سردبیر بامداد آنلاین نوشت: حدود دوماه پيش از اين، درست زماني كه تعدادي از سياسيون سايتگردان و سايتداران وابسته، ايجاد فضاي شكننده و پرالتهاب خبري و تحليلي در فضاي مجازي و به طبع آن در روزنامهها و نشريات را در دستور كار خود قرار داده بودند و همچون حلقههايي در هم طنيده ستونهاي برگزيده، مهمترين خبرها، پربينندهترين خبرها، تحليل روز، عكس روز و... را پر از شايعات، اتهامات و بزرگنماييهاي خبري و حتي خبرسازي نموده بودند و نوك پيكان را به سمت دستگاه قضايي نشانه رفته و فضاي كشور را ناامن نشان ميدانند، اينجانب با طرح نظريه «قرق رسانهاي» كه حاصل مطالعات و تجربيات دوران روزنامهنگاري و فعاليت فرهنگي طي ساليان گذشته و همچنين كالبدشناسي رفتار رسانهاي بود را مطرح كردم و متأسفانه مسئولين به جاي تأمل و همراهي با كسي كه حسب وظيفه مدني پا در اين ميدان گذاشته بود و فشارهاي فراواني را نيز از «حلقههاي قرق» تحمل ميكرد، تودهني زدن را بر نقدپذيري ترجيح دادند و كار را به جايي رساندند كه اين كوچكترين، تصميم گرفت تا ديگر ننويسد و سكوت اختيار كند.
بي ترديد وقتي هيلاري كلينتون به عنوان وزير امور خارجه آمريكا فعاليت در فضاي مجازي در ايران را آنقدر مهم برميشمارد كه وعده ميدهد تا در جهت هموارتر شدن فعاليتهايي از اين دست تمام توان ايالات متحده آمريكا را به ميدان بياورد، بايد دانست كه در جنگ نرم، فقط بنا بر اين نيست كه از بيرون آتش تهيه تدارك ديده شود و عناصر وابسته در داخل حركت كنند، بلكه ساختار جنگ نرم ايجاب ميكند كه خبرسازان از وجاهت مليتر و دينيتري نسبت به دشمن شناخته شده خارجي برخوردار باشند تا دامنه مقبوليت يا باورپذيري بيشتري را در جامعه هدف ايجاد نمايند.
آيتالله لاريجاني به عنوان رئيس قوه قضائيه، نخستين رئيس قوهاي بود كه به خوبي اين حركت خزنده و شتابدار را معرفي كرد و در سخنراني ويژهاي، رسانهها را متوجه اين امر نمود و از آنها خواست تا با هوشياري بيشتري عمل كنند، ولي جاي بسي تأسف دارد كه در اين ميان، نمايندگاني از مجلس شوراي اسلامي، اين دشمنشناسي و روششناسي توسط رئيس دستگاه قضا را با تعابير خودخواهانه و ناآگاهانه طرح و بسط دادند و هرگز نتوانستند مفهوم دقيقي از ديدهباني به موقع رئيس قوه قضائيه را درك كنند.
زماني كه تجاوز 50 نفر به يك زن! تيتر سايتها شده و خبرسازيها با كامنتگذاريهاي هدفدار زينت داده ميشد، كسي به اين نميانديشيد كه چطور چنين كاري ممكن است و آن زمان دستگاه قضايي در نهايت مظلوميت آماج حملات «حلقههاي قرق رسانهاي» قرار گرفته بود .
سعه صدر رئيس دستگاه قضا و روشنگريهاي به موقع دستاندركاران قضايي توانست با كمترين اصطكاك كه البته آن هم در يك بزرگنمايي عجيب با عنوان برخورد شديد رئيس قوه قضائيه با رسانهها! مورد استفاده حلقههاي داخلي و خارجي «قرق رسانهاي» قرار گرفت، اين موج را پشت سر بگذارد و هر چند كه آن هجمه بزرگ در يك زمان فشرده براي تخريب وجاهت قوه قضائيه براي برخورد انفعالي و عصبي با رسانهها موفقيتآميز نبود ولي آن هجوم گسترده در لايههاي «قرق رسانهاي» زمينهساز طرح ناامني در فضاي اقتصادي بود كه به نوعي ميتوان از آن به عنوان صحنه دوم سناريوي هدفمند «قرقگران» ياد كرد.
وقتي كسي مثل احمد توكلي به عنوان نماينده مردم تهران، عضو فراكسيون اصولگرايان، رئيس كميسيون برنامه و بودجه و رئيس مركز پژوهشهاي مجلس آنقدر بيمحابا و پرسخن در ميدان رسانهاي پا ميگذارد و در لابهلاي طرح مضامين مرتبط با مفاسد اقتصادي و اختلاس بانكي رؤساي قواي سهگانه را بيكفايت، بدون جرأت و نااهل مينامد و نمايندگان مجلس شوراي اسلامي را به فساد مالي، اداري و اخلاقي متهم ميكند و در همين اقصي خود را فاميل لاريجاني معرفي كرده و مديريت او را ضعيفتر از حداد عادل ميخواند و مدعي است كه نبض مجلس در دست اوست و فرمان مجلس در دست او نيست! و بلافاصله اين اظهارات در «حلقههاي قرق رسانهاي» در داخل و خارج از كشور جاي گرفته و مورد تأكيد قرار ميگيرد؟ آيا اين سوال قديمي در ذهن نقش نميبندد كه چگونه و به چه شكلي دانشگاه آكسفورد انگلستان پاسخ استعلام سايت خبري و تحليل «الف» را كه احمد توكلي گرداننده آن است درباره صحت و سقم مدرك تحصيلي علي كردان آن هم در كمتر از يك هفته، ميدهد؟!
ديروز شخصيتهاي مبارز و انقلابي، روز بعد مسئولين و دستاندركاران امور، روز بعد برنامهها و طرحهاي اجرايي، روز بعد امنيت اجتماعي و امروز امنيت اقتصادي در «قرق رسانهاي» سازماندهي شده هدف قرار ميگيرند و با طرح مسايلي نظير بيكفايتي، نااهلي و نداشتن جرأت كليد زخمزدنهاي سياسي نيز در فضاي استقبال از انتخابات مهم مجلس شوراي اسلامي زده ميشود.
احمد توكلي، علي لاريجاني را فاميل و قائممقام سابق خود معرفي ميكند و بعد او را ضعيفتر از حداد عادل مينامد! در حالي كه لاريجاني اقبال عمومي اصولگرايان و بيشتر نمايندگان مجلس را از آن خود كرده است و در كنشها و واكنشها بينالمللي و سياسي كارآمدي بالا و ارزشمندي را از خود برجاي گذاشته است، به گونهاي كه ناظران سياسي در خاطرات خود، برخورد او را در زمان دبيري شوراي امنيت ملي، قاطع و مصمم براي احقاق حقوق ملت ايران توصيف كردهاند.
خواننده ارجمند خوب ميداند كه اينجانب در مواردي منتقد عملكرد علي لاريجاني بودهام ولي اين نقدها همواره منصفانه و با پشتوانه تحقيقي و تحليلي و البته به زعم خود درست بوده است ولي اين بدان معني نيست كه به عنوان يك نويسنده در موارد بيانصافي سكوت كنم و لب از لب باز نكنم و قلم نفرسايم. اتفاقاً همانگونه كه هميشه با مخاطب خود صادق بودهام، باز هم صادقانه و بيپيرايه مينويسم و آنچه كه به حقيقت نزديكتر است را به رشته تحرير درميآورم.
من زماني از دغدغههاي فاميلي رئيس مجلس نوشتم و امروز زمان نشان ميدهد كه اين دغدغهها واقعيت دارد. يعني كسي مثل احمد توكلي خود را فاميل رئيس معرفي ميكند و بعد او را ضعيف ميخواند و اين درست همان كاري است كه علي مطهري در زمان كانديداتوري لاريجاني براي انتخابات رياست جمهوري انجام داد و به نوعي شناخت خود را از او با نامناسب خواندن وي هم قافيه كرد. اين موضوع تنها به سال 1384 محدود نشد و موضعگيريهاي عجيب و غريب علي مطهري در مقاطع مختلف نيز سرشار از دغدغههاي ذهني براي رئيس مجلس بود و در نمونه اخير نيز، درست زماني كه قاسمي به عنوان وزير نفت به مجلس معرفي شد، مطهري اظهاراتي را درباره اين وزير پيشنهادي مطرح كرد كه خوراك «رسانههاي قرقگر» داخلي و خارجي شد و لاريجاني مجبور شد تا شخصاً به دفاع از شأنيت سپاه پاسداران بپردازد.
انتقادات ديگر اين نويسنده به علي لاريجاني نيز همين گونه بود، آن زماني كه كاهش اقبال اصولگريان و نمايندگان مجلس نسبت به علي لاريجاني سخن گفتم، در ادامه سازوكار جبران اين ضعف را نيز بيان كردم و اين انتقادات از سردلسوزي بوده، هست و خواهد بود و البته وي نيز اين نقدها را در عمل مورد نظر قرار داده و خلل و فرجهاي موجود را مرتفع كرد. حال اين بيانصافي است كه گفته شود مديريت علي لاريجاني كه با رأي قاطع نمايندگان رئيس مجلس شده است ضعيفتر از حداد عادل است.
اتفاقاً بايد اذعان داشت كه مديريت لاريجاني باعث شده است تا كساني همچون احمد توكلي نتوانند فرمان مجلس را به دست بگيرند و در خيال خود نبضداري مجلس را ميپرورانند.
اكنون نيز حجتالاسلام محسني اژهاي به «قرقگران رسانهاي» و غوغا سالاران و شانتاژ كاران تبليغاتي تذكر ميدهد كه در روند اطلاعرساني جوسازي نكنند و اجازه دهند تا دستگاه قدرتمند قضا به وظايف قانوني خود عمل نمايد و همچنين محمدرضا رحيمي به عنوان معاون اول رئيس جمهور نيز گلايه ميكند كه: «اين روزها بخش اعظمي از وقت مديران صرف گفتوگو و عناوين روزنامهها و سايتهايي ميشود كه پشت صحنه آن يا 180 درجه عكس است يا همه واقعيت نيست.»
به جرأت ميتوان گفت كه امروز ديگر مسئولين و دستاندركاران امور به ماهيت «قرق رسانهاي» پي برده و اجازه نميدهند تا «قرقگران» در تصميمگيريها و عملكرد آنها كوچكترين خللي وارد كند.در اين راه «قرقگران» بايد بدانند كه با همان صراحتي كه اتهامافكني، شايعهسازي، اظهارنظر مخرب و پرتابگريهاي سخن را مشي خود قرار دادهاند، در معرض معرفي به مردم قرار ميگيرند و در مصاف رسانهاي، شيران ژيان و انديشمندان آگاه در رسانهها در برابر آنها خواهند ايستاد و اجازه بد گفتنهاي بيپاسخ را نخواهند داشت.
آنها كه موضوع اختلاس بانكي را به جريان انحرافي منتسب ميكنند از يك سو ميخواهند دامنه تحقيقات قوه قضائيه را محدود كنند تا ديگران در امان بمانند و از سوي ديگر بعد از غوغاسالاري رسانهاي قصد ترساندن نويسندگان، خبرنگاران و رسانهها را براي پرهيز از ورود و اطلاعرساني موشكافانه و متعهدانه را دارند. بدين ترتيب چون پاي يك جريان خاص به ميان كشيده ميشود، پس رسانهها در گام نخست از فرانگري به اين ماجرا پرهيز نموده و در مداري كه عدهاي ترسيم نمودهاند حركت ميكنند و اين يكي از روشهاي عجيب در «قرق رسانهاي» است كه بايد مورد نظر قرار داد. سلب اعتماد از قوه قضائيه سناريوي كاملي است كه مدتها قبل نوشته شده است و اضافه كردن تخريب نمايندگان مجلس در پي تهاجمات فرهنگي و رسانهاي به دولتمردان، سياست ايجاد رعب و وحشت در خانه ملت و رسانههاي ارتباطجمعي است كه بايد با شهامت و شجاعت تمام از سوي نمايندگان مجلس شوراي اسلامي و اصحاب قلم و ارباب مطبوعات مورد توجه قرار گيرد و سرآغازي براي «قرقشكني رسانهاي» باشد.
دشمن تا بن دندان مسلح به سلاحهاي رسانهاي پا در ميدان بيبندوبار «قرق رسانهاي» نهاده و عزم خود را براي هدف قراردادن تيرها و تكيههاي انقلاب جزم نموده است و امروز اصحاب قلم بايد نشان دهند كه فرزندان دلير ملت براي رويارويي در اين نبرد نابرابر آمادهاند و به حول و قوه الهي نصرت و پيروزي از آن ملت مسلمان ايران است.
جنگيدن در ميدان پرزرق و برق و سازماندهي شده جنگ نرم هزينههايي بس گرانتر از جان و مال دارد كه بيترديد، در اين برهه حساس از زمان، نثار آن توسط قلمداران دلير و دلاوران پيكار رسانهاي ثوابي بس عظيم خواهد داشت.
شكي نيست كه همت همه دستگاهها و قوا بر خدمترساني به مردم استوار است و آنان كه بيراهه رفتهاند به زودي در چنگال قانون گرفتار خواهند شد و به سزاي اعمال زشت خويش خواهند رسيد.
اكنون بايد مراقب بود تا مواردي از اين دست اتفاق نيفتاده و در عين حال برخورد با مفسدان اقتصادي تداوم عادلانهاي بيابد و البته اين مهم تنها در فضايي آرام و بدون غوغاسالاري امكانپذير خواهد بود و اين درست خلاف ميل «قرقگران رسانهاي» است كه در خارج و داخل ديكته واحدي را مينويسند و متن پرغلط دشمني را به خورد جامعه ميدهند.