آیت الله هاشمی رفسنجانی با اشاره به فرارسیدن سالگرد مشروطه، هشدار داد: روحانیت نباید خطای تاریخی خود را تكرار كند و برنامه اختلافافكنی دستهای پنهان ولی فعال استعمار را در داخل كشور همراهی نماید.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، در یادداشتی به مناسبت فرارسیدن سالروز واقعه مشروطه؛ نوشت: "طراحان نقشههای شوم عصر مشروطه، امروز دوباره به میدان آمدهاند تا با سوءاستفاده از اختلافات سلیقههای داخلی و ادبیات به ظاهر ارزشی بعضیها، برنامه روحانیتستیزی خویش را كامل كنند چراكه آنان بهتر از همه میدانند، در طول تاریخ هر جا كه یك ظالم داخلی یا خارجی تسمه از گرده جامعه كشید، روحانیت ملجأ و مأمن مردم بوده است".
وی افزوده است: این گروه تلاش میكنند مردم را از روحانیت جدا كنند و حتی در میان روحانیون نیز اختلاف بیندازند كه متأسفانه این روزها شاهد آنیم.
متن كامل یادداشت آیت الله هاشمی رفسنجانی به مناسبت سالگرد مشروطه بدین شرح است:
«مشروطه» اگرچه در لفظ فقط یك كلمه است، اما در پس و پیش خویش جریانی دارد كه یك سوی آن نقطه پایان یك قطعه طولانی مأیوسكننده و در سوی دیگر آن نقطه آغاز یك قطعه امیدواركننده است.
مشروطه با همه فراز و فرودها و همه دستاوردهای مثبت و منفی، در یك كلام پایان تصمیم سازی یك فرد در مورد سرنوشت جامعه و آغاز تصمیم گیری نمایندگان مردم در جایی به عنوان مجلس شواری ملی در مورد سرنوشت همان جامعه است.
مشروطه اگرچه در پایان خویش دیكتاتوری از نوع رضاخانی را بر مصادر امور نشاند، اما با آغاز خویش، بذر مردمسالاری را در ذهن و زبان اقشار مختلف ایران افشاند.
مشروطه اگرچه در دوره كودكی خویش شیخ فضلالله نوری را بالای دار دید، اما در طرف دیگری ستارخان و باقرخان را با شیخ محمد خیابانی و آیتالله مدرس پیوند داد، پیوندی كه ماحصل آن در سالهای بعد، درخت تناور انقلاب اسلامی را با شاخههای ملی و مذهبی در باغ تاریخ ایران كاشت تا سایه بان مردمی باشد كه در گراماگرم منافع مشترك استبداد و استعمار بی پناه شده بودند.
مشروطه اگرچه مجلس را به توپ بست، اما با تأسیس مجلس، توصیه مغفول مانده «وامرهم شورا بینهم» قرآن را پس از هزار و سیصد سال به میدان آورد.
مشروطه اگرچه در انحراف خویش سعی در جاودانگی حكومت مورثی سلطنتی حتی برای كودكی چون احمدشاه قاجار داشت، اما وقتی «مشروعه» را پسوند خویش دید، این امید را- هرچند برای مدتی كوتاه- در دل جامعه استبداد زده زنده كرد كه علمای طراز بر متمم قانون اساسی نظارت دارند و نمیگذارند قانونی برخلاف مصرحات اسلام برای اجرا در سرزمین اسلامی به تصویب برسد.
مشروطه خط سیر یك نور در دل آسمان شب زده ایران بود، اگرچه خیلی زود معلوم شد كه نورانیت آن از شهاب سنگی بود كه پس از افول، تاریكی مضاعف دارد. چراكه كشور را در مخالفت با دخالت بیگانگان و فرمانبری شاه از دستورات دیكته شده و هرج و مرج منافع خودداری مردم، از چاله درآورد و به چاه انداخت.
مشروطه تمرین مردمسالاری در ایران از روی كتاب های غربیها بود كه چون سرمشقهایش بدون توجه به تفاوت فرهنگها بود، روحانیت دینمدار را به انزوا كشاند و هزار فامیلی و فرنگرفتگان دنیامدار را به قدرت رساند.
دستهای پیدا و پنهان استعمار، شرّ اشرار قاجار را از سر این سرزمین كند و شرور پهلوی را كه یك قزلباش بی سواد بود، بر اریكه قدرت نشاند و یك تفكر فقهی شیعی را معكوس جلوه داد كه دفع فاسد به افسد باشد!!
صدور فرمان مشروطه در ۱۴ مرداد اگرچه پس از شكست، باعث ناامیدی مردم در حركتهای اجتماعی بود تبدیل به انقلابی شد كه در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ رقم خورد.
اگرچه دستاورد اولیه مشروطه برای مردم ایران یوغ مشترك استبداد و استعمار بود، اما دندانههای نا به هنجار همان یوغ، سرزمین بایر اندیشههای ایران و ایرانی را به شخم واداشت تا زمینه برای كاشت نهال واقعی دمكراسی، مخصوصاً از نوع اسلامی آن، یعنی مردم سالاری دینی فراهم شود كه نمونه بارز آن را در رأی ۹۸ درصدی مردم به جمهوری اسلامی دیدهایم.
حوادث تلخ و شیرین مشروطه آموزههای فراوانی برای احتمال تكرار دارد كه رگههای آن را امروزه در برنامه پیچیده روحانیتستیزی و كانونگریزی و مردمفریبی میبینیم. برنامهای كه حتی متصلبین اصولگرا و اصلاحطلب را به اعتراف و هشدار واداشته كه مبادا مشروطه تكرار شود.
مگر غیر از این است كه دشمنان ایران از نردبان محبوبیت روحانیت و دانشگاهیان در نزد مردم بالا رفتهاند و در مشروطه مصادر قدرت را فتح كردهاند و آنگاه پرچم حاكمیت را به دست شاگردان غربزده مكتب خویش دادهاند؟ و مگر نه این است كه امروزه نیز در انقلاب اسلامی كه با پیشتازی روحانیت و رهبری بینظیر یك مرجع عام به پیروزی رسیدهایم، بیمهابا و بدون انصاف ناكارآمدی روحانیت را فریاد میزنند؟
باید همگان هوشیار باشیم و نگذاریم خواسته یا ناخواسته در راستای اهداف كسانی قدم برداریم كه اولاً مكتب اهل بیت(ع) را مانع اصلی خوی استكباری خویش میدانند و ثانیاً نمیتوانند از منابع خدادادی و موقعیت جغرافیایی ایران در جهت مطامع خویش صرفنظر كنند.
آنان كه همه توطئهها، حتی جنگ ۸ ساله و اخیراً تحریك افكار عمومی جهان را علیه ایران به كار بردهاند، با سیاست مكارانه «فرّق تسد» به جنگ انقلاب آمدهاند و با فریب گروهی كه شاید در ابتدا حسننیت هم داشتهاند، تلاش میكنند مردم را از روحانیت جدا كنند و خیرخواهان و حتی در میان روحانیون نیز چنان اختلافی بیندازند كه متأسفانه این روزها شاهد آنیم.
مگر فراموش كردهایم كه برای به دست آوردن اوضاع از دست رفته در زمان ملی كردن صنعت نفت، چگونه بین آیتالله كاشانی و دكتر مصدق اختلاف انداخته بودند؟
طراحان آن نقشههای شوم كه شواهد بسیاری از خون دلخوردنهای آیتالله بهبهانی، آیتالله مدرس، آیتالله طباطبایی، شیخ محمد خیابانی و دیگر علما و روحانیون بزرگ را در تاریخ مشروطه داریم، در این سالها دست به كار شدهاند تا با سوءاستفاده از اختلافات سلیقهای داخلی و ادبیات به ظاهر ارزشی بعضیها، برنامه روحانیتستیزی خویش را كامل كنند. چراكه آنان بهتر از همه میدانند، در طول تاریخ هر جا كه یك ظالم داخلی یا خارجی تسمه از گرده جامعه كشید، روحانیت ملجأ و مأمن مردم بوده است.