بر توانمنديهايتان سرمايهگذاري كنيد و كاستيها را مديريت كنيد. گفتن اين جمله بسيار ساده است، اما اجراي آن در طراحي راهكارهاي سودمند براي رسيدن به موفقيتهاي ارزشمند، دشوار است.
ساختن يك زندگي نيرومند و شايسته همواره پر از فراز و نشيبهاي فراواني است. همراه با متغيرهاي گوناگوني مثل خودآگاهي، بلوغ، فرصتها و افراد در پيرامون و كساني كه انگار گريزي از آنها نيست.
اما امكان تجسم يك چشم انداز كاملاً روشن وجود ندارد. حتي اگر بتوانيم گوشهاي از آن را تصور كنيم، هر لحظه امكان دارد دچار تحول و دگرگوني شود. زيرا هيچكدام از ما كامل نيستيم. بي ترديد مسووليت انجام اعمال، پذيرش هشدارهاي دريافتي و پرداختن به يادگيري بر عهده خود فرد است و هيچ كس ديگري نميتواند اين وظيفه شخصي را بر عهده گيرد.
توانمندي را ميتوان عملكردي پيوسته نزديك به كامل در يك فعاليت تعريف نمود. اما آيا راهي وجود دارد كه بتوان به آن توانمندي دست يافت يا به عبارت ديگر آيا ميتوان، يا نميتوان در زمينه اي بهتر شد؟ بدون شك اين امكان وجود دارد كه بهترين شد، آما آيا تنها با تمرين ميتوان به جايي رسيد كه فعاليتي را پيوسته در حد كمال به انجام رساند؟ و پاسخ اين پرسش منفي است. با تمرين همواره نميتوان كامل شد.
رويكرد ديگر اين موضوع در اين است كه تفاوت بين هوشمندي و توانمندي در چيست؟ مهارتها، آگاهيها، تمرين و خودآگاهي چه نقشي در ساختن توانمندي دارند؟ به هم آميختن هوشمندي، آگاهي و مهارت، توانمندي انسان را ميآفريند و در دستيابي به اين قبيل توانمنديها، انسان هوشنمنديهاي ذاتي، مهارتها و آگاهيهاي خود را به كار ميگيرد. در اين ميان هوشنمندي يك پديده ذاتي است اما مهارت و آگاهي را ميتوان از راه تمرين و آموزش آموخت.