رضا زندی ؛ شرق - آیا نفت و گاز ما «کارتبازی» کشورهای دیگر شده است؟ پاسخ مثبت به این سوال غمگینکننده است. نخستین چاه نفت خاورمیانه در ایران حفر شده است. ایران دومین دارنده ذخایر متعارف نفت خام اوپک است. بزرگترین میدان گازی جهان زیر سر ماست. چنان موقعیت ژئوپلتیکیای داریم که میتوانیم صبح با قزاقها و ترکمنها بنشینیم و عصرانه را با عربها در خلیج فارس باشیم. لولههایمان را در مرز ترکیه بخوابانیم و با پاکستان و هند گازمان را شریک شویم. با اینهمه چگونه است که به جای کسب امتیاز، نفت و گاز ما، به اهرمی برای اندوختن امتیاز دیگران تبدیل شده است. چرا این را میگویم؟
1 – روزنامه «اکسپرس تریبیون» پاکستان در گزارشی نوشته که واردات گاز هدف اصلی پاکستان نیست بلکه اسلامآباد، خواهان انعقاد قرارداد هستهای مشابه هند با آمریکاست. پس از سالها مذاکره بالاخره قرارداد صدور گاز به پاکستان منعقد شده؛ قراردادی که ابتدا میخواست «صلح» را با عبور گاز ایران از پاکستان و هند به شبهقاره ببرد. اما هند در دقیقه «نود» خارج شد و چند روز مانده به انتخابات ریاستجمهوری سال 88، قرارداد با پاکستانیها به امضا رسید. ایران بخش مهمی از خط لولهای که قرار است گاز میدان پارسجنوبی را به پاکستان ببرد به اتمام رسانده و بخش کوچکی از آن تا مرز در حال احداث است. اما پاکستان هنوز کار جدی برای احداث خط لوله تا مرز ایران انجام نداده است. چرا؟ ظاهرا باید تحلیل روزنامه پاکستانی را جدی گرفت.
2 – مقامات هندی سالها مذاکرات «خط لوله صلح» را به دراز کشاندند. هرازچندگاهی هم اخبار مخالفت آمریکا با احداث این خط لوله را منتشر و بزرگ میکردند تا همزمان از ایران امتیاز بگیرند. بعد به ایران نزدیک میشدند و امتیازات را به کیسه میریختند تا از آمریکا منفعت طلب کنند. آخر کار هم قرارداد بزرگ هستهایشان را با ایالات متحده امضا کردند و بهراحتی از مذاکرات گازی با ایران کنار کشیدند. پروژههای سرمایهگذاری در میادین نفت و گاز را هم مسکوت گذاشتند. ایران هم نه واکنشی جدی نشان داد و نه بابت اینهمه اتلاف وقت، ابزار تنبیهی علیه هند بهکار گرفت. حداقل برای اینکه هندیها «پرستیژ» مذاکره با ایران را خطدار کردند. آن هم در شرایطی که ایران، دسترسی هند به بزرگترین میدان گازی جهان را تسهیل کرده بود.
3 – اما تعلل چینیها در سرمایهگذاریهای نفتی ایران هم «مثنوی هفتاد من» است. 40میلیارد دلار از ایران قرارداد گرفتند تا با «کارتی بزرگ» پشت میز مذاکره با آمریکا بنشینند. تعهداتشان را در میدانهای نفتی آزادگان شمالی و جنوبی، یادآوران و پارسجنوبی یا هنوز انجام ندادهاند یا از برنامه عقب هستند. درست در همین روزها رویترز به نقل از منابع چینی خبر احتمال معامله آمریکا و چین را برای «کندشدن سرمایهگذاری» چشمبادامیها در صنعت نفت ایران منتشر میکنند.
4 – شرکت نفتی بلاروس از ایران میرود. استات اویل دفتر کارش را محدود کرده و سرمایهگذاریاش را در ایران متوقف میکند. شل برای اولینبار در نمایشگاه بینالمللی نفت تهران شرکت نمیکند. «توتال» برای رستم قاسمی «دستهگل» بزرگ میفرستد اما کار جدید قبول نمیکند. گازپروم از میدان آذر میرود. با دست پس میزند و با پا پیش میکشد. چرا؟!
5 – در اینکه شرایطمان برای توسعه صنعت نفت و گاز سخت شده قابل رویت است. در اینکه نباید گذاشت با همه تحریمها صنعت نفت دچار سستی شود هم شکی وجود ندارد. به هر شکل ممکن. اما یادمان باشد که نباید اجازه دهیم غرور ملیمان در صنعت استراتژیک نفت و گاز، با بازی دیگران جریحهدار شود. قطعا نباید اجازه داد که نفت و گاز ما «کارت بازی» معاملات سیاسی کشورهای دیگر شود. جدا از بستر کلی این «نباید» که باید توسط «کلیت کشور» در عرصه بینالمللی تامین شود ما یک حلقه مفقوده داریم. «دیپلماسی انرژی» و «دیپلماتهای ورزیده نفتی»؛ دیپلماتهایی که با در دست داشتن سند تدوینشده دیپلماسی انرژی هم بتوانند چرخ توسعه را در صنعت نفت بگردانند و هم منافع کشور را تامین کنند، هم بازی «برد – برد» با کشورهای دیگر را پیش ببرند و هم اجازه ندهند صنعت نفت توسط دیگران بازی داده شود.