در فاصله دو هفته تا پايان ليگ برتر ، سقوط تيمهاي ابومسلم مشهد و استقلال اهواز به دسته يک قطعي شد.
تيم ابومسلم مشهد آخرين بار در سال 79 به دسته پايين تر سقوط کرده بود و پس از قهرماني در دسته دوم، در سال 80 به ليگ برتر آمد و در 9 فصل اخير نيز يکي از تيمهاي حاضر در ليگ برتر بود.
استقلال اهواز نيز در سال 76 به دسته دوم سقوط کرد و پس از صعود به ليگ برتر در سال 80، در 8 فصل اخير در ليگ برتر حضور داشت و سه فصل قبل نيز نايب قهرمان شد.
نکته جالب اینجاست که این دو تیمی که بدون هیچ حرف و حدیثی به دسته پایین تر سقوط کردند تیم های خصوصی بودند و از طرف نهاد های دولتی حمایت نمی شدند.
کافی است به تیمهایی که در طول این چند سال قهرمان شده اند نگاه کنید. سپاهان، استقلال، پرسپولیس، سایپا، فولاد و ...
همه ی این تیمها تیم هایی بودند که از نهاد های دولتی و شرکت ها و کارخانه های صنعتی حمایت مالی و حتی غیر مالی می شدند.
دولتی که تمام امور ورزشی را در سیطره خود دارد، به طور حتم مايل است که سرمایه گذاری های کلانش به ثمر بنشیند و موفقیت آمیز باشد.
از این رو ابر و باد و مه و خورشید و فلک را به کار می گیرد تا به این خواسته خود جامه عمل بپوشاند.
بحث خنده دار فوتبال پاک و ناپاک هم زاده ی همین تفکر است. این بحث با همه مسخره بودنش حقیقتی غیر قابل انکار است و هیچ راهی برای گریز از آن وجود ندارد.
اما در بین این زیاده خواهی دولتی های ورزش، تیم های خصوصی زیر دست و پای استبداد پول و قدرت له می شوند و محکوم به نابودی هستند.
مگر نه اینکه همین ابومسلم چند سال پیش بهترین تیم شهرستانی لیگ شد و استقلال اهواز چند سال پیش نایب قهرمان لیگ برتر شد. پس چه بلایی سر این تیم ها آمده است؟
پر واضح است که هر چه پول بیشتری در فوتبال تزریق و جاری شود، گرگ های گرسنه و وحشی دندان های خود را تیز تر می کنند و میش های بی دست و پا را با نهایت بی رحمی و ظلم می درند.
پس باید نی چوپان این گله که همانا دلسوزان این عرصه آن را می نوازند نت های بی خیالی را بنوازد تا مبادا روزی گرگ به گله آنان بزند و شاید هم باید ایستاد و سرود اعتراض را صراحتاً فریاد كرد ولو به قیمت از دست دادن جان و موقعیت و آبرو!