مصر هم تونس مبارک هم رفت.کسی که شاید تا چند ماه پیش فکرش رو هم نمیکرد چیزی غیر از مرگ اونو از قدرت کنار بزنه.
اما در اوج حقارت کنار رفت.
مبارکی که سی سال کشور رو با حکومت نظامی و منع تجمع بیش از 5نفر نگهداری کرده بود یه باره به روزی دچار شد که تانک ها و اب پاش ارتشش هم نتونست مانع تجمع میلیونی مردم بشه.
مبارکی که سالها خودش رو پادشاه تمام عیار مصر که نه رهبر جهان عرب می دونست در شرایطی کنار رفت که التماس و خواهشش از مردم مصر فقط برای چند ماه حکومت بیشتر به جایی نرسید.
وقتی سخنرانی آخر مبارک رو دیدم بی اختیار یاد حرف های صدام بعد از دستگیری افتادم.
صدام اون وقت مرتب خودش رو رئیس جمهور عراق معرفی می کرد و هر سئوالی که ازش پرسیده می شد جواب می داد :انا صدام الحسین!
من صدام حسینم،من رئیس جمهورم، مردم عراق من رو میشناسن و از من حمایت می کنن مردم عراق افتخارات من رو میدونن!
حسنی مبارک هم در التماس های آخرش همینا رو تکرار کرد:انا حسنی مبارک، انا سید الرئیس!من همونی هستم که در صحرای سینا پرچم مصر رو بالا بردم و من همونم که...
اما به نظر من نحوه کنار رفتن مبارک از خود کنار رفتنش مهم تر بود شاید مبارک در سن 82 سالگی چند ماه یا چند سال دیگه می مرد و از قدرت خود به خود کنار می رفت اما در اون صورت احتمالا مراسم باشکوهی براش گرفته می شد و مردم هم براش یادبود می گرفتن و چه و چه اما قسمت این بود که مبارک در قدرت با خفت و ذلت کنار بره.