دفاع مقدس ملت ایران در
برابر متجاوزان بعثی مملو از عبرتهای بزرگ تاریخی است كه بخشی از آن
مربوط به ندامتهای كشور كوچك و ثروتمند كویت از كمك به رژیم متجاوز بعثی
صدام معدوم است. به گزارش ایسنا، امیر كویت شیخ جابر
احمد الصباح كه در دوران او، كویت شاهد حوادث متعدد ناشی از پیروی از
سیاستهای آمریكا و ماجراجویی صدام در منطقه بود در خاطرات خود میگوید
بعد از پایان جنگ ایران و عراق با حمایت كشورهای عربی و برای تجلیل از
مقاومت صدام در برابر ایرانیها، كنفرانس كشورهای عربی در بغداد برگزار شد
و همهی سران عرب از اینكه صدام و عراق از خطر سقوط توسط ایرانیها
رهایی یافته بودند، خوشحال به نظر میرسیدند، البته این فرار به قیمت
كمكهای گستردهی كشورهای ثروتمند عرب و كمكهای تسلیحاتی و تداركاتی
كشورهایی همچون مصر و اردن به دست آمده بود. شیخ جابر میگوید: در پایان
كنفرانس زمانی كه میخواستیم عراق را به مقصد كویت ترك كنیم صدام خود
شخصا پشت فرمان اتومبیل ویژه بنز تشریفات نشست و هدایت خودرو را تا
فرودگاه بغداد به عهده گرفت. در اتومبیل فقط من بودم و او، در حالیكه
صدام سیگار برگ كوبایی بر لب داشت و فضای خودرو مملو از دود این سیگار شده
بود در بین راه به او گفتم انشاءالله در كویت منتظرش هستیم و اولین سفر
خارجیاش را به مقصد كویت داشته باشد. صدام هم با تكبیر جواب داد: كویت
خانه ماست میآییم. شیخ جابر ادامه میدهد كه منظور او
را آن موقع نفهمیدم و وقتی در حال فرار از كویت در تابستان 1990 میلادی
بودم متوجه حرف آن مردك متكبر خبیث شدم و در همانجا آرزو كردم به او در جنگ
با ایرانیها كمك نمیكردم. او نمكنشناس و نمك به حرام بود. همراهان امیركویت میگویند كه صدام
وقتی به كویت حمله كرد امیر كویت در خواب بود و با وضعیتی پریشان او را به
خاك عربستان منتقل كردند. چند روز بعد از اشغال نظامی كویت توسط بعثیها،
صدام شیخ جابر احمد الصباح را فردی عیاش و فاسد معرفی كرد و فیلمی از
عیاشیهای او را پخش نمود. صدام در پاسخ به این سوال خبرنگاران كه چرا
دیگر لباس نظامی نمیپوشد گفت: من در كویت مردی مقابل خود نمیبینم. اگر در
جنگ با ایرانیها لباس نظامی میپوشیدم، به دلیل آن بود كه آنها مرد جنگ
بودند.
او در این گفتوگو با احترام از
امامخمینی (ره) یاد میكند و مجبور میشود اذعان كند كه با چه كسانی در
نبرد بوده است، اما او از جنایتهای خویش و حمایتهایی كه قدرتهای
استكباری در تجاوزش به ایران از او داشتند سخنی نگفت كه این رسم
ناجوانمردان تاریخ است. نادر دریابان، پژوهشگر دفاع مقدس با
ذكر این مقدمه به ماجرای شنیدنی سالهای همكاری دلبرانه شیخ جابر
امیركویت و صدام معدوم اشاره میكند و میگوید: شیخ جابر در انبوه كمكهای
مادی و تسلیحاتی و تداركاتی كشورش به بعثیهای جنایتكار تعدادی آمبولانس
نظامی بنز كه در آنها شرایط یك بیمارستان صحرایی و حتی عملهای ابتدایی
بود برای حفظ جان فرماندهان عراقی در جبهههای جنگ با رزمندگان مسلمان
ایرانی خریداری كرد و به صدام و فرماندهانش اهداء نمود. اولین سری این
آمبولانسها به جبههی خرمشهر كه در اشغال دشمن بود ارسال شد، چرا كه
ایران خود را برای حمله به خرمشهر و باز پسگیری آن آماده مینمود. چند
روز بعد از حملهی قوای اسلام در عملیات بیتالمقدس به بعثیهای جنایتكار
در جبههی گستردهی خرمشهر آمبولانس اهدایی شیخ جابر احمد الصباح به غنیمت
رزمندگان اسلام درآمد و بسیاری از فرماندهان عراقی مجروح جبههی خرمشهر
از شدت جراحت در نبرد با رزمندگان اسلام به هلاكت رسیدند. یكی از آخرین
فرماندهان عراقی در جبههی بندر خرمشهر را نه با این آمبولانس ویژه بلكه
با قایقی چوبی در حالیكه یك پای این فرمانده قطع شده بود به جزیره
امالرصاص عراق در روبهروی بندر خرمشهر انتقال دادند تا داغ استفاده از
این تجهیزات پیشرفته بر دل صدامیان بماند. این خودرو كه هماینك به صورت
مستعمل در مركز فرهنگی دفاع مقدس خرمشهر نگهداری میشود، متاسفانه در
سالهای جنگ به خوبی از آن مراقبت نشد؛ چرا كه یكی از اسناد مهم تداركاتی
دشمن بوده است كه توسط حامیان مرتجعش تهیه و برای استفاده به جبهههای
نبرد ارسال شده بود. در جریان جنگ تحمیلی همچنین شیخ فهدالاحمد، برادر
ناتنی امیر كویت نیز با حضور در جبهههای عراق بند توپخانه را برای
گلولهباران مواضع نیروهای رزمندهی مسلمان ایرانی كشیده بود. شیخ
فهدالاحمد كه رییس شورای المپیك آسیا بود اولین مقام رسمی و مهم كویتی بود
كه در جریان اشغال كویت توسط بعثیها به قتل رسید و صدامیها بر جنازهی
او به شدت كوفتند. یك روز پس از اشغال كویت توسط رژیم
متجاوز صدام، وزیر امور خارجه وقت كویت كه اكنون امیر كویت است برای
عذرخواهی رسمی كشورش در كمك به صدام در سالهای جنگ علیه ایران به جمهوری
اسلامی ایران آمد تا تاریخ خیلی زود سرنوشت تلخ جبههی كفر را در برابر
حماسهی هشت سالهی مقاومت ملت ایران رقم زند.