هفته گذشته حضرت آيت الله صانعي طي سخناني در جمع اعضاي سازمان مجاهدين انقلاب، نسبت به «خطر تحريف تاريخ انقلاب» هشدار دادند كه هشداري ضروري و قابل تقدير بود اما، ايشان در بخشي از سخنان خود به نظريه اي از حضرت امام (ره) استناد كرده و به گونه اي غيرمنتظره و تعجب آور، نظر مبارك امام راحل (ره) را تحريف كرده بودند كه با توجه به اهميت موضوع نمي توان از كنار آن با بي تفاوتي عبور كرد، مخصوصاً آن كه اين تحريف دقيقاً به نفع جريان منحرف و خطرناكي صورت پذيرفته كه حضرت امام (ره) در طول حيات طيبه خويش بارها خطر آن را گوشزد فرموده و به مردم و مسئولان نظام درباره آن هشدار داده بودند.
آيت الله صانعي در ابتداي اين ديدار- به نوشته سايت شخصي ايشان- خطاب به اعضاي سازمان مجاهدين انقلاب مي گويند «بايد تلاش كنيم به همه بفهمانيم كه خدا كسي را در امور سياسي، قيم مردم قرار نداده است و خداوند مردم را حاكم بر سرنوشت خويش قرار داده است» و سپس با اشاره به موضوع اطاعت از اولي الامر و شمول خطاب اولي الامر مي افزايند «زماني در مجلس دوم عنوان شد كه اولي الامر، علما يا امام امت (سلام الله عليه) را نيز شامل مي شود كه امام بلافاصله پيغام دادند آيات و رواياتي كه در اين خصوص وارد شده است مخصوص به معصومين عليهم السلام است و فقها و علماي بزرگ اسلام هم در آنها شركت ندارند، چه رسد به مثل اينجانب».
متاسفانه آيت الله صانعي در نقل اين مطلب از حضرت امام (ره) بيانات صريح آن بزرگوار را تحريف كرده است كه در اين باره گفتني هايي هست؛
1- متن نامه حضرت امام (ره) خطاب به نمايندگان مجلس دوم آنگونه كه در صحيفه امام- جلد 19 صفحه 403- آمده، چنين است؛
«با تشكر وافر از نمايندگان محترم مجلس شوراي اسلامي، چون گفتار آقايان پخش مي شود و ممكن است سوءتفاهمي بين مردم حاصل شود، لازم است عرض كنم آيات و رواياتي وارد شده است كه مخصوص به معصومين- عليهم السلام- است، و فقها و علماي بزرگ اسلام هم در آنها شركت ندارند، تا چه رسد به مثل اينجانب. هرچند فقهاي جامع الشرايط از طرف معصومين نيابت در تمام امور شرعي و سياسي و اجتماعي دارند و تولي امور در غيبت كبري موكول به آنان است، لكن اين امر غيرولايت كبري است كه مخصوص به معصوم است. تقاضاي اينجانب آن است كه در صحبت هايي كه مي شود و پخش مي گردد ابهامي نباشد، و مرزها از هم جدا باشد. والسلام عليكم.»
همانگونه كه ملاحظه مي شود، آيت الله صانعي در كلام حضرت امام(ره) دست برده اند و جمله اي را از پيش خود به آن اضافه كرده و از قول ايشان گفته است «آيات و رواياتي كه در اين خصوص- يعني اولي الامر- وارد شده است مخصوص به معصومين عليهم السلام است» و حال آن كه در كلام حضرت امام (ره)، جمله «كه در اين خصوص» وجود ندارد و آقاي صانعي اين جمله را به كلام مبارك ايشان اضافه كرده است. معناي جمله تحريف شده اي كه آقاي صانعي به حضرت امام (ره) نسبت داده اند، آن است كه تمامي آيات و رواياتي كه درباره اولي الامر وارد شده است مخصوص به معصومين عليهم السلام است ولي حضرت امام (ره) مي فرمايند «آيات و رواياتي- درباره اولي الامر- وارد شده است كه مخصوص به معصومين عليهم السلام است» و مفهوم كلام امام راحل (ره) اين است كه برخي از آيات و روايات وارد شده مخصوص معصومين (ع) است و برخي ديگر از اين آيات و روايات شامل ولي فقيه نيز مي شود... و «ببين تفاوت ره از كجاست تا به كجا»؟!
2- ممكن است گفته شود كه آيت الله صانعي در نقل قول از حضرت امام (ره) دچار سهواللسان- خطاي زبان- شده و بدون آن كه متوجه باشد كلام ايشان را تحريف كرده است! كه بايد گفت اگرچه نگارنده نيز آرزو مي كند اين تحريف ناخودآگاه صورت گرفته و تصادفي! باشد، اما شواهد و دلايل موجود نشان مي دهد كه تحريف نظر مبارك حضرت امام (ره)، - متاسفانه- عمدي بوده است، چرا...؟!
الف: آيت الله صانعي بقيه جمله طولاني حضرت امام (ره)- يعني جملات قبل و بعد از جمله اي كه از پيش خود به آن افزوده اند- را به طور دقيق و بي كم و كاست نقل كرده است و اين نكته نشان مي دهد كه ايشان، كلام امام (ره) را از روي متن اصلي آن خوانده است به طوري كه حتي چينش كلمات در جمله امام (ره) را دقيقاً همان گونه كه در متن اصلي وجود دارد، آورده است، بنابراين چگونه مي توان پذيرفت كه تحريف كلام امام (ره) - مخصوصاً افزودن يك جمله به آن- تصادفي و از روي فراموشي بوده است. چرا ايشان در نقل بقيه كلمات و جملات اين متن اشتباه نكرده اند!
ب: تنها يك احتمال بسيار ضعيف وجود دارد كه سايت شخصي آقاي صانعي، جمله ياد شده را به متن كلام امام (ره) اضافه نموده و سخن حضرت امام (ره) را تحريف كرده باشد. در اين صورت بايد به آقاي صانعي گفت؛ اگر جنابعالي- آن گونه كه ادعا مي فرمائيد- واقعاً نگران تحريف تاريخ انقلاب هستيد، چرا به مصداق دستورات صريح اسلام و مخصوصاً به مصداق آيه شريفه «وانذر عشيرتك الاقربين...» پند و اندرز را از نزديكان خود شروع نكرده و به قول خواجه حافظ، شستشو نكرده به خرابات آمده ايد؟!
3- حضرت امام (ره) برخلاف نظر آقاي صانعي و همانگونه كه خود بارها فرموده و براي نظر خويش دلايل محكمي ارائه كرده اند، اطاعت از ولي فقيه را در ادامه اطاعت از اولي الامر مي دانند و البته همواره تاكيد مي فرمايند كه «منزلت» ولي فقيه قابل مقايسه با منزلت معصومين عليهم السلام نيست، چه رسد كه مشابه آنها باشد، اما در اداره حكومت اسلامي، ولايت «ولي فقيه» همان ولايت معصومين عليهم السلام است. به بخشي از فرمايشات امام راحل (ره) در اين باره توجه كنيد؛
«...تمام اختياراتي كه براي امام به عنوان حجت خداوند بر مردمان وجود دارد عيناً براي فقها كه از جانب امام به عنوان حجت بر مردمان تعيين شده اند نيز جاري است... ولايت كه از شئون نبوت است به عنوان ارث به فقها مي رسد... فقها اوصياي دست دوم رسول اكرم (ص) هستند و اموري كه از طرف رسول الله به ائمه واگذار شده براي آنان نيز ثابت است و بايد تمام كارهاي رسول خدا را انجام دهند چنان كه حضرت امير انجام داد... فقها از طرف رسول الله (ص) به خلافت و حكومت منصوبند.» صحيفه نور جلد 10 ص 15
و يا اين كلام ايشان؛
«ولايت فقيه همان ولايت رسول الله است قضيه ولايت فقيه يك چيزي نيست كه مجلس خبرگان ايجاد كرده باشد ولايت فقيه چيزي است كه خداي تبارك و تعالي درست كرده است همان ولايت رسول الله است. اينها از ولايت رسول الله هم مي ترسند خدا او- ولي فقيه- را ولي امر قرار داده است.»
صحيفه نور، جلد 5 صفحه 31
و ده ها نمونه ديگر از اين دست كه در تمامي آنها حضرت امام (ره) با استدلالي قوي، از ولي فقيه با عنوان «ولي امر» ياد فرموده و تبعيت از آنان را در راستاي پيروي از رسول خدا (ص) و معصومين عليهم السلام مي دانند.
4- نكته درخور توجه ديگر آن كه آقاي صانعي نه فقط يك جمله به كلام حضرت امام (ره) مي افزايد بلكه از نقل ادامه همان سخن ايشان نيز اجتناب مي ورزد و اين در حالي است كه ادامه سخن حضرت امام (ره) به گونه اي آشكار و صريح، ديدگاه انحرافي مورد اشاره آقاي صانعي را نفي مي كند. امام راحل (ره) در ادامه همان كلام مي فرمايند؛ «... هرچند فقهاي جامع الشرايط از طرف معصومين (ع) نيابت در تمام امور شرعي و سياسي و اجتماعي دارند و تولّي امور- ولايت امر- در غيبت كبري موكول به آنان است»
5- و اما، اكنون با توجه به اين كه اظهارات آقاي صانعي، نظر خود ايشان است و ربطي به ديدگاه حضرت امام (ره) ندارد، بايد از ايشان پرسيد ديدگاه حضرتعالي درباره عدم قيموميت ولي فقيه در امور سياسي با ديدگاه انحرافي و ضد اسلامي سكولارها و مدافعان جدايي دين از سياست چه تفاوتي دارد؟! مگر نمي دانيد كه به قول- مستند و علمي- حضرت امام(ره) دوسوم فقه، درباره سياسيات و اجتماعيات است و فقط يك سوم آن مربوط به احوال و تكاليف شخصي افراد است؟ بنابراين چه اصراري داريد كه امور سياسي و اجتماعي را از شمول فقه جدا كنيد؟ و توصيه مي فرمائيد كه «بايد تلاش كنيم به همه بفهمانيم كه خدا كسي را در امور سياسي قيم بر مردم قرار نداده است»؟ اگر منظورتان از قيم، زورگويي و ديكتاتوري است كه ساحت مقدس اسلام از اين زشتي ها مبراست و اگر منظورتان هدايت مردم در امور سياسي و اجتماعي است كه اين وظيفه معصومين عليهم السلام و فقهاي اسلام است.
آيا حضرت آيت الله معتقدند كه در دوران غيبت كبري بايستي بخش اعظم دستورات اسلام يعني دوسوم فقه كه مربوط به سياسيات و اجتماعيات است تعطيل شود؟ و اگر چنين عقيده اي ندارند- كه نبايد داشته باشند- زعامت مسلمين در دوران غيبت كبري را برعهده چه كسي غير از ولي فقيه مي دانند؟
6- علاوه بر نكات فوق و گفتني هاي فراوان ديگري از اين دست، توجه به اين نكته نيز ضروري است كه امروزه هم زعامت اصلي با حضرت بقيه الله الاعظم- ارواحنافداه- است و براساس دلايل فراوان نقلي- از جمله مقبوله مشهوره عمربن حنظله كه امام راحل (ره) در مبحث ولايت فقيه به آن اشاره و استناد فرموده اند- در دوران غيبت كبري زعامت مسلمين به نيابت از سوي حضرت ولي عصر (عج) به فقيه عادل جامع الشرايط سپرده شده است و حضرت (عج) ضمن توصيه مردم براي مراجعه به آنان، خود را حجت بر آنها و آنان را حجت بر مردم معرفي فرموده اند.
7- و بالاخره اميد آن كه حضرت آيت الله صانعي پوزش نگارنده را به خاطر صراحت اين نوشته كه به دليل اهميت موضوع- يعني نظرات مبارك حضرت امام (ره)- چاره اي جز آن نبود، بپذيرند و نظرات موهوم و گزارش هاي غيرمستند و من درآوردي برخي از گروه هاي دورافتاده از مردم و خط امام (ره) را كه با مقاصد خاص سياسي به ايشان ارائه مي شود نپذيرند.