال ادامه سياست "موش و گربه" در مبارزه با تروريسم است .
 
البته نبايد فراموش كرد كه داعش به عنوان بر هم زننده بازي قدرت در عراق و جرقه بزرگ تجزيه تاكنون در سياست آمريكا و رژيم صهيونيستي توانسته است با كشتن مسلمانان و مشغول كردن مسلمانان به هم مالكي را از گزينه هاي تصدي نخست وزيري خارج كند، حملات به غزه و كرانه باختري توسط صهيونيست ها نيز بدون هيچ توجه جهاني صورت پذيرد و اقليم كردستان را به سمت جدايي كامل از عراق سوق دهد ، بنابراين نمي توان جايگاه داعش را در سياست خارجي آمريكا ناديده گرفت ولي بايد پذيرفت كه هر چيزي در سياست آمريكاييها تاريخ مصرف دارد و شايد طرح چنين موضوعاتي در برابر افكار عمومي دنيا بيشتر جنبه فرار به جلو داشته باشد.
 
با اين اوصاف و با بررسي تاريخ فعاليت هاي القاعده چه از لحاظ انديشه اي و چه از لحاظ عملكردي، هيچگاه نمي توان داعش و القاعده را از هم جدا كرد و اساسا طرح اين موضوعات بيشتر جنبه انحرافي داشته تا همچنان آمريكا از ابزار القاعده براي ورود به كشورها استفاده كند و با ترسيم چهره اي خشن از اسلام همچنان بر طبل اسلام هراسي بكوبد و با مشغول كردن مسلمانان به هم موضوعات اصلي مسلمانان را از مسير خود خارج و موضوعات فرعي و برادر كشي را تبديل به موضوعات اصلي كند .