وقتي گفتم من گفتند برو اخراجي.
كار درست را درست انجام بده.
فراموش كردن عادات غلط شروع تغيير.
در مديريتم اخلاقيات را فراموش نكردم.
مديريت ساده است اما آسان نيست.
سكوت كردم، گوش دادم، برنده شدم.
از ريسك بترسي، به جايي نميرسي.
علت شكست، عمل، بدون فكر است.
كار تخصصي ، رييس بي تجربه ، خشم مدير.
سرانجام ياد گرفتم چگونه ياد بگيرم.
با مشكلات جمله بساز مدير ميشي.
رويايم ،ايدهام شد. ايدهام موفقم كرد.
بي انگيزگي، تعطيلي كار، مرگ انسان
متفاوت بينديش، سخت است اما ممكن.
به من نمي آموختند ، پس خودم آموختم .