۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۴
به روز شده در: ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۰۲:۵۴
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۵۱۱۶۰
تاریخ انتشار: ۱۶:۵۲ - ۰۹-۱۰-۱۳۸۹
کد ۱۵۱۱۶۰
انتشار: ۱۶:۵۲ - ۰۹-۱۰-۱۳۸۹

بازخوانی مواضع رهبر انقلاب در ماه های پس از انتخابات: مهم "بصیرت" است

دشمنان ملت ايران ميدانند كه وقتى اعتماد وجود نداشت، مشاركت ضعيف خواهد شد؛ وقتى مشاركت و حضور در صحنه ضعيف شد، مشروعيت نظام دچار تزلزل خواهد شد؛ آنها اين را ميخواهند؛ هدف دشمن اين است.
عصرایران -  از اولین جمعه بعد از انتخابات تا دی ماه 1388 خورشیدی ، رهبر معظم انقلاب ، سخنرانی های متعددی داشتند که در اغلب آنها به مساله انتخابات و رویدادهای بعد از آن اشارات مبسوطی شده است.
بازخوانی این سخنان ، می تواند خط سیر مواضع رهبری نظام را به روشنی در این باره تببین کند.




مسئله‌اى كه در اين خطبه مطرح ميكنم، مسئله‌ى انتخابات است كه فعلاً مسئله‌ى روز در كشور ماست. سه مطلب را خطاب به سه دسته عرض خواهم كرد. يك مطلب خطاب به عموم ملت عزيزمان در هر نقطه‌اى از كشور كه هستند، ميخواهم عرض بكنم. يك مطلب را خطاب به نخبگان سياسى، نامزدهاى رياست جمهورى، فعالان و دست‌اندركاران قضاياى انتخابات ميخواهم عرض بكنم. يك مطلب هم خطاب به سران استكبار، بعضى از دولتهاى غربى و سردمداران رسانه‌هائى كه آنها اداره ميكنند، خواهم گفت.

درباره‌ى مطلب اول كه خطاب به شما مردم عزيز است، حرف من عبارت است از يك دنيا تجليل و تعظيم و تشكر. بنده دوست ندارم در سخنرانى‌ها و خطابه‌ها نسبت به مخاطبان خودم با مبالغه حرف بزنم يا تملق آنها را بگويم؛ اما در اين قضيه‌ى انتخابات، خطاب به شما مردم عزيز عرض ميكنم كه هر چه با مبالغه صحبت بكنم، زياد نيست؛ حتّى اگر بوى تملق هم بدهد، ايرادى ندارد. كار بزرگى كرديد. انتخابات 22 خرداد يك نمايش عظيمى بود از احساس مسئوليت ملت ما براى سرنوشت كشور؛ نمايش عظيمى بود از روح مشاركت‌جوى مردم در اداره‌ى كشورشان؛ نمايش عظيمى بود از دلبستگى مردم به نظامشان. حقيقتاً مشابه اين حركتى كه در كشور انجام گرفت، من امروز در دنيا و در اين دموكراسى‌هاى گوناگون - چه دموكراسى‌هاى ظاهرى و دروغين و چه دموكراسى‌هائى كه واقعاً به آراء مردم مراجعه ميكنند - نظيرش را سراغ ندارم. در جمهورى اسلامى هم جز در همه‌پرسى سال 58 - فروردين 58 - هيچ نظيرى ديگر براى اين انتخاباتى كه در جمعه‌ى گذشته شما انجام داديد، وجود ندارد؛ مشاركت حدود 85 درصد؛ چهل ميليون تقريباً جمعيت. انسان دست مبارك ولى‌عصر را پشت سر حوادثى با اين عظمت مى‌بيند. اين نشانه‌ى توجه خداست. لازم ميدانم از اعماق دل نسبت به شما مردم عزيز در سراسر كشور ابراز ادب و ابراز تواضع كنم كه واقعاً جا دارد.

نسل جوان ما بخصوص نشان داد كه همان شور سياسى، همان شعور سياسى، همان تعهد سياسى را كه ما در نسل اول انقلاب سراغ داشتيم، دارد؛ با اين تفاوت كه در دوران انقلاب، كوره‌ى داغ انقلاب دلها را به هيجان مى‌آورد، بعد هم در دوره‌ى جنگ به نحو ديگرى؛ اما امروز اينها هم نيست، در عين حال اين تعهد، اين احساس مسئوليت، اين شور و شعور در نسل كنونى ما وجود دارد؛ اينها چيز كمى نيست. البته بين مردم اختلاف سليقه هست، اختلاف رأى هست؛ عده‌اى كسى را قبول دارند، حرفى را قبول دارند؛ عده‌ى ديگرى كس ديگرى را قبول دارند، حرف ديگرى را قبول دارند؛ اينها هست، طبيعى هم هست، ليكن يك تعهد جمعى را انسان در بين همه‌ى اين آحاد، با اختلاف آراءشان، احساس ميكند؛ يك تعهد جمعى براى حفظ كشورشان، براى حفظ نظامشان. همه وارد شدند؛ در شهرها، در روستاها، در شهرهاى بزرگ، در شهرهاى كوچك، اقوام گوناگون، مذاهب مختلف، مردها، زنها، پير، جوان، همه وارد اين ميدان شدند؛ همه در اين حركت عظيم شركت كردند.

اين انتخابات، عزيزان من! براى دشمنان شما يك زلزله‌ى سياسى بود؛ براى دوستان شما در اكناف عالم يك جشن واقعى بود؛ يك جشن تاريخى بود. در سى سالگى انقلاب اين جور مردم بيايند نسبت به اين نظام و اين انقلاب و آن امام بزرگوار اظهار وفادارى كنند! اين يك جنبش عمومى و مردمى بود براى تجديد پيمان با امام و با شهدا؛ و براى نظام جمهورى اسلامى يك نَفَس تازه كردن، يك حركت از نو، يك فرصت بزرگ. اين انتخابات، مردمسالارى دينى را به رخ همه‌ى مردم عالم كشيد. همه‌ى كسانى كه بدخواه نظام جمهورى اسلامى هستند، ديدند مردمسالارى دينى يعنى چه. اين يك راه سوم است. در مقابل ديكتاتورى‌ها و نظامهاى مستبد از يك طرف، و دموكراسى‌هاى دور از معنويت و دين از يك طرف ديگر، اين مردمسالارى دينى است؛ اين است كه دلهاى مردم را مجذوب ميكند و آنها را به وسط صحنه ميكشاند. اين، امتحان خودش را داد. اين يك نكته درباره‌ى اين انتخابات.

نكته‌ى دوم در باب اين انتخابات اين است كه انتخابات 22 خرداد نشان داد كه مردم، با اعتماد و با اميد و با شادابى ملى در اين كشور زندگى ميكنند. اين جواب خيلى از حرفهائى است كه دشمنان شما در تبليغات مغرضانه‌ى خودشان بر زبان مى‌آورند. اگر مردم در كشور به آينده اميدوار نباشند، در انتخابات شركت نميكنند؛ اگر به نظام خودشان اعتماد نداشته باشند، در انتخابات شركت نميكنند؛ اگر احساس آزادى نكنند، به انتخابات روى خوش نشان نميدهند. اعتماد به نظام جمهورى اسلامى در اين انتخابات آشكار شد. و من بعد عرض خواهم كرد كه دشمنان همين اعتماد مردم را هدف گرفته‌اند؛ دشمنان ملت ايران ميخواهند همين اعتماد را در هم بشكنند. اين اعتماد بزرگترين سرمايه‌ى جمهورى اسلامى است، ميخواهند اين را از جمهورى اسلامى بگيرند؛ ميخواهند ايجاد شك كنند، ايجاد ترديد كنند درباره‌ى اين انتخابات و اين اعتمادى را كه مردم كردند، تا اين اعتماد را متزلزل كنند.

دشمنان ملت ايران ميدانند كه وقتى اعتماد وجود نداشت، مشاركت ضعيف خواهد شد؛ وقتى مشاركت و حضور در صحنه ضعيف شد، مشروعيت نظام دچار تزلزل خواهد شد؛ آنها اين را ميخواهند؛ هدف دشمن اين است. ميخواهند اعتماد را بگيرند تا مشاركت را بگيرند، تا مشروعيت را از جمهورى اسلامى بگيرند. اين، ضررش بمراتب از آتش زدن بانك و سوزاندن اتوبوس بيشتر است. اين، آن چيزى است كه با هيچ خسارت ديگرى قابل مقايسه نيست. مردم بيايند در يك چنين حركت عظيمى اينجور مشتاقانه حضور پيدا كنند، بعد به مردم گفته بشود كه شما اشتباه كرديد به نظام اعتماد كرديد؛ نظام قابل اعتماد نبود. دشمن اين را ميخواهد.

اين خط را از پيش از انتخابات هم شروع كردند؛ از دو سه ماه پيش از اين. من اول فروردين در مشهد گفتم هى دارند دائماً به گوشها ميخوانند، تكرار ميكنند كه بناست در انتخابات تقلب بشود. ميخواستند زمينه را آماده كنند. من آنوقت به دوستان خوبمان در داخل كشور تذكر دادم و گفتم اين حرفى را كه دشمن ميخواهد به ذهن مردم رسوخ بدهد، نگوئيد. نظام جمهورى اسلامى مورد اعتماد مردم است. اين اعتماد آسان به دست نيامده، سى سال است كه نظام جمهورى اسلامى با مسئولانش، با عملكردش، با تلاشهاى فراوانش توانسته اين اعتماد را در دل مردم عميق كند. دشمن ميخواهد اين اعتماد را بگيرد، مردم را دچار تزلزل كند. اين هم يك نكته.

نكته‌ى سوم، مسئله‌ى رقابتها بود. اين رقابتها كاملاً رقابتهاى آزاد، جدى و شفاف بين نامزدهاى مختلف بود؛ همه ديدند. به قدرى اين رقابتها و اين گفتگوها و اين مناظره‌ها شفاف و صريح بود، كه عده‌اى به آن معترض شدند - حالا عرض خواهم كرد - حق هم تا حدودى با آنهاست. التهاباتى هم به وجود آورد كه الان هم هنوز آثارش را داريم مشاهده ميكنيم. من به شما عرض بكنم، فرض ما اين بود و هست كه اين رقابتى كه وجود دارد بين چهار نامزد انتخابات، اين رقابت ميان افراد و جريانهاى متعلق به نظام اسلامى است. اينى كه دشمنان سعى ميكنند در رسانه‌هاى گوناگون - كه غالباً هم اين رسانه‌ها مال اين صهيونيستهاى خبيث و رذل است - اينجور وانمود كنند كه دعوا بين طرفداران نظام و مخالفان نظام است، نخير، اين جورى نبود؛ آنها غلط ميكنند اين حرف را ميزنند؛ اين واقعيت ندارد.

اين چهار نفرى كه وارد عرصه‌ى اين انتخابات جدى شدند، همه‌شان جزو عناصر نظام و متعلق به نظام بودند و هستند. يكى از اينها رئيس جمهور كشور ماست؛ رئيس جمهور خدوم، پركار، زحمتكش، مورد اعتماد. يكى از آنها نخست‌وزيرِ هشت سال در دوران رياست جمهورى خود بنده است. يكى از آنها فرمانده‌ى سپاه در سالهاى متمادى و يكى از فرماندهان اصلى دوران دفاع مقدس بوده است. يكى از آنها دو دوره رئيس قوه‌ى مقننه‌ى كشور بوده است؛ رئيس مجلس شوراى اسلامى بوده است. اينها عناصر نظامند؛ اينها همه‌شان متعلق به نظامند. البته اختلاف‌نظر دارند، اختلاف برنامه دارند، در جهتگيرى‌هاى گوناگون سياسى با هم تفاوتهاى متعددى دارند؛ اما همه‌شان مال نظامند؛ چهار نفر از عناصر نظامند. اين رقابت درون نظام تعريف شد؛ نه رقابت بين درون نظام و بيرون نظام، كه راديوى صهيونيستى و راديوى آمريكا و راديوى انگليسِ خبيث و ديگران هى ميخواهند اين را دامن بزنند. نخير، رقابتى بود در درون نظام و بين عناصر وابسته‌ى به نظام؛ متعلق به نظام، و همه‌شان هم با اين سوابق. همه‌شان را من از نزديك ميشناسم، افكارشان را ميدانم، سلائقشان را ميدانم، خصوصيات رفتاريشان را ميدانم، با همه‌شان از نزديك من كار كردم.

البته بنده همه‌ى ديدگاه‌هاى اين آقايان را قبول ندارم؛ بعضى از نظرهايشان و عملكردهايشان از نظر من بدون شك قابل انتقاد است؛ بعضى را براى خدمت به كشور مناسبتر از بعضى ديگر ميدانم؛ اما انتخاب به عهده‌ى مردم بوده و هست. مردم انتخاب كردند. خواست من، تشخيص من، نه به مردم گفته شد، نه مردم لازم بود آن را مراعات كنند. مردم خودشان طبق معيارهاى خودشان تشخيص دادند، حركت كردند، عمل كردند؛ ميليونها اين طرف، ميليونها آن طرف. بنابراين، مسئله، مسئله‌ى درونى نظام است. اينى كه بخواهند صورت مسئله را تغيير بدهند، اين صد در صد مغرضانه و خباثت آلود است. دعوا بين نظام و بيرون از نظام نيست، دعوا بين انقلاب و ضد انقلاب نيست؛ اختلاف بين عناصرى در درون چهار چوب نظام است.

 آن مردمى هم كه به اين چهار نفر رأى دادند، اينها هم با اعتقاد به نظام رأى دادند، تشخيص دادند اين براى كشور بهتر است، به نظام پابندى‌اش بيشتر است، به او رأى دادند. آن كسى را كه صالحتر براى خدمت به نظام ميدانستند، به او رأى دادند؛ مردم هم در چهارچوب نظام عمل كردند.

اما اين رقابتها و مناظرات، كه ابتكار مهمى بود؛ ابتكار جالبى بود؛ خيلى صريح بود، خيلى شفاف بود، خيلى جدى بود. اين مناظره‌ها تو دهن آن كسانى زد كه از بيرون تبليغ ميكردند كه اين رقابتها نمايشى است، واقعيت ندارد. ديدند نخير، واقعيت دارد؛ جدى در مقابل هم ايستاده‌اند، با هم بحث ميكنند، با هم استدلال ميكنند. بنابراين مناظره‌ها و گفتگوها بسيار از اين جهت مثبت بود. البته آثار مثبتى داشت، عيوبى هم داشت، كه حالا هر دو را من عرض خواهم كرد.

آن جهت مثبت، اين بود كه در اين مناظره‌ها و در اين گفتگوها و در اين گفتارهاى تلويزيونى، همه شفاف و راحت حرف زدند، حرف دلشان را بر زبان آوردند، يك سيلابى از نقد و انتقاد به راه افتاد و همه مجبور شدند پاسخگوئى كنند. به آنها انتقاد شد، آنها در مقام پاسخگوئى برآمدند و از خودشان دفاع كردند. مواضع افراد و مواضع گروه‌ها بدون ابهام، بدون پيچيده‌گوئى، عريان، در مقابل چشم مردم قرار گرفت؛ سياستهايشان چيست، برنامه‌هايشان چيست، پابندى‌هايشان كدام است، تا چه حد است؛ اينها در مقابل چشم مردم قرار گرفت و مردم توانستند قضاوت كنند. مردم احساس كردند كه در نظام اسلامى بيگانه به حساب نمى‌آيند، نظام كشور اندرونى و بيرونى ندارد. همه چيز در مقابل مردم آشكار، همه‌ى نظرات در مقابل مردم بيان شد و معلوم شد رأى مردم ناشى از همين دقتها و تأملات خواهد بود. رأى مردم زينتى نيست. حق انتخاب حقيقتاً متعلق به مردم است، مردم ميخواهند آگاهانه، هشيارانه انتخاب كنند. اين مناظره‌ها اين را نشان داد. يقيناً يكى از علل افزايش ده ميليونى آراء نسبت به آخرين حد نصابِ دوره‌هاى قبل همين بود كه ذهن مردم، فكر مردم مشاركت داده شد، به عرصه آمد و آنها تشخيص دادند، وارد ميدان شدند. اين مناظره‌ها به سطح خيابانها هم كشيده شد، داخل خانه‌ها هم رفت، كه اينها قدرت انتخاب مردم را بالا ميبرد. اينجور مباحثات و گفتگوها ذهنها را پرورش ميدهد، قدرت انتخاب را بالا ميبرد. اين از نظر جمهورى اسلامى چيز مطلوبى است.

البته همين جا من عرض بكنم كه اين گفتگوها نبايد به جائى برسد كه تبديل بشود به كدورت و كينه. اگر اين شد، آنوقت اثر عكس خواهد داشت. اگر به همان شكلى كه آن روز بود و در همان حد باقى بود، اين خوب بود؛ اما اگر بنا باشد همين طور كش پيدا كند، ادامه پيدا كند، هى بگومگو بشود، اين تدريجاً تبديل خواهد شد به كينه. البته خيلى خوب است كه اين‌جور مناظره‌هائى در سطوح مديريتى ادامه پيدا كند - البته با حذف آن عيوبى كه بعد به آن اشاره خواهم كرد - و افراد، مسئولين، خودشان را در معرض نقد و انتقاد قرار بدهند و پاسخگو باشند و پاسخ بدهند و تبيين كنند. خيلى از اوقات اگر چنانچه يك انتقادى به كسى بشود، اين فرصتى است براى او كه بتواند ذهنها را روشن كند، تبيين كنند، حقيقت را بيان كنند؛ خيلى چيز خوبى است؛ البته با حذف آن عيوبى كه عرض خواهم كرد. اگر اين جور مناظره‌ها در طول سال و در طول چهار سال ادامه داشته باشد، ديگر وقتى در هنگام انتخابات پيش آمد، حالت انفجارى پيدا نميكند؛ همه‌ى حرفها در طول زمان گفته خواهد شد، شنيده خواهد شد؛ نقدها، پاسخها، جوابها. اينها محسنات اين مناظرات بود كه خيلى خوب بود؛ اما عيوبى هم داشت كه اين عيوب را بايد برطرف كرد. در مواردى انسان ميديد كه در اين مناظره‌ها جنبه‌ى منطقى مناظره ضعيف ميشد؛ جنبه‌ى احساساتى و عصبى پيدا ميكرد؛ جنبه‌ى تخريبى غلبه پيدا ميكرد؛ سياه‌نمائى وضع موجود به شكل افراطى در اين مناظره‌ها ديده شد؛ سياه‌نمائى دوره‌هاى گذشته هم در اين مناظره‌ها مشاهده شد؛ هر دو بد بود. اتهاماتى مطرح شد كه در جائى اثبات نشده است؛ به شايعات تكيه شد، بى‌انصافيهائى احياناً ديده شد؛ هم بى‌انصافى نسبت به اين دولت با اين همه حجم خدمت، و هم بى‌انصافى نسبت به دولتهاى گذشته و دوران سى ساله. آقايان در خلال صحبت احساساتى شدند و لابلاى حرفهاى خوب، حرفهائى هم كه خوب نبود، گفته شد.

بنده هم مثل بقيه‌ى آحاد ملت نشستم پاى تلويزيون و اين مناظره‌ها را تماشا كردم و از آزادى بيان لذت بردم؛ از اينكه نظام جمهورى اسلامى توانسته است به كمك مردم بيايد تا بتوانند قدرت انتخاب خود را بالا ببرند، لذت بردم؛ اما اين بخش معيوب قضيه، بنده را ناخرسند كرد؛ متأثر شدم. براى طرفداران نامزدها هم آن بخشهاى معيوب، آن تعريضها، آن تصريحها، التهاب‌آور و نگران‌كننده بود، كه البته از هر دو طرف هم بود.

بنده اينجا در منبر نماز جمعه، در خطبه‌اى كه در حكم نماز است، حقايق را بايد بيان بكنم. هر دو طرف در اين عيب متأسفانه مشترك بودند. از يك طرف صريحترين اهانتها به رئيس جمهورِ قانونى كشور شد. حتى از دو سه ماه قبل از مناظرات هم اين سخنرانى‌ها را براى من مى‌آوردند و من ميديدم يا گاهى مى‌شنيدم؛ تهمتهائى زدند، حرفهائى گفتند؛ به كى؟ به كسى كه رئيس جمهور قانونى كشور است، متكى به آراء مردم است. نسبتهاى خلاف دادند، رئيس جمهور مملكت را كه مورد اعتماد مردم است، به دروغ‌گوئى متهم كردند! اينها خوب است؟ كارنامه‌هاى جعلى براى دولت درست كردند، اينجا آنجا پخش كردند، كه ما كه در جريان امور هستيم، مى‌بينيم ميدانيم كه اينها خلاف واقع است؛ فحاشى كردند؛ رئيس جمهور را خرافاتى، رمال، از اين نسبت‌هاى خجالت‌آور دادند؛ اخلاق و قانون و انصاف را زير پا گذاشتند.

اين از آن طرف. از اين طرف هم همين جور؛ از اين طرف هم شبيه همين كارها به نحو ديگرى انجام گرفت. كارنامه‌ى درخشان سى ساله‌ى انقلاب كمرنگ جلوه داده شد؛ اسم بعضى از اشخاص برده شد كه اينها شخصيتهاى اين نظامند؛ اينهاكسانى هستند كه عمرشان را در راه اين نظام صرف كردند. بنده در نماز جمعه هيچوقت رسمم نبوده است از افراد اسم بياورم؛ اما اينجا چون اسم آورده شده است، مجبورم اسم بياورم. به طور خاص از آقاى هاشمى رفسنجانى، از آقاى ناطق نورى من لازم است اسم بياورم و بايد بگويم. البته اين آقايان را كسى متهم به فساد مالى نكرده؛ حالا در مورد بستگان و كسان، هر كس هر ادعائى دارد، بايستى در مجارى قانونى خودش اثبات بشود و قبل از اثبات نميشود اينها را رسانه‌اى كرد. اگر چيزى اثبات بشود، فرقى بين آحاد جامعه نيست؛ اما اثبات نشده، نميشود اينها را مطرح كرد و قاطعاً ادعا كرد. وقتى اينجور حرفها مطرح ميشود، تلقى‌هاى نادرست در جامعه به وجود مى‌آيد، جوانها چيز ديگرى خيال ميكنند، چيز ديگرى ميفهمند.

آقاى هاشمى را همه ميشناسند. من شناختم از ايشان مربوط به بعد از انقلاب و مسئوليتهاى بعد از انقلاب نيست؛ من از سال 1336 - يعنى 52 سال قبل - ايشان را از نزديك ميشناسم. آقاى هاشمى از اصلى‌ترين افراد نهضت در دوران مبارزات بود؛ از مبارزين جدى و پيگيرِ قبل از انقلاب بود؛ بعد از پيروزى انقلاب از مؤثرترين شخصيتهاى جمهورى اسلامى در كنار امام بود؛ بعد از رحلت امام هم در كنار رهبرى تا امروز. اين مرد بارها تا مرز شهادت پيش رفته. قبل از انقلاب اموال خودش را صرف انقلاب ميكرد و به مبارزين ميداد. اينها را جوانها خوب است بدانند. بعد از انقلاب ايشان مسئوليتهاى زيادى داشت: هشت سال رئيس جمهور بود؛ قبلش رئيس مجلس بود؛ بعد مسئوليتهاى ديگرى داشت. در طول اين مدت هيچ موردى را سراغ نداريم كه ايشان براى خودش از انقلاب يك اندوخته‌اى درست كرده باشد. اينها يك حقايقى است؛ اينها را بايد دانست. در حساسترين مقاطع ايشان در خدمت انقلاب و نظام بوده.

 من البته در موارد متعددى با آقاى هاشمى اختلاف‌نظر داريم، كه طبيعى هم هست؛ ولى مردم نبايد دچار توهم بشوند، چيز ديگرى فكر كنند. البته بين ايشان و بين آقاى رئيس جمهور از همان انتخاب سال 84 تا امروز اختلاف‌نظر بود، الان هم هست؛ هم در زمينه‌ى مسائل خارجى اختلاف‌نظر دارند، هم در زمينه‌ى نحوه‌ى اجراى عدالت اجتماعى اختلاف‌نظر دارند، هم در برخى مسائل فرهنگى اختلاف‌نظر دارند؛ و نظر آقاى رئيس جمهور به نظر بنده نزديكتر است.

در مورد آقاى ناطق نورى هم همين جور. آقاى ناطق نورى هم از شخصيتهاى خدوم انقلاب است؛ ايشان هم خدمات زيادى كرده و در دلبستگى ايشان به اين نظام و انقلاب هيچ شكى نيست.

مناظره‌هاى زنده‌ى تلويزيونى خوب است؛ اما اين آسيبها بايد برطرف بشود. من همان وقت - بعد از مناظره - به آقاى رئيس جمهور هم تذكر دادم؛ چون ميدانستم ايشان ترتيب اثر ميدهند.

در مورد مبارزه‌ى با فساد مالى، موضع نظام يك موضع روشنى است. در زمينه‌ى مسائل مربوط به عدالت اجتماعى، موضع نظام يك موضع روشنى است. با فساد بايد در هر نقطه‌اى كه هست، مبارزه كرد. من ميخواهم اين را عرض بكنم: ما مدعى نيستيم در نظام ما فساد مالى و اقتصادى وجود ندارد؛ چرا، اگر وجود نداشت كه بنده آن نامه‌ى هشت ماده‌اى را چند سال قبل خطاب به رؤساى محترم سه قوه نمينوشتم و اينقدر روى آن تأكيد نميكردم. چرا، هست؛ اما ميخواهم اين را بگويم: نظام جمهورى اسلامى، همين امروز يكى از سالمترين نظامهاى سياسى و اجتماعى در دنياست. اينكه ما بيائيم به استناد گزارش فلان مرجع صهيونيستى، نظام را و كشور را متهم كنيم به فساد، اين مطلقاً درست نيست. اين هم كه ما اشخاص را، مسئولين را بى‌جهت در زمينه‌ى فساد زير سؤال ببريم، اين هم درست نيست. فساد مالى يكى از مسائل مهم در نظام اسلامى است و بايد با او جداً مبارزه كرد؛ هم در قوه‌ى مجريه، هم در قوه‌ى قضائيه، هم در قوه‌ى مقننه. همه موظفند با اين مسئله مبارزه كنند. اگر مبارزه نشود، مهار نشود، توسعه پيدا خواهد كرد؛ كما اينكه بسيارى از كشورهاى دنيا - همين كشورهاى غربى كه اينقدر دم از مبارزه‌ى با فساد مالى و پولشوئى و امثال اينها ميزنند - تا خرخره غرق در فسادند. قضاياى دولت انگليس و مجلس پارلمان انگليس را اين روزها شنيديد و همه‌ى دنيا دانستند. اين يك گوشه‌هائى از قضاياست؛ خيلى بيش از اينهاست.

اين بخش مربوط به خطاب مردم را من جمع‌بندى كنم. عزيزان من! ملت ايران! 22 خرداد يك حماسه بود. اين حماسه، تاريخى شد، جهانى شد. اگرچه بعضى از دشمنان ما در اطراف دنيا خواستند اين پيروزى مطلق نظام را، اين پيروزى حتمى را، به يك پيروزى مشكوك و قابل ترديد تبديل كنند. حتّى بعضى خواستند اين را به يك شكست ملى تبديل كنند! خواستند كام شما را تلخ كنند و نگذارند بالاترين نصاب مشاركت جهانى را دنيا به نام شما ثبت كند. خواستند اين كارها را بكنند؛ اما به نام شما ثبت شد. نميشود آن را دستكارى كرد.

رقابتها تمام شد. همه‌ى كسانى كه به اين چهار نامزد رأى دادند، مأجورند؛ ان‌شاءاللَّه اجر الهى دارند. همه‌شان در درون جبهه‌ى انقلابند، متعلق به نظامند؛ اگر با قصد قربت رأى داده باشند، عبادت هم كرده‌اند. خط انقلاب، چهل ميليون رأى دارد؛ نه بيست و چهار و نيم ميليون كه رأى به رئيس جمهور منتخب است. چهل ميليون به خط انقلاب رأى دادند.

مردم اطمينان دارند؛ اما برخى از طرفداران نامزدها هم اطمينان داشته باشند كه جمهورى اسلامى اهل خيانت در آراء مردم نيست. ساز و كارهاى قانونى انتخابات در كشور ما اجازه‌ى تقلب نميدهد. اين را هر كسى كه دست‌اندركار مسائل انتخابات هست و از مسائل انتخابات آگاه است، تصديق ميكند؛ آن هم در حد يازده ميليون تفاوت! يك وقت اختلافِ بين دو رأى، صد هزار است، پانصد هزار است، يك ميليون است، حالا ممكن است آدم بگويد يك جورى تقلب كردند، جابه جا كردند؛ اما يازده ميليون را چه جور ميشود تقلب كرد! در عين حال بنده اين را گفتم، شوراى محترم نگهبان هم همين را قبول دارند كه اگر كسانى شبهه دارند و مستنداتى ارائه ميدهند، بايد حتماً رسيدگى بشود؛ البته از مجارى قانونى؛ رسيدگى فقط از مجارى قانونى. بنده زير بار بدعتهاى غيرقانونى نخواهم رفت. امروز اگر چهارچوبهاى قانونى شكسته شد، در آينده هيچ انتخاباتى ديگر مصونيت نخواهد داشت. بالاخره در هر انتخاباتى بعضى برنده‌اند، بعضى برنده نيستند؛ هيچ انتخاباتى ديگر مورد اعتماد قرار نخواهد گرفت و مصونيت پيدا نخواهد كرد. بنابراين همه چيز دنبال بشود، انجام بگيرد، كارهاى درست، بر طبق قانون. اگر واقعاً شبهه‌اى هست، از راه‌هاى قانونى پيگيرى بشود. قانون در اين زمينه كامل است و هيچ اشكالى در قانون نيست. همانطور كه حق دادند كه نامزدها نظارت كنند، حق دادند كه شكايت كنند، حق دادند كه بررسى بشود. بنده از شوراى محترم نگهبان خواستم كه اگر مواردى خواستند صندوقها را بازشمارى بكنند، با حضور نمايندگان خود نامزدها اين كار را بكنند. خودشان باشند، آنجا بشمرند، ثبت كنند، امضاء كنند. بنابراين، هيچ مشكلى در اين جهت وجود ندارد. اين راجع به انتخابات و خطاب به شما مردم عزيز.

اما خطاب دوم من، خطاب به سياسيون و نامزدها و گردانندگان احزاب و جريانات است. من ميخواهم عرض كنم به اين حضرات، كه امروز يك لحظه‌ى حساس تاريخى براى كشور است؛ نگاه كنيد به وضع دنيا، نگاه كنيد به وضع خاورميانه، نگاه كنيد به وضع اقتصادى عالم، نگاه كنيد به مسائل كشورهاى همسايه‌ى ما مثل عراق، مثل افغانستان، مثل پاكستان. ما در نقطه‌ى حساسى از تاريخ قرار گرفته‌ايم. همه‌ى ما وظيفه داريم كه در اين مرحله‌ى تاريخى هوشيار باشيم، دقيق باشيم، مواظب باشيم اشتباه نكنيم.

در اين قضيه‌ى انتخابات، مردم حقاً و انصافاً به وظيفه‌ى خودشان عمل كردند. وظيفه‌شان اين بود كه بيايند پاى صندوقهاى رأى، كه به بهترين وجهى اين وظيفه اداء شد؛ اما ما و شما وظائف سنگين‌ترى داريم. آن كسانى كه به يك نحوى يك نوع مرجعيتى در افكار مردم دارند؛ از اين سياسيون و رؤساى احزاب و كارگردانان جريانات سياسى، و يك عده‌اى از اينها حرف‌شنوى دارند، اينها خيلى بايد مراقب رفتار خودشان باشند؛ خيلى بايد مراقب گفتار خودشان باشند. اگر آنها كمى افراطى‌گرى كنند، دامنه‌ى اين افراطى‌گرى در بدنه‌ى مردم به جاهاى بسيار حساس و خطرناكى خواهد رسيد كه گاهى خود آنها ديگر نميتوانند آن را جمع كنند، كه ما نمونه‌هايش را ديده‌ايم. افراط وقتى در جامعه به وجود آمد، هر حركت افراطى به افراطى‌گرى ديگران دامن ميزند. اگر نخبگان سياسى بخواهند قانون را زير پا بگذارند، يا براى اصلاح ابرو، چشم را كور كنند، چه بخواهند، چه نخواهند، مسئول خونها و خشونتها و هرج و مرج‌ها، آنهايند. من به همه‌ى اين آقايان، اين دوستان قديمى، اين برادران توصيه ميكنم بر خودتان مسلط باشيد؛ سعه‌ى صدر داشته باشيد؛ دستهاى دشمن را ببينيد؛ گرگهاى گرسنه‌ى كمين‌كرده را كه امروز ديگر نقاب ديپلماسى را يواش يواش دارند از چهره‌هايشان برميدارند و چهره‌ى حقيقى خودشان را نشان ميدهند، ببينيد؛ از اينها غفلت نكنيد.

امروز - حالا عرض خواهم كرد - ديپلماتهاى برجسته‌ى چند كشور غربى كه تا حالا با تعارفات ديپلماتيك با ما حرف ميزدند، نقاب از چهره برداشتند؛ چهره‌ى واقعى خودشان را دارند نشان ميدهند؛ «قد بدت البغضاء من افواههم و ما تخفى صدورهم اكبر».(5) دشمنى‌هاى خودشان با نظام اسلامى را دارند نشان ميدهند؛ از همه هم خبيث‌تر دولت انگليس. من به اين برادران عرض ميكنم، به مسئوليت پيش خداى متعال فكر كنيد: پيش خدا مسئوليد، از شما سؤال خواهد شد. آخرين وصاياى امام را به ياد بياوريد؛ قانون، فصل‌الخطاب است؛ قانون را فصل‌الخطاب بدانيد. انتخابات اصلاً براى چيست؟ انتخابات براى اين است كه همه‌ى اختلافها سر صندوق رأى حل و فصل بشود. بايد در صندوقهاى رأى معلوم بشود كه مردم چى ميخواهند، چى نميخواهند؛ نه در كف خيابانها. اگر قرار باشد بعد از هر انتخاباتى آنهائى كه رأى نياوردند، اردوكشى خيابانى بكنند، طرفدارانشان را بكشند به خيابان؛ بعد آنهائى كه رأى آورده‌اند هم، در جواب آنها، اردوكشى كنند، بكشند به خيابان، پس چرا انتخابات انجام گرفت؟ تقصير مردم چيست؟ اين مردمى كه خيابان، محل كسب و كار آنهاست، محل رفت و آمد آنهاست، محل زندگى آنهاست، اينها چه گناهى كردند؟ كه ما ميخواهيم طرفدارهاى خودمان را به رخ آنها بكشيم؛ آن طرف يك جور، اين طرف يك جور. براى نفوذىِ تروريست - آن كسى كه ميخواهد ضربه‌ى تروريستى بزند - مسئله‌ى او مسئله‌ى سياسى نيست؛ براى او چه چيزى بهتر از پنهان شدن در ميان اين مردم؛ مردمى كه ميخواهند راهپيمائى كنند يا تجمع كنند. اگر اين تجمعات پوششى براى او درست كند، آنوقت مسئوليتش با كيست؟ الان همين چند نفرى كه در اين قضايا كشته شدند؛ از مردم عادى، از بسيج، جواب اينها را كى‌ بناست بدهد؟ واكنشهائى كه به اينها نشان داده خواهد شد - تو خيابان از شلوغى استفاده كنند، بسيج را ترور كنند، عضو نيروى انتظامى را ترور كنند - كه بالاخره واكنشى به وجود خواهد آورد، واكنش احساسى خواهد بود. محاسبه‌ى اين واكنشها با كيست؟ انسان دلش خون ميشود از بعضى از اين قضايا؛ بروند توى كوى دانشگاه، جوانها را، دانشجوها را - آن هم دانشجوهاى مؤمن و حزب‌اللهى را، نه آن شلوغ‌كن‌ها را - مورد تهاجم قرار بدهند، آنوقت شعار رهبرى هم بدهند! دل انسان خون ميشود از اين حوادث. زورآزمائى خيابانى بعد از انتخابات كار درستى نيست، بلكه به چالش كشيدن اصل انتخابات و اصل مردم‌سالارى است.

من از همه ميخواهم به اين روش خاتمه بدهند. اين روش، روش درستى نيست. اگر خاتمه ندهند، آنوقت مسئوليت تبعات آن، هرج و مرج آن، به عهده‌ى آنهاست.

اين تصور هم غلط است كه بعضى خيال كنند با حركات خيابانى، يك اهرم فشارى عليه نظام درست ميكنند و مسئولين نظام را مجبور ميكنند، وادار ميكنند تا به عنوان مصلحت، زير بار تحميلات آنها بروند. نه، اين هم غلط است. اولاً تن دادن به مطالبات غير قانونى، زير فشار، خود اين، شروع ديكتاتورى است. اين اشتباه محاسبه است؛ اين محاسبه‌ى غلطى است. عواقبى هم اگر پيدا كند، عواقبش مستقيماً متوجه فرماندهان پشت صحنه خواهد شد. اگر لازم باشد، مردم آنها را هم در نوبت خود و وقت خود خواهند شناخت.

من از همه‌ى اين دوستان، اين برادران، ميخواهم بنا را بر برادرى بگذاريد، بنا را بر تفاهم بگذاريد، قانون را رعايت كنيد. راه قانون باز است. راه محبت و صفا باز است، از اين راه برويد. و اميدوارم خداى متعال توفيق بدهد كه همه از اين راه بروند. خب، همه پيشرفت كشور را ميخواهند. جشن پيروزى چهل ميليونى را اين برادران گرامى بدارند و نگذارند دشمن اين جشن را خراب كند؛ همچنانى كه دشمن ميخواهد خراب كند. البته اگر كسانى بخواهند راه ديگرى را انتخاب بكنند، آنوقت بنده دوباره خواهم آمد و با مردم صريحتر از اين صحبت خواهم كرد.

و اما خطاب سوم، خطاب به سران استكبار و سران رسانه‌هاى استكبارى است. بنده در اين دو سه هفته، رفتار و گفتار دولتمردان آمريكا و دولتمردان چند كشور اروپائى را دنبال كردم؛ در اين هفته‌هاى نزديك به انتخابات و آن روز انتخابات و شب بعد از انتخابات، بعد هم اين دو سه روزِ بعد از انتخابات. يك وضع متغير و متفاوتى داشت. اول، قبل از شروع انتخابات جهتگيرى رسانه‌هايشان، دولتمردانشان، اين بود كه در اصلِ انتخابات ايجاد ترديد كنند، شايد شركت مردم كم بشود. البته همين نتائجى كه از اين انتخابات حاصل شد، همين نتائج را آنها هم - هم اروپائى‌ها، هم آمريكائى‌ها - حدس ميزدند؛ اما اين حركت عظيم مردم را انتظار نداشتند؛ اين كارِ 85 درصدى؛ چهل ميليونى را باور نميكردند. بعد از آنكه اين حضور عظيم ديده شد، اينها شوكه شدند؛ فهميدند چه اتفاق بزرگى در ايران افتاد؛ فهميدند كه بايد خودشان را با اين شرائط جديد وفق بدهند؛ هم در امور بين الملل، هم در امور خاورميانه و جهان اسلام، هم در مسئله‌ى هسته‌اى. در مسائل ايران شوكه شدند؛ فهميدند كه سرفصل جديدى در مسائل مربوط به جمهورى اسلامى پيدا شد، كه مجبورند اين را بپذيرند. اين مال هنگامى بود كه اين حركت عظيم مردم ديده شد و از اينجا مرتب به وسيله‌ى ايادى خودشان مخابره شد و همه‌شان اظهار تعجب كردند؛ از همان صبح جمعه اين اظهارات شروع شد، آنجا هم برخى از بازخوردهاى اين اظهارات ديده شد.

وقتى اعتراض بعضى از نامزدها را ديدند، ناگهان احساس كردند فرصتى برايشان پيش آمد. اين فرصت را مغتنم شمردند تا بتوانند موج‌سوارى كنند. لحنشان از روز شنبه و يكشنبه عوض شد و وقتى يواش يواش چشمشان افتاد به بعضى از اجتماعات مردمى كه به دعوت نامزدها مثلاً در خيابانها پيدا شدند، اميدوار شدند، يواش يواش نقابهايشان كنار رفت و حقيقت خودشان را بنا كردند نشان دادن. چند تا از وزراى خارجه و رؤساى دولتهاى چند تا كشور اروپائى و آمريكا حرفهائى زدند كه باطن آنها را به انسان نشان ميداد. از قول رئيس جمهور آمريكا نقل شد كه گفته ما منتظر چنين روزى بوديم كه مردم به خيابانها بريزند. از آن طرف نامه بنويسند، اظهار علاقه‌ى به روابط كنند، ابراز احترام به جمهورى اسلامى بكنند، از اين طرف اين حرفها را بزنند. كدام را ما باور كنيم؟

در داخل كشور هم عوامل اين عناصر خارجى به كار افتادند و خط تخريب خيابانى شروع شد؛ خط تخريب، خط آتش‌سوزى، اموال عمومى را آتش بزنند، حريم كسب و كار مردم را ناامن كنند، شيشه‌هاى دكان مردم را بشكنند، اموال بعضى از مغازه‌ها را به غارت ببرند، امنيت مردم را از جانشان و مالشان سلب كنند؛ امنيت مردم مورد تطاول اينها قرار گرفت. اين ربطى به مردم و طرفداران نامزدها ندارد، اين مال بدخواهان است، مال مزدوران است، مال دست‌نشاندگان سرويسهاى جاسوسى غربى و صهيونيست است. اين كارى كه در داخل، ناشيانه از بعضى سر زد، اينها را به طمع انداخت، خيال كردند ايران هم گرجستان است (!) يك سرمايه‌دار صهيونيست آمريكائى چند سال قبل از اين، طبق ادعاى خودش كه در رسانه‌ها و در بعضى از مطبوعات نقل شد، گفت من ده ميليون دلار خرج كردم، در گرجستان انقلاب مخملى راه انداختم؛ حكومتى را بردم، حكومتى را آوردم. احمقها خيال كردند جمهورى اسلامى، ايران و اين ملت عظيم هم مثل آنجاست. ايران را با كجا مقايسه ميكنيد؟! مشكل دشمنان ما اين است كه هنوز هم ملت ايران را نشناختند.

آن چيزى كه در اين بين از همه بدتر و زشت‌تر به چشم من آمد، اين حرفهائى بود كه به عنوان دلسوزى از حقوق بشر و سختگيرى به مردم، از زبان اين دولتمردان آمريكائى صادر شد كه: ما از اينكه با مردم چنين رفتار بشود، مخالفيم؛ ما نگرانيم! شما نگران مردميد؟! شما چيزى به نام حقوق انسان را اصلاً قبول داريد؟! افغانستان را كى‌ به خاك و خون كشيد و هنوز هم دارد ميكشد؟ عراق را كى‌ زير چكمه‌ى نظاميان خودش تحقير كرد؟ در فلسطين چه كسى به دولت صهيونيست ظالم اين همه كمك سياسى و مادى كرد؟ در خود آمريكا - انسان واقعاً تعجب ميكند - در زمان دولت همين حزب دمكرات، در زمان رياست جمهورى شوهر همين بانوئى كه حالا اظهار نظر ميكند، هشتاد و چند نفر از وابستگان فرقه‌ى داوودى را زنده زنده در آتش سوزاندند. اين كه ديگر جاى انكار نيست. همين حضرات، همين دمكراتها اين كار را كردند. فرقه‌ى داوودى‌ها به قول خودشان ديويدى‌ها - به دليلى مورد غضب دولت آمريكا قرار گرفتند و به منزلى رفتند و در آنجا متحصن شدند. هر چه كردند، بيرون نيامدند. اينها خانه را آتش زدند و هشتاد تا مرد، زن، بچه تو اين خانه، زنده زنده سوختند. شما حقوق بشر ميفهميد يعنى چه؟! به نظر من اين مسئولان و سياستمداران اروپائى و آمريكائى قدرى بايستى شرم و حيا را هم براى خودشان وظيفه بدانند. جمهورى اسلامى، پرچم‌دار حقوق انسان است. دفاع ما از مردم مظلوم در فلسطين، در لبنان، در عراق، در افغانستان، در هر نقطه‌اى كه مردم مظلوم واقع شدند، نشانه‌ى همين است. نشانه‌ى اين است كه پرچم حقوق بشر به وسيله‌ى اعتقاد به اسلام، ايمان به اسلام در اين كشور برافراشته شده است. ما احتياج نداريم كه براى حقوق بشر كسى ما را نصيحت كند. خب، اين عرايض ما بود درباره‌ى انتخابات.

يك خطاب آخرى هم عرض كنم به مولامان و صاحبمان، حضرت بقيةاللَّه (ارواحنا فداه): اى سيد ما! اى مولاى ما! ما آنچه بايد بكنيم، انجام ميدهيم؛ آنچه بايد هم گفت، هم گفتيم و خواهيم گفت. من جان ناقابلى دارم، جسم ناقصى دارم، اندك آبروئى هم دارم كه اين را هم خود شما به ما داديد؛ همه‌ى اينها را من كف دست گرفتم، در راه اين انقلاب و در راه اسلام فدا خواهم كرد؛ اينها هم نثار شما باشد. سيد ما، مولاى ما، دعا كن براى ما؛ صاحب ما توئى؛ صاحب اين كشور توئى؛ صاحب اين انقلاب توئى؛ پشتيبان ما شما هستيد؛ ما اين راه را ادامه خواهيم داد؛ با قدرت هم ادامه خواهيم داد؛ در اين راه ما را با دعاى خود، با حمايت خود، با توجه خود، پشتيبانى بفرما.




1388/04/15
بیانات در سالروز ولادت حضرت امیرالمومنین (ع)

در همين قضاياى انتخابات پرشور بيست و دوى خرداد كه يك حركت عظيمى از ملت ايران بود، كار بزرگى انجام گرفت. اين حضور چهل ميليونى تقريباً در پاى صندوقهاى رأى، يعنى نسبت هشتاد و پنج درصدى كسانى كه ميتوانستند شركت كنند، در دنيا جزو رقمهاى بى‏نظير است. اين خيلى براى ملت ايران آبرو ايجاد كرد، خيلى اقتدار براى اين ملت بزرگ آفريد؛ براى انقلاب آبرو شد؛ نشان داد كه انقلاب بعد از گذشت سى سال، اينجور قدرت و توانائى به صحنه آوردن مردم را دارد. دشمنان دست به كار شدند، بين مردم اختلاف بيندازند، تا حدودى هم موفق شدند. ليكن ملت بايد حركت دشمن را خنثى كند.

سياست نظام جمهورى اسلامى، سياست روشنى است. رقابت در بين نامزدهاى رياست جمهورى به نگاه ما، به عقيده‏ى ما، يك رقابت درون‏خانوادگى است، گاهى به عصبانيت هم ميكشد. دو برادر هم ممكن است داخل خانواده در مقابل هم قرار بگيرند؛ به دشمن چه ربطى دارد؛ به بيگانه چه ربطى دارد. بيگانگانى كه در اين قضيه در سطوح مختلف سياسى و تبليغاتى وارد اين ميدان شدند، نيتشان ايجاد شقاق و اختلاف بود؛ ايجاد شكاف بود. بعضى از سران كشورهاى غربى در سطح رئيس جمهور و نخست وزير و وزير خارجه و مسئولان گوناگون، صريحاً در مسئله‏ى داخلى ملت ايران دخالت كردند. به شما چه؟ چرا در ماجرائى كه مربوط به ملت ايران است، دخالت ميكنيد؟ دخالت ميكنند، بعد هم ميگويند ما دخالت نميكنيم؛ پس دخالت معنايش چيست؟ تشويق اغتشاشگرى دخالت نيست؟ مردم ايران را اغتشاشگر معرفى كردن، دخالت نيست؟ اهانت نيست؟ دو دسته، يك دسته به يك نامزد، يك دسته به يك نامزد ديگر رأى دادند، اكثريت و اقليتى هست، قواعدى هست، آن كسانى كه نامزدشان رأى نياورده، طبيعى است افسرده باشند، اوقاتشان تلخ باشد؛ اما اين معنايش اغتشاش نيست؛ اينها اغتشاشگر نيستند. اغتشاشگر يك عده‏ى معدودى هستند؛ همانهائى كه بودجه‏ى تصويب شده‏ى بعضى از دولتهاى غربى را براى ايجاد اختلاف در داخل ايران مصرف ميكنند، آنها اغتشاشگرند. در رسانه‏هاى آمريكائى و اروپائى - كه غالباً تحت سلطه‏ى صهيونيستهايند و از بن دندان دشمن ملت ايران و دشمن اسلام و دشمن نظام جمهورى اسلامى‏اند - اينجور وانمود ميكنند كه جمعى از ملت ايران اغتشاشگرند.

ما اخطار ميكنيم؛ ملت ايران به سران بعضى از كشورها كه سعى ميكنند از يك مسئله‏ى داخلىِ كشورمان عليه ملت ايران استفاده كنند، اخطار ميكند: حواستان جمع باشد، ملت ايران عكس‏العمل نشان ميدهد.

اولاً اين را همه بدانند، سران كشورهاى استكبارى بدانند، مداخله‏گرانِ فضولِ در مسائل جمهورى اسلامى بدانند: ملت ايران بين خودشان اگر اختلاف هم داشته باشند، وقتى پاى شما دشمنان ملت ايران به ميان بيايد، همه با هم متحد ميشوند؛ يك دست واحد، يك مشت محكم عليه شما ميشوند.

اينجور نيست كه شما خيال كنيد وقتى از يك جريانى به خيال خودتان دفاع كرديد، حمايت كرديد، اين جريان به شما متمايل خواهد شد؛ ابداً. ما سى سال تجربه داريم؛ سى سال اين ملت در حافظه‏ى خود دشمنى‏هاى شما را ثبت كرده است؛ ضبط كرده است. ملت ميفهمد شما چكار ميخواهيد بكنيد، چكار داريد ميكنيد. اسم بعضى‏ها را مى‏آورند به عنوان اينكه ما مدافع آنها هستيم؛ دروغ ميگويند؛ مدافع آنها هم نيستند؛ قصدشان ايجاد اختلاف است، قصدشان ايجاد بدبينىِ ملت ايران و نخبگان ايران نسبت به يكديگر است؛ دروغ ميگويند.

آنچه در دلهاى پركينه‏ى آنها وجود دارد، اين است كه آرزو ميكنند اين نظام مستقل، اين مجد و عزتِ سربرافراشته‏ى از اين كشور كه در مقابل زورگوئى‏هاى آنها ايستاده، نباشد. آرزوى آنها اين است. اينجور نيست كه در نظام جمهورى اسلامى با زيدى خوب باشند، با عمروى بد باشند؛ نه. هر كسى كه به اين نظام پايبند است، هر كسى كه به اين قانون اساسى پايبند است، هر كسى كه به آرمانهاى ملت ايران پايبند است، از نظر آنها دشمن است. آنها ميخواهند جمهورى اسلامى نباشد، يك نظام دست نشانده‏ى مطيعِ منقادِ در مقابل آنها، مجدداً مثل دوران گذشته، در اين كشور پا بگيرد. آنها دنبال اين‏اند. اين خواب آشفته‏ى باطل آنهاست.

سى سال تجربه‏ى ايستادگى نظام جمهورى اسلامى هنوز بيدارشان نكرده است. تودهنى‏هائى كه اين ملت به سران زورگو و متجاوز آنها زده‏اند، اينها را به خود نياورده است، به هوش نياورده است؛ هنوز در كشور ما و در ملت ما، اينها طمع دارند. اشتباه ميكنند؛ اشتباه ميكنند. چوب اين اشتباه خودشان را هم خواهند خورد بلاشك.

ما اين اظهارات خصمانه را، اين رفتارهاى خصمانه را از اين دولتها محاسبه خواهيم كرد، اينها را در حسابشان خواهيم نوشت؛ اين را بدانند. در آينده‏ى روابط و تعامل جمهورى اسلامى با اين مداخله‏گرها، اين رفتار تأثير منفى خواهد داشت؛ بلاشك؛ اين را بدانند، بفهمند. ملت ايران ملتى نيست كه زور را تحمل بكند. ملت ايران، ملت مقتدرى است. نظام جمهورى اسلامى، نظام ريشه‏دار و تثبيت شده است. مسئولين جمهورى اسلامى اگر صد تا هم با هم اختلاف داشته باشند، در ايستادگى در مقابل دشمن، در حفظ استقلال اين كشور، همه با هم يك كلام و يك دست‏اند. اين را دشمنان بدانند؛ خيال نكنند كه ميتوانند بين ملت انشقاق بيندازند.

متأسفانه اين دستگاه‏هاى تبليغاتى و مخرب و معاند با جمهورى اسلامى و با ملت ايران، دنباله‏هائى هم در داخل كشورمان دارند كه مال امروز هم نيست، از دوران دفاع مقدس هم چنين چيزهائى بود. آنها هم به هوش بيايند و بدانند كه پشتيبانى اين گرگهاى درنده به دردشان نميخورد. اينها به فكر خودشان هستند، به فكر منافع خودشان هستند. از آدمها تا آنجائى كه منافع آنها تأمين بشود، استفاده ميكنند؛ همچنانى كه از محمدرضا و صدام استفاده كردند. آن وقتى هم كه لازم نبود، مثل يك دستمال كثيف  شده‏اى مچاله ميكنند و پرتابشان ميكنند كنار؛ همچنانى كه از محمدرضا شاه در دوران نكبتش حمايت نكردند، از صدام در دوران رسوائى و نكبتش حمايت نكردند. كسى به آنها دل نبندد.

مردم هوشيارند، نخبگان هوشيارند. متأسفانه افراد معدودى دل به اينها ميسپارند و از فريب آنها فريب ميخورند. فريب خوردن اينها هم علامتهاى غلط به آنها ميدهد، آنها هم به نوبه‏ى خود فريب علامتهاى اينها را ميخورند. ملت هوشيار است و هوشيار باشد. من توصيه‏ام به همه‏ى ملت ايران اين است:

امروز بيشتر از همه چيز براى ما هوشيارى لازم است، شناخت دوست و دشمن لازم است. مبادا دوست را با دشمن اشتباه كنيد؛ مبادا دوست و دشمن را مخلوط كنيد؛ مبادا رفتارى كه با دشمن بايد داشت، با دوست انجام بدهيد. اين، خطاب به همه‏ى جناحهاست.

نظام اسلامى با اخلالگران در امنيت مردم طبعاً برخورد ميكند. اين، وظيفه‏ى نظام است. نظام اسلامى اجازه نميدهد كه كسانى دستخوش فريب و توطئه‏ى دشمن بشوند، زندگى مردم را خراب كنند، آسايش مردم را به هم بزنند، جوانهاى مردم را تهديد كنند. فرزندان اين كشور عزيزند؛ همه عزيزند. نظام اين اجازه را نخواهد داد؛ اما اين را هم بايد همه توجه داشته باشند:
 مبادا دشمن را با دوست اشتباه بكنيم. دوست را به خاطر يك خطا به جاى دشمن بگيريم و از آن طرف يك عده‏اى هم دشمن خونى و معاند را دوست فرض كنند، به حرف او گوش كنند، توجه بدهند.

اين فتنه‏هائى كه دشمن بر پا كرده بود، اميد بسته بود كه شايد بتواند از اين آب گل‏آلود ماهى بگيرد. بحمداللَّه اين فتنه‏ها تمام شد. هر فتنه‏اى در مقابل حق، در مقابل ملت هوشيار از بين خواهد رفت؛ گرد و غبار فرو خواهد نشست. هميشه همين جور است.

حواشىِ ايجاد شده‏ى به وسيله‏ى يك عده دشمن، يك عده غافل، از بين ميروند، متن قضيه باقى ميماند. متن قضيه اين است كه در يك انتخابات پرشكوه، تقريباً چهل ميليون نفر از ملت ايران شركت كرده‏اند. اين، متن قضيه است؛ اين، حقيقت قضيه است. چهل ميليون، بعد از گذشت سى سال از انقلاب، اعتماد خود را به نظام، اميدوارى خود را به آينده با اين حضورشان نشان دادند. اين، ميماند. متن قضيه اين است كه رئيس جمهورى با بيش از بيست و چهار ميليون رأى مردم انتخاب شده است؛ اينها متن قضيه است. حواشى، گرد و غبارها، پيرايه‏ها، كارها و حرفهاى دشمن‏شادكن تمام خواهد شد؛ اما اين حقيقت ميماند. «فأمّا الزّبد فيذهب جفاء و امّا ما ينفع النّاس فيمكث فى الأرض».2

البته مسئولين هم، رئيس جمهور منتخب هم بايد قدر اين اقبال مردمى را بداند. شكر اين توجهِ مردم، عبارت است از خدمت كامل و جامع براى حل مشكلات مردم؛ تلاش براى پيشبرد كشور و تلاش براى حفظ اتحاد ملت بزرگ ايران. اينها حقائقى است كه وجود دارد. شما ملت ايران در اين برهه‏ى از زمان كار بزرگى را انجام داديد، حركت بزرگى را انجام داديد و خداى متعال به حول و قوه‏ى خود به اين حركت بركت خواهد داد و پيش خواهد رفت.





ملت ما ملت خوبى است، ملت بزرگى است، ملت وفادارى است، ملت باگذشتى است. نمونه‏هايش را در طول مدت اين سى سال مشاهده كرده‏ايم؛ در همين قضاياى اخير، در اين انتخابات و حوادثى كه بعد از انتخابات به وجود آوردند، نقش ملت را شما مشاهده كرديد. سلائق مختلفى در عرصه‏ى زندگى اجتماعى در ميان ملت وجود دارد؛ حرفشان را می‌زنند، هركدام نظرشان را بيان می‌كنند؛ اما آنجائى كه احساس می‌كنند كه پاى دشمنى با نظام در ميان است، آنجائى كه احساس می‌كنند دستى دارد حركتى را براى ضربه زدن به نظام اداره می‌كند، مديريت می‌كند، مردم از آنها كناره می‌گيرند؛ ولو او همان شعارى را بدهد كه اين آحاد مردم به آن شعار معتقد هم باشند؛ مى‏بينند كه او بدخواه است، خودشان را كنار می‌كشانند. اين مسئله‏ى مهمى است.

در حوادث اين روزها - ما در اين سى سال روزى نبود كه تجربه‏اى نيندوزيم، مطلبى ياد نگيريم - خيلى چيزها ياد گرفتيم، خيلى چيزها فهميديم؛ براى ملت ما تجربه شد؛ همه فهميدند كه در آن وقتى كه ملت در عين استقرار و آرامش و ثبات يك حركت بزرگ را انجام می‌دهد، نبايد غافل بماند از دشمنى دشمنانى كه دارند برايش نقشه می‌كشند. همه گفتند يك انتخابات چهل ميليونى، يك عظمت بى‏نظير از اول انقلاب تا حالا، حضور مردم در صحنه بعد از سى سال، قدرت جذب مردم و به صحنه آوردن مردم براى نظام؛ اين يك عظمت بود؛ نبايد غفلت كنند؛ همه فهميدند كه در چنين وضعيتى نبايد غفلت كنند كه دشمن كمين گرفته است؛ مراقب است. حالا تا گفته ميشود دشمن خارجى، فوراً خارجى‏ها با چهره‏ى حق‏به‏جانب مى‏آيند كه نه، نه، ما دخالتى نداريم، ما كارى نكرديم. اين بى‏حيائى است؛ همه مى‏بينند. حالا آن كارى كه دستگاه‏هاى اطلاعاتى و ديگران كشف می‌كنند و دخالت‌ها را می‌دانند، آن به كنار؛ آن چيزى كه همه دارند مشاهده می‌كنند، نقش رسانه‏هاست كه مهمترين نقش را در اين چند ده سال اخير، رسانه‏ها در تحولات ملتها داشته‏اند.

من يك وقتى، چند سال قبل از اين به عنوان هشدار، اينجا گفتم كه رسانه‏ها و دستگاه‏هاى تبليغاتى و اطلاعاتىِ وابسته‏ى به استكبار، ميداندارترين عناصر دشمنان استقلال ملتها براى به آشوب كشيدن ملتها هستند؛ براى اينكه اينها را از مسيرى كه دارند حركت ميكنند، منصرف كنند. و چند تا كشور را مثال زدم. خوب، امروز نسبت به آن چند سال قبل كه ما اين حرف را زديم، وسائل ارتباطاتى خيلى گسترده‏تر، وسيع‏تر، همگانى‏تر و متنوع‏تر شده است. دشمنان دارند كار ميكنند، آن وقت ميگويند ما هيچ كارى نميكنيم! ما هيچ اقدامى نميكنيم! دستورالعمل‏هايشان براى گروه‏هاى غافل و نادانِ اغتشاشگر توى رسانه‏هاى خودشان به طور علنى دارد پخش ميشود: اينجورى با پليس درگير بشويد؛ اينجورى عليه بسيج حرف بزنيد؛ اينجورى توى خيابان اغتشاش ايجاد كنيد؛ اينجورى تخريب كنيد؛ اينجورى آتش بزنيد؛ اينها دخالت نيست؟ از اين دخالت واضح‌تر؟ علنى‏تر؟ اين را مردم ما به چشم ديدند. اينها براى ملت ما تجربه است. اشتباه است اگر كسى خيال كند كه يك گروه معدود، آن هم در تهران، فرض بفرمائيد به ظرف زباله‏ى شهردارى تعرض ميكند - زورش به او ميرسد - يا فرض كنيد به اموال مردم - به موتورسيكلتشان، به ماشينشان، به بانكشان، به دكانشان - تعرض ميكند، اين مردمند؛ نه، مردم نيستند. بله، بلندگوى استكبارى وقتى ميخواهد از اينها حمايت كند، ميگويد مردم. اينها مردمند؟! مردم آن ميليونهائى هستند كه تا اين اغتشاشگران را، اين مفسدين را در صحنه مى‏بينند، كنار ميكشند و آنها را با نفرت نگاه ميكنند؛ برهم‏زنندگان امنيت عمومى را، آرامش اجتماعى را با انزجار نگاه ميكنند.

هر كسى امروز جامعه را به سمت اغتشاش و ناامنى سوق بدهد، از نظر عامه‏‌ى ملت ايران انسان منفورى است؛ هر كه ميخواهد باشد. هر هدفى را كه اين ملت بخواهد به آن برسد، در سايه‏ى آرامش و امنيت خواهد رسيد. وقتى امنيت بود، تحصيل هم هست، علم هم هست، پيشرفت هم هست، صنعت هم هست، ثروت هم هست، آسايش گوناگون هم هست، عبادت هم هست؛ دنيا و آخرت در سايه‏ى امنيت وجود دارد. وقتى ناامنى ايجاد شد، همه‏ى اينها مخدوش ميشود. به هم زدن امنيت يك ملت بزرگترين گناهى است كه ممكن است كسى مرتكب بشود. اين را البته آن كسى كه مأمور است، مزدور است، او كه حرف گوش نميكند؛ خطاب ما به او نيست؛ خطاب ما به نخبگان است. آحاد ملت هم هوشيارند؛ نخبگان ما هوشيار باشند.

نخبگان بدانند هر حرفى، هر اقدامى، هر تحليلى كه به آنها كمك بكند، اين حركت در مسير خلاف ملت است. همه‏‌ى ما خيلى بايد مراقب باشيم؛ خيلى بايد مراقب باشيم: مراقب حرف زدن، مراقب موضع‏گيرى كردن، مراقب گفتن‏ها، مراقب نگفتن‏ها. يك چيزهائى را بايد گفت؛ اگر نگفتيم، به آن وظيفه عمل نكرده‏ايم. يك چيزهائى را بايد بر زبان نياورد، بايد نگفت؛ اگر گفتيم، برخلاف وظيفه عمل كرده‏ايم. نخبگان سر جلسه‏ى امتحانند؛ امتحان عظيمى است. در اين امتحان، مردود شدن، رفوزه شدن، فقط اين نيست كه ما يك سال عقب بيفتيم؛ سقوط است. اگر بخواهيم به اين معنا دچار نشويم، راهش اين است كه خرد را، كه انسان را به عبوديت دعوت ميكند، معيار و ملاك قرار بدهيم؛ شاخص قرار بدهيم.



1388/5/5

بنابراين، بصيرت مهم است. نقش نخبگان و خواص هم اين است كه اين بصيرت را نه فقط در خودشان، در ديگران به وجود بياورند. آدم گاهى مى‌بيند كه متأسفانه بعضى از نخبگان خودشان هم دچار بى‌بصيرتى‌اند؛ نميفهمند؛ اصلاً ملتفت نيستند. يك حرفى يكهو به نفع دشمن ميپرانند؛ به نفع جبهه‌اى كه همتش نابودى بناى جمهورى اسلامى است به نحوى. نخبه هم هستند، خواص هم هستند، آدمهاى بدى هم نيستند، نيت بدى هم ندارند؛ اما اين است ديگر. بى‌بصيرتى است ديگر. اين بى‌بصيرتى را بخصوص شما جوانها با خواندن آثار خوب، با تأمل، با گفتگو با انسانهاى مورد اعتماد و پخته، نه گفتگوى تقليدى - كه هر چه گفت، شما قبول كنيد. نه، اين را من نميخواهم - از بين ببريد. كسانى هستند كه ميتوانند با استدلال، آدم را قانع كنند؛ ذهن انسان را قانع كنند. و حتّى حضرت ابى‌عبداللَّه‌الحسين (عليه‌السّلام) هم از اين ابزار در شروع نهضت و در ادامه‌ى نهضت استفاده كرد.




انتخابات امسال ما انتخابات بسيار مهمى بود. اين انتخابات پيام داشت؛ هم پيام داشت، هم تجربه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هائى در درون اين انتخابات وجود داشت و هم وسيله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى امتحانى شد؛ ماها را به آزمايش كشيد؛ به ما محك زد. اين انتخابات به نظر من يك انتخابات بسيار مبارك بود. اولاً پيامهاى اين انتخابات، پيامهاى بسيار مهمى بود.

اولين پيام اين انتخابات اين بود كه جمهورى اسلامى با گذشت سى سال، قدرت به صحنه آوردن و بسيج ملى را در حدى دارد كه نصابهاى متعارف جهانى را رد كرده است و از همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى اينها عبور كرده است. بعضى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها در طول اين سالها انتظار داشتند كه نظام اسلامى با گذشت زمان كهنه بشود، از چشم مردم بيفتد و قدرت بسيج توده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى خود را از دست بدهد، اين انتخابات نشان داد كه نظام اسلامى هر روز كه گذشته است، قدرت بسيج توده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى آن افزايش يافته؛ در جلب اعتماد آحاد ملت موفق‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تر شده است. اين خيلى حقيقت مهمى است. بعضى از قضاياى حاشيه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى، اين متنهاى مهم را از نظر دور نگه ميدارد. متن حقيقت در اين انتخابات اين است كه انقلاب اسلامى، نظام اسلامى، آنچنان زنده و جذاب و رو به رشد است كه با گذشت سه دهه، قدرت به صحنه آوردن مردم را در اين حد دارد. يك نصاب هشتاد و پنج درصدى كه يك نصاب بى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نظير يا لااقل كم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نظيرى است در همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى سطح جهان.

يك پيام ديگر اين انتخابات و اين حضور عظيم مردمى، وجود اعتماد متقابل ميان نظام اسلامى و مردم است. اينكه در اين انتخابات، عرصه براى گفتگو كردن، براى ورود افراد با گرايشهاى مختلف، براى به صحنه آوردن و روى دايره ريختن نظرات گوناگون، باز شد. اين، نشانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى اعتماد به نفس نظام است و نشانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى اين است كه نظام اسلامى به مردم خود اعتماد دارد؛ به مردم اعتماد ميكند. متقابلاً مردم هم به نظام اعتماد كردند، آمدند آراء خودشان را در صندوقها ريختند. اگر اعتماد به نظام نباشد، اين توجه مردمى، اين اقبال مردمى، وجود نخواهد داشت. اين كسانى كه دم از بى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اعتمادى مردم ميزنند - اگر اين سخن از روى غرض نباشد، از روى غفلت است - كدام اعتماد از اين بالاتر كه مردم مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آيند در عرصه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى انتخابات وارد ميشوند، به نظامشان، به دولتشان اعتماد ميكنند، رأى خود را به آنها ميسپارند و منتظر ميمانند كه نتيجه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى اين رأى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گيرى را از آنها بشنوند؟ اين اعتماد بالاى مردم است. اين اعتماد به توفيق الهى، به فضل الهى همچنان هست و ما انتظار داريم از مسئولان كشور، از دست‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اندركاران بخشهاى مختلف كه با رفتار خود همچنان اين اعتماد را افزايش بدهند. اين سرمايه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى اصلى نظام اسلامى است.

يك پيام ديگر هم در اين انتخابات بود و آن وجود نشاط و اميد در مردم است. اين البته در كشور ما و جامعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى ما يك چيز طبيعى است؛ چون اكثريت كشور ما جوان هستند و جوان، مظهر نشاط است؛ مظهر اميد است. با اميد وارد ميدان شدند - اميد به آينده اگر نباشد، دل نااميد و افسرده وارد ميدان انتخاب نميشود - حضور مردم، حضور جوانها، نشانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى اميدوارى آنهاست.

 تجربه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هائى هم اين انتخابات داشت. يك تجربه براى ملت ما و مسئولان ما بود كه من اصرار دارم بر اينكه اين تجربه را همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مان جدى بگيريم؛ هم مسئولان جدى بگيرند، هم آحاد مردم جدى بگيرند. و آن تجربه اين است كه باور كنيم كه هميشه امكان ضربه زدن از سوى دشمنان انقلاب و دشمنان ايران اسلامى هست؛ حتّى در بهترين شرائط. هميشه كمين دشمن را در نظر داشته باشيم. غفلت از اينكه ممكن است به حركت عمومى ملت ايران ضربه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى وارد شود، چيز خطرناكى است. هشيار باشيد. اين همان توصيه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى امير مؤمنان (سلام اللَّه عليه) است كه فرمود: «و من نام لم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ينم عنه».(1) در عرصه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى زندگى سياسى دچار خواب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آلودگى نشويم؛ در پشت سنگرها خوابمان نبرد. اگر تو خوابت برد، بايد بدانى كه دشمن ممكن است بيدار باشد. اين تحليل نيست كه ما ميگوئيم، اطلاع است. دشمنان نظام جمهورى اسلامى سعى كردند، تلاش كردند، شايد بتوانند در فضاى آزادى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى كه نظام اسلامى به مردم داده است، براى مردم دغدغه و دردسر درست كنند. سعى كردند، پول خرج كردند، رسانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى زيادى را به كار انداختند، عوامل بسيارى را بسيج كردند، شايد بتوانند از اين وضعيتى كه براى ملت ايران يك عيد به حساب مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آمد، يك جشن بزرگ ملى به حساب مى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آمد، وضعيتى عليه ملت ايران درست كنند؛ تلاش شد. اين تجربه بايستى براى ما - همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى ما، همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى آحاد مردم - تجربه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى هشداردهنده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى باشد. اگر ما در صحنه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى زندگى سياسى و اجتماعى به همديگر بدبين باشيم، به چشم دشمن به يكديگر نگاه كنيم، اين فرصت براى دشمنان حقيقى ما پيش خواهد آمد. اگر فكر نكنيم، اگر بصيرت نداشته باشيم، اگر فراموش كنيم كه دشمنانى در كمين انقلابند، ضربه خواهيم خورد؛ اين براى ما تجربه شد.

 ما از اول انقلاب در هيچ انتخاباتى حضور چهل ميليونى، هشتاد و پنج درصدى، نداشتيم. در اين انتخابات، اولين بار چنين فرصت بزرگى پيش آمد؛ اما در همين فرصت بزرگ، در همين شادى بزرگ، دستهائى به كار افتادند براى اينكه ضربه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى به ملت ايران بزنند. بايد بيدار بود. اين بيدارى فقط در زبان نيست؛ آحاد ملت، گرايشهاى مختلف سياسى، دلبستگان به كشور، دلبستگان به نظام اسلامى، همه، همه، بايستى به معناى واقعى كلمه بيدار باشند؛ فريب نخورند.

دستهائى از مدتها پيش در كار بودند، مقدماتى فراهم ميكردند كه بتوانند از مقطع انتخابات عليه ملت ايران استفاده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى بكنند. خوشبختانه ملت ايران هوشيار بود و هوشيار است. فضا را غبارآلود كردند، دهانها را قدرى تلخ كردند؛ اما نتوانستند آن كارى را كه ميخواهند، انجام بدهند. اين هوشيارى شما ملت بود. اين تجربه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى ما بود كه بدانيم دشمن ما كمين كرده است.

دشمنان ما هم از اين انتخابات به نظر من يك تجربه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى اندوخته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند، و اگر نيندوختند، بايد بيندوزند. و آن اين است كه: دشمن بداند با چه حقيقتى روبه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رو است؛ در فهم نظام اسلامى و انقلاب اسلامى دچار اشتباه نشوند؛ خيال نكنند انقلاب اسلامى و نظام اسلامى را با اين‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌جور كارهاى پيش پا افتاده ميتوان به زانو درآورد. نظام اسلامى زنده است. خيال نكنند با يك تقليد مغلوط از حضور عظيم مردمى در انقلاب سال 1357، يك كاريكاتور از آن انقلاب، ميتوانند به عظمت انقلاب و نظام اسلامى ضربه بزنند. اين تجربه براى دشمن بايد پيش آمده باشد. اشتباه نكنند؛ نظام اسلامى با اين حرفها شكست نخواهد خورد.

عظمت اين انقلاب و عظمت اين نظام و ريشه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دارى نظام جمهورى اسلامى در حوادث اين يكى دو ماه اخير، بيشتر براى دشمنان جمهورى اسلامى آشكار شد. اين ملت، ملت با ايمانى است؛ ملت هوشيارى است؛ ملت بااستعدادى است. با مسجد ضرار نميشود اين ملت را شكست داد. ما در تاريخ خودمان نمونه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هائى را از اين داريم: «و الّذين اتّخذوا مسجدا ضرارا و كفرا و تفريقا بين المؤمنين و ارصادا لمن حارب اللَّه و رسوله».(2) با تقليد از رهبر عزيز و عظيم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الشأن انقلاب، امام بزرگوار ما، كه از دل، از جان، با همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى وجود غرق در قرآن بود، نميشود اين مردم را فريب داد. اين مردم دلشان به ايمان روشن است؛ اين مردم آگاهند؛ جوانهاى ما آگاهند. اين تجربه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى است براى دشمن.

امتحانهائى هم در اين انتخابات پيش آمد. يك امتحان، امتحان آحاد مردم بود. به نظر من مردم در اين امتحان برنده شدند؛ نمره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى قبولى گرفتند. حضور عظيم مردم، يك امتحان عظيمى بود كه آنها را سرافراز كرد. بسيارى از آحاد مردم، از جريانهاى سياسى، طبق وظيفه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان عمل كردند. بعضى از خواص هم البته مردود شدند. اين انتخابات بعضى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها را مردود كرد. برخى از جوانان ما كه با صداقت، با سلامت وارد ميدان وظيفه ميشوند، به رغم هوشيارى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هايشان، در مواردى اشتباه كردند. بسيارى از جوانان اين كشور هم با همان ايمان، با همان صداقت، حركت درستى كردند. به كسى اعتقاد پيدا كردند، به او رأى دادند؛ يا آن كس رأى آورد يا نياورد. ملاك اين نيست. ملاك اين است كه انسان عقيده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى پيدا كند، هوشيارانه، از روى احساس وظيفه، احساس تكليف، وارد ميدان اين عمل سياسى و حركت سياسى بشود. بعد هم همه تسليم قانون باشند. اكثر قاطع ملت ما - از جوانها، از نخبگان، از توده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى عظيم مردم - در اين رديف قرار گرفته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند و در اين امتحان مقبول شده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند. يك عده هم البته فريب خوردند.
 




1388/06/04

يك بخش مهمى توى بيانات چند نفر از دوستانمان بود كه اشاره داشت به مجرمانى كه پشت پرده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى حوادث اخير حضور داشتند، و اينكه چرا اينها محاكمه نميشوند، چرا مجازات نميشوند، چرا با اينها برخورد نميشود. من به شما عرض بكنم؛ در قضايائى به اين اهميت، با حدس و گمان و شايعه و اين چيزها نميشود حركت كرد. ما اين انقلاب و اين نظام عظيم را محصول مجاهدت يك ملت بزرگ و فداكارى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى عظيم جوانانى ميدانيم كه چه در دوره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى انقلاب، چه در دوره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى دفاع مقدس، چه بعد از آن تا امروز فداكارى كردند؛ مثل خود شماها، كه در صحنه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى مختلف حضور داريد و گاهى كارهاى بزرگى انجام ميگيرد. نميتوانيم تداوم اين نظام را و حركت كلى اين نظام را در سطحى كه تصميم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گيرى كلان رهبرى در او لازم است، به حدس و گمان و اين چيزها مبتنى كنيم. اين را شما بدانيد، هيچگونه اغماضى از جرم و جنايت وجود نخواهد داشت؛ منتها ما - يا من يا شما، فرق نميكند؛ چه شما كه دانشجو هستيد و زبانتان باز است و راحت حرف ميزنيد، چه من كه يك مجموعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى از تجربه و سالهاى متمادى كاركرد در ميدان را با خودم همراه دارم؛ در اين جهت با هم فرقى نداريم - نميتوانيم حكم كنيم كه بايد دستگاه قضا اينجور قضاوت كند؛ نه، دستگاه قضا بايد نگاه كند، اگر دلائلى براى مجرميت كسى، چه در زمينه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى سياسى، چه در زمينه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى اقتصادى، چه در زمينه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى مفاسد گوناگون پيدا كرد، بر طبق او حكم كند. اين شايعاتى كه شما شنيده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ايد، بنده هم خيلى از اين شايعات را ميشنوم؛ ممكن است بسيارى از اين شايعات مطابق واقع هم باشد و انسان شواهد و قرائنى هم برايش داشته باشد؛ اما قرينه و شاهد متفرق نميتواند جرمى را عليه كسى اثبات كند؛ به اين نكته توجه داشته باشيد. لذا اينجور نيست كه فرض كنيم يك مجرم قطعىِ پشت پرده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى وجود دارد كه دستگاه بنا دارد از جرم او به يك دليلى بگذرد. اين يك نكته.

 نكته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى ديگرى در كنار اين هست: كارهائى كه نظام در سطح كلان با جنبه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى شمولى كه بعضى از مسائل دارد، انجام ميدهد، بايستى با ملاحظه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى جوانب باشد؛ يك بعدى نميشود به مسائل نگاه كرد. فكر ميكنم اگر شما با اين ملاحظات نگاه كنيد، آنچه كه تاكنون انجام گرفته و آنچه در آينده انجام خواهد گرفت، هر ذهن باانصافى را قانع خواهد كرد.

موضوع ديگرى كه در بيانات دوستان مطرح شد، تخلفات يا حتّى جناياتى است كه در خلال اين حوادث از سوى نيروهاى ناشناس انجام گرفته. شما اشاره كرديد به مسائل كوى دانشگاه يا از اين قبيل مسائل - حالا كوى دانشگاه را چند نفر از دانشجويان عزيز تكرار كردند؛ شبيه كوى دانشگاه، مسائل ديگرى هم در اين مدت اتفاق افتاده - يا مثلاً قضيه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى كهريزك را گفتند. اين قضايا واقعاً يكى از آن مشكلات و معضلات كار دستگاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى اجرائى است. اولاً اين را به طور قاطع بدانيد كه با اينها برخورد خواهد شد. حالا نميخواهيم جنجال بكنيم كه دستور بدهيم، اين دستور توى رسانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها پخش بشود، باز يك پيوست زده بشود، باز يك پيرو زده بشود؛ من دوست ندارم كار تبليغاتى انجام بگيرد؛ اما از اولين روزها دستور داده شده و كسانى دنبال هستند؛ منتها كارها بايد درست با دقت و با مراقبت پيش برود.

در كوى دانشگاه، در آن شب معين، قطعاً تخلفات بزرگى انجام گرفته، كارهاى بدى انجام گرفته. ما گفته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ايم پرونده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى ويژه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى براى اين كار تهيه شود و به طور دقيق دنبال بگردند و مجرمان را پيدا كنند و وقتى پيدا كردند، به وابستگى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هاى سازمانى آنها هم هيچ نگاه نكنند و بايد مجازات شوند؛ اين را من به طور قاطع گفتم.

من از فعاليتهاى پليس امنيتى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مان، پليس انتظامى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مان، دستگاه بسيجمان تشكر ميكنم؛ اينها خيلى كارهاى بزرگى كردند، كارهاى خوبى كردند؛ ليكن اين يك بحث جداست. اگر كسى در وابستگى به هر كدام از اين سازمانها يك تخلفى انجام داده، يك جرمى انجام داده، او هم بايد جداگانه بررسى شود. نه خدمت اينها را به حساب جرم آنها نديده ميگيريم، نه جرم آنها را به حساب خدمت اينها نديده ميگيريم؛ حتماً بايد دنبال بشود و دنبال خواهد شد. همين طور قضيه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى كهريزك، كه حالا آن اعلام شد، پخش شد. قضيه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى كوى دانشگاه هم دنبال ميشود؛ حتّى افرادى كه كسانشان در اين قضايا يا به قتل رسيدند - تعداد معدودى هستند - يا آسيب ديدند، آسيب مالى ديدند. بنا شده براى هر كدام اينها پرونده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى جداگانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى تشكيل بدهند. دستور داده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ايم، گفته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ايم و اين قضايا را دنبال خواهيم كرد؛ منتها توجه كنيد كه اين مسائل هيچكدام نبايد با مسئله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى اصلى بعد از انتخابات خلط شود. حادثه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى اصلى نبايد تحت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌الشعاع اين حوادث قرار بگيرد.

يك عده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى آنچه را كه بعد از انتخابات اتفاق افتاد، آن ظلمى كه به مردم شد، آن ظلمى كه به نظام اسلامى شد، آن هتكى كه از آبروى نظام در مقابل ملتها به وسيله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى بعضى انجام گرفت، اينها همه را نديده ميگيرند، فرضاً مسئله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى فلان حادثه را، زندان كهريزك را، يا قضيه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى كوى را قضيه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى اصلى دوران بعد از انتخابات تا امروز قلمداد ميكنند؛ اين خودش يك ظلم ديگر است. مسئله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى اصلى، مسئله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى ديگرى است. مسئله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى اصلى اين است كه مردم در يك حركت عظيمى، در يك انتخابات پرشورِ خوبِ كم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نظيرى حضور پيدا كردند و اين رأى بالا را توى صندوقها ريختند. هشتاد و پنج درصد شوخى است؟ اين انتخابات، نظام را كه در اين يكى دو سال اخير همين طور پى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌درپى پيشرفتهاى اقتصادى و علمى و سياسى و امنيتى و بين‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌المللى براى خودش كسب كرده بود، در يك مرحله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى عالى از امتياز و آبرو قرار ميدهد، بعد ناگهان مشاهده ميكنيم يك حركتى صورت ميگيرد براى نابود كردن اين حادثه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى افتخارآميز! مسئله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى اصلى اين است.

البته اينى كه عرض ميكنم، تحليل است؛ خبر نيست. به اعتقاد من، با تحليل من، اين مسئله از بعد از انتخابات يا از روزهاى حول و حوش انتخابات شروع نشده؛ اين از قبل شروع شده، اين از قبل طراحى شده، برنامه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ريزى شده. من متهم نميكنم افرادى را كه دست‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اندركار بودند، كه اينها دست‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نشانده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى بيگانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هايند يا انگليسند يا آمريكايند - اين را من ادعا نميكنم، چون براى من اين قضيه ثابت نيست؛ چيزى كه ثابت نيست، نميتوانم بگويم - اما آنى كه ميتوانم بگويم، اين است كه اين جريان، چه پيشقراولانش دانسته باشند، چه ندانسته باشند، يك جريانى بود طراحى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شده؛ تصادفى نبود. همه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى نشانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها نشان ميدهد كه اين جريان طراحى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شده بود، حساب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شده بود. البته آنهائى كه طراحى كرده بودند، يقين نداشتند كه خواهد گرفت.
 بعد از انتخابات كه تحركاتى از طرف بعضى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها شروع شد، يك تجاوب نسبى هم از سوى جمعى از مردم تهران صورت گرفت، آنها اميدوار شدند؛ فكر كردند آنچه كه تصور ميكردند، انجام شد و گرفت و اميدوار شدند. لذا ديديد كه اين دستگاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و وسائل رسانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى و صوتى و الكترونيكى و ماهواره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى و غيره حضورشان در صحنه را چطور تشديد كردند؛ صريح وارد ميدان شدند. قبلاً اميدوار نبودند كه اين كار بگيرد؛ بعد ديدند نه، گرفت؛ لذا سريع وارد ميدان شدند؛ منتها خوشبختانه مثل هميشه كه مسائل ايران را بد ميفهمند و ملت ايران را نميشناسند، اين دفعه هم نشناختند. اينها تودهنى خوردند، سيلى خوردند، ولى هنوز نااميد نيستند. من به شما عرض كنم دانشجوهاى عزيز! اينها نااميد نيستند؛ دارند قضايا را دنبال ميكنند؛ به اين زودى هم زمين نميگذارند. اينها صحنه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گردانهائى دارند، صحنه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گردانهائى هم پيدا خواهند كرد.  

حالا اينجا نگوئيد آقا حقيقت و مصلحت. اين تقابل حقيقت و مصلحت جزو آن حرفهاى محكم نيست. خود مصلحت هم يكى از حقائق است. اينجور نيست كه هرچه اسم مصلحت رويش بود، اين يك چيز منفى‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اى باشد. بعضى اينجور خيال ميكنند: آقا مصلحت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌انديشى ميكنيد؟ خوب، بله، گاهى انسان مصلحت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌انديشى ميكند. خود مصلحت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌انديشى يكى از حقائقى است كه بايد به آن توجه داشت؛ اين جزو مسلّمات و واضحات اسلام است. البته اين مسئله حالا جاى بحث و شكافتنش نيست، اما جزو مسلّمات است. صلاح نيست گاهى اوقات انسان يك چيزى را علنى كند. فرض كنيد يك نقطه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى اشكال كوچكى هست، اين را ده برابر بزرگش كنند، مايه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى نااميدى و مايه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ى سياه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نمائى و اينها قرار بدهند؛ چه لزومى دارد؟ خوب، انسان اين را به شكل ديگرى حل ميكند. بنابراين موضع نگرفتن علنى، ناشى از اين علل منطقى و معقول است. 





1388/06/18


بحمداللَّه دولت تثبيت شد و استقرار پيدا كرد؛ اين خيلى فرصت و موقعيت مهم و بزرگى است؛ لطف عظيمى است كه خداى متعال بر ملت ما و كشور ما تفضل و عطا كرد. اولاً با آن انتخاباتِ پر شور و فراموش نشدنى، نشان داده شد كه ملت ايران براى مديريت كشور احساس مسئوليت ميكند و با اراده‌‌‌‌‌‌ى خود، با اختيار خود، قدم به ميدان ميگذارد، براى اينكه مسئولين كشور را تعيين بكند؛ كه اين خيلى فرصت مهمى است براى نظام و براى انقلاب. در واقع ملت بزرگ ما، با حضور هشتاد و پنج درصدى در صحنه، بيعت دوباره‌‌‌‌‌‌اى با انقلاب كردند، بعد هم رئيس جمهورى را انتخاب كردند با قريب بيست و پنج ميليون رأى، كه اين هم يك نصاب جديدى براى دولت و براى رؤساى جمهور ما بود. و اينها پيام داشت؛ هم آن حضور هشتاد و پنج درصدى - چهل ميليونى - پيامهائى در خود دارد، هم اين انتخاب قريب  25 ميليونى. اينها پيام دارد و بايد اين پيامها را فهم كرد. و اگر دولتى و مسئولانى اين پيامها را درست درك بكنند و نخبگان و زبدگان سياسى جامعه با تأمل در اين پيامها بنگرند، خيلى از گره‌‌‌‌‌‌هايشان حل خواهد شد؛ مشكلاتشان حل خواهد شد.

يكى از اساسى‌‌‌‌‌‌ترين حرفهائى كه در اين انتخابات ملت ما زد - و در واقع بايد گفت انقلاب ما زد - اين بود كه جمهوريت خودش را با فرياد قوى اثبات كرد. در واقع اين حضور هشتاد و پنج درصدى، پتك جمهوريت بود بر سر دشمنانى كه دائم عليه انقلاب هِى حرف زدند، عليه اسلام حرف زدند، در پايه‌‌‌‌‌‌هاى جمهوريت نظام به خيال خودشان خدشه كردند. آن حضور قوى، نشان‌‌‌‌‌‌دهنده‌‌‌‌‌‌ى اين معنا بود. بعد هم ملاحظه كرديد كه در اظهارات نامزدهاى محترمى كه وارد اين ميدان شدند، غالباً دم از پيروى خط امام و گرايش به ارزشها، دلبستگى به ارزشها در بياناتشان بود؛ اگرچه حالا در بعضى از موارد حرفى زده ميشد كه منطبق با اين كلى نبود، اما همه آنچه كه ميگفتند و آنچه كه مطرح ميكردند، ميخواستند اين را نشان بدهند كه دلبستگى به راه امام، به خط امام، به انقلاب، به پايه‌‌‌‌‌‌هاى انقلاب وجود دارد. اين خيلى حرف مهمى است. اين نشان‌‌‌‌‌‌دهنده‌‌‌‌‌‌ى اين است كه همه احساس كردند كه ملت ايران به اين سمت گرايش دارد. اين جهت كلىِ حركت ملت ايران را نشان ميداد؛ يعنى جهت اسلاميت، جهت هضم بودن و مطيع بودن در مقابل امر الهى‌‌‌‌‌‌اى كه امام بزرگوار ما مظهرش بود. بنابراين، آن جمهوريت نظام و اين اسلاميت نظام، با اين انتخابات هر دوى اينها تثبيت شد؛ تأييد شد. اينها پيامهاى مهمى است؛ اينها را بايد درك كرد و بايد اين پيامها را فهم كرد.






1388/06/20

همه‌‌‌‌‌‌ى اين بلواهائى كه شما مشاهده كرديد در دوره‌‌‌‌‌ى بعد از انتخابات پيش آمد و پيش آوردند و آنها حمايت كردند، براى همين بود كه شايد بتوانند پشتوانه‌‌‌‌‌ى مردمى انقلاب را ضربه بزنند و از انقلاب بگيرند. بنده عرض كردم نشانه‌‌‌‌‌ى اعتماد مردم به اين نظام، حضور چهل ميليونى در انتخابات بود. حالا در راديوهاى بيگانه و متأسفانه بعضى هم در داخل همنواى با آنها، هى اصرار و تكرار كه بله، اعتماد مردم از نظام سلب شده! اين، جواب آن حرف است. آنجا ما گفتيم اينى كه هشتاد و پنج درصد مردم مى‌‌‌‌‌آيند رأى ميدهند، چهل ميليون پاى صندوقها مى‌‌‌‌‌آيند، به هر كسى كه رأى ميدهند، خود آمدن پاى صندوق، نشانه‌‌‌‌‌ى اعتماد مردم به نظام است - كه حقيقت قضيه هم همين است - اينها براى اينكه اين حرف را دروغ از آب در بياورند، مكرر در مكرر تبليغات كردند كه اعتماد مردم از دست رفته؛ چه كار كنيم؟ حالا بعضى در لباس دلسوزى گفتند چه كار كنيم كه اعتماد برگردد! مردم به نظام اعتماد دارند، نظام هم به مردم اعتماد دارد. ان‌‌‌‌‌شاءاللَّه خواهيد ديد در انتخابات آينده - كه حالا دو سه سال ديگر است - همين مردم با وجود همين بازيگرى‌‌‌‌‌اى كه مخالفان و دشمنان و غافلان و بى‌‌‌‌‌خبران داخلى كردند، يك حضور مستحكمِ قوى‌‌‌‌‌اى در انتخابات خواهند داشت.

در بلواهاى بعد از انتخابات، مسلمانان كشورهاى مختلف اسلامى نگران بودند؛ پيغام ميدادند به آشنايان خودشان در اينجا، كه در ايران چه خبر است؟ اينها ميگفتند ناراحت نباشيد، نترسيد، جمهورى اسلامى قوى‌‌‌‌‌تر از اين حرفهاست. يك حكومتِ اينجورى است؛ دشمنانش آنهايند، دوستانش اينهايند. همه‌‌‌‌‌ى بدها و شمرهاى عالم با او دشمنند، همه‌‌‌‌‌ى مظلومان با او موافقند؛ ملت فلسطين طرفدار اوست، ملتهاى عربىِ مقاوم طرفدار او هستند. بله، دولت آمريكا هم مخالفش است، دولت انگليس هم كه خباثت دويست ساله در ايران دارد - سابقه‌‌‌‌‌ى خباثت انگليسى‌‌‌‌‌ها در ايران، دويست ساله است - با او مخالف است. اين مخالفتها كسى را به وحشت نمى‌‌‌‌‌اندازد. اما يك دولتى بعكس است؛ طرفدارش عبارتند از دزدها و غارتگرها و مستكبرين و زورگويان عالم، مخالفينش عبارتند از ملت خودش يا ملتهاى مؤمن و ملتهاى مظلوم؛ اين مايه‌‌‌‌‌ى ننگ است. جمهورى اسلامى تا امروز مخالفينى داشته است از آن قبيل مخالفين؛ دزدهاى عالم، غارتگرهاى عالم، مستكبرين عالم؛ اينهايند كه با جمهورى اسلامى مخالفند؛ اينهايند كه در مجامع جهانى سعى ميكنند با جمهورى اسلامى مقابله و مخالفت كنند؛ اما آحاد مردم، توده‌‌‌‌‌هاى مردم، دولتهاى مستقل، سياستمداران منفك از آن قدرتها، ملتهاى مظلوم، اينها موافق با جمهورى اسلامى‌‌‌‌‌اند. به خاطر ترس از اينگونه مخالفتها، نبايد چهره‌‌‌‌‌ى تسليم به دشمن نشان داد. به هر حال نسل جوان ما بايستى هشيار باشد.



1388/07/02


قطعاً اين بلواهاى بعد از انتخابات، به نظر آدمهاى خبره و آگاه، برنامه‌‌ريزى شده بود. يعنى انسان با هر كسى از انسانهاى فهيم كه با مسائل كشور و با مسائل جهانى آشنا هستند، در ميان ميگذارد، ميفهمد. پريروز من به ايشان(13) همين را عرض كردم؛ گفتم اينها برنامه‌‌ريزى شده بود. ايشان گفتند: قطعاً. يعنى همه اين را ميفهمند كه اين كار برنامه‌‌ريزى شده بوده و اين يك كار دفعى نبود كه بخواهيم بگوئيم يك چيزى پيش آمده. مثلاً دفعتاً كسى بلند شد حرفى زد؛ نه، اين كار برنامه‌‌ريزى شده بود؛ از يك مركزى هدايت ميشد. خوب، شكست خوردند ديگر؛ ان‌‌شاءاللَّه اين شكست‌‌شان ادامه هم پيدا خواهد كرد. منتها دائم دارند توطئه ميكنند.

اين را هم عرض بكنيم؛ بعضى‌‌ها در فضاى فتنه، اين جمله‌‌ى «كن فى الفتنة كابن اللّبون لا ظهر فيركب و لا ضرع فيحلب»(14) را بد ميفهمند و خيال ميكنند معنايش اين است كه وقتى فتنه شد و اوضاع مشتبه شد، بكش كنار! اصلاً در اين جمله اين نيست كه: «بكش كنار». اين معنايش اين است كه به هيچ وجه فتنه‌‌گر نتواند از تو استفاده كند؛ از هيچ راه. «لا ظهر فيركب و لا ضرع فيحلب»؛ نه بتواند سوار بشود، نه بتواند تو را بدوشد؛ مراقب بايد بود.







  1388/08/06


حالا اشاره كردند به حوادث و مسائل اخير. خوب، در اين زمينه‌ها خيلى حرف هست؛ خيال نكنيد آن حرفهائى كه صدا و سيما ميزند، اين، همه‌ى حرفهاست؛ نه، خيلى مطلب هست. گفت: «يك سينه حرف موج زند در دهان ما». اينجور نيست كه هر چه كه انسان احساس ميكند، اين را گفته باشد يا بتواند بگويد. خيلى حرفهاى زيادى هست. شما جوانها الحمدللَّه باهوشيد، بااستعداديد، بتدريج خيلى از حقائق براى شماها روشن خواهد شد. من مى‌بينم در همين حوادث سياسى اخير و در مجموع حوادث اين سى سال، كشور بتدريج به مجموعه‌ى مصونيت‌دار، ضد ضربه، ضد بمب تبديل شده؛ يعنى نظام جمهورى اسلامى. شوخى نيست. شما قدرت امنيتى و جاسوسى و تبليغاتى اين سرويسهاى گوناگون امنيتى و تبليغاتى دنيا را دست‌كم نگيريد. همه اين را احساس ميكنند - حالا شايد كسانى كه كمتر توى مقوله‌هاى گوناگون تبحر داشتند، كمتر ببينند - هاليوود را شما دست كم نگيريد. قدرتِ اثرگذارى هنرى - همين طور كه يكى از خانمها هم گفتند - در غرب و چينش بسيار دقيق حروف تبليغات در دنياى غرب را دست كم نگيريد. همه‌ى اين نيروى عظيم، به اضافه‌ى ثروت بى‌پايان، به اضافه‌ى دستگاه‌هاى عظيم سياسى و تبليغاتى، افتادند به جان جمهورى اسلامى. امروز هيچ كشور ديگرى در دنيا پيدا نميكنيد كه اينجور آماج حملات باشد. و جمهورى اسلامى دارد مقاومت ميكند. اين شوخى است؟ اين موجودِ هفت‌جوشِ مستحكمِ مصونيت‌يافته دارد مقاومت ميكند. اين، كم چيزى نيست. توطئه‌ى توهم نيست؛ اين را جوانها، اين جوانهاى عزيز ما، بدانند. خيال نكنيد من از شنيدن اينجور حرفها ناراحت ميشوم؛ نه، من از اينكه اين حرفها زده نشود، ناراحت ميشوم.

  همين قضاياى انتخابات، خوب، تبليغات انتخاباتى مثلاً بايد يك ماه يا بيست روز قبل از شروع انتخابات انجام بگيرد؛ اما از پيش از عيد نوروز تبليغات انتخاباتى شروع شد! همين تلويزيونى هم كه مورد انتقاد بعضى از دوستان است، متأسفانه منعكس ميكرد. بنده موافق هم نبودم. اين را هم شما خيال نكنيد كه حالا بنده چون رئيس صدا و سيما را انتخاب ميكنم، همه‌ى برنامه‌هاى صدا و سيما را مى‌آورند، دانه دانه بنده نگاه كنم، امضاء كنم. نخير، از خيلى از برنامه‌هاى صدا و سيما بنده راضى هم نيستم؛ از جمله، از همين من راضى نبودم كه از سه ماه قبل از انتخابات - انتخابات بيست و دوم خرداد بود - از ماه اسفند، بلكه زودتر از اسفند، بعضى از سفرهاى تبليغاتى و حرفهائى كه زده شد و تظاهراتى كه ميشد و مجادلاتى كه انجام ميگرفت، از تلويزيون پخش شود، كه متأسفانه تو تلويزيون پخش شد؛ به خاطر همين، كه يعنى ما آزادانديشيم! اينها توهم است؛ اين جنجال‌آفرينى در داخل كشور است. جنجال فكرى غير از مباحثات صحيح است.
 
 حالا راجع به اين چند جمله‌اى كه اين جوان عزيزمان گفتند. خوب، همين طور كه گفتيم، حرف زياد است. در انتقاد از بى‌انصافىِ يك دستگاه يا يك كس، خود ما بايد دچار بى‌انصافى نشويم؛ به اين توجه كنيم. صدا و سيما آيا وضعيت واقعى كشور را نشان ميدهد؟ نه، ناقص نشان ميدهد. خيلى پيشرفتهاى برجسته و بزرگ هست كه صدا و سيما نشان نميدهد. دليلش هم اين است كه شما مجموعه‌ى مرتبط با حوادث گوناگون، از خيلى از حقائق كشور و پيشرفتهاى كشور مطلع نيستيد؛ نقص صدا و سيماى ماست. والّا اگر صدا و سيما ميتوانست همان جور كه تلويزيون فلان كشور غربى با يك سابقه و تجربه‌ى فراوان و با استفاده‌هاى هنرى دروغهاى خودش را راست جلوه ميدهد، واقعيات موجود كشور را درست منعكس كند، شما بدانيد امروز اميد نسل جوان، دلبستگى نسل جوان به كشورش، به دينش، به نظام جمهورى اسلامى‌اش، بمراتب بيشتر از حالا بود. اين ايراد ماست به صدا و سيما. اگر ميتوانست درست وضع كشور را منعكس كند، خيلى شعف و بهجتِ بينندگان بمراتب بيشتر از آنى ميشد كه امروز هست. خيلى از كارها دارد انجام ميگيرد كه مايه‌ى خوشوقتى است، مايه‌ى خشنودى است؛ نه فقط در زمينه‌هاى علمى، در زمينه‌هاى اجتماعى، در زمينه‌هاى سياسى؛ مايه‌ى سرافرازى است. اين را خيلى‌ها - اغلب يعنى - خبر ندارند. بنده غالباً به مسئولين دولتى‌اعتراضم اين است كه چرا نميتوانيد بيان كنيد. بيان كردن هم يك هنرى است؛ بيان هنرى بخصوص، هنر بزرگى است؛ اين را ندارند.
 



1388/9/4

ديديد شما در اوائل همين حوادث بعد از انتخابات - اين فتنه‌ى بعد از انتخابات - اولين كارى كه شد، ترديدافكنى در كار مسئولين رسمى كشور بود؛ در كار شوراى نگهبان، در كار وزارت كشور. اين ترديدافكنى‌ها خيلى مضر است؛ دشمن اين را ميخواهد. جوانان بسيجى بايد ايمان را، بصيرت را، انگيزه را، رعايت موازين و معيارها را، اينها همه را با هم ملاحظه كنند.

از جمله‌ى چيزهاى مهمى كه بايد مورد توجه قرار بگيرد، تنوع عرصه‌هاى حضور بسيج است. اين رويكردى كه اخيراً براى بسيج اعلام شد - رويكرد علم، نوآورى علمى، كار فرهنگى - بسيار چيز مباركى است. خيلى كارها هست كه بايد انجام بگيرد، كه جز با روحيه‌ى بسيجى و با همين ايمان جوشان امكان‌پذير نيست. مطمئن باشيد تا بسيج در اين كشور هست، تا اين روحيه‌ى صدق و صفا و خدمت بى‌مزد و منت در ميان مردم ما - بخصوص جوانان ما - وجود دارد، دشمن هيچگونه لطمه‌اى به اين انقلاب و به اين نظام و به اين كشور نخواهد توانست وارد كند.

 كسانى هم كه با اشاره‌ى دشمن، با تشويق دشمن، با لبخند دشمن، با كف زدن دشمن برايشان، ميخواهند با اين نظام، با اين قانون اساسى، با اين حركت عظيم مردمى مواجه كنند، سرشان را دارند به سنگ ميزنند؛ سر به ديوار ميكوبند، كار بيهوده ميكنند. مراقب باشيد، مواظب باشيد، نميشود هر كسى را بمجرد يك خطائى يا اشتباهى گفت منافق؛ نميشود هر كسى را بمجرد اينكه يك كلمه حرفى برخلاف آنچه كه من و شما فكر ميكنيم، زد، بگوئيم آقا اين ضد ولايت فقيه است. در تشخيصها خيلى بايد مراقبت كنيد. من تأكيدم به شما جوانان عزيز، فرزندان عزيز خود من، جوانان پرشور اين كشور در سرتاسر ميهن عزيز، همين است. انگيزه‌ها با شدت، با قوّت، با ايمان كامل، با اميد كامل به آينده حفظ بشود؛ اما در تشخيصها و در مصداقهاى مختلف دقت بشود. بى‌دقتى در مصداقها، گاهى اوقات ضررها و لطمات بزرگى خواهد زد.





1388/09/22


 در عرصه‌ى داخلى هم همين جور. شما ملاحظه كنيد يك عده‌اى قانون‌شكنى كردند، ايجاد اغتشاش كردند، مردم را به ايستادگى در مقابل نظام تا آنجائى كه ميتوانستند، تشويق كردند - حالا تيغشان نبريد؛ آن كارى كه ميخواستند نشد، او بحث ديگرى است؛ آنها تلاش خودشان را كردند - زبان دشمنان انقلاب را و دشمنان اسلام را دراز كردند، جرأت به آنها دادند؛ كارى كردند كه دشمنان امام - آن كسانى كه بغض امام را در دل داشتند - جرأت پيدا كنند بيايند توى دانشگاه، به عكس امام اهانت بكنند؛(12) كارى كردند كه دشمنِ مأيوس و نوميد، جان بگيرد، تشويق بشود بيايد در مقابل چشم انبوه دانشجويانى كه مطمئناً اينها علاقه‌مند به امامند، علاقه‌مند به انقلابند، عاشق كار براى كشور و ميهنشان و جمهورى اسلامى هستند، يك چنين اهانتى، يك چنين كار بزرگى انجام بدهند. آن قانون‌شكنى‌شان، آن اغتشاش‌جوئى‌شان - تشويقشان به اغتشاش و كشاندن مردم به عرصه‌ى اغتشاشگرى - اين هم نتائجش. اين خطاها اتفاق مى‌افتد، عمل خلاف انجام ميگيرد، كار غلط انجام ميگيرد، بعد براى اينكه اين كار غلط، غلط بودنش پنهان بشود، اطراف او فلسفه درست ميشود! فلسفه ميبافند؛ استدلال برايش درست ميكنند! از ابتلائات بزرگ انسانها اين است؛ همه‌مان در معرض خطريم، بايد مراقب باشيم. كار خطا را ميكنيم، بعد براى اينكه در مقابل وجدانمان، در مقابل سؤال مردم، در مقابل چشم پرسشگران بتوانيم از كار خودمان دفاع كنيم، يك فلسفه‌اى برايش درست ميكنيم؛ يك استدلالى برايش ميتراشيم!

 خب، اينها ايجاد فتنه ميكند؛ يعنى فضا را فضاى غبارآلود ميكند. شعار طرفدارى از قانون ميدهند، عمل صريحاً بر خلاف قانون انجام ميدهند. شعار طرفدارى از امام ميدهند، بعد كارى ميكنند كه در عرصه‌ى طرفداران آنها، يك چنين گناه بزرگى انجام بگيرد؛ به امام اهانت بشود، به عكس امام اهانت بشود. اين، كار كمى نيست؛ كار كوچكى نيست. دشمنان از اين كار خيلى خوشحال شدند. فقط خوشحالى نيست، تحليل هم ميكنند. بر اساس آن تحليل، تصميم ميگيرند؛ بر اساس آن تصميم، عمل ميكنند؛ تشويق ميشوند عليه مصالح ملى، عليه ملت ايران. اينجا آن چيزى كه مشكل را ايجاد ميكند، همان فريب، همان غبارآلودگى فضا و همان چيزى است كه در بيان اميرالمؤمنين (عليه الصّلاة و السّلام) هست: «و لكن يؤخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فيمزجان فهنالك يستولى الشّيطان على اوليائه»؛(13) يك كلمه‌ى حق را با يك كلمه‌ى باطل مخلوط ميكنند، حق بر اولياء حق مشتبه ميشود. اينجاست كه روشنگرى، شاخص معيّن كردن، مايز معيّن كردن، معنا پيدا ميكند.

 آن كسى كه براى انقلاب، براى امام، براى اسلام كار ميكند، بمجردى كه ببيند حرف او، حركت او موجب شده است كه يك جهتگيرى‌اى عليه اين اصول به وجود بيايد، فوراً متنبه ميشود. چرا متنبه نميشوند؟ وقتى شنفتند كه از اصلى‌ترين شعار جمهورى اسلامى - «استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى» - اسلامش حذف ميشود، بايد به خود بيايند؛ بايد بفهمند كه دارند راه را غلط ميروند، اشتباه ميكنند؛ بايد تبرى كنند. وقتى مى‌بينند در روز قدس كه براى دفاع از فلسطين و عليه رژيم غاصب صهيونيست است، به نفع رژيم غاصب صهيونيست و عليه فلسطين شعار داده ميشود، بايد متنبه بشوند، بايد خودشان را بكشند كنار، بگويند نه نه، ما با اين جريان نيستيم. وقتى مى‌بينند سران ظلم و استكبار عالم از اينها حمايت ميكنند، رؤساى آمريكا و فرانسه و انگليس و اينهائى كه مظهر ظلمند - هم در زمان كنونى، هم در دوره‌ى تاريخىِ صد سال و دويست ساله‌ى تا حالا - دارند از اينها حمايت ميكنند، بايد بفهمند يك جاى كارشان عيب دارد؛ بايد متنبه بشوند. وقتى مى‌بينند همه‌ى آدمهاى فاسد، سلطنت‌طلب، از اينها حمايت ميكند، توده‌اى از اينها حمايت ميكند، رقاص و مطرب فرارى از كشور از اينها حمايت ميكند، بايد متنبه بشوند، بايد چشمشان باز بشود، بايد بفهمند؛ بفهمند كه كارشان يك عيبى دارد؛ بلافاصله برگردند بگويند نه، ما نميخواهيم حمايت شما را. چرا رودربايستى ميكنند؟ آيا ميشود با بهانه‌ى عقلانيت، اين حقايق روشن را نديده گرفت، كه ما عقلانيت بخرج ميدهيم! اين عقلانيت است كه دشمنان اين ملت و دشمنان اين كشور و دشمنان اسلام و دشمنان انقلاب، شما را از خود بدانند و براى شما كف و سوت بزنند، شما هم همين طور خوشتان بيايد، دل خوش كنيد؛ اين عقلانيت است؟! اين نقطه‌ى مقابل عقل است. عقل اين است كه بمجردى كه ديديد برخلاف آن مبانى‌اى كه شما ادعايش را ميكنيد، چيزى ظاهر شد، فوراً خودتان را بكشيد كنار، بگوئيد نه نه نه، ما نيستيم؛ بمجردى كه ديديد به عكس امام اهانت شد، به جاى اينكه اصل قضيه را انكار كنيد، كار را محكوم كنيد؛ بالاتر از محكوم كردنِ كار، حقيقت كار را بفهميد، عمق كار را بفهميد؛ بفهميد كه دشمن چه جورى دارد برنامه‌ريزى ميكند، چه ميخواهد، دنبال چيست؛ اين را بايد اين آقايان بفهمند. من تعجب ميكنم! كسانى كه اسم و رسم خودشان را از انقلاب دارند - بعضى از اين آقايان يك سيلى براى انقلاب نخوردند در دوران اختناق و طاغوت - و به بركت انقلاب اسم و رسمى پيدا كردند و همه چيزشان از انقلاب است، مى‌بينيد كه دشمنان انقلاب چطور بُراق شدند، آماده شدند، صف كشيدند، خوشحالند، ميخندند؛ اينها را كه مى‌بينيد؟ به خود بيائيد، متوجه بشويد.

شما برادران سابق ما هستيد. اينها كسانى هستند كه بعضى از اينها، يك وقتى به خاطر طرفدارى از امام مورد اهانت هم قرار ميگرفتند. حالا ببينند كه كسانى كه به نام اينها شعار ميدهند، عكس اينها را روى دستشان ميگيرند، اسم اينها را با تجليل مى‌آورند، درست نقطه‌ى مقابل، عليه امام و عليه انقلاب و عليه اسلام شعار ميدهند و روزه‌خورى علنى در روز قدس، در ماه رمضان، ميكنند؛ اينها را مى‌بينيد، خب، بكشيد كنار. انتخابات تمام شد. انتخاباتى بود، عمومى هم بود، درست هم بود، اشكالى هم نتوانستند بر انتخابات بگيرند و ثابت كنند؛ حالا هى ادعا كردند، فرصت هم داده شد؛ گفتيم بيائيد، نشان بدهيد، ثابت كنيد؛ نتوانستند، نيامدند؛ تمام شد. پابندى به قانون اقتضاء ميكند كه انسان ولو اين رئيس جمهورى را كه انتخاب شده است قبول هم نداشته باشد، وقتى براى قانون احترام قائل بود، بايستى در مقابل قانون، خضوع كند. خب، معلوم است هيچ كسى نميتواند بگويد اين كسى كه انتخاب شده، صددرصد حُسن محض است، آن طرفى كه انتخاب نشده است، صددرصد قبح محض است؛ نه، همه حُسنى دارند، قبحى دارند؛ اين طرف هم حُسنى دارد، قبحى دارد؛ آن طرف هم حُسنى دارد، قبحى دارد. قانون، ملاك است، معيار است. چرا اينجورى ميشود؟ چرا؟ اين، هواى نفس است.

 اينها مال امروز هم نيست. كسانى كه از اوائل انقلاب يادشان هست، ميدانند؛ بعضى بودند از ياران امام، از نزديكان امام در دهه‌ى اول انقلاب و در حال حيات امام، كه كارشان به مقابله‌ى با امام كشيد؛ كارشان به معارضه‌ى با امام كشيد؛ ايستادند پاى اينكه امام را به زانو در بياورند و خطاى حركت امام (رضوان اللَّه تعالى عليه) را - آن مرد بزرگ را، آن مرد الهى را - اثبات كنند؛ اما بعد زاويه پيدا كردند. خب، انقلاب اينها را مطرود كرد. كسانى كه از نزديكان امام بودند، از ياران امام بودند، كارشان كشيد به يا پناه بردن به دشمن، يا مواجه شدن با انقلاب، يا ضربه زدن به انقلاب. اينها بايد عبرت باشد براى همه‌ى ما؛ بايد عبرت باشد؛ بايد بفهميم.

 من هيچ اعتقادى ندارم به دفع؛ من گفتم در نماز جمعه؛ اعتقاد من به جذب حداكثرى و دفع حداقلى است؛ اما بعضى كأنه خودشان اصرار دارند بر اينكه از نظام فاصله بگيرند. يك اختلاف درون خانوادگى را، درون نظام را - كه مبارزات انتخاباتى بود - يك عده‌اى تبديل كردند به مبارزه‌ى با نظام - البته اينها اقليتند، كوچكند؛ در مقابل عظمت ملت ايران صفرند، لكن به نام اينها شعار ميدهند، اينها هم دل خوش ميكنند به اين - اين بايد مايه‌ى عبرت باشد. تبليغ بايد بتواند اين حقايق را براى مردم و براى خود آنها روشن بكند كه بفهمند دارند خطا ميكنند و اشتباه ميكنند.
 

 ما البته درخواستمان از مردم اين است: در اين قضاياى اهانت به امام راحل (رضوان اللَّه عليه)، مردم ما عصبانى شدند، خشمگين شدند؛ حق هم دارند. اعلام برائت كردند، جا هم داشت، خوب هم بود؛ لكن آرامش‌شان را حفظ كنند. از دانشجوها هم ما همين درخواست را داريم: آرامش را حفظ كنيد. اين كسانى كه در مقابل شما قرار دارند، اينها كسانى نيستند كه ريشه‌اى داشته باشند، بتوانند بمانند، بتوانند در مقابل عظمت اين ملت و عظمت اين انقلاب، مقاومت كنند؛ نه. با آرامش؛ همه كار با آرامش. اگر يك وقتى لازم بشود، خود مسئولين، خود قانون و حافظان قانون، آنچه كه وظيفه‌شان باشد، انجام ميدهند. البته شناسائى كنند؛ خود دانشجوها موظفند در محيط دانشگاه، افرادى را كه منشأ فسادند، اينها را بشناسند و ديگران را آگاه كنند. اين خودش يك تبليغ درست و صحيحى است. آگاه كنند؛ بدانند ارتباطات اينها را، جهتگيرى اينها را؛ لكن همه كار با آرامش بايد انجام بگيرد. در سطح جامعه، تشنج، اغتشاش، درگيرى مصلحت نيست؛ اين چيزى است كه دشمن ميخواهد. دشمن ميخواهد جامعه آرام نباشد. امنيت، مهم است. دشمنان امنيتِ مردم دوست دارند كه مردم در ناامنى زندگى كنند، ناراحت بشوند، كلافه بشوند، عصبانى بشوند؛ ما اين را نميخواهيم. ما ميخواهيم مردم زندگى‌شان، زندگى آرامى باشد؛ دانشجو بتواند درس بخواند؛ طلبه بتواند درس بخواند؛ دانشمند بتواند تحقيق خودش را بكند؛ صنعتگر، كشاورز، بازرگان، بتوانند همه كارشان را انجام بدهند. محيط دانشگاه هم بايد محيط امنى باشد؛ جوانهاى مردم توى اين مجموعه‌ى دانشگاه جمعند، مردم ميخواهند جوانهاشان در محيط امنى باشند. اين كسانى كه محيط دانشگاه را با اين اغتشاشگرى ناامن ميكنند، با مردم مواجه‌اند، با مردم طرفند. البته دستگاه‌هاى قانونى هم وظائفى دارند؛ بايد به اين وظائف عمل كنند.
 







   1388/10/19


 مطمئن باشيد كه روز نهم دىِ امسال هم در تاريخ ماند؛ اين هم يك روز متمايزى شد. شايد به يك معنا بشود گفت كه در شرائط كنونى - كه شرائط غبارآلودگىِ فضاست - اين حركت مردم اهميت مضاعفى داشت؛ كار بزرگى بود. هرچه انسان در اطراف اين قضايا فكر ميكند، دست خداى متعال را، دست قدرت را، روح ولايت را، روح حسين بن على (عليه السّلام) را مى‌‌‌بيند. اين كارها كارهائى نيست كه با اراده‌‌‌‌ى امثال ما انجام بگيرد؛ اين كار خداست، اين دست قدرت الهى است؛ همان طور كه امام در يك موقعيت حساسى - كه من بارها اين را نقل كرده‌‌‌‌ام - به بنده فرمودند: «من در تمام اين مدت، دست قدرت الهى را در پشت اين قضايا ديدم». درست ديد آن مرد نافذِ بابصيرت، آن مرد خدا.

 در شرائط فتنه، كار دشوارتر است؛ تشخيص دشوارتر است. البته خداى متعال حجت را هميشه تمام ميكند؛ هيچ وقت نميگذارد مردم از خداى متعال طلبگار باشند و بگويند تو حجت را براى ما تمام نكردى، راهنما نفرستادى، ما از اين جهت گمراه شديم. در قرآن مكرر اين معنا ذكر شده است. دست اشاره ى الهى همه جا قابل ديدن است؛ منتها چشم باز ميخواهد. اگر چشم را باز نكرديم، هلال شب اول ماه را هم نخواهيم ديد؛ اما هلال هست. بايد چشم باز كنيم، بايد نگاه كنيم، دقت كنيم، از همه ى امكاناتمان استفاده كنيم تا اين حقيقت را كه خدا در مقابل ما قرار داده است، ببينيم.
 مهم اين است كه انسان اين مجاهدت را بكند. اين مجاهدت به نفع خود انسان است؛ خداى متعال هم در اين مجاهدت به او كمك ميكند. نوزده دىِ مردم قم در سال 56 از اين قبيل بود، نهم دىِ امسالِ آحاد مردم كشور - كه حقيقتاً اين حركت ميليونى فوق‌‌العاده ى مردم حركت عظيمى بود - از همين قبيل است، و قضاياى گوناگونى كه ما در طول انقلاب از اين چيزها كم نداشتيم. اين مجاهدت، راه را به ما نشان ميدهد.

 ببينيد در جنگ صفين، اميرالمؤمنين در مقابل كفار كه قرار نداشت؛ جبهه‌‌‌‌ى مقابل اميرالمؤمنين جبهه‌‌‌‌‌اى بودند كه نماز هم ميخواندند، قرآن هم ميخواندند، ظواهر در آنها محفوظ بود؛ خيلى سخت بود. كى بايد اينجا روشنگرى كند و حقائق را به مردم نشان دهد؟ بعضى ها حقيقتاً متزلزل ميشدند. تاريخ جنگ صفين را كه انسان ميخواند، دلش ميلرزد. در اين صف عظيمى كه اميرالمؤمنين به عنوان لشكريان راه انداخته بود و تا آن منطقه ى حساس - در شامات - در مقابل معاويه قرار گرفته بود، تزلزل اتفاق مى‌‌‌افتاد؛ بارها اين اتفاق افتاد؛ چند ماه هم قضايا طول كشيد. يك وقت خبر مى‌‌‌‌آوردند كه در فلان جبهه، يك نفرى شبهه اى برايش پيدا شده است؛ شروع كرده است به اينكه آقا ما چرا داريم ميجنگيم؟ چه فايده دارد؟ چه، چه. اينجا اصحاب اميرالمؤمنين - يعنى در واقع اصحاب خاص و خالصى كه از اول اسلام با اميرالمؤمنين همراه بودند و از اميرالمؤمنين جدا نشدند - جلو مى‌‌افتادند؛ از جمله جناب عمار ياسر (سلام اللَّه عليه) كه مهمترين كار را ايشان ميكرد. يكى از دفعات عمار ياسر - ظاهراً عمار بود - استدلال كرد. ببينيد چه استدلالهائى است كه انسان ميتواند هميشه اينها را به عنوان استدلالهاى زنده در دست داشته باشد. ايشان ديد يك عده‌‌‌‌اى دچار شبهه شده‌‌‌‌اند؛ خودش را رساند آنجا، سخنرانى كرد. يكى از حرفهاى او در اين سخنرانى اين بود كه گفت: اين پرچمى كه شما در جبهه‌‌‌‌ى مقابل مى‌‌‌‌بينيد، اين پرچم را من در روز احد و بدر در مقابل رسول خدا ديدم - پرچم بنى اميه - زير اين پرچم، همان كسانى آن روز ايستاده بودند كه امروز هم ايستاده اند؛ معاويه و عمروعاص. در جنگ احد، هم معاويه، هم عمروعاص و ديگر سران بنى اميه در مقابل پيغمبر قرار داشتند؛ پرچم هم پرچم بنى‌‌‌‌‌‌اميه بود. گفت: اينهائى كه شما مى بينيد در زير اين پرچم، آن طرف ايستاده‌‌‌‌اند، همينها زير همين پرچم در مقابل پيغمبر ايستاده بودند و من اين را به چشم خودم ديدم. اين طرفى كه اميرالمؤمنين هست، همين پرچمى كه امروز اميرالمؤمنين دارد - يعنى پرچم بنى‌‌‌‌‌هاشم - آن روز هم در جنگ بدر و احد بود و همين كسانى كه امروز زيرش ايستاده‌‌‌‌‌اند، يعنى على‌‌بن‌‌‌ابى‌‌طالب و يارانش، آن روز هم زير همين پرچم ايستاده بودند. از اين علامت بهتر؟ ببينيد چه علامت خوبى است. پرچم، همان پرچم جنگ احد است؛ آدمها همان آدمهايند، در يك جبهه. پرچم، همان پرچم جنگ احد است؛ آدمها همان آدمهايند در جبهه‌‌‌‌‌ى ديگر، در جبهه‌‌‌‌‌ى مقابل. فرقش اين است كه آن روز آنها ادعا ميكردند و معترف بودند و افتخار ميكردند كه كافرند، امروز همانها زير آن پرچم ادعا ميكنند كه مسلمند و طرفدار قرآن و پيغمبرند؛ اما آدمها همان آدمهايند، پرچم هم همان پرچم است. خوب، اينها بصيرت است. اينقدر كه ما عرض ميكنيم بصيرت بصيرت، يعنى اين.

 از اول انقلاب و در طول سالهاى متمادى، كى‌‌‌‌ها زير پرچم مبارزه‌‌‌ى با امام و انقلاب ايستادند؟ آمريكا در زير آن پرچم قرار داشت، انگليس در زير آن پرچم قرار داشت، مستكبرين در زير آن پرچم قرار داشتند، مرتجعين وابسته‌‌ی به نظام استكبار و سلطه، همه در زير آن پرچم مجتمع بودند؛ الان هم همين جور است. الان هم شما نگاه كنيد از قبل از انتخابات سال 88، در اين هفت هشت ماه تا امروز آمريكا كجا ايستاده است؟ انگليس كجا ايستاده است؟ خبرگزارى‌‌‌‌هاى صهيونيستى كجا ايستاده اند؟ در داخل، جناحهاى ضد دين، از توده‌‌‌‌اى بگير تا سلطنت‌‌‌‌‌طلب، تا بقيه‌‌‌‌ى اقسام و انواع بى دين‌‌‌‌ها كجا ايستاده‌‌‌اند؟ يعنى همان كسانى كه از اول انقلاب با انقلاب و با امام دشمنى كردند، سنگ زدند، گلوله خالى كردند، تروريسم راه انداختند. سه روز از پيروزى انقلاب در بيست و دوى بهمن گذشته بود، همين آدمها با همين اسمها آمدند جلوى اقامتگاه امام در خيابان ايران، بنا كردند شعار دادن؛ همانها الان مى آيند توى خيابان، عليه نظام و عليه انقلاب شعار ميدهند! چيزى عوض نشده. اسمشان چپ بود، پشت سرشان آمريكا بود؛ اسمشان سوسياليست بود، ليبرال بود، آزادى طلب بود، پشت سرشان همه‌‌ی دستگاه‌‌‌هاى ارتجاع و استكبار و استبداد كوچك و بزرگ دنيا صف كشيده بودند! امروز هم همين است. اينها علامت است، اينها شاخص است؛ و مهم اين است كه ملت اين شاخصها را ميفهمد؛ اين چيزى است كه انسان اگر صدها بار شكر خدا را بكند، حقش را به جا نياورده است؛ سجده‌‌‌‌ى شكر كنيم.

 اين ملت عظيم از قشرهاى مختلف در سراسر كشور نگاه ميكنند به صحنه، ميشناسند صحنه را؛ خيلى چيز بزرگ و مهمى است. اينى كه من عرض ميكنم روز نُه دى در تاريخ ماندگار است، به خاطر اين است. مردم بيدارند؛ همين است كه كشور شما را نگه داشته است عزيزان من! همين است كه انقلابتان را حفظ كرده است؛ همين است كه جرأت سران استكبار را از آنها گرفته است كه بخواهند به ملت ايران حمله كنند؛ ميترسند. حالا در تبليغات، زيد و عمرو و بكر را ميكشند جلو، بمباران تبليغاتى ميكنند؛ اما حقيقت قضيه چيز ديگرى است. دشمن حقيقى آنها ملت ايران است، دشمن حقيقى آنها ايمان و بصيرت ملت ايران است، دشمن حقيقى آنها همين غيرت دينى جوانهاست كه ميجوشد. يك وقتى هم دندان روى جگر ميگذارند، صبر هم ميكنند، بايد هم بكنند؛ اما يك وقت هم آنجائى كه وقت حضور در صحنه است، مى‌‌‌‌آيند توى صحنه.

 تحليل حوادث جارى كشورمان تحليلى نيست كه از حوادث عالم جدا باشد. حوادث عالم، حوادث منطقه، اينها به هم متصل است. بخشى هم مربوط به كشور ماست، كه البته آن بخش اصلى و اساسى است. علت هم اين است كه استكبار لنگى كار خود را از اينجا مى بيند؛ و اين نشان ميدهد كه يك ملت و يك مجموعه‌‌‌‌‌ى انسانى چه نقشى ميتواند ايفاء كند. اينى كه امام بزرگوار ما هى خطاب ميكرد به امت اسلام، با توجه به اين حقيقت است. يك ملت وقتى بيدار ميشود، اينجور ميتواند همه‌‌‌‌‌‌ى محاسبات استكبار را به هم بريزد. كارخانه‌‌‌‌اى كه آنها درست كردند، خط توليدى كه براى به ثمر رساندن اهداف استكبارىِ خودشان به وجود آوردند، اين خط توليد را بيدارى يك ملت اينجور كُند يا متوقف ميكند. اگر همه‌‌ی ملتهاى مسلمان بيايند توى ميدان، چه ميشود! اگر همه‌‌‌‌ى ملتهاى مسلمان همين بصيرت را، همين آمادگى را، همين حضور را پيدا كنند، چه اتفاقى در دنيا مى افتد! از اين ميترسند. ميخواهند صداى من و شما خاموش بشود و به گوش ملتهاى ديگر نرسد. ميخواهند كارى كنند كه ملتهاى ديگر نفهمند تأثير بيدارى و بصيرت يك ملت در حوادث عالم چقدر است.

 يك نكته را هم به جوانان عزيز انقلابى، به فرزندان عزيز انقلابى خودم، به فرزندان بسيجى - از زن و مرد - عرض بكنم: جوانان از اطراف و اكناف كشور، از آنچه كه تهتّك بيگانگان از ايمان دينى به گوششان ميخورد يا با چشمشان مى‌‌‌‌بينند، عصبانى هستند؛ وقتى مى بينند روز عاشورا چگونه يك عده‌‌‌‌اى حرمت عاشورا را هتك ميكنند، حرمت امام حسين را هتك ميكنند، حرمت عزاداران حسينى را هتك ميكنند، دلهاشان به درد مى‌‌‌‌‌آيد، سينه‌‌‌‌‌هاشان پر ميشود از خشم؛ البته خوب، طبيعى هم هست، حق هم دارند؛ ولى ميخواهم عرض بكنم جوانهاى عزيز مراقب باشند، مواظب باشند كه هرگونه كار بى رويه‌‌‌اى، كمك به دشمن است. اينجا جوانها تلفن ميكنند - ميفهمم من، ميخوانم، غالباً تلفنها و نامه ها را خلاصه ميكنند، هر روز مى آورند، من نگاه ميكنم - مى بينم همين طور جوانها گله‌‌‌‌‌مند، ناراحت و عصبانى؛ گاهى هم از بنده گله ميكنند كه چرا فلانى صبر ميكند؟ چرا فلانى ملاحظه ميكند؟ من عرض ميكنم؛ در شرائطى كه دشمن با همه‌‌‌ى وجود، با همه‌‌‌‌ى امكاناتِ خود درصدد طراحى يك فتنه است و ميخواهد يك بازى خطرناكى را شروع كند، بايد مراقبت كرد او را در آن بازى كمك نكرد. خيلى بايد با احتياط و تدبير و در وقت خودش با قاطعيت وارد شد. دستگاه‌‌‌‌هاى مسئولى وجود دارند، قانون وجود دارد؛ بر طبق قانون، بدون هيچگونه تخطى از قانون، بايستى مُرّ قانون به صورت قاطع انجام بگيرد؛ اما ورود افرادى كه شأن قانونى و سمت قانونى و وظيفه ى قانونى و مسئوليت قانونى ندارند، قضايا را خراب ميكند. خداى متعال به ما دستور داده است: «و لايجرمنّكم شنئان قوم على ان لاتعدلوا اعدلوا هو اقرب للتّقوى».(1) بله، يك عده‌‌‌‌اى دشمنى ميكنند، يك عده‌‌‌‌اى خباثت به خرج ميدهند، يك عده اى از خباثت‌‌‌كنندگان پشتيبانى ميكنند - اينها هست - اما بايد مراقب بود. اگر بدون دقت، بدون حزم، انسان وارد برخى از قضايا بشود، بى‌‌‌‌گناهانى كه از آنها بيزار هم هستند، لگدمال ميشوند؛ اين نبايد اتفاق بيفتد. من برحذر ميدارم جوانهاى عزيز را، فرزندان عزيز انقلابىِ خودم را از اينكه يك حركتى را خودسرانه انجام بدهند؛ نه، همه چيز بر روال قانون.

 مسئولين كشور بحمداللَّه چشمشان هم باز است، مى‌‌‌‌بينند؛ مى‌‌‌‌بينند مردم در چه جهتى دارند حركت ميكنند. حجت بر همه تمام شده است. حركت عظيم روز چهارشنبه ى نهم دى ماه حجت را بر همه تمام كرد. مسئولين قوه‌‌‌‌‌ى مجريه، مسئولين قوه‌‌‌ى مقننه، مسئولين قوه‌‌‌‌ى قضائيه، دستگاه‌‌‌هاى گوناگون، همه ميدانند كه مردم در صحنه‌‌‌اند و چه ميخواهند. دستگاه‌‌‌‌‌‌ها بايد وظائفشان را انجام بدهند؛ هم وظائفشان در مقابل آدم مفسد و اغتشاشگر و ضدانقلاب و ضدامنيت و اينها، هم وظائفشان در زمينه‌‌‌ى اداره‌‌‌‌‌‌ى كشور.

مسائل كشور كه فقط مسائل مربوط به اغتشاشگران نيست؛ كشور مسائل اقتصادى دارد، مسائل علمى دارد، مسائل سياسى دارد، مسائل بين‌‌‌‌‌‌‌المللى دارد، مسائل امنيتى دارد؛ صدها مسئله‌‌‌ی مهم پيش روى مسئولان كشور هست؛ بايد اينها را انجام بدهند؛ بايد كشور را مديريت كنند؛ بايد كشور را جلو ببرند. دشمن ميخواهد با اين حوادث، چرخهاى كشور از كار بيفتد؛ نبايد به دشمن كمك كرد. دشمن ميخواهد با اينگونه حوادث، چرخ پيشرفت اقتصادى متوقف بشود؛ دشمن ميخواهد چرخ پيشرفت علمى كه بحمداللَّه دور برداشته است و حركت علمى خوبى آغاز شده و رو به رشد هم هست، متوقف بشود؛ دشمن ميخواهد حضور سياسى قدرتمندانه ى جمهورى اسلامى در عرصه هاى بين‌‌‌‌‌المللى را كه امروز از گذشته بسيار بارزتر و پرجلوه‌‌‌‌تر است، مخدوش كند، خراب كند با اين مسائل اينجورى؛ نبايد به دشمن كمك كرد. بنابراين مسئولان بايد كارهاى خود را در زمينه‌‌‌‌هاى اقتصادى، در زمينه‌‌‌‌‌هاى علمى، در زمينه‌‌‌هاى سياسى، در زمينه‌‌‌هاى اجتماعى، در همه‌‌ى زمينه هائى كه مسئوليتى دارند، وظيفه‌‌‌اى دارند، با قدرت، با قوّت و با دقت انجام بدهند. همكارى هاى با دولت و مسئولين كشور هم بايد ادامه پيدا كند. مردم هم كه حضور خودشان را در صحنه نشان داده اند.

 بزرگترين ثروت براى يك نظام همين است كه مردم پشت سرش باشند. آمدند به اصطلاح خواستند اين حركت مردمى را خراب كنند؛ گفتند راهپيمائى حكومتى! بى عقلها نفهميدند كه با اين حرف دارند حكومت را تعريف ميكنند؛ دارند از حكومت تمجيد ميكنند. اين چه حكومتى است كه در ظرف دو روز - روز عاشورا (يكشنبه) آن خباثتها را راه انداختند، روز چهارشنبه اين حركت عظيم راه افتاد - ميتواند يك چنين بسيج عظيم ملى را در سرتاسر كشور بكند؟ امروز كدام كشور ديگر، كدام حكومت ديگر چنين قدرتى دارد؟ قوى‌‌‌‌ترين حكومتهاى دنيا و ثروتمندترينشان - كه ولخرجى‌‌‌‌هاى زيادى هم براى جاسوس پرورى و خرابكارى و تروريست پرورى دارند - اگر همه ى تلاششان را هم بكنند، نميتوانند ظرف دو روز، صد هزار نفر آدم را بياورند توى خيابانهاى شهرشان يا كشورشان. چند ده ميليون انسان در سرتاسر كشور بيايند! اگر به دستور حكومت آمده باشند، اين خيلى حكومت مقتدرى است؛ پس خيلى حكومت قوى‌‌‌‌اى است كه اينجور امكان بسيج را دارد. اما حقيقت غير از اين است؛ حقيقت اين است كه در كشور ما حكومت و مردمى وجود ندارد - همه يكى اند - مسئولين حكومت، از شخص حقير اين بنده گرفته تا ديگران، هر كدام قطره‌هائى هستيم در اقيانوس عظيم اين ملت.



  1388/10/29


    
وقتى در داخل محيط فتنه، كسانى با زبانشان صريحاً اسلام و شعارهاى نظام جمهورى اسلامى را نفى ميكنند، با عملشان هم جمهوريت و يك انتخابات را زير سؤال ميبرند، وقتى اين پديده در جامعه ظاهر شد، انتظار از خواص اين است كه مرزشان را مشخص كنند، موضعشان را مشخص كنند. دوپهلو حرف زدن، كمك كردن به غبارآلودگى فضاست؛ اين كمك به رفع فتنه نيست، اين كمك به شفاف‌سازى نيست. شفاف‌سازى، دشمنِ دشمن است؛ مانع دشمن است. غبارآلودگى، كمك دشمن است. اين، خودش شد يك شاخص. اين يك شاخص است: كى به شفاف‌سازى كمك ميكند و كى به غبارآلودگى كمك ميكند. همه اين را در نظر بگيرند، اين را معيار قرار بدهند.

حرف آخر هم اينكه: برادران عزيز! خواهران عزيز! شما بدانيد و ميدانيد كه انقلاب اسلامى يك حقيقت است، برخاسته‌ى از يك سنت الهى است؛ اين را نميشود از بين برد، اين را نميشود متزلزل كرد. تا وقتى كه آحاد مردم ايمان دارند، علاقه دارند، عشق دارند، اقدام ميكنند، بدانند اگر همه‌ى قدرتهاى عالم هم دست به دست بدهند، نخواهند توانست به اين انقلاب و به اين نظام و به اين ملت صدمه‌اى وارد كنند. وظيفه‌هائى است، بايد انجام داد؛ گذرگاه‌هائى است، بايد از آنها گذشت و عبور كرد. بعضى از اين گذرگاه‌ها سخت است، بعضى آسانتر است. الحمدلله ملت ما از خيلى گذرگاه‌هاى سخت و دشوار عبور كرده كه خيلى خيلى دشوارتر از آن چيزهائى بوده است كه امروز هست، بعد از اين هم خواهد بود. حضرت آقاى جنتى فرمودند كه ملت ايران خيالشان از فتنه‌گران راحت بشود. من به ايشان عرض ميكنم كه فتنه‌گر و دشمن هميشه هست؛ امروز يك دشمن است، فردا يك دشمن ديگر است، پس‌فردا يك كس ديگر است، يك جور ديگر است. يك ملت وقتى بيدار بود، آگاه بود، عازم بود، ايمان خودش را حفظ كرد، زنده بود، رويش داشت، با همه‌ى اين معارضه‌ها با آسانى - كه روزبه‌روز آسانتر هم خواهد شد - ايستادگى ميكند، دست و پنجه نرم ميكند، بر همه‌ى اين معارضه‌ها هم فائق مى‌آيد. ما بحمدالله امروز نشانه‌ى اين رويشها را مى‌بينيم؛ اين جوانهائى كه توى انقلابند. و من توصيه ميكنم به مجموعه‌ى دوستان كه براى هرچه بهتر پيش بردن كار، از اين جوانهاى امروز، از اين نوخاسته‌هاى انقلاب، رويشهاى انقلاب، هرچه بيشتر استفاده كنند. خيلى از اين جوانها يا انقلاب را نديده‌اند يا در پيروزى انقلاب سنين خيلى كمى داشته‌اند؛ اما امروز از كارى كه ماها آن روز ميكرديم، خيلى بهتر دارند عمل ميكنند، خيلى قوى‌تر دارند عمل ميكنند، هوشيارانه‌تر دارند كار ميكنند. انقلاب بحمدالله برگ و بارش روزافزون است.
ارسال به دوستان
قهرمانی تراکتور در لیگ برتر؛ رویای 55 ساله محقق شد اولین شرکتی که AI جای کارکنانش را گرفت تاکید عراقچی بر حق ایران برای غنی‌سازی در گفت و گوی تلفنی با گوترش گردوخاک ۲۸ نفر را در شوش راهی بیمارستان کرد گالاتاسرای قهرمانی تراکتور را تبریک گفت (+عکس) واکنش مهدی پزشکیان به قهرمانی تراکتور (+عکس) ورود رودرانر به خط تولید انبوه؛ سلاح جدید آمریکا(+فیلم و عکس) جواهر معماری؛ یک اتاق مطالعه سلطنتی(+عکس) علی مطهری : آیت الله مطهری نسبت به نفوذ تفکرات انحرافی در میان گروه های مبارز هشدار می داد علیرضا افتخاری: از احمدی نژاد خیلی ناراحتم شمس آذر صفر- تراکتور ۴ / جام بیست‌وچهارم مسافر تبریز شد محسن برهانی: ستاد امر به معروف صلاحیت ارسال پیامک ‎حجاب ندارد چه برسد به شناسایی افراد بی‌حجاب واشنگتن : دیگر برای میانجیگری مذاکرات اوکراین و روسیه به دور دنیا سفر نمی‌کنیم نتانیاهو : حمله ما به کاخ ریاست جمهوری دمشق پیام آشکاری به نظام سوریه بود بخشدار هرمز : غارت خاک هرمز کذب است / مافیا نمی‌خواهد گردشگری در هرمز رونق بگیرد
نظرسنجی
به نظر شما هدف ستاد امر به معروف از ارسال پیامک های حجاب به موبایل های مردم چیست؟