۱۰ دی ۱۴۰۴
به روز شده در: ۱۰ دی ۱۴۰۴ - ۰۰:۰۸
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۱۲۸۵۷۷
تاریخ انتشار: ۲۲:۲۴ - ۰۹-۱۰-۱۴۰۴
کد ۱۱۲۸۵۷۷
انتشار: ۲۲:۲۴ - ۰۹-۱۰-۱۴۰۴
چشم‌انداز سال جدید میلادی از نگاه تحلیل‌گر سی‌ان‌ان

2026؛ هوش مصنوعی وارد مناسبات سیاست جهانی می شود

2026؛ هوش مصنوعی وارد مناسبات سیاست جهانی می شود
انتظار می‌رود در سال ۲۰۲۶، تنش‌‌ها بر سر پیشرفت شتابان هوش مصنوعی، مباحث سیاست داخلی و رقابت ژئوپلیتیک افزایش یابد و هوش مصنوعی به یکی از قدرتمندترین عوامل موثر بر سیاست جهانی بدل شود.

عصر ایران؛ لیلا احمدی (ترجمه و تحلیل)- برت مک‌گورک، تحلیلگر برجستهٔ سیاست بین‌الملل در سی‌ان‌ان و مشاور پیشین امنیت ملیِ چهار رئیس‌جمهور آمریکا، در مقاله‌ای تحلیلی با عنوان «از هوش مصنوعی تا ونزوئلا: چرا سال ۲۰۲۶ نقطهٔ عطف قدرت جهانی است؟»، چشم‌اندازی ژرف و فراگیر از تحولات ژئوپلیتیکِ پیش‌رو ارائه می‌دهد. او با بازبینی وقایع سال ۲۰۲۵، وضعیت فعلی جهان از خاورمیانه تا شرق آسیا و آمریکای لاتین را ترسیم کرده و پیامدهایش بر قدرت‌های جهانی، سیاست‌های امنیتی و رقابت فناوری را بررسی می‌کند.

مقاله با نگاهی دقیق به تنش‌های ونزوئلا، بحران پنج سالۀ اوکراین، وضعیت حساس تایوان، انتخابات تعیین‌کنندهٔ اسرائیل و چالش‌های ایران، تصویری روشن از رقابت‌ها و توازن قوا ارائه می‌دهد. مک‌گورک به افزایش تهدیدات تروریستی و اهمیت هوش مصنوعی به‌عنوان عاملی تعیین‌کننده در امنیت جهانی اشاره کرده است. تحلیل او نشان می‌دهد آمریکا در حال بازتعریف جایگاه خود در قالب <قدرت همسایه> است و سیاست‌های جدید از جمله «اصل ترامپ» در حوزهٔ امنیت ملی، می‌توانند پیامدهای قابل‌توجهی برای نظم جهانی داشته باشند.

مراد از «قدرت همسایگی» یا Hemispheric Power، تسلط یا نفوذ یک کشور در نیمکرۀ جغرافیایی خود است. ایالات متحده می‌خواهد در قارۀ آمریکا و مناطق پیرامونی (آمریکای شمالی، مرکزی و جنوبی و کارائیب) نقش غالب و تصمیم‌گیرنده داشته باشد. این مفهوم ریشه در دکترین مونرو (1823) دارد که طبق آن، آمریکا اعلام کرد قدرت‌های اروپایی نباید در امور نیمکره غربی دخالت کنند، چراکه آمریکا خود را قدرت غالب این منطقه می‌بیند.

 مقاله این موارد را به چالش می‌کشد: آیا سیاست‌های کنونی توان حفظ هژمونی آمریکا را دارند؟ بازیگران بین‌المللی چگونه با فشارهای اقتصادی، نظامی و فناورانه مواجه می‌شوند؟ و نقش فناوری‌های نوظهور، تحولات سیاسی و تنش‌های نظامی در شکل‌دهی به نظم جهانی چگونه خواهد بود؟ این بررسی خواننده را به تأمل دربارهٔ تعامل قدرت‌های بزرگ، سیاست‌های داخلی و فناوری‌های کلیدی فرا می‌خواند و از مهم‌ترین روندهای سال ۲۰۲۶ پرده برمی‌دارد.

سی‌ان‌ان:

یک سال پیش در همین روزها، جو بایدن رئیس‌جمهور بود و مک‌گورک در دوحۀ قطر، مشغول مذاکره با اسرائیل و حماس برای نهایی‌کردن توافق آتش‌بس و آزادی گروگان‌ها. تیم جدید ترامپ همکاری صمیمانه‌ای با او داشت؛ جلوه‌ای بی‌طرفانه برای پایان‌دادن به جنگ و آزادسازی گروگان‌ها. گویی همه این‌ها دهه‌ها پیش رخ داده‌اند؛ سال ۲۰۲۵ نشان داد در عرض یک سال تغییرات شگرفی ممکن است رخ دهد.

اکنون ایالات متحده بزرگ‌ترین تجمع نظامی‌ از زمان بحران موشکی کوبا را در کارائیب تجربه می‌کند. فرستادگان روسیه در میامی برای بررسی پیشنهاد جدید آتش‌بس اوکراین حضور دارند و ولادیمیر پوتین همچنان بر طبل جنگ می‌کوبد. ژنرال سه‌ستارۀ ایالات‌متحده در اسرائیل مستقر شده تا آتش‌بس غزه را پس از بمباران ایران مدیریت کند. ترامپ هم در حال برنامه‌ریزی برای نشست با پکن است که می‌تواند سرنوشت تایوان و رقابت با چین در فناوری‌های پیشرفته و هوش مصنوعی را تعیین کند.

[م. در گزارش‌ها آمده است که آمریکا مرکز هماهنگی نظامی–غیردفاعی در اسرائیل برای نظارت بر اجرای آتش‌بس و بازسازی غزه راه‌اندازی کرده که رهبری آن برعهدۀ ژنرال سه‌ستارۀ ارتش ایالات متحده است. نام این فرماندۀ آمریکایی هنوز به‌صورت رسمی منتشر نشده و مسئولیتش این است که نیروهای آمریکایی و نیروهای سایر کشورها را در این مرکز برای هماهنگی امنیت، کمک‌های بشردوستانه و بازسازی در چارچوب توافق آتش‌بس سازماندهی کند؛ مسئولیتی با حضور بیش از ۲۰۰ سرباز آمریکایی در محل مأموریت.]

2026؛ هوش مصنوعی وارد مناسبات سیاست جهانی می شود

سال گذشته بیش از آن‌که سال گذار باشد، تحول‌آفرین بود و سال ۲۰۲۶ در آستانهٔ تبدیل‌شدن به نقطهٔ عطفی کلیدی با چندین محور تعیین‌کننده است. جهان در سال ۲۰۲۶ با هفت محور کلیدی مواجه است:

۱. بن‌بست ونزوئلا

دولت ترامپ بزرگ‌ترین ناوگان از زمان اوج جنگ سرد را در کارائیب و اقیانوس اطلس غربی مستقر کرده است. این ناوگان شامل گروه ضربتِ ناو هواپیمابر، چندین ناوشکن، نیروهای حملهٔ آمفیبی (قابل حرکت در زمین و دریا)، بمب‌افکن‌های رادارگریز و واحدهای عملیات ویژه است. هدف دقیق هنوز روشن نیست، اما ارتش آمریکا کارزاری مرگبار علیه قاچاقچیان مواد مخدر به راه انداخته و تاکنون حدود ۳۰ حمله بدون مجوز کنگره انجام داده است.

هفتهٔ گذشته، ترامپ با اعلام محاصرهٔ نظامی علیه مراکز حفاری غیرقانونی و توقیف نفت‌کش‌ها، تنش‌ها را تشدید کرد. این سیاست به‌نوعی شبیه تغییر رژیم با پشتیبانی نیروی نظامی است و کاخ سفید امید دارد رهبر ونزوئلا، نیکلاس مادورو، داوطلبانه قدرت را ترک کند و روزهای پایانی‌اش را در روسیه یا جای دیگر سپری کند. 

با این حال، تحقق این سناریو بعید به نظر می‌رسد. نمونه‌های کمی در کار بوده که فشار اقتصادی و تهدیدهای خارجی به‌تنهایی بتوانند رهبرانی مانند مادورو را وادار به کناره‌گیری کنند. تأکید ترامپ این است که ایالات متحده در قامتِ قدرت غالب نیمکرۀ غربی عمل خواهد کرد و در صورت لزوم از راهبرد زورمدارانه برای پیشبرد منافع خود استفاده می‌کند.

دولت، سیاست تازه را «تبصرۀ ترامپ» بر دکترین مونرو می‌نامد؛ استراتژی کلاسیکی که قدرت‌های استعماری اروپایی را از دخالت در نیمکرهٔ غربی بازمی‌داشت. در زمان مونرو، نیروی دریایی ایالات متحده چندان قدرتمند نبود، اما اکنون بخش عمده‌ای از قدرتمندترین نیروی دریایی جهان در حوالی ونزوئلا مستقر شده است.

[م. جیمز مونرو، پنجمین رئیس‌جمهور ایالات متحده، نام خود را با دکترین مونرو در تاریخ ثبت کرد. این دکترین در سال ۱۸۲۳ و در واکنش به تلاش قدرت‌های اروپایی برای بازگشت به قارۀ آمریکا مطرح شد. مونرو اعلام کرد قارۀ آمریکا دیگر محل استعمار جدید اروپا نیست و هرگونه دخالت سیاسی یا نظامی اروپا تهدیدی علیه آمریکا محسوب می‌شود. در مقابل، ایالات متحده وعده داد در امور داخلی اروپا نیز مداخله نکند. این سیاست در آغاز جنبۀ دفاعی داشت، اما با گذر زمان به ابزاری برای گسترش نفوذ آمریکا در آمریکای لاتین بدل گشت و پایۀ مهمی در سیاست خارجی این کشور شد.]

[م. منظور از «تبصرۀ ترامپ»، اصطلاحی است که به سیاست جدید ایالات متحده در دوران ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ نسبت داده می‌شود و به‌عنوان بازتعریفی از دکترین کلاسیک مونرو مطرح می‌شود. دکترین مونرو در اوایل قرن نوزدهم اروپا را از دخالت در نیمکرهٔ غربی برحذر می‌داشت، اما در آن زمان نیروی دریایی آمریکا چندان قدرتمند نبود. «تبصرۀ ترامپ» این اصل را با تمرکز بر قدرت نظامی و حضور فعال در آمریکای لاتین به‌روزرسانی می‌کند و نشان‌دهندۀ تصمیم آمریکا برای حفظ هژمونی خود در نیمکرهٔ غربی است. این سیاست، شامل محاصره‌، فشار اقتصادی و تهدید نظامی علیه ونزوئلا و سایر کشورهاست و نمایانگر رویکردی سخت‌گیرانه در مقابله با رهبران و رژیم‌های منطقه‌ای است.]

سرنوشت مادورو در سال ۲۰۲۶ می‌تواند معنای این اقدام را روشن سازد. اگر در قدرت باقی بماند، قدرت ترامپ زیر سؤال  می‌رود و به‌مثابۀ رهبری ارزیابی می‌شود که فقط هشدار می‌دهد و عمل نمی‌کند؛ اما در صورت کناره‌گیری او، تردیدی در جدیت ترامپ به‌عنوان هژمون نیمکرهٔ غربی باقی نخواهد ماند. این طرح چندان سنجیده به نظر نمی‌رسد، اما تصمیم گرفته شده و نتایج آن در سال آینده، چشم‌انداز «تبصرۀ ترامپ» در دومین دورهٔ ریاست‌جمهوری او را روشن خواهد کرد.

۲. اوکراین در سال پنجم جنگ

در فوریۀ ۲۰۲۶، تهاجم روسیه به اوکراین وارد پنجمین سال پیاپی می‌شود. هدف اولیهٔ پوتین، تصرف کی‌یف و نابودی اوکراین به‌عنوان کشور مستقل بود. اکنون نیروهای روسی در شرق اوکراین، نزدیک مرزهای خود مانده‌اند و بیش از یک میلیون تلفات داده‌اند. این جنگ برای روسیه فاجعه‌بار بود، اما پوتین هیچ نشانه‌ای از عقب‌نشینی نشان نمی‌دهد. سال پنجم می‌تواند نقطهٔ عطف باشد؛ خواه به سمت صلح و یا برای اتخاذ ریسک‌های بزرگ‌تر برای شکستن بن‌بست. ترامپ در تلاش برای توافق صلح است که امنیت اوکراین تضمین شود و در مقابل، بخشی از این کشور به روسیه واگذار گردد.

۳. تایوان در دستور کار

یکی از تصاویر مهم سال ۲۰۲۵، هم‌آغوشی دوستانهٔ پوتین، شی‌ جین‌‌پینگ و کیم جونگ اون در پکن بود. چهار کشور موسوم به کرینک CRINK از روسیه در اوکراین حمایت می‌کنند و در پی جهانی قطبی‌شده‌اند که روسیه و چین در حوزه‌های نفوذ خود تصمیم‌گیرنده باشند و آمریکا را به عقب برانند. آن‌ها جهانی می‌خواهند که در آن قدرت‌های بزرگ ارادهٔ خود را تحمیل کنند و کوچک‌ترها از در تسلیم درآیند.

[م. CRINK در سیاست خارجی به چهار کشور چین، روسیه، ایران و کرهٔ شمالی اشاره دارد. این چهار کشور، متحدان هم‌پیمان روسیه در جنگ اوکراین‌اند و جهان چندقطبی با نفوذ منطقه‌ای مشخص را تعریف می‌کنند.]

سیاست‌های دولت ترامپ با این دیدگاه همسو به نظر می‌رسد. استراتژی جدید امنیت ملی (NSS) ایالات متحده، این کشور را ابرقدرت نیمکره‌ معرفی می‌کند و می‌گوید: «روزهایی که آمریکا نظم جهانی را همچون آتلاس بر دوش می‌کشید، به پایان رسیده است.» سند جدید، متحدان سنتی اروپایی را ناکارآمد می‌داند. آنان در معرض «حذف تمدنی» ناشی از سیاست‌های مهاجرتی سهل‌انگارانه هستند. سخنگوی پوتین، دمیتری پسکوف، می‌گوید: «سند راهبردی ترامپ از بسیاری جهات با دیدگاه ما همخوانی دارد.»

[م. سند راهبرد جدید امنیت ملی آمریکا (NSS)، چارچوبی برای تعیین اولویت‌های کلان سیاست خارجی و دفاعی این کشور ارائه داده است. این سند بر ضرورت تمرکز بر منافع ملی، مدیریت تهدیدهای منطقه‌ای و مقابله با رقابت قدرت‌های بزرگ به‌ویژه چین و روسیه تأکید دارد. همچنین موضوعاتی مانند تروریسم، بی‌ثباتی منطقه‌ای و فناوری‌های نوظهور، به‌ویژه هوش مصنوعی، در کانون توجه قرار گرفته‌اند. راهبرد جدید بر بازدارندگی،  همکاری با شرکا و تقویت نفوذ آمریکا در جهان تأکید دارد.]

[م. آتلاس (Atlas)، شخصیت اسطوره‌ای یونان باستان و یکی از تایتان‌ها بود که با شورش علیه خدایان المپ مجبور شد آسمان (یا جهان) را بر دوش خود حمل کند. کاربرد این نام در مقاله استعاره‌ای است از بار سنگین مسئولیت حفظ نظم جهانی که ایالات متحده تا پیش از این بر دوش داشت و می‌خواهد بگوید آمریکا دیگر نقش حامی و حافظ مطلق نظم جهانی را به عهده نمی‌گیرد.]

این سیاست‌ها درمورد تایوان دیگر جنبهٔ نظری ندارند. آمریکا در نیم‌قرن گذشته از تایوان حمایت کرد و با سیاستی مبهم، آن را بخشی از چین دانست تا روابط امنیتی و اقتصادی‌اش را حفظ کند. هفتۀ گذشته، ترامپ بزرگ‌ترین بستهٔ تسلیحاتی تاریخ را برای تایوان تصویب کرد. این بسته شامل ۱۱ میلیارد دلار بودجه برای تأمین موشک، پهپاد و تجهیزات پیشرفتۀ دفاع هوایی بود.

در همین حال، چین خود را برای تهاجم احتمالی به تایوان تا سال ۲۰۲۷ آماده می‌کند. سفر ترامپ به پکن برای دیدار با شی جین‌پینگ در بهار آینده، تایوان را به موضوع محوری بدل خواهد کرد. تایوان نقش حیاتی در اقتصاد جهانی دارد و بخش عمدهٔ تراشه‌های نیمه‌هادی جهان در این کشور تولید می‌شود؛ هرگونه بی‌ثباتی می‌تواند خسارت جهانی بیش از ۱۰ تریلیون دلار به بار آورد. با این حال، روشن نیست که ترامپ سیاست‌های دهه‌های گذشته را ادامه می‌دهد یا در ازای توافق تجاری، نفوذ چین در منطقه را می‌پذیرد. تحلیل‌گران نشست تایپه را با دقت رصد خواهند کرد. ضرب‌المثل معروفی می‌گوید: "اگر پشت میز نباشید، روی میز هستید."

[م. معنای این ضرب‌المثل دیپلماتیک این است که اگر در فرایند تصمیم‌گیری حضور نداشته باشید و در مذاکرات و معادلات قدرت کنشگر نباشید، دیگران دربارۀ شما تصمیم می‌گیرند و به موضوع معامله تبدیل می‌شوید. «پشت میز بودن» یعنی داشتن قدرت چانه‌زنی، حق اظهار نظر و نقش فعال در تعیین سرنوشت. «روی میز بودن» یعنی سرنوشت‌تان ازسوی بازیگران قدرتمندتر رقم می‌خورد، بدون آنکه اراده یا منافع‌تان لحاظ شود. این جمله هشدار به تایوان است؛ اگر در مذاکرات آمریکا و چین نقش و صدای مستقلی نداشته باشد، ممکن است آینده‌اش بین قدرت‌های بزرگ معامله شود.]

2026؛ هوش مصنوعی وارد مناسبات سیاست جهانی می شود

۴. انتخابات تعیین‌کنندۀ اسرائیل 

اسرائیل سال نظامی موفقی داشت. این سال مصادف بود با توافق آزادسازی گروگان‌ها و آتش‌بس ۲۰ ماده‌ای که شورای امنیت سازمان ملل تصویب کرد و خواستار خلع سلاح حماس شد. ایران در مقایسه با سال‌های گذشته در موقعیتی شکننده‌تر قرار گرفته و بخشی از بازیگران مسلح غیردولتی و فعال پیرامون اسرائیل تضعیف شده‌اند. با این حال، تحولات میدانی لزوماً به دستاوردهای سیاسی و دیپلماتیک پایدار برای اسرائیل منجر نشده است.

ساختار قدرت در این کشور متکی بر بسته‌ترین ائتلاف‌ پارلمانی سال‌های اخیر است؛ ائتلافی که با حضور پررنگ احزاب راست ناسیونال، به افزایش شکاف‌های اجتماعی داخلی و کاهش ظرفیت تعامل با برخی کشورهای عربی انجامیده است. بنیامین نتانیاهو، خود را میانه‌روترین عضو این ترکیب سیاسی معرفی می‌کند، اما در فضای عمومیِ اسرائیل تردیدهای جدی نسبت به کارآمدی این الگوی حکمرانی وجود دارد.

بسیاری از تحلیلگران و شهروندان اسرائیل معتقدند ادامهٔ این وضعیت پس از دو سال درگیری، پایدار نیست. بر اساس قوانین موجود، انتخابات پارلمانی اسرائیل باید حداکثر تا ۲۷ اکتبر ۲۰۲۶ برگزار شود و نتیجۀ آن نقش تعیین‌کننده‌ای در مسیر آیندهٔ این کشور خواهد داشت؛ مسیری که می‌تواند به تثبیت دستاوردهای امنیتی یا تداوم بی‌ثباتی و ابهام سیاسی منجر شود.

با این حال، اسرائیل نتوانسته موفقیت‌های نظامی را به دستاوردهای سیاسی و دیپلماتیک پایدار تبدیل کند؛ دولت کنونی، یکی از کوچک‌ترین ائتلاف‌های تاریخ را دارد که با احزاب راست‌ ناسیونالیست اداره می‌شود. این ائتلاف، جامعۀ اسرائیل را قطبی و فرصت‌های تازه با کشورهای عربی را محدود کرده است. نتانیاهو خود را «لیبرال‌ترین عضو» ائتلاف می‌داند. بسیاری از اسرائیلی‌ها باور ندارند که این فرمول حاکمیتی پس از دو سال جنگ می‌تواند یا باید دوام داشته باشد. در سال ۲۰۲۶، فرصت تغییر مهیا است. انتخابات پارلمانی تا ۲۷ اکتبر برگزار خواهد شد و نتیجۀ آن تعیین‌کننده است. آیا اسرائیل می‌تواند موفقیت‌های نظامی‌اش را تثبیت کند یا در وضعیت شکننده و نامطمئن باقی خواهد ماند؟

اگر اسرائیل با تشکیل ائتلاف وحدت جدید یا دست‌کم ائتلافی بدون اعضای افراطی دولت فعلی نتانیاهو از انتخابات گذر کند، احتمال بسطِ پیمان‌های ابراهیم ازجمله دستیابی به توافق با عربستان سعودی، پیش از پایان دورۀ ریاست‌جمهوری‌ ترامپ افزایش خواهد یافت. اما اگر انتخابات به بن‌بست برسد و دولت جدیدی شکل نگیرد یا در حالت بدتر، دولت فعلی حفظ شود، پیشرفت دیپلماتیک بعید خواهد بود و اسرائیل این فرصت تاریخی را از دست خواهد داد.

2026؛ هوش مصنوعی وارد مناسبات سیاست جهانی می شود

۵. وضعیت پیچیدهٔ ایران

ایران سالی پرچالش را پشت سر گذاشت و نشانه‌ها حاکی از آن است که سال ۲۰۲۶ می‌تواند با فشارها و پیچیدگی‌های بیشتر همراه باشد. تهران در سال‌های گذشته، با تکیه بر مجموعه‌ای از ابزارهای قدرتِ سخت و نرم ازجمله روابط منطقه‌ای، توان موشکی، برنامهٔ هسته‌ای و پیوندهای راهبردی با بازیگران همسو، جایگاه اثرگذاری در معادلات خاورمیانه داشت و تحولات سوریه نیز بخشی از این چارچوب ژئوپولیتیک به شمار می‌رفت.

با این حال، تحولات پس از رویدادهای ماه اکتبر، فضای منطقه‌ای را وارد مرحله‌ای تازه کرد و موازنه‌ها دستخوش تغییر شد. پس از این تاریخ فشارهای سیاسی، امنیتی و اقتصادی افزایش یافت و بخشی از ظرفیت‌های پیشین ایران با محدودیت‌هایی مواجه شد. در داخل نیز چالش‌هایی مانند مسائل اقتصادی، تنش‌های اجتماعی، بحران منابع آب و موضوع انتقال قدرت در سطوح عالی حاکمیت، به‌عنوان متغیرهایی اثرگذار مطرح هستند.

در چشم‌انداز ۲۰۲۶، احتمال تداوم فضای پرتنش در روابط منطقه‌ای وجود دارد. هرگونه تلاش برای بازتعریف ظرفیت‌های بازدارنده یا نقش منطقه‌ای ایران می‌تواند واکنش‌های متقابل به همراه داشته باشد و خطر تشدید تنش‌ها را افزایش دهد. در عین حال، تحولات جمعیتی و مطالبات نسل جوان، در کنار مسئلهٔ جانشینی رهبری، از عواملی هستند که می‌توانند بر ثبات و مسیر آیندهٔ این کشور اثرگذار باشند. مجموع این عوامل، ایران را در آستانهٔ دوره‌ای حساس قرار می‌دهد که نیازمند مدیریت دقیق، تصمیم‌گیری سنجیده و توجه همزمان به الزامات داخلی و ملاحظات منطقه‌ای است.

2026؛ هوش مصنوعی وارد مناسبات سیاست جهانی می شود

۶. بازگشت تهدید تروریسم

اخیراً در خلال گفت‌وگویی از من پرسیده شد که با بیش از دو دهه فعالیت مستمر در حوزهٔ امنیت ملی و دیپلماسی، چه دغدغه‌ای بیش از همه آرامشم را سلب می‌کند؟ پاسخم تروریسم بود. دههٔ گذشته، تمرکز دولت‌ها بر رقابت با قدرت‌های بزرگ، به‌ویژه چین و روسیه بود تا از تلاش‌های پرهزینه برای مقابله با گروه‌های افراطی مانند القاعده و داعش پرهیز شود.

با این حال، یک حمله کافی است تا مسیر تاریخ تغییر کند. ۲۵ سال از ۱۱ سپتامبر گذشته و این نکته نباید فراموش شود. من در خلال سال‌های ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۸، در رهبری کارزار جهانی علیه داعش نقش داشتم. آمریکا ائتلافی بین‌المللی متشکل از ۸۰ کشور و سازمان‌هایی مانند اینترپل برای ردیابی اعضای داعش، مقابله با تأمین مالی، مبارزه با ایدئولوژی این گروه و نابودی شبکه‌هایش ایجاد کرده بود. نتیجه موفقیت‌آمیز بود؛ بین سال‌های ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۰، تعداد حملات تروریستیِ متأثر از داعش در جهان، ۶۰٪ کاهش یافت و حملات پیچیده‌ای که در اروپا در سال‌های ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ رخ داده بود، متوقف شد.

این وضعیت دیگر برقرار نیست. از سال ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۵، با تحریک حملات حماس در اسرائیل، شمار حوادث و تلفات بار دیگر افزایش یافته و شبکه‌های تروریستی جهانی در حال بازسازی هستند. فقط در ماه گذشته، شاهد تهاجمی خونبار در استرالیا علیه یهودیان (در جشن حنوکا) و خنثی‌سازی توطئه‌ای در لس‌آنجلس برای انفجار بمب (در شب سال نو) بودیم.

در سوریه نیز، داعش (برای نخستین بار پس از سال ۲۰۱۹) دو نظامی آمریکایی را به قتل رساند. آمریکا در واکنش، چند روز پیش، حملاتی به مواضع داعش در سوریه(بیش از ۷۰ هدف) کرد. این پرسش مطرح است که چرا این اهداف پیش‌تر نابود نشده بودند؟ رئیس امنیت داخلی بریتانیا تهدید داعش را «بسیار جدی» خوانده و مقامات اتحادیهٔ اروپا آن را بار دیگر «مهم‌ترین تهدید» در کشورهای عضو اعلام کرده‌اند.

به نظر می‌رسد سال آینده این روندِ نگران‌کننده ادامه یابد. برای مقابله با آن، آمریکا و شرکایش باید همکاری‌های مرزی و اجرای قانون را تقویت کنند و با گروه‌هایی که خشونت را برای پیشبرد اهداف سیاسی توجیه می‌کنند، مدارا نکنند. ائتلاف مقابله با داعش الگویی موفق در این زمینه است.

2026؛ هوش مصنوعی وارد مناسبات سیاست جهانی می شود

۷. انقلاب نوظهور هوش مصنوعی

هوش مصنوعی به‌سرعت و قاطعیت در صدر دستورکار جهانی قرار گرفته و انتظار می‌رود این روند در آینده نیز ادامه یابد. این فناوری در پکن و واشنگتن، به رقابتی حیثیتی بدل شده و با رقابت فضایی جنگ سرد مقایسه می‌شود، چرا که کاربردهای نظامی و تأثیر عظیم آن بر همهٔ حوزه‌های سیاست ملی چشمگیر است.

چین در سال ۲۰۲۵، با ارائهٔ مدل تفکر محاسباتی DeepSeek R1 جهان را شگفت‌زده کرد؛ این مدل که هماورد پیشرفته‌ترین نمونه‌های آمریکایی است، به سرعت در صدر نرم‌افزارهای اپل در اپ‌استور قرار گرفت، بازارهای مالی را مختل کرد و سبب افت شدید شاخص نَزدَک و ضرر تاریخی یک شرکت بزرگ آمریکایی شد. این رخداد نشان می‌دهد مزیت‌های تکنولوژیک فرضی می‌توانند به سرعت فرسوده شوند.

[م. DeepSeek R1، مدل زبانی پیشرفته با تمرکز بر تفکر محاسباتی و استدلال چندمرحله‌ای است که برای حل مسائل پیچیده طراحی شده است. این مدل از رویکرد Chain-of-Thought استفاده می‌کند و مسائل را به اجزای منطقی کوچک‌تر تقسیم می‌کند تا به پاسخ دقیق برسد. DeepSeek R1 به‌ویژه در ریاضیات، منطق، برنامه‌نویسی و تحلیل‌های عمیق عملکرد بالایی دارد. از نظر توانایی استدلال، این مدل معمولاً هم‌تراز یا نزدیک به مدل‌های آمریکایی مانند OpenAI o1 / GPT-4 در حوزۀ استدلال منطقی است، هرچند تمرکز آن بیشتر بر دقت تحلیلی و مکالمۀ عمومی است.]

[م. شاخص نَزدَک، یکی از مهم‌ترین شاخص‌های بازار سهام ایالات متحده است که عملکرد شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس نزدک را نشان می‌دهد. این شاخص به‌دلیل تمرکز بالا بر شرکت‌های فناوری، نوآوری‌محور و دانش‌بنیان، معیار مهمی برای سنجش وضعیت اقتصاد دیجیتال محسوب می‌شود. «نزدک کامپوزیت» هزاران شرکت را در بر می‌گیرد و «نزدک ۱۰۰»، عملکرد ۱۰۰ شرکت بزرگ غیرمالی مانند اپل، مایکروسافت، آمازون و انویدیا را می‌سنجد. نوسانات این شاخص اغلب بازتابی از تحولات فناوری، هوش مصنوعی، سرمایه‌گذاری و انتظارات بازارهای جهانی است.]

2026؛ هوش مصنوعی وارد مناسبات سیاست جهانی می شود

آمریکا برای تقویت موقعیت خود، محدودیت‌های صادراتی وضع کرده و شبکه‌ای از شرکای وابسته به فناوری آمریکایی تشکیل داده است. دولت ترامپ درصدد عمق‌بخشیدن به این همکاری‌هاست و همزمان پیشنهاد کاهش برخی محدودیت‌های صادراتی (از جمله به چین) را ارائه کرده که هنوز اجرایی نشده و به نگرانی‌های دوحزبی دامن زده است. در داخل کشور نیز محدودیت‌ها افزایش یافته و آمریکا در تولید برق ضروری برای پشتیبانی از مراکز دادۀ رو به گسترش، عقب‌تر از چین است. برخی دموکرات‌ها خواستار محدودیت ساخت مراکز دادۀ نوین شده‌اند.

انتظار می‌رود در سال ۲۰۲۶، تنش‌‌ها بر سر پیشرفت شتابان هوش مصنوعی، مباحث سیاست داخلی و رقابت ژئوپلیتیک افزایش یابد و هوش مصنوعی به یکی از قدرتمندترین عوامل موثر بر سیاست جهانی بدل شود.

***************************************

یادداشت مترجم:

2026؛ هوش مصنوعی وارد مناسبات سیاست جهانی می شودبرت مک‌گورک، تحلیل‌گر ارشد سی‌ان‌ان و مشاور امنیت ملیِ چهار رئیس‌جمهور آمریکا، در این مقاله، تحولات سال‌های اخیر را بررسی کرده و چشم‌اندازی از سال ۲۰۲۶ ارائه داده است. مقاله با طرح پرسش‌های اساسی دربارۀ‌ جایگاه آمریکا در جهان، رقابت قدرت‌ها و نقش فناوری‌های نوظهور، تحلیل می‌کند که چگونه بحران‌های منطقه‌ای و تهدیدات جهانی می‌توانند نظم بین‌المللی را دستخوش تغییر کنند.

برت مک‌گورک در تحلیل خود از چشم‌انداز سال ۲۰۲۶، مجموعه‌ای از بحران‌ها و نقاط عطفِ ژئوپلیتیک را به‌هم‌پیوسته می‌بیند که نشان‌دهندۀ ورود جهان به مرحله‌ای تازه از رقابت قدرت، ابهام امنیتی و تحول فناورانه است. او نخست بر استقرار بزرگ‌ترین ناوگان نظامی آمریکا در کارائیب از زمان جنگ سرد تأکید می‌کند و سیاست موسوم به «تبصرۀ ترامپ» را نمادی از بازگشت رویکرد سخت‌گیرانه و نظامی‌محور برای حفظ هژمونی آمریکا در نیمکرهٔ غربی می‌داند. از نگاه او، سرنوشت نیکلاس مادورو در ونزوئلا آزمونی تعیین‌کننده برای سنجش میزان جدیت و کارآمدی این سیاست است.

در ادامه، به جنگ اوکراین می‌پردازد که با ورود به پنجمین سال خود، به مرحله‌ای فرسایشی رسیده است. او معتقد است سال پنجم می‌تواند نقطهٔ عطف باشد، ولی نه در میدان نبرد و نه در ساحت دیپلماسی نشانه‌ای از گشایش دیده نمی‌شود. ابتکار ترامپ برای مبادلهٔ زمین در برابر امنیت با مقاومت پوتین روبه‌رو شده و پیامدهای آن بیش از کی‌یف، در واشنگتن تعیین خواهد شد.

در شرق آسیا، تایوان به کانونی حیاتی در امنیت جهانی بدل شده است. تصویب بزرگ‌ترین بستهٔ تسلیحاتی تاریخ آمریکا برای تایوان، در کنار آمادگی نظامی چین برای سناریوهای آینده، نشان‌دهندۀ شدت گرفتن رقابت راهبردی است. مک‌گورک تأکید می‌کند که اهمیت تایوان فراتر از مناقشۀ سرزمینی است و به‌دلیل نقش حیاتی آن در زنجیرهٔ جهانیِ تولید نیمه‌هادی‌ها، پیامدهای اقتصادی عظیمی دارد.

او در خاورمیانه، انتخابات پیش‌روی اسرائیل را موضوع تعیین‌کننده می‌داند. به باور مک‌گورک، تداوم دولت فعلی با حضور احزاب افراطی می‌تواند مسیر دیپلماسی منطقه‌ای و گسترش توافق‌های ابراهیم را مسدود کند و فرصت تاریخی را از بین ببرد. هم‌زمان به ایران اشاره می‌کند که با مجموعه‌ای از بحران‌های هم‌پوشانِ نظامی، اقتصادی و سیاسی روبه‌روست؛ از تضعیف محور مقاومت و برنامه‌های راهبردی گرفته تا بحران جانشینی رهبری. او هشدار می‌دهد که چنین وضعیتی می‌تواند ایران را به رفتارهای پرریسک سوق دهد.

مک‌گورک از بازگشت تهدید تروریسم سخن می‌گوید و افزایش مجدد حملات از سال ۲۰۲۲ تاکنون را نشانهٔ احیای شبکه‌های افراطی می‌داند. در نهایت، هوش مصنوعی را عامل تعیین‌کننده سال جدید معرفی می‌کند؛ عرصه‌ای که رقابت آمریکا و چین در آن، مرزهای امنیت، اقتصاد و سیاست را درهم می‌شکند. با وجود جامع‌نگری تحلیل، رویکرد مقاله تا حدی آمریکا‌محور است، اما در مجموع تصویری هشداردهنده و تأمل‌برانگیز از جهانی ارائه می‌دهد که در آستانهٔ تغییرات عمیق قرار دارد.

مک‌گورک سال ۲۰۲۶ را نقطهٔ عطف قدرت جهانی می‌داند

نویسنده سال ۲۰۲۶ را به دلیل هم‌زمانی چند بحران و تحولات جهانی از ونزوئلا تا اوکراین و تایوان، نقطهٔ عطف می‌داند. این سال، شاهد تصمیم‌گیری‌های سرنوشت‌ساز قدرت‌ها و پیامدهای طولانی‌مدت سیاست‌های امنیتی و اقتصادی خواهد بود. همچنین فناوری‌های نوظهور، به‌ویژه هوش مصنوعی، در این سال به اوج شکوفایی می‌رسند و توانایی کشورها در حفظ برتری نظامی و اقتصادی را تعیین می‌کنند. از نظر او، این همگرایی بحران‌ها و تحولات، ۲۰۲۶ را به سالی کلیدی مبدل می‌سازد که مسیر نظم جهانی و جایگاه آمریکا و سایر قدرت‌ها را روشن می‌کند.

پیامدهای سیاستِ «تبصرۀ ترامپ» در آمریکای لاتین 

تبصرۀ ترامپ تلاشی برای حفظ هژمونی آمریکا در نیمکرهٔ غربی است و نمونه‌ای از رویکرد نظامی مستقیم محسوب می‌شود. استقرار ناوگان بزرگ در کارائیب و محاصرۀ نفتکش‌ها، پیام آشکاری برای سایر دولت‌های منطقه دارد: آمریکا آمادهٔ استفاده از زور برای پیشبرد منافع خود است. این رویکرد می‌تواند ثبات سیاسی ونزوئلا را تهدید کند و روابط منطقه‌ای را تحت تأثیر قرار دهد. در عین حال، فشار خارجی می‌تواند رهبران منطقه‌ای را به مقاومت و تعامل محدود وادارد و در نتیجه سیاست آمریکا ممکن است همزمان اثر بازدارنده و تحریک‌کننده داشته باشد.

اهمیت بحران اوکراین برای امنیت جهانی 

تهاجم روسیه به اوکراین وارد پنجمین سال می‌شود و تاکنون تلفات انسانی و اقتصادی عظیمی داشته است. مک‌گورک بر این باور است که سال پنجم می‌تواند نقطهٔ عطف باشد، خواه به سمت صلح یا به سمت ریسک‌های بیشتر برای شکستن بن‌بست. سیاست آمریکا با مذاکرات زمین در برابر امنیت، با مقاومت روسیه مواجه شده است. پیامد این بحران برای اروپا و اوکراین، برای توازن قدرت جهانی و اثرگذاری دیپلماسی آمریکا قابل‌توجه است، زیرا موفقیت یا شکست مذاکرات، اعتبار واشنگتن را تعیین می‌کند.

بحران تایوان مسئله‌ای حیاتی است

تایوان کانون تولید تراشه‌های نیمه‌هادی است و نقش حیاتی در اقتصاد جهانی دارد. آمریکا دهه‌ها با سیاست مبهم، امنیت و روابط اقتصادی این جزیره را حفظ کرده است. چین آمادۀ تهاجم احتمالی تا ۲۰۲۷ است و فشار بر تایوان می‌تواند زنجیرۀ تولید جهانی را مختل کند. مک‌گورک بر این نکته تأکید دارد که تصمیم آمریکا دربارۀ حمایت یا مصالحه با چین، آیندهٔ امنیت آسیا و اقتصاد جهانی را تعیین خواهد کرد. بحران تایوان، نقطهٔ تقاطع سیاست، فناوری و اقتصاد است و پیامدهای بین‌المللی دارد.

تأثیر انتخابات اسرائیل بر سیاست خاورمیانه 

نتیجۀ انتخابات اسرائیل تعیین‌کننده است؛ ائتلاف وحدت جدید می‌تواند گسترش توافق‌های ابراهیم و تعامل دیپلماتیک با عربستان را ممکن کند. در مقابل، بن‌بست یا استمرار دولت فعلی با احزاب افراطی، پیشرفت دیپلماسی را متوقف و فرصت تاریخی را از دست خواهد داد. مک‌گورک بر این نکته تأکید دارد که ثبات داخلی اسرائیل مستقیماً بر توانایی آمریکا در شکل‌دهی به روند صلح منطقه‌ای و سیاست خاورمیانه اثرگذار است. انتخابات اسرائیل، علاوه بر تأثیر داخلی، نقش مهمی در تعادل قدرت منطقه‌ای دارد.

وضعیت پیچیدهٔ ایران  

ایران با مجموعه‌ای از چالش‌های هم‌زمان در حوزه‌های نظامی، اقتصادی و مدیریتی روبه‌روست. برخی ظرفیت‌های راهبردی کشور، از جمله برنامه‌های هسته‌ای و موشکی و شبکه‌های منطقه‌ای، بر اثر فشارهای فزاینده تضعیف شده‌اند و مسائل اجتماعی و نسلی نیز به پیچیدگی وضعیت افزوده است. در چنین شرایطی، احتمال افزایش رفتارهای پرریسک در سیاست منطقه‌ای، از جمله تشدید تنش‌ها با اسرائیل یا دیگر بازیگران مطرح می‌شود. مک‌گورک هشدار می‌دهد که این وضعیت می‌تواند به آسیب‌پذیری‌های داخلی و فشارهای خارجی دامن بزند؛ وضعیتی که نه‌تنها بر ثبات خاورمیانه اثرگذار است، بلکه محاسبات و رویکردهای سیاستی آمریکا و متحدانش را نیز با پیچیدگی‌های تازه‌ مواجه می‌سازد.

بازگشت تروریسم 

در خلال سال‌های ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۵، حملات تروریستی افزایش یافته و شبکه‌های جهانی در حال بازسازی هستند. مک‌گورک بر اهمیت همکاری بین‌المللی برای اجرای قانون و مقابله با ایدئولوژی‌های خشونت‌‌محور تأکید می‌کند. تهدید تروریسم هنوز عاملی مؤثر در امنیت جهانی است و می‌تواند تحولات سیاسی و نظامی را تحت تأثیر قرار دهد. نمونه‌های اخیر در استرالیا، لس‌آنجلس و سوریه نشان می‌دهد بی‌توجهی به این تهدید می‌تواند پیامدهای انسانی و امنیتی گسترده‌ای داشته باشد.

نقش هوش مصنوعی در رقابت جهانی 

هوش مصنوعی به یکی از عوامل تعیین‌کنندۀ رقابت نظامی، اقتصادی و فناوری تبدیل شده است. موفقیت مدل DeepSeek R1 چین نشان می‌دهد برتری تکنولوژیک می‌تواند به‌سرعت تحلیل رود. آمریکا با محدودیت‌های صادراتی و شبکه‌سازی شرکای فناوری، تلاش می‌کند برتری خود را حفظ کند.

مک‌گورک هشدار می‌دهد که پیشرفت سریع AI، رقابت ژئوپلیتیک و فشارهای داخلی می‌توانند تعادل قدرت جهانی و سیاست داخلی آمریکا را تغییر دهند. هوش مصنوعی رکن تعیین‌کننده در امنیت و اقتصاد آینده است.

تفاوت سیاست آمریکا در نیمکرهٔ غربی و آسیا 

مک‌گورک نشان می‌دهد در آمریکای لاتین، رویکرد نظامی مستقیم و هژمونی منطقه‌ای برجسته است، در حالی که در آسیا، تعادل میان حمایت امنیتی و جلوگیری از تنش با چین، محور سیاست است. این تفاوت نشان می‌دهد آمریکا بسته به اهمیت اقتصادی، امنیتی و ژئوپلیتیکِ هر منطقه، رویکرد منعطف و ترکیبی اتخاذ می‌کند که انعطاف‌پذیری و محدودیت‌های سیاست خارجی را همزمان نمایان می‌سازد.

پیام کلی مقاله برای سیاستمداران و تحلیل‌گران 

مک‌گورک تأکید می‌کند که سال ۲۰۲۶ سالی تعیین‌کننده است و سیاستمداران باید تعامل میان قدرت‌ها، فناوری و بحران‌های منطقه‌ای را درک کنند. تصمیم‌گیری‌ها در ونزوئلا، اوکراین، تایوان، اسرائیل و ایران پیامدهای گسترده‌ای دارد و هوش مصنوعی به عامل تعیین‌کننده در رقابت قدرت‌ها بدل شده است. این مقاله مخاطب را به رصد دقیق سیاست بین‌المللی، پیش‌بینی بحران‌ها و بررسی راهبردهای بلندمدتِ قدرت‌های جهانی ترغیب می‌کند.

مک‌گورک هشدار می‌دهد که ضعف در دیپلماسی، کوتاهی در مقابله با تهدیدهای تروریستی یا غفلت از پیشرفت‌های فناوری، می‌تواند پیامدهای گسترده و غیرقابل پیش‌بینی داشته باشد. در این میان، هوش مصنوعی عامل تعیین‌کنندۀ رقابت‌های آینده است. برتری تکنولوژیک دیگر امری ثابت نیست و به مدیریت هوشمندانۀ سیاست‌ها و منابع نیاز دارد.

این شرایط، سیاستمداران، تحلیلگران و نخبگان جهانی را فرا می‌خواند تا به‌طور همزمان توانایی نظامی، دیپلماسی فعال و نوآوری فناورانه را در نظر بگیرند. در عین حال، تاکید بر همکاری‌های بین‌المللی و رعایت اصول امنیت جمعی ضروری است تا از تشدید بحران‌ها و بی‌ثباتی جلوگیری شود. سال ۲۰۲۶ فرصتی است تا تجربه‌های گذشته را بازنگری کنیم و راهبردهای آینده را به‌گونه‌ای تدوین کنیم که قدرت و ثبات در تعادل باشد و با چالش‌های نوظهور سازگار گردد.

پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
ارسال به دوستان