حجه الاسلام شهاب مرداي در
سايت خود نوشت:
بعد از دبیرستان دیگه یادم نمیاد سفرنامه نوشته باشم.
در مورد سفر چین هم سفرنامه که نه ولی حیفم آمد چند نکته کوتاه ولی تامل برانگیز از چین را برایتان عرض نکنم شاید ذکر این نکات و چند خاطره کوتاه فرهنگی، مناسب باشد.
می دانید که چین با یک میلیارد و سیصدو چهل میلیون نفر پرجمعیت ترین کشور جهان است و تصور عمومی ما از کشور چین به عنوان کشور سازنده "کالاهای بی کیفیت" و "تقلبی" با واقعیت امروز چین متفاوت است و نیاز به تصحیح و به روز آوری دارد.
این اژدهای نیمه خفته هرچند خود را کشوری در حال توسعه معرفی می کند و اخیرا
یک میلیارد دلار از بانک جهانی برای رسیدگی به مناطق محروم و فقرا وام دریافت کرده است، اما از لحاظ اقتصادی رشد خیره کننده ای داشته که دیگر نمی تواند آن را مخفی کند. و این تهدیدی بالقوه برای غرب و امریکاست.
قدرت اقتصادی چین را در 6000 میلیارد دلار حجم صادرات و واردات سال 2009 آن، که نسبت به 25 سال قبل 100 برابر شده است می توان محاسبه و تحلیل کرد و یا با مقایسه میزان ذخیره ارزی کشورهای توسعه یافته با 2650 میلیارد دلار ذخیره ارزی چین (ذخیره ارزی انگلیس و فرانسه هر یک حدود 1000 میلیارد دلار است و ذخیره ارزی روسیه حدود 300 میلیارد و ذخیره ارزی خودمان که کشوری نفتی و در حال توسعه هستیم طبق آخرین اعلام رسمی 100 میلیارد دلار است) چین همچنین چیزی حدود 800 میلیارد دلار ذخیره طلا و 1100 میلیارد سهام بورس بین المللی ذخیره دارد.
- الان تولید برق چین حدود 400هزار مگاوات است(یعنی در حالی که 10.5 برابر ما تولید ناخالص داخلیGDPدارند و 18 برابر ما جمعیت ولی فقط 10برابر ما تولید برق دارند) و این میزان کفاف امروزشان را می دهد و برنامه دارند تا 5 سال آینده این عدد را به یک میلیون مگاوات تولید سالانه برسانند و جالب است که 50 هزار مگاوات از این افزایش را از طریق انرژی بادی (بیش از تمام مصرف ما) و 50 هزار مگاوات را از انرژی خورشیدی تامین خواهند کرد.
- چین از محل درآمدهای صادرات فقط در امور زیربنایی هزینه می کند و به موضوع صنعت و حمل و نقل و شهرسازی توجه جدی دارد. مثلا در کنار توسعه هوانوردی با بیش از دوهزار هواپیمای جدید غربی، توسعه شبکه بزرگراهی و قطارهایی با سرعت 350 کیلومتر (غیر از مدل قطار مغناطیسی شانگهای) را به صورت جدی در برنامه دارند.
- سالانه بین 8 تا 10 میلیون شغل ایجاد می کنند و اگر رشد اقتصادی که الان بیش از 9.5 است به زیر 8 درصد برسد سالانه 15 میلیون نفر بی کار خواهند داشت.
غیر از مدل پیشرفت چین که معلوم نیست مناسب ما باشد یقینا برخی از باورها و روش ها(فرهنگ) در این پیشرفت شگرف اقتصادی و صنعتی موثر بوده مثلا الگوی مصرف درست، پشتکار، سرعت، نظم و مدیریت پذیری و... .
روز اول از فرودگاه بزرگ، ساده و زیبای اروم چی؛ مرکز استان مسلمان نشین سین کیانگ، عازم شانگهای بودیم. وقتی سوار هواپیمای بویینگ شرکت CZ شدیم -صندلی من یک ردیف مانده به آخر بود- و آماده پرواز شدیم که پس از حدود نیم ساعت با یک اعلام کوتاه معلوم شد پرواز تاخیر دارد و مجموعا حدود دوساعت و نیم در هواپیما بودیم تا موتورها روشن شد.
اما در مدت ابداً کسی اعتراض و حتی غرغر نکرد و چینی های مسافر همه آرام نشسته بودند و بی تابی و نگرانی هم نداشتند. در حالی که چین بیش از 2000 هواپیما دارد و تحریم هم نیست و مشکلات عدیده هواپیمایی ما را هم اصلا ندارند. (شاید کمتر کسی در ایران معضلات عدیده شرکت های هواپیمایی ایران را نداند و حتما شنیده اید که اخیرا در 7 مقصد اروپایی به هواپیماهای ایران سوخت نمی دهند.)
گذشته از این که مردم شرق آسیا به این آرام و صبور بودن معروف هستند و این خصلت برای سلامت فرد و اجتماعشان نافع است اما این خاطره را بهانه ای قرار دادم برای توجه دادن به یک واقعیت تلخ فرهنگی: شاید چون عادت کرده ایم کمتر احساس می کنیم که برخی از ما اساسا و دائما به صورت فرهنگی و گویی ناخواسته "حق به جانب" هستیم و به صورت گزینه پیش فرض و دیفالت، همیشه حق با ماست و طرف مقابل هر که می خواهد باشد، مقصر است حتی خود خدا! ((العیاذ بالله))
لطفا به جای تحلیل نابجای سیاسی و یا فرافکنی، این مسئله را در روابط خودتان، منصفانه بررسی کنید. مثلا در روابط خانوادگی و فامیلی، روابط کاری و معاملات، دعواها و دلخوری های خودتان از افراد گوناگون.
اگر می بینید که اتفاقا همیشه حق با شما بوده، به جاست نگران شوید و این روحیه را آغازی برای بسیاری از تلخی ها و گسست ها و شکست ها بدانید.
اگر کسی سوال کند چرا من از دیگران طلبکارم؟! از همه، از پدر، مادر، همسر، فرزند، از معلم و شاگرد و... خلاصه از همه؟! باید ریشه اش را در کمرنگ شدن انصافش جستجو کند.
"انصاف" و "همدردی با دیگران" نقطه مقابل این خُلق ناپسند است و حضرت امیرالمومنین سلام الله علیه، نظام دین را در اجتماع بر این دو پایه استوار می دانند و فرموده اند: نظامُ الدِّینِ خِصلَتانِ؛ انصافُکَ مِن نَفسِکَ و مُواساةُ اِخوانکَ
انصاف بسیار مهم است و همان مفهوم ساده ی انصاف که خودت را جای دیگری بگذار و "هرچه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند و هرچه برای خودت نمی پسندی برای او هم نپسند" یکی از ارکان اساسی جامعه سالم و پویاست و در حِکَم نهج البلاغه در بیان تفسیر واژگان آیه مبارکه "انَّ اللهَ یَأمُرُ بِالعدلِ و الاحسانِ" فرموده است: [در این آیه] عدل یعنی انصاف!
خوب است هرکس از خودش شروع کند.