فردا: عضو شوراي اسلامي شهر تهران ميگويد: پس از انتخاب آقاي احمدينژاد به رياستجمهوري، نامه ايشان به خاتمي را عوض کرديم و به جاي آقاي خاتمي نام آقاي احمدينژاد را به عنوان رئيس جمهور قرار داديم و به جاي نام احمدينژاد، نام آقاي قاليباف را به عنوان شهردار نوشتيم و از ايشان خواستيم که به آن عمل کنند اما اين اتفاق هرگز نيفتاد.
حسن بيادي که در سال 84 نقش عمدهاي در پيروزي محمود احمدينژاد در انتخابات رياست جمهوري نهم ايفا کرد،اين روزها گرچه منتقد سياستهاي دولت است اما همچنان از فعاليتهاي پنج سال پيش خود دفاع ميکند.
محمد هيراد حاتمي، خبرنگار همشهري ماه با حسن بيادي به گفتگو نشسته است و در اين گفتوگو به واکاوي نحوه انتخاب احمدينژاد به عنوان شهردار، رياست جمهوري او و در نهايت اختلاف سليقههايي که بروز پيدا کرد پرداخت که بخشهايي از اين گفتگو به اين شرح است:
شوراي شهر دوم در شرايطي شکل گرفت که نخستين دوره آن با التهابهايي به کار خود پايان داده بود. باوجود تمامي خدماتي که در نخستين دوره شوراي شهر تهران صورت پذيرفته بود، در واپسين سال فعاليت آن به دليل مسائل سياسي، شخصي و حزبي کارهايي انجام شد که بر اساس آن در جامعه التهابهايي پديد آمد. جانب انصاف اين است که در شوراي شهرنخست، فعاليتهاي زيادي انجام شد اما همانطور که به آن اشاره کردم، در واپسين سال فعاليت، اعضاي شوراي شهر به سويي حرکت کردند که بازي را بر هم زدند. با آغاز فعاليت شوراي شهر دوم، بهرغم اينکه اکثر افرادي که در انتخابات آن حضور داشتند چهرههاي قديمي شناخته شدهاي نبودند اما چهرههاي جديد وارد صحنه شدند. آنان با پيروزي در انتخابات شوراي شهر دوم، مشيء و حرکت جديدي را پايهگذاري کردند که سر لوحه آن اهداف، شعار صداقت در گفتار و سلامت در عمل و خدمتگزاري صادقانه بود.
مردم هيچ گاه در طول صد سال فعاليت شهرداري، رضايت قابل قبولي از عملکرد آن نداشتهاند. نارضايتي شايد در حال حاضر هم وجود داشته باشد اما جنس آن تا پيش از شوراي شهر دوم فرق ميکرد. گواه اين گفتار هم ميتواند اين باشد که مردم تفکرشان نسبت به شوراي شهر نخست تفکر خوبي نبود، به همين دليل آن افراد نتوانستند در دور دوم با وجود کانديدا شدن رأي بياورند.
حرکت گروه اصولگرا در شوراي شهر دوم آنقدر اثربخش بود که مردم با رغبت، خودشان شهردار خود را به عنوان رئيس جمهور انتخاب کردند. اين انتخاب يک پيام داشت و آن اينکه مردم تشنه خدمت هستند. از سوي ديگر اين موضوع را تداعي ميکرد که مردم خدمتگزاران خود را دوست دارند و حاضرند مزد خدمت را پرداخت کنند. در بياني ساده، مردم نمکشناس هستند. برنامههايي که مد نظرمان بود و با شهردار شدن آقاي احمدينژاد آنها را دنبال کرديم، همان کارهايي بود که رضايتمندي مردم در آنها لحاظ شده بود.
اقداماتي که در حال حاضر توسط دولت صورت ميپذيرد با اقدامات طيف اصولگراياني که در دور دوم شوراي شهر پيروز شده بودند، مغايرت داشت. قرار ما بر اين بود که براي يک بار- و براي آخرين بار- تمام اصولگرايان وارد صحنه شوند و يک کار مشترک انجام دهند و در اين کار مشترک کشور به سوي پيشرفت قدم بر دارد. همه هم با اين طرح راضي بودند؛ حتي برخي اصلاحطلبهاي منصف هم به نظر من از آن شيوه مديريتي اصولگرايان رضايت داشتند.اين حرکت در همان ابتداي رياست جمهوري آقاي احمدينژاد اگر نگوييم توقف پيدا کرد، کند شد، به طوري که يکسري از همراهان ايشان کنار گذاشته شدند.
قرار بود کشور با نخبهها اداره شود، نه با احساسات. به نظر من دولت نهم يک مقدار با احساسات اداره شد.
ما شش ماه پيش از انتخابات ميدانستيم پيروز انتخابات هستيم. دوستاني که با ما برخورد داشتند مطلع هستند که ما چند ماه پيش از انتخابات دور نهم رياست جمهوري يقين داشتيم که آقاي احمدينژاد پيروز انتخابات است. ما در سطح کشور سفرهاي زيادي انجام داده بوديم و اطلاعاتمان کافي بود. در مدت دو سال، اين حقير حداقل بيش از 70مسافرت به نقاط مختلف کشور داشتم.
اهدافمان در نهايت ما را به سمتي برد که بهاين نتيجه رسيديم آقاي احمدي نژاد رئيس جمهور شود. در واقع آن اهداف به ما ديکته کرد که ايشان رئيس جمهور شوند چون ديگران آزمايش خود را پس داده بودند. البته بنده هيچگاه از فعاليتهاي خود براي ايشان پشيمان نبوده و نيستم و تمامي کارهاي اينجانب و همه دوستان همکارم براي رضاي خدا بود و تعالي نظام، نه شخص ايشان.
سوره صف آيهاي دارد که بيان ميکند:« نگوييد چيزي را که به آن عمل نميکنيد». ما اين را بد ميدانيم که کسي که شهردار است يک حرف ميزند اما هنگامي که رئيس دولت ميشود حرف ديگري مطرح ميکند. ما نبايد حقوق مردم را اگرچه به ضررمان باشد پرداخت نکنيم. حقوق شهرداري تهران حقوق مردم است نه حقوق شهردار تهران. بسياري از مطالبات شهرداري تهران نسبت به دولتهاي قبل در دولت نهم بدتر شد که بهتر نشد.
به طور مثال در بحث ترافيک. ايشان نامهاي را در همين رابطه به آقاي خاتمي نوشتند. ما پس از انتخاب ايشان به رياستجمهوري، همين نامه را اسمش را عوض کرديم؛ به طوري که به جاي آقاي خاتمي نام آقاي احمدينژاد را به عنوان رئيس جمهور قرار داديم و از سوي ديگر به جاي نام احمدينژاد، نام آقاي قاليباف را به عنوان شهردار نوشتيم و از ايشان خواستيم که به آن عمل کنند اما اين اتفاق هرگز نيفتاد.
ديدارهاي مردمي آقاي احمدينژاد کار بزرگي بود اما بايد به وسيله اشتغال به مردم خدمت ميکرديم نه با پرداخت پول.
فکر ميکنم با توجه به جرياناتي که وجود دارد، انتخابات آينده به طور کلي با انتخابات گذشته متفاوت خواهد بود و همه گروههاي سياسي هم در اين انتخابات حضور خواهند داشت. بنابراين غير قابل پيشبيني است.
اکثريت اعضاي شورا به آقاي قاليباف راي دادند و از راي خودشان راضي هستند. عملکرد آقاي قاليباف در اين پنج سال مورد قبول عام و خاص بوده است.