۱۱ مرداد ۱۴۰۴
به روز شده در: ۱۱ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۰:۳۴
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۳۰۵۱۷۲
تاریخ انتشار: ۱۵:۳۳ - ۳۰-۰۸-۱۳۹۲
کد ۳۰۵۱۷۲
انتشار: ۱۵:۳۳ - ۳۰-۰۸-۱۳۹۲

ناگفته هايي از مرد اول امنيتي سفارت ايران در لبنان

ياسر مرادي
 كمتر كسي در ميان مقامات لبناني و حتي ايرانياني كه يك بار به لبنان سفر كرده باشند، وجود دارد كه نام حاج رضا (رضوان فارس) را نشنيده باشد؛ مردي كه بي ترديد مي توان او را مرد اول امنيتي سفارت ايران در بيروت ناميد؛ در واقع وي محافظي بود كه ارزش وجودش چيزي كم از آنچه از آن محافظت مي كرد، نداشت.
 
    حاج رضا كه اعضاي حزب الله رشادت هاي وي هنگام آزادسازي جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ را هيچ گاه از ياد نخواهند برد؛ حدود ۲۰ سال در بخش هاي مختلف حفاظتي و امنيتي سفارت مشغول به كار بود و بعد از جنگ ۳۳ روزه هم مسئوليت امور امنيتي سفارت را برعهده گرفته بود. در واقع وي مسئول حفاظت از شخص خاصي نبود، اما حيطه امنيتي كارهاي وي ايجاب مي كرد كه بر تمامي حوزه ها و بخش هاي سفارت نظارت كند و همين امر باعث نفوذ بيش از حد وي بر بخش هاي مختلف بود. ايشان در موارد حساس قبل از ديدار مقامات ايراني از اماكن مختلف، از ساعتي قبل در محل مورد نظر حاضر شده و ضمن حصول اطمينان از اوضاع امنيتي، همه چيز را به دقت زير نظر مي گرفت.  
 
    علت اينكه كمتر تصويري از وي منتشر شده اين است كه وي تمام تلاش خود را به كار مي برد تا در تصاوير حضور نداشته باشد و اصطلاحاً خود را كمتر آفتابي كند و پس از آغاز مراسم و رسيدن گروه حفاظت دوم همراه مقامات، محل ماموريت خود را به گروه دوم تحويل داده و عازم محل ماموريت بعدي مي شد.
    علي رغم غير رسانه اي بودن حاج رضا ، كمتر كسي بود كه نداند كه هماهنگي انجام برنامه اي در داخل سفارت و يا در ساير حوزه هاي مرتبط، بدون هماهنگي با وي غيرممكن است. لذا وي رابط مخصوص بسياري از نهادهاي لبناني با اعضاي سفارت شده بود. از سوي ديگر جايگاه ويژه وي در حزب الله و اطمينان كامل شخص سيدحسن نصرالله به وي باعث شده بود تا در عين حال، ايشان به عنوان رابط مخصوص حزب الله و سفارت، به ويژه در امور امنيتي شناخته شود.
 
    پس از كشف چند مورد جاسوسي از سفارت و ساير نهادهاي ايراني در سالهاي اخير، حاج رضا دنبال طرحي براي ساماندهي و تشكيل پرونده هاي اطلاعاتي از نيروهاي محلي نهادهاي ايراني بود كه متاسفانه با شهادتش ناتمام ماند.
 
    دفتر كار وي طبقه همكف سفارت بود و افرادي كه همراه وي امور امنيتي سفارت را برعهده داشتند، همگي جوانان زبده و مخلص حزب الله بودند كه تمامي توان خود را بدون كمترين چشم داشتي براي حفاظت از ايرانيان مقيم به كار مي گرفتند.
 
    حاج رضا در روز حادثه و در حالي كه جمعي از مقامات كشورمان عازم ديدار با وزير فرهنگ لبنان بودند؛ با شنيدن صداي انفجار فوراً خود را به در سفارت رسانده و همراه با ساير نگهبانان شروع به تيراندازي به سوي مهاجم انتحاري دوم مي كند كه باعث مي شود راننده كنترل خود را از دست داده و زودتر از موعد مقرر خودروي خود را منفجر كند؛ در واقع حاج رضا و ساير شهداي حفاظت از سفارت، توانستند با دادن جان خود از انفجار ساختمان سفارت جلوگيري نمايند و انفجار مقابل ساختمان الغدير كه خانواده هاي ايراني در آن سكونت داشتند؛ باعث شهادت و جراحت جدي بسياري از خانواده هاي ايراني شد.
 
    يكي از طرح هاي مهم حاج رضا، نصب موانع متعدد و گلدانهاي بزرگ بتوني در طول بلوار قدس كه سفارت در انتهاي آن قرار دارد بود كه حدود يك سال پيش به اجرا درآمد كه قطعاً در صورت عدم اجراي آن عوامل انتحاري مي توانستند آسيب هاي بسيار جدي تري را به ايرانيان وارد كنند.
 
    نگارنده در آخرين سفر خود همراه اين شهيد بزرگوار به جنوب لبنان خاطرات زيادي از وي شنيد. وي از اعتقاد راسخ خود به سياست كلي دبيركل حزب الله براي افزايش جمعيت شيعيان به رغم تمامي سختي هاي معيشتي سخن مي گفت و اينكه اين سختي ها نمي تواند آنها را از اطاعت امر سيدحسن نصرالله بازدارد و اينكه وي مخارج خانواده برادرش كه در جنگ با صهيونيست ها به شهادت رسيد را هم برعهده دارد.
 
    اينكه وي پس از سالها فعاليت در رده هاي مختلف حزب الله هنوز نتوانسته بود يك خودروي شخصي خريداري كند و اينكه حتي مراسم ازدواج دو دختر خود را طي دو سال اخير با سادگي تمام (حتي بدون دادن شام و يا نهار و صرفاً با برگزاري مراسم ساده به صرف شربت و شيريني) برگزار كرده بود. معمولا در طول ماموريت ها، لقمه هايي كه همسرش برايش آماده كرده بود را ميل مي كرد و به دلايل روحيات خاصش از خوردن غذاهاي تشريفاتي در مراسمات ديپلماتيك خودداري مي نمود.
 
    اين اواخر كه دوستان مختلفي قبل از بازگشت به ايران با او خداحافظي مي كردند؛ از آنان مي خواست كه دعا كنند كه خداوند شهادت را روزي وي گرداند. اين روزها كه خبر شهادت دوستانش در سوريه را مي شنيد، از جاماندن از قافله شهدا خيلي ابراز تأسف و ناراحتي مي كرد و تاكيد مي كرد كه حزب الله از حضور در سوريه خجالت زده نيست و به دفاع از حرم حضرت زينب(س) افتخار مي كند.
 
    آخرين بار مي گفت: «خدا اين حاج رضوان (عماد مغنيه) را رحمت كند. من در دوره اي سفارت را ترك كرده و به عنوان يك مجاهد در حزب الله مشغول فعاليت بودم. اما بعد از جنگ ۳۳ روزه ايشان از من خواست كه به سفارت برگردم و گفت كه امروز تو تكليف داري كه در خدمت برادران ايراني باشي ... بعد هم حاج عماد ما را گذاشت و خودش رفت... "   
 

ارسال به دوستان
پیشنهاد ۸ تا ۱۰ میلیون یورویی انگلیس برای طارمی؛ اینتر به دنبال فروش مهاجم ایرانی محدودیت‌های جدید فیفا برای داوران؛ ممنوعیت تبلیغات قمار و الکل در زمین بولتون: ترامپ از تسلیحات هسته‌ای چیزی نمی‌فهمد ایران چابک‌تر شود و خود را با شتاب جهان هماهنگ کند   گزینه‌های پیشنهادی بدنه دانشگاه آزاد برای ریاست: «مدیری از جنس دانشگاه آزاد» کاخ نیاوران از فردا یکشنبه به تدریج باز می‌شود دیدار عراقچی با وزیر خارجه پاکستان وزارت امور خارجه: شایعه تعطیلی سفارت‌خانه‌ها، جنگ روانی اتاق عملیات صهیونیست‌ها است «خانه پدری» عاقبت اکران آنلاین می‌شود ؛ بعذ از 15 سال توقیف تشدید تنش آمریکا و روسیه؛ ترامپ دستور جابه‌جایی زیردریایی‌های هسته‌ای را صادر کرد چه کتاب‌هایی به زندگی هیتلر شکل دادند؟ چاره کار از نگاه «مصطفی معین»؛ نخبگان واقعی به جای پخمگان سیاسی‌کار حماس: سخنان فرستاده ترامپ درباره خلع سلاح، واقعیت ندارد عراقچی: آژانس شیوه جدید همکاری با ایران را پذیرفته است / هیچ توافق آتش‌بسی وجود ندارد / تأسیسات ما به‌شدت آسیب دیده‌اند / اورانیوم غنی شده ایران در مکان‌هایی بود که بمباران شد بهترین مدارس بین‌المللی سینما در سال ۲۰۲۵ ؛ کارگردانان مشهور کجا درس سینما آموختند؟