عصرایران ورزشی- مجید جلالی که به آقای معلم و کامپیوتر فوتبال ایران مشهور است، می گوید در اهواز کنج عزلت گزیده و به تربیت نسل جدید فوتبالیست های فولاد دلخوش است.
مربی اخلاق مدار فوتبال ایران از گوشه و کنار فوتبال کشور، روابط ناسالم حاکم بر فوتبال و اوضاع و احوال باشگاه فولاد سخن گفته است.
او که کانون مربیان ایران را تاسیس کرده و بنا دارد بهترین مربیان کشور را در خرداد ماه معرفی کند، از برنامه های خود برای راه اندازی آکادمی های فوتبال در ایران نیز گفته، اما بی شک بخش مهم حرف های جلالی گلایه های او از باندهای قدرتمند فساد در فوتبال و حذف منتقدان این باندها از عرصه فوتبال کشور است.
بخش هایی از گفتگوی جلالی با ایسنا:
- براي اينكه بتوانم بازيكن خارجي جذب كنم شخصا به برزيل سفر كردم و از نزديك بازي 40 بازيكن را كه از قبل مدنظرم بودند را مشاهده كردم. از اين تعداد بازيكن تنها دو نفر نظرم را جلب كردند ولي چون باشگاههايشان براي هر كدام قيمت يك ميليون دلار را درخواست كردند، باشگاه فولاد زيربار اين رقم نرفت و جذب اين دو بازيكن به تيم منتفي شد. علاوه بر آن با 40 بازيكن داخلي وارد مذاكره شديم اما تا اسم اهواز به ميان ميآمد، رقمهاي خيلي بالا درخواست ميكردند كه هم از لحاظ قانوني بالاتر از سقف بود و هم باشگاه چنين سياستي ندارد. ما حتي در نيمفصل نيز ميخواستيم چند بازيكن جذب كنيم ولي موفق به جذب يك نفر هم نشديم. سرانجام سه بازيكن از تيم جوانانمان جذب كرديم.

- باشگاه فولاد ميتواند از طريق يك روش كاملا اصولي و بدون اينكه پولي خرج و يا از سيستم واسطهگري و دلالها استفاده كند، زيرساختي را آماده كند كه تا سالهاي سال به يك تيم بزرگ و مدعي تبديل شود. مطمئن باشيد اين تيم چندين سال جزو تيمهاي مدعي خواهد بود. كلا 30 بازيكن در ليست تيم وجود دارد كه از اين تعداد 24 بازيكن مجموع قراردادهايشان يك ميليارد و 400 ميليون تومان است. مثلا قرارداد ساسان انصاري 15 ميليون تومان است و حكيم نصاري، سروش رفيعي، ميثم كريمي، خيرالله ويسي، كاوه رضايي و اميد خالدي هر كدام قراردادشان زير 50 ميليون تومان است. تكتك اين بازيكنان براي استان يك سرمايه هستند. همان طوري كه آرش افشين دو سال پيش وقتي آمد قراردادش 10 ميليون تومان بود اما امروز 180 ميليون تومان قرارداد به ثبت رسانده است. البته او مشتري 600 ميليون توماني هم داشت. بنابراين در اين جا واقعا كار ميشود و بازهم ميگويم آينده براي فولاد بسيار روشن است حالا چه ما باشيم، چه نباشيم.
- خصوصيسازي هيچ وقت در فوتبال ما انجام نميشود و كاملا غيرممكن است. اگر هدف بخش خصوصي واقعا فوتبال باشد، بعد از دو، سه سال سرمايهگذاري بايد به دنبال سوددهي باشد. از نظر قانون، راههايي كه به سوددهي در فوتبال منتج ميشود، اكنون در كشورمان بسته است. يكي از آن راهها حق پخش تلويزيوني بازيها است. اگر روزي در كشورمان شبكهاي مخصوص فوتبال راهاندازي شد آن موقع ميتوان گفت كه فوتبال ما توانايي خصوصيسازي دارد. منظورم فرد خاصي نيست ولي متاسفانه برخي براي اين وارد فوتبال ميشوند كه از رانت اين رشته استفاده كنند. يك سرمايهدار بابت پولي كه صرف فوتبال ميكند قطعا قصد به دست آوردن چيزي دارد؛ حالا يا پول بيشتر يا چيز ديگري و اصلا خوب نيست و به نفع فوتبال نخواهد بود. بنابراين ما بايد كاري كنيم كه مثلا اگر قرار باشد من يك باشگاه خصوصي به سهم خودم راهاندازي كنم، از طريق مختلف چون بليت فروشي، حق پخش تلويزيوني بازيها، فروش بازيكن و تبليغات، كسب درآمد كنم.
- تيم فولاد در حال حاضر 24 بازيكن 20 ساله دارد كه همه آنها امسال سرباز هستند و قانون به ما ميگويد كه اين تعداد بازيكن ديگر از آن شما نيستند و بايد در يك تيم نظامي بازي كنند، اما چرا بايد اين طور باشد؟ در واقع در كشور ما اگر تيمي بخواهد سازندگي كند به او القا ميكنند كه نميخواهد چنين كاري كني. پس چرخه توليد در اين جا معيوب است و دلايش نيز همين قوانين هستند. قوانين ما نه تنها كمككننده و تشويقي نيستند بلكه دلسردكننده هستند.

- تمام مدارس فوتبال و آكادميها ميتوانند زير پوشش يك طرح جامع در يك جهت قرار گيرند. براي اين كار بايد يك نهادي باشد و مثلا بگويد يك فرد شش و هفت ساله فلان كتاب را بخواند، وقتي هشت ساله شد كتاب ديگري به او معرفي كنيم و همين طور تا سن 18 سالگي اين كار را ادامه دهيم. من اگر پول داشتم اصلا معطل نميكردم و در همين خوزستان يك آكادمي فوتبال راه ميانداختم. اين كار شايد مثلا نزديك به 10، 15 ميليارد تومان پول نياز داشته باشد. آذربايجان، خوزستان، مازندران و تهران چهار نقطه فوتبالخيز ايران و مناسب براي راهاندازي آكادمي هستند و قطعا ميتوان از اين طريق سالهاي سال ميلياردها تومان از فروش بازيكن به دست آورد. خودم در فكر اين كار هستم و ايده و برنامه آن را هم دارم و فقط سرمايه آن را ندارم.
- خيليها ميخواهند فوتبال در مسير دلخواه خودشان بماند. در مسيري كه سالهاي سال از كنار فوتبال ميبرند و از آن فرصتطلبي ميكنند. ديگر خود كفاشيان بايد انتخاب كند منتها من چيزهايي ميبينم كه اكنون دارم حوصله ميكنم تا ببينم در آينده چه ميشود. زيرا من ميبينم افرادي كه تنها كساني بودند كه در طول سه سال گذشته عليه فساد در فوتبال آستين بالا زدند و آمدند وسط و كار عملي كردند و تنها حرف نزدند الان آن افراد در حال كنار زدن هستند. اين موضوع شائبه به وجود آورده و كفاشيان بايد مواظب اين حوادث باشد. به نظرم كفاشيان ديگر اين آدمها را به خوبي ميشناسد. كفاشيان بايد از فوتبال مراقبت كند چون مجمع به او اعتماد كرد و پشت او ايستاد.
- وقتي نگاه ميكنم، ميبينم يكسري افراد دلسوز در فوتبال بودند كه اكنون خانهنشين شدهاند. آنها چون با جريان فساد مخالف بودند كنار گذاشته شدند و اكنون هم تنها كساني كه با جريان فساد مبارزه ميكردند در حال كنار زدن هستند. به هر حال ما هم تا يك جايي ميتوانيم تحمل كنيم. عناصري را ميبينم كه فرصتطلبند و حتي روز به روز قويتر ميشوند. شبكههايي كه در فوتبال فعال هستند همه جا آدم دارند، لذا بايد يك ارادهاي باشد كه با آنها مقابله كند كه آن اراده هم در يك جايي از بدنه فوتبال بود كه آنجا را هم دارند حذف ميكنند.
- دلالها قوياند و پاكسازي فضاي فوتبال نياز به يك اراده قوي دارد و مطمئن باشيد ساده نيست. سالها فوتبال ايتاليا زير نفوذ مافيا بود و چه كارها كه نميكردند. مسوولان اين كشور وقتي ديدند فوتبالشان روز به روز سير نزولي به خود گرفته است آمدند قدرتمندترين تيمهاي مملكتشان را با 20 امتياز منفي به ليگ دسته دوم بردند. چقدر گردن كلفتهاي فوتبال را گرفتند و به زندان بردند. آنها به سراغ عوامل اصلي رفتند نه اينكه بيايند سر دلال جزء را بگيرند، سينجيمشان كرده و بعد از مدتي هم آزادشان كنند. آنها كارهاي نيستند؛ فقط چهار بازيكن جابهجا كردند و مقداري پول نيز نصيبشان شده است. افراد اصلي كه هدايتكننده هستند و زمينه كار را ايجاد ميكنند، بايد گرفته شوند.
- چقدر مربي خارجي در اين فوتبال آوردهايم اما آيا با خود گفتهايم خروجي آنها چقدر بوده است؟ چهار، پنج ميليارد تومان هم دريافت ميكنند. بعد به خود ما ميگويند نميتواني اين كار را بكني و تو سقف قرارداد داري. 12 سال يك مربي خارجي را در اين مملكت آوردهاند و بهترين فرصتها را نيز به او دادهاند ولي هيچ ثمرهاي براي فوتبال كشور نداشته است يا مثلا ظرف 10 سال گذشته 400 بازيكن خارجي وارد بدنه ليگ برتر شدند كه از كل آنها فقط هشت نفر باكيفيت بودهاند و بقيه آنها بيخودي آمدند، پول گرفتند و از ما نيز شكايت و ما را با مشكل مواجه كردند.
- كساني كه به علي دايي نزديك هستند بايد به او مشاوره دهند و كمكش كنند تا به بخش مديريت ورود پيدا كند. دايي يك شخصيت و نام بينالمللي است و نبايد او را مثلا خرج بازيهاي ليگ كنيم. دايي ميتواند در آينده براي فوتبال ما اعتبارات بسياري بياورد. در واقع او ميتواند براي ما شخصيتي چون ميشل پلاتيني و بكن باوئر داشته باشد. مطمئن باشيد اگر او به بخش مديريت ورود پيدا كند هم موفقتر است و هم اينكه فوتبال ما از كنار او در سطح بينالمللي بهرهمند و نامي براي خود دست و پا خواهد كرد.

- در كشور ما يك نفر با سه سال سابقه مربيگري مربي تيمملي ميشود. در اين جا خيلي مسايل اتفاق ميافتد. وقتي شما خيلي چيزها را ميداني و كاري هم از دستت بر نميآيد، شرايط برايت خيلي سخت ميشود. من هم دوست دارم وقتي كار ميكنم جواب بگيرم اما خيلي مسايل را ميبينم و ميدانم از كجاها ميخورم. مثلا در سال دوم حضورم در فولاد و در حساسترين روزهاي ليگ، يكدفعه در اهواز 4 بر صفر به مس كرمان ميبازيم. وقتي شما اتفاقاتي را كه براي فولاد رخ داده و آن چه براي مس به وجود آمده است را در كنارم هم ميگذاري، كاملا همه چيز معلوم ميشود ولي من اين حرفها را به چه كسي بگويم؟ اين مباحث واقعا آزاردهنده و ويرانكننده است. دو بار با تيمهايم در ايران قهرمان شدم ولي نگذاشتند من آن تيمها را در لیگ قهرمانان آسیا همراهي كنم. چطور ميشود يك نفر با يك نصف جام سرمربي تيمملي ميشود اما من كه هر چه جام كوچك و بزرگ در فوتبال مملكت گرفتهام را كنار ميگذارند. من از اين مسايل خيلي كشيدهام و اعتراضي هم ندارم.
- با راهاندازي اين كانون قصد داشتيم كاري براي مربيان اين مملكت انجام دهيم و شاهد رشد فوتبال جامعه باشيم. امسال نيز قصد انجام كارهاي بهتر و ترقي را داريم. در خردادسال جاري قصد برپايي مراسم بزرگي را داريم كه در آن بهترين مربي سال 90 فوتبال كشور را انتخاب ميكنيم. ما ميخواهيم بهترين مربي را از بين آنهايي كه فقط به فوتبال خدمت ميكنند و خيلي گمنام هستند، انتخاب كنيم. اين افراد در گوشهگوشه اين مملكت مشغول كار كردن هستند و كسي آنها را نميشناسد. مثلا در همين خوزستان افراد زيادي هستند كه به جوانان خدمت ميكنند و كسي آنها را نميشناسد. فرضا آرش افشين را ابتدا همان مربي گمنام كشف و به جامعه فوتبال معرفي كرده است ولي هيچ كس او را نميشناسد و همه فكر ميكنند من اين بازيكن را به فوتبال معرفي كردم. در واقع تمام بازيكنان به همين شكل هستند.