
در پی انتشار مطلبی تحت عنوان
«آقای ضرغامی! غیبت از "گناهان کبیره" است» در سایت عصرایران که در آن از برخی مطالب مطروحه در برنامه "دیروز، امروز ، فردا" توسط مهمان برنامه انتقاد شده بود ، حجه الاسلام سید عباس نبوی که مهمان برنامه بود ، توضیحاتی را برای سایت ارسال داشت که عیناً منتشر می شود.
بسمه تعالیمدیر محترم سایت عصر ایرانبا سلام و تحیتاحتراماً، امروز چهارشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۳۸۹ در خبر كد ۱۱۲۶۰۰ آن سایت مطلبی ذیل عنوان «آقای ضرغامی! غیبت از "گناهان کبیره" است» خواندم که به تعریض بنده در برنامه سه شنبه شب «دیروز، امروز، فردا» درباره تحریف قرآنی جناب آقای خاتمی در تفسیر آیه 25 سوره حدید مربوط می شد. متمنی است به سیاق مرسوم آن سایت محترم که مشی بر طریق صداقت و حریت است، این توضیح بنده را منتشر فرمایید.
اولاً این که طرح نگرش ها و آراء و افکار شخص غایب را مشمول حکم فقهی حرمت غیبت دانسته اید، به لحاظ فقهی نظری نادرست است. زیرا در میان فقهای شیعه و بلکه فقهای اهل سنت، اجماع محکمی وجود دارد که حکم حرمت غیبت دارای مستثنیاتی است و از قضا مباح بودن و حتی در مواردی وجوب «غیبت در مقام ارائه مشورت لازم» و «غیبت در مقام طرح و نقد آراء و افکار غلط و باطل» از آن جمله است.
سیره عموم فلاسفه و متکلمان و مفسران و فقهای اسلامی نیز بر آن بوده است که در مقام طرح و نقد آراء باطل، رعایت حضور و غیاب صاحب آن رأی را نمی کرده اند و این سیره متخذ از سیره ائمه معصوم (ع) و مستند به توصیه های صریح آن بزرگواران در مورد ضرورت تبیین حق و مقابله با آراء باطل است.
اگر سایت محترم عصر ایران ورود به این بحث را لازم و مناسب می بیند، همین موضوع را به مباحثه و مناظره ای فقهی تبدیل کند تا ابعاد آن روشن گردد. اجمالاً شایسته نیست با طرح اتهام غیبت، نقد آراء باطل در تلاطم وادی سیاست بازی های امروزین بیفتد.
ثانیاً نقد بنده بر سخن جناب آقای خاتمی، طرح یک نمونه از تحریف های قرآنی دوران معاصر بود که در دوران شهید مطهری هم سابقه نداشت و تقریباً هر طلبه و دانشجویی که با کمترین مفاهیم عربی و قرآنی سر و کار داشته باشد، تأیید می نماید که استنباط آقای خاتمی از آیه 25 سوره حدید: «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط و انزلنا الحدید فیه بأس شدید و منافع للناس» به گونه ای که «کلمه» ـ البته بنده بجای کلمه قلم گفتم تا تقابل ادبی حفظ شود ـ را در برابر «شمشیر» قرار دهد و گزاره هیجانی «جشن پیروزی کلمه بر شمشیر» را از پیش خود بسازد، با تقارن صریح آیه که کتاب را در کنار و همراه آهن سخت قرار داده است، به هیچ توجیه و تقریبی قابل پذیرش نیست.
لذا اساساً موضوع غیبت از ایشان در میان نبوده و فقط اشاره بنده به نام ایشان برای استناد تحریف به تحریف کننده بود و این که استناد به شخص مجهول نکنم. بگذریم از این که چنین تحریفی از شخصی در کسوت روحانیت بسیار درد آور بوده و هست.
ثالثاً به رغم جواز نام بردن از غایب در مقام طرح آراء و نقد نظرات، تذکر و نگرانی مدیر محترم سایت عصر ایران، در گفتگوی اینجانب با آقای یامین پور دقایقی پیش از شروع جلسه مطرح شد.
بنده دقایقی قبل از شروع برنامه وارد سالن جلسه شدم و پس از سلام و احوالپرسی با آقایان یامین پور و مظفر، به آقای یامین پور گفتم که بحث التقاط و نفاق بحثی بسیار لازم و برای ایام کنونی بسیار خوب و مفید است به شرط آن که این بحث را از دایره مناقشات سیاسی دور کنیم و به اصل و عمق این بحث بپردازیم و لازمه آن، ترتیب دادن جلسات مناظرات علمی و اندیشه ای جدی است.
آقای یامین پور ضمن تأیید نظر بنده، گلایه داشت که اهل فکر موجود در مجموعه منتقدان و معترضان نظام، به دعوت برای مناظره پاسخ مثبت نمی دهند و جمع بندی این است که آنان می خواهند حرف خود را بزنند و بروند و تن به بحث و مناظره علمی ندهند و مواردی از جواب منفی به دعوت سیما را نیز اشاره کرد.
در همین جا بنده مطلب توبیخی سایت محترم عصر ایران درباره برنامه سه شنبه شب «دیروز، امروز، فردا»ی سیما را به فال نیک می گیرم و از آن سایت محترم درخواست می کنم که این گوی و این میدان، سالیان چندی است جناب آقای خاتمی با مفاهیم دینی بازی کرده و گزاره های متعددی از پیش خود تحریف و به دین مبین اسلام نسبت داده است و پاسخگوی احدی از دلسوزان و منتقدان حوزوی و دانشگاهی نیز نیست.
ایشان در سال 75 در هیأت علمی همایش اسلام و توسعه در دانشگاه شهید بهشتی مدعی بود که وقتی از توسعه سخن می گوییم باید ببینیم که کدام قرائت از اسلام با توسعه سازگار است و وقتی بنده بحث را به سمت سئوالات علمی و دقیق بردم و پرسیدم کدام مبنا و کدام چارچوب و کدام زمینه جغرافیایی و کدام ظرفیت و کدام مدل و کدام الگوی اجرا شده با قابل اجرا از توسعه منظور شماست؟ و چرا قبل از آن که به سئوال کدام تو سعه بپردازید، به سوی پرسش از کدام اسلام آمده اید؟
آقای خاتمی در برابر چشمان متعجب جاضرانی همچون دکتر نمازی، دکتر سریع القلم، دکتر عرب مازار، حجت الاسلام و المسلمین مصباحی مقدم و دیگران، پس از دو جلسه طفره رفتن و حاشیه گویی، آخر سر صریحاً اعلام کرد که من خود در پاسخ به این سئوالات مانده ام و چون سئوالات بی پاسخ بسیار دارم و فکرم بیش از پاسخ، انباشته از سئوال است، بنا بر این در جلسات بعدی شرکت نمی کنم و لذا هیأت علمی همایش اسلام و توسعه را رها کرد و رفت!
حال عزیزان سایت محترم عصر ایران، این گوی و این میدان، شما پیشقدم شوید و آقای خاتمی و دیگرانی نظیر ایشان را به پای بحث و مناظره علمی و فکری جدی و دور از بازی ها و مناقشات سیاسی روز بیاورید! ولی اگر نیامدند و طرح دعاوی و امواج سیاسی را بر ورود به مباحث علمی ترجیح دادند، آنوقت بر سایت محترم عصر ایران فرض است که حق صداقت و حریت خود را بجا آورد.
با تشکرسید عباس نبویعصرایران : از پاسخ جناب آقای سید عباس نبوی ، سپاسگزاری می کنیم و قضاوت را به صاحبان نظر و خوانندگان فرهیخته وامی گذاریم.
همچنین پیشنهاد ایشان را ارج می نهیم و به کسانی که نقد و نظری در این خصوص دارند ، از جمله جناب آقای سیدمحمدخاتمی و همفکران ایشان اعلام می کنیم که عصرایران ، پذیرای دیدگاه های آنان برای نشر عمومی است و حال ، این گوی و این میدان تا هر کسی هر هنر و سخنی دارد ، عرضه کند.
برداشت ات از غیبت خیلی سطحی بود ، بعید بود
جناب نبوی شما هر وقت از آقای مشایی در مورد اظهاراتش پاسخ گرفتی برو از آقای خاتمی هم بگیر
آیات مرتبط با قلم در قرآن و متن کامل آیه 25 سوره حدید بهمراه ترجمه آیات در تفسیر المیزان برای قضاوت خوانندگان عزیزبدین شرح می باشد:
1- "ن و القلم و ما یسطرون "سوگند به قلم و به آنچه با قلم می نویسند .
2- در سوره علق آیات 3 و 4 داریم " الذی علم بالقلم - علم الانسان ما لم یعلم" کسی که به وسیله قلم تعلیم کرد- آری انسان را تعلیم کرد چیزهایی را که نمی دانست.
3- " لقد ارسلنا رسلنا بالبینت و انزلنا معهم الکتب و المیزان لیقوم الناس بالقسط و انزلنا الحدید فیه باس شدید و منافع للناس و لیعلم الله من ینصره و رسله بالغیب ان الله قوی عزیز"
با اینکه ما رسولان خود را همراه با معجزات روشن گسیل داشتیم و با ایشان کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم را به عدالت خوی دهند، و آهن را که نیروی شدید در آن است و منافع بسیاری دیگر برای مردم دارد نازل کردیم، تا با سلاحهای آهنین از عدالت دفاع کنند، و تاخدا معلوم کند چه کسی خدا و فرستادگان او را ندیده یاری می کند، آری خدا خودش هم نیرومند و عزیز است.
بنده هم همانند آقای نبوی، یک طلبه می باشم که نه به اندازه ایشان اما سالیانی را در حوزه گذرانده و به ایشان و نظراتشان احترام می گذارم، اما با کمال تاسف و ضمن احترام و تایید این مطالب باید عرض کنم که وقتی آقای نبوی شروع به پاسخ دادن کرد، مشخص بود که قصد دارد که با نام بردن از آقای خاتمی بیشتر به تخطئه سیاسی ایشان دامن بزند تا رد نظر و تفسیر ایشان!
چرا که اولا می توان تفسیر ایشان را بدون نام بردن زیر سوال برد و ثانیا افراد بسیاری هستند که ابتدایی ترین مسائل را زیر سوال می برند و ای کاش مثل آقای خاتمی چند صباحی را در حوزه می گذراندند، بلکه با کمال تاسف تنها تخصصشان علاقه مندی به طرح این مباحث است.
آقای نبوی از آنجا که من می دانم که شما به دلیل عنایت تان به این جوابیه، نظرات کاربران را هم می خوانید به عنوان یک طلبه از شما خواهشمندم که سعی داشته باشید به عنوان یک طلبه ( کاری به صنف های دیگر ندارم) که وظیفه اش تبلیغ دین است به عنوان هدف، نه ابزاری برای تخطئه افراد، با طرح مباحثی که رنگ و بوی سیاسی می دهد باعث نشویم که عده ای جوان که تحت تاثیر فضای احساسی انتخابات قرار گرفته اند، اعتقاداتشان آسیب ببیند که بنده به عنوان یک روحانی مبلغ خود به دفعات در ایام محرم و صفر شاهد آن بوده ام.
با تشکر از شما به علت طرح مباحث خوبتان در برنامه
لطفا نسل جوون رو ازدین زده نکنین قبلا 2 سال قبل یک برنامه زنده از شبکه یک بود که چقدر لطیف در مورد دین حرف میزدن همرو دیدم اما الان دیگه هیچیو
لطفا به جای پاسخ مستدل بحث را به حاشیه نرانید
سوالاتی در ذهن جوانان است که باید پاسخ داده شود
سلام علیکم
آنچه شما در آن برنامه انجام داده اید مصداق تهمت است و مصداق تخریب و مصداق بداخلاقی لطفا اخلاقتان را اصلاح کنید بعد غیبت کنید! ضمن اینکه اگر به زعم شما تحریفی صورت گرفته با ابن نوع بداخلاقی در یک تریبون عام! یکطرفه از آن صحبت کردن موجب گسترش فساد! آن میشود
خواجه در فكر نقش ايوان است
جناب آقای خاتمی: ومن یتوکل الله فهو حسبه. خداوند نگهدارت باشد.
ببینم نظرمو می ذارین یا فقط برخی از افکار عمومی مد نظرتون رو تایید می کنید
اگر اینهمه قرآنی داشتیم چرا اوضاع اینچنین است
چرا اصولگرایان خود را حق می دانند و دیگران را باطل ؟ معیارشان چیست تا لااقل ما هم قد و وزن خود را بدانیم؟!!!
ازشماكه درمقام يك روحاني فرهيخته قرارداريدوبنده ازنزديك بانظريات وديدگاه هاي شما آشناهستم خيلي بعيد است كه بايك انتقادعنان قلم ازدستتان بيرون رودوبه راحتي اتهام (سالیان چندی است جناب آقای خاتمی با مفاهیم دینی بازی کرده و گزاره های متعددی از پیش خود تحریف و به دین مبین اسلام نسبت داده است )به فردي نسبت دهيد كه درحوزه اخلاق وعلم هم عامل است وهم عالم والبته مانندخودشماهم ممكن است اشتباهاتي داشته باشدحداقل اگرآنچه درجلسه سيما گفتيد غيبت نباشداين نوشته شماغيبت است اميدوارم درباره مصاديق غيبت به كتاب معراج السعاده مرحوم نراقي مراجعه فرماييد
نكته مهم در آن برنامه اين بود كه كلام جناب خاتمي به خوبي درك نشده بود . زيرا آيه ۲۵ سوره حديد هدف اجتماعي دين را تحقق عدالت بيان مي كند كه البته تحقق عدالت نيازمند ابزارهاي لازم ربراي حكومت ديني است كه از جمله اين ابزارها استفاده از قدرت بوده كه به حديد تعبير شده است .زيرا در همواره در جامعه كساني هستند كه دست به اعمال خلاف قانون و اخلاق زده و با وجود شرايط مناسب گستاخانه عمل مي كنند . دزدي ، فحشا و .. از مصاديق آن مي باشند . اما آرمان حكومت ديني و دين اين است كه انسان ها به چنان بلوغي رسند كه به جاي خشونت و استفاده از ابزارهاي قدرت ، از قلم و بيان استفاده كنند و كار به خشونت نرسد . در واقع در آيه مزبور سخن از آرماني بودن استفاده از حديد نيست بلكه سخن از اين است كه همواره كساني هستند كه موازين قانوني اخلاقي را زيرپا گذارده و راهي جز استفاده از قدرت در برابر آنان نيست . اين تنافي ندارد كه آرزو كنيم اي كاش زماني رسد كه جامعه به چنان بلوغي دست يابد كه به جاي خشونت با بيان و قلم اختلافات حل گردد .
جناب آقای نبوی و بخصوص برادر یامین پور و کوچک زاده های مجلس آیا واقعا به تاثیر سخنان خود بر جوانان و قشر عظیمی که به دیدگاه فکری اصول گرایان افراطی معترض وبه مبانی فکری اصلاح طلبان تمایل نشان میدهند اندیشیده اید؟ کاری نکنید که جوانان ما در آینده ای نه چندان دور فریاد بزنند:
ای مسلمانان! مسلمانی اگر این ست و بس
من یهودم ، کافرم ، گبرم ، مسمان نیستم!
جانبازی از خیل نخلهای سربریده!
امثال نبوي "كي گفته" برايشان مهم است نه "چي گفته".و گرنه در دوره احمدي نژاد بسيار بيشتر به اسلام و پيامبر توهين شد و از كفن پوشان و كيهان صداي در نيامد
خودگویی وخودخندی عجب مردهنرمندی
ثانيا بحث موقعي علمي است كه نفر عالم در ميان باشد نه افراد كلي گو كه چند كلمه از هر كس و بيكس را مستمسك قرار مي دهند
ثالثا مي خواستم به آقاي فلاني ياد ور شوم كه اسلام يك جمعيتي حدود 1 ميليارد عضو دارد كه از شاخ افريقا تا شرق آسيا در اين مجموعه عضويت دارند مي دانيد چند درصد از همين مسلمانان انديشه هاي شما را قبول دارند ؟ پس شما نمي توانيد ميزان باشيد...
من این چیزها را در جناح حاکم نمی بینم اما آقای خاتمی با همه وجود به این مسائل اعتقاد و عمل داشت . فکر می کنم او اسلام را از خیلی ها بهتر می فهمد
آقاي نبوي عزيز و ديگر اصوالگرايان دو آتيشه ولايتي بايد بدونن كه ما ها مي دونيم كه شماها حتي ولايت رو هم قبول نداريد و فقط براي اينكه يك چند روزي به يه نوايي برسيد سنگ ولايت رو به سينه ميزنيد.. براي اثبات اين ادعا توجه تون رو به عبارات صريح رهبري درباره آقاي خاتمي در آخرين ديدار شون با دولت خاتمي جلب ميكنم: به نظرم همین کلام رهبری ، ابطال سخنت را هویدا می کند:
« لازم است از شخص جناب آقاى خاتمى هم صميمانه تشكر كنم. اين را به شما دوستان بگويم، به خود ايشان هم شايد بارها گفته ام؛ در طول هشت سالى كه ما با ايشان بهطور مستمر و مداوم در ارتباط بوديم، رفاقت و صميميت ما با ايشان روزافزون بوده؛ خدا را شكر. الان پيوند عاطفى و محبتآميزى كه بين بنده و آقاى خاتمى هست، از آنچه در هشت سال پيش بوده، بمراتب مستحكمتر است؛ و اين ناشى از خصوصياتى است كه من در اين مدت در ايشان حس كردم. تدين و پايبندى و نجابت و روحيهى نجيب ذاتىِ ايشان واقعاً جزو امتيازات و خصال برجسته در ايشان است. ايشان در اين مدت تلاش متراكمى انجام دادند؛ ما شاهد بوديم و مىديديم. در مقاطع زمانى مختلف، كشور و دولت و مسؤولان با حوادثى مواجه شدند، و ايشان در يكى از حساسترين مراكز اين مواجهه قرار داشتند و صبر و تحمل كردند؛ انشاءاللَّه خداى متعال اجر اين صبر و تحمل را خواهد داد.»
منصف باشيد آقاي نبوي//