زارعان
که این نگاه را به ماجرا دارد در مقابل ضابطیان است که عقیده دارد مقدس
جلوه دادن کارتونهای قدیمی و بد نشان دادن امروزیها اصلا خوب نیست و حتی
ممکن است این فضا به ضدش تبدیل شود. اما خود او و تیمش دو سال قبل این موج
را راه انداختند: «سال 87 چون موج کارتونها نبود ما برنده بودیم و جذاب
بود. هم برای قدیمیها خاطره داشت و هم برای نسل جدید جالب بود. اما اگر
الان نقره را میساختیم، آیتم کارتونش را حذف میکردیم و به جایش میرفتیم
سراغ آدمها، چون مقایسه گذشته و حال آدمها جذاب است. مقایسه اکبر عبدی و
حمید جبلی سال 59 با 89 جذاب است. این جوری اگر حتی بینندهای هم خاطره
نداشته باشد میآید و لذت میبرد.»
خانم خامنه، کم یا زیاد؟
استفاده
از بعضی نمادهای خاطرات مثل اجرای دوباره خانم گیتی خامنه و الهه رضایی و
بعضی زیرنویسها و مسابقات اساماسی ترفندی است که برنامههایی که الان
روی آنتن میروند از آن استفاده میکنند؛ ایدهای که به قول ضابطیان به
تکرار افتاده؛ «اینها تا یک جایی جواب میدهد. اینکه خانم خامنه و رضایی را
هر هفته ببینیم، خاطره نیست، تکرار است. این بد است که ما بعد از 25سال
قبلیها را تکرار کنیم. حتی این فضاها از آنموقع هم عقبتر هستند. باید
نوآوری داشته باشیم. الان سال 89 است نه 64. نور، رنگ، حرکت دوربین و اینها
باید امروزی باشند.
زارعان البته مخالف این حرف است و این ایدهها را
تکراری نمیداند: «حضور خانم خامنه و خانم رضایی در «بچههای دیروز» زیاد
نیست. در کل 30دقیقه برنامه هفتگی، سه دقیقه اجرا میکنند. حضورشان هم برای
ایجاد حس نوستالژی بود. ضمن اینکه ما الان با لوگو و زیرنویس دادن داریم
قابمان را عوض میکنیم تا قیافه شبکه کهنه نشود. بچههای دیروز انبار که
نیست. ما اگر بخواهیم عکسی قدیمی را جلوی کسی بگذاریم باید قابش را درست
کنیم.»
آنتن پرکن؛ لقبی است که به اینجور برنامهها میدهند.
راهکاری که مسئولان تلویزیون تلاش میکنند تا ضعف برنامهسازی و کمبودشان
را بپوشانند....
ذهنها در آستانه اشباع
...
زارعان هشدار میدهد که ذهن مخاطب درباره استفاده از آرشیو دارد به اشباع
میرسد و این را میشود از روی اساماسها و بازتابها فهمید ولی از طرفی
معتقد است که محصولات آرشیوی مثل مس هستند که اگر آنها را به مسگر و اهلش
بدهید، ظرف مسی تحویلتان میدهد و اگر به نااهلش بدهید، یک آهن درب و
داغان؛ «برنامهساز مثل یک فروشنده باید لحظهبهلحظه مخاطبش را زیر نظر
داشته باشد. اگر ما او را اداره نکنیم او ما را اداره میکند. وقتی تصمیم
بگیرد برنامهای را ببیند آن را در کنداکتور ذهنش قرار میدهد یا برعکس آن
را درمیآورد.»
ضابطیان اینجا با زارعان همعقیده است؛ «هنوز
بیننده از کارتون زده نشده ولی برنامهساز باید جلوتر از مخاطب باشد و باید
مدام چیز جدیدتری رو کند. تفاوت برنامهسازی در تلویزیون با بقیه کارها
درهمین است.»
زارعان میگوید: «اینکه دیدن این حجم از کارتون دلزدگی
میآورد یا نه را باید مدیران صدا و سیما تصمیم بگیرند. اگر این تصمیم
هوشمندانه باشد، آرشیو هم شیرین خواهد بود و میشود با برنامهریزی، در عرض
چهارسال به مرور 20 سال آرشیو را در اختیار مخاطب قرار داد.»
ضابطیان
هم ترجیح میدهد دیگر سراغ آرشیو نرود؛ «در برنامه بعدی از آینده میگویم
چون گذشته آنقدر استعمال شده که به ابتذال کشیده شده. باید یک جریان را
پیش برد، نهاینکه به ضدش تبدیل شد. وضعی که در پخش کارتونهای آرشیوی پیش
آمده، چنین چیزی است.»
این روزها انگار تلویزیون برای جذب مخاطب به نشخوار گذشتهاش رسیده و تهش را هم دارد درمیآورد.