"آلودگی هوا" هر چند امسال در تهران و ابرشهرهای دیگر ، بیش از هر سال و روزگاری تشدید شده است ، اما برخلاف سنوات قبل ، کمتر موجب بحث و جدل و اعتراض شده است ، گو این که این مشکل هم به جمع صدها معضلی پیوسته که امیدی به حل شان نیست و مردم ، آن را بخشی از "سرنوشت" خویش می دانند!
واقعیت ، اما این است که آلودگی هوا ، نه قسمت و سرنوشت است و نه مشکلی لاینحل ؛ ایرانیان نیز ، اولین مردمانی نیستند که دست در گریبان چنین وضعیتی شده اند. می گویند سال ها پیش که شهر لندن گرفتار آلودگی های صنعتی بود ، نه فقط هوا که آب هم تحت تأثیر آلاینده ها قرار داشت به گونه ای که لایه های چرکین آلاینده ها ، همانند روغن روی آب ، بر روی رودخانه معروف "تیمز" می نشست و منظره ای دلهره آور از این شهر قدیمی و رودخانه بزرگش می ساخت.
با این حال ، مردم لندن و دولت های انگلیس ، آلودگی را سرنوشت محتوم قلمداد نکردند و به راهکارهای رفع آلودگی ، احترام گذاشتند ؛ کاری که در ایران انجام نمی شود و دهها دستگاه دولتی و عمومی ، برغم آن که هزاران ساعت جلسه کارشناسی برگزار کرده و به راهکارهای عملی کاهش آلودگی هوا رسیده اند ، اما خودشان به آنچه خود تصویب کرده اند و در واقع به خودشان ، کوچکترین احترامی نمی گذارند و مصوباتشان ، در بایگانی ها خاک می خورند و مردم نیز ذرات معلق سرب و مونوکسید کربن و سمومی همانند اینان!
اگر تا پریروز ، یافتن "علل" آلودگی ، بحث مردم و مسؤولان بود و اگر تا دیروز ، جستن "راهکارها" سخن روز بود ، امروز آنچه باید مطالبه عمومی باشد ، الزام مسوولان به "عمل" به آنچه خود تصویب کرده اند ، است و الا تعطیل کردن شهر و زوج و فرد کردن تردد خودروها و سپس به انتظار باد و باران نشستن ، کارهای مُسکّن واری هستند که از هر دانش آموخته کلاس "ششم ابتدایی جدید" هم بر می آید ، بی آن که گرهی از کار خلق بگشایند.