آقاي علي آبادي شكسته نفسي مي فرماييد ، همه ما نفتي هستيم!

عصر ايران ؛ مازيار آقازاده - جناب علي آبادي كه سابقه مديريت ايشان در ورزش كشور براي همه مردم ايران و به ويژه ورزش دوستان مشخص است پس از اينكه اخيرا از سوي رييس جمهوري به عنوان سرپرست وزارت " بي سر و سامان " و " مين گذاري شده " نفت انتخاب شد در پاسخ به انتقادات بي شمار برخي نمايندگان مجلس و ديگر منتقدان ، كه وي را فاقد صلاحيت در امور مربوط به نفت اعلام مي كنند گفت كه 35 سال است كه سابقه نفتي دارد و در سال 1354 مخزن نفتي كن را ساخته است .

احمد توكلي رييس مركز پژوهش هاي مجلس در پاسخ به علي آبادي گفت كه تجربه وي به "درد خودش " مي خورد و استدلال وي پوچ است .

البته ما كه مصونيت نمايندگان محترم مجلس را نداريم نمي توانيم با زبان صريح همچون توكلي درباره توجيه علي آبادي اظهار نظر كنيم ولي با عنايت به استدلال شيواي آقاي علي آبادي در ادامه اين استدلال اعلام مي كنيم كه اساسا همه مردم ايران نفتي هستند و از اين رو صلاحيت اداره وزارت نفت را دارند و حرف آقاي علي آبادي " همچين بي ربط هم نيست ".

اگر باور نداريد مطالب زير را به دقت بخوانيد تا شما هم مثل ما متقاعد شويد كه همه ما نفتي هستيم ، شايد خودمان چون در نفت دست و پا مي زنيم برايمان عادي شده و خبر نداريم :

1- اساسا ايران نخستين كشور خاورميانه بود كه در دوره مظفرالدين شاه ( بيش از 100 سال پيش) نخستين چاه نفت در منطقه مسجد سليمان به دست كمپاني هاي نفتي انگليسي احداث شد از اين رو ايرانيان نخستين ملت منطقه هستند كه نفتي شدند.

2- با احداث نخستين چاه نفت در ايران كم كم ماده اي به نام نفت اهميت پيدا كرد و قيمت خريد و فروش آن براي مردم مهم شد چراغ هاي نفتي كم كم به بازار آمدند و در تنورها و وسايل گرما زا كم كم به جاي چوب و ذغال و فضولات حيواني از نفت و مشتقات نفتي استفاده شد كم كم همه مردم نفت را شناختند و نفتي شدند.

3- نفت كم كم وارد سياست هاي داخلي و خارجي كشور شد و فروش آن كم كم سهمي از درآمدهاي دولت را پر كرد . قرار داد 60 ساله دارسي براي استحصال و فروش نفت ايران  منعقد شد و البته موضوع تمديد آن در دوره رضا شاه سبب اختلاف بين دولتين ايران وبريتانيا شد و رضا شاه قرار داد مزبور را در شومينه نفتي كاخ گلستان انداخت و انگليسي ها بعد ها به بهانه جنگ دوم جهاني و حمايت رضا شاه از هيتلر وي را از مسند قدرت برداشتند و فرزند 22 ساله اش را به جاي وي نشاندند.

4- قرار داد دارسي به جاي خود محترم ماند تا اينكه كم كم ديگر كشورهاي منطقه با شركت هاي آمريكايي تازه وارد منطقه قرار دادهايي بستند كه بسيار منصفانه تر از قرار داد ما با انگليسي ها بود از اين رو" آب دهان ما ايراني ها راه افتاد" و انگشت حسرت را گزيديم كه چرا قرار داد دارسي ما اين قدر ظالمانه است.

از اين رو شروع كرديم به انتقاد از شرايط ظالمانه قرار داد دارسي و كم كم موضوع استيفاي حقوق نفتي ( مثل حقوق هسته اي ) ملت ايران در مجلس شوراي ملي مطرح شد كه نهايت آن به تصويب قانون ملي شدن صنعت نفت و خلع يد از شركت بريتيش پتروليوم و نخست وزيري مرحوم دكتر مصدق انجاميد.

5- كار به همين جا ختم نشد و انگليسي ها راحت ننشستند كم كم توطئه ها آغاز شد و موضوع تحريم خريد نفت ايران از سوي انگليس و برخي دولت هاي اروپايي آغاز شد ؛ آمريكا خواست واسطه شود و پيشنهادهايي براي حل موضوع ارايه كرد كه همه آنها به دليل ناديده گرفتن حقوق نفتي و حق حاكميت ملي مردم ايران ، از سوي نخست وزير ملي ( مصدق) رد شد تا اينكه در نهايت در 28 مرداد سال 1332 طرح ريزي بريتانيا و اجراي عمليات سازمان سيا آمريكا به براندازي دولت ملي مصدق و دست نشاندگي دولت زاهدي انجاميد.

6- كار نفت به همين جا ختم نشد و ملي شدن نفت ايران كمرنگ شد . اين بار در سال 1336 قرار داد كنسرسيوم بين ايران و جمعي از شركت هاي نفتي غربي منعقد شد كه اين قرار داد هر چند به اندازه قرار داد دارسي ظالمانه نبود اما باب طبع ايراني هاي وطن دوست هم نبود .
اين قرار داد در اواخر صداي محمد رضا شاه را هم در آورد و وي در اواخر سال هاي سلطنت خود مدام مي گفت كه ديگر نمي خواهد به " چشم آبي ها " باج بدهد. البته وي مجالي نيافت كه ديگر باج ندهد و حكومتش دربهمن 1357 به دست انقلاب ساقط شد.

7- نفت از دهه 1340 به بعد جايگاه ويژه تري در زندگي ما ايراني ها پيدا كرد و آن هنگامي بود كه به دليل آغاز سياست هاي توسعه اقتصادي كشور "رسما و علنا "بابي در بودجه ملي كشور به بحث پيش بيني قيمت فروش نفت و خرج درآمدهاي نفتي در بودجه ساليانه دولت اختصاص يافت كه از آن موقع تا كنون اين بخش رشدي سرطان وار در بودجه دولتي كشور يافته و كسي هم در 50 سال گذشته ( 1340 تا 1390) پيدا نشده كه ريشه اين تومور سرطاني را از بدن مريض اقتصاد ايران در آورد .
پس در 50 سال گذشته همه ما ايراني ها از گدا و پولدار و از نخبه و بي سواد و از مرد و زن و كودك و پير و خرد و كلان نفتي بوده ايم .

8- قرار دادهاي نفتي در دهه هاي گذشته همواره طبقه آفرين بوده است و قشرهاي خاصي از سرمايه داران نفتي ايجاد شده كه با لابي گري و گرفتن كميسيون هاي دو سره از كمپاني هاي نفتي خارجي و مقامات دولتي داخلي به "آلاف و اولوف " رسيده اند و البته اسمشان همواره به عنوان مفسدان اقتصادي در جيب يك عده بوده كه هيچ گاه فاش نشده اند.

9- خلاصه ماجراي نفت خيلي ادامه دار است و مردم نفتي ايران همانند آقاي علي آبادي از دوران لقاح اسپرم و تخمك در رحم مادر تا دوران جنيني و دوران تولد و دوران رشد و حيات روي كره خاكي و سپس در دوران مرگ و زير خاك و پس از ميليون ها سال فسيل هاي تبديل شده به نفت و ... چرخه اي بوده اند كه از نفت آمده و به نفت ختم شده اند.

بودجه دولت مان نفتي است و اگر شش ماه نفت نفروشيم تبديل به ناميبيا و اتيوپي مي شويم ، در همين انتخابات سال 1384 بود كه شعار كانديداي پيروز" آوردن پول نفت سر سفره مردم " بود، همواره يكي از بحث هاي داغ مجلس هايمان در پايان هر سال پيش بيني دولت از نرخ فروش نفت در بودجه سال آينده بوده است و كارشناسان و نمايندگان مجلس از خوش بينانه يا بدبينانه بودن پيش بيني دولت حرف زده اند ، افزايش قيمت بنزين كه يكي از مشتقات نفت است همواره مهم ترين محرك گراني ها در كشور ما بوده و اخيرا هم با اجراي طرح  هدفمند كردن يارانه ها  قيمت هر ليتر بنزين به يكباره از 100 تومان به 700 تومان رسيد و البته هيچ اتفاقي هم نيفتاد ( به قول آن آقاي ظريف شاخ دو تا گاو هم به هم نخورد.)

و بالاخره حالا بايد آقاي علي آبادي قضاوت كند كه ساختن يك مخزن نفتي در كن آدم را نفتي مي كند يا اينكه اساسا ايشان شكسته نفسي مي كنند و اين همه سوابق درخشان نفتي را ناديده گرفته و فقط يك بخش بسيار بسيار جزئي از سوابق نفتي خود را به عنوان دليلي براي رياست خود بر بزرگ ترين بنگاه توليد درآمد كشور مطرح مي نمايند.

با اين حساب بايد به آقاي علي آبادي بگوببم كه برادر ! ما همه نفتي ايم و ملت ايران تنها ملتي در جهان است كه همه 75 ميليون جمعيت آن به دليل نفتي بودن لياقت اداره سكان وزارت نفت آن را دارند و البته براي كساني كه باور نمي كنند بايد بگوييم كه اسنادش هم موجود است كه دلمان نمي خواهد رو كنيم ... شايدم روزي رو كرديم ... تاببينيم چه شود!