«نبايد حيثيت و آبروى افراد در جامعه، بازيچه قرار گيرد و بدون دليل، افراد مورد سوال قرار گيرند و درباره آن ها شايعه سازى و به آن ها تهمت زده شود زيرا اين برخلاف شرع و احكام اسلامى است.»
(مقام معظم رهبرى در ديدار رييس، مسوولان و كاركنان دستگاه قضايى)
شايد مهم ترين كاركرد حكومت دينى كه مى توان به عنوان يك معيار به ارزيابى آن نشست حاكم و جارى شدن «اخلاق» در كليه مناسبات و تعاملات اجتماعى، سياسى و فرهنگى آن است.
اخلاق قدمتى به عمر انسان دارد و همان روز كه انسان عمل اجتماعى خود را آغاز كرد اخلاق نيز در كنار آن به خودنمايى پرداخت. موضوعات اخلاقى و تطور اخلاق و نگاه اخلاقى به انسان و جامعه، دلمشغولى انديشه ورزان بوده است، تا جايى كه انبياءالهى و بسيارى از فيلسوفان اجتماعى و مصلحان اساسا هدف عمده خود را براى جارى كردن مناسبات اخلاقى دانسته و مى دانند.
از زمانى كه ارسطو با كتاب «اخلاق نيكو ما خوسى» خود، سير اخلاق را يك روند طبيعى و براساس خصايل عقلانى بشرى تنظيم كرد تا نظرات فيلسوفان قرون وسطى چون آگوستين و آكويناس كه كوشيدند نگاه مذهبى به اخلاق دهند و در زمانى كه فيلسوفان عصر روشنگرى! به اخلاقى كاملا مادى و براساس خير و شر مادى انسان و منفعت وى دل بستند تا فيلسوفان عصر جديد و دوران مدرنيته و پست مدرنيته كه ملغمه اى از اخلاق به شدت مادى تا متافيزيكى اما بدون ساحت قدسى را عرضه كرده اند. همواره يك عامل مهم و تاثيرگذار در حركت انسان بوده است.
عامل اخلاق بوده است كه تفكرات بشرى و اعمال وى را سامان داده و در دو محور انسان - جامعه و جامعه - انسان را شكل داده است.
اما حكايت اخلاق سياسى در جامعه ما واجد ويژگى هاى معرفتى خاصى است.
به دليل اسلامى بودن حكومت ما و اين كه هدف بعثت نبى مكرم اسلام اتمام مكارم و فضايل اخلاقى است، اخلاق يك امر تبعى و ثانوى نيست، بلكه يك امر اوليه و زيربنايى مى باشد، به طورى كه در شعارهاى مردم و خواست مردم در انقلاب اسلامى ايجاد يك جامعه اخلاقى بود.
جامعه اى كه خدا محور باشد و آلودگى ها و رذايل اخلاقى كه در گناه متجلى است امرى بعيد تصور شود.
مظاهر اخلاق متفاوت است و بسته به كاركردهاى آن مى تواند از مناظر متفاوتى ظاهر شود اما آن چه مد نظر ما مى باشد، اخلاق سياسى است و شايد يكى از فصول مميزه حكومت دينى با حكومت هاى ديگر وجود «اخلاق سياسى» باشد.
يعنى اين كه براى امر حكومت دارى نمى توان به هر وسيله اى دست يافت و فقط بايد براساس آموزه هاى الهى اقدام كرد.
رفتار بزرگان دين و مشى حكومتى شخص پيامبر اكرم (ص) و اميرمومنان(ع) در برخورد با مخالفان و دشمنان مى تواند سرمشق عينى براى رسيدن به يك الگوى مطلوب و جامع باشد.
متاسفانه برخى افراد و جريانات سياسى بدون رعايت حريم و مصالح فردى به هتك حرمت اشخاص و پراكندن دروغ و دشنام مى پردازند.
و صد تاسف كه هدف خود را نيز اصلاح امور مى دانند. اين گونه رفتار از جانب هر شخص با هر تفكر و گرايشى محكوم مى باشد و اگر ساحت سياست از اخلاق تهى باشد، رفتارهاى معطوف به آن ارزش چندانى ندارد.
براين اساس ضرورت دارد افرادى در جايگاه هاى سياسى و فعاليت هاى اين چنينى وارد شوند كه مودب به آداب اخلاق باشند و تهذيب نفس را مقدم بر هر كارى بدانند.
ضرورت امروز ايران «اخلاق سياسى» است، همان حقيقت گمشده اى كه گروه هاى سياسى التزام جدى بدان ندارند.