۲۵ آبان ۱۴۰۴
به روز شده در: ۲۵ آبان ۱۴۰۴ - ۱۹:۴۸
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۱۱۴۳۳۳
تاریخ انتشار: ۱۲:۳۳ - ۲۵-۰۸-۱۴۰۴
کد ۱۱۱۴۳۳۳
انتشار: ۱۲:۳۳ - ۲۵-۰۸-۱۴۰۴
واکنش علی مطهری به نقد مهرداد خدیر بر سخنان ابراهیم فیاض

دفاع بد دوست، بدتر از حمله خوب دشمن (پاسخ به عصر ایران)+ توضیح نویسنده

دفاع بد دوست، بدتر از حمله خوب دشمن (پاسخ به عصر ایران)+ توضیح نویسنده
گفته‌اند «اگر رژیم شاه به روحانیونی مثل مطهری و بهشتی و باهنر و موسوی اردبیلی زیاد كار نداشت، به خاطر این بود كه خطر اصلی را كمونیستها می‌دانست.» این هم نادرست است. ... البته این كه رژیم شاه تا این اواخر، خطر اصلی را كمونیستها می‌دانست، حرف درستی است.

عصر ایران - علی مطهری در واکنش به یادداشت مهرداد خدیر در عصر ایران با عنوان «مطهری برانداز نبود اما آخوند شاهی هم نبود» جوابیه ای اراسال کرده اند که بر اساس قانون مطبوعات عینا درادامه منتشر می شود.

  آقای مهرداد خدیر در پایگاه اطلاع‌رسانی عصر ایران نسبت به سخن نسنجیده آقای ابراهیم فیاض درباره آیت‌الله مطهری كه گفته بود «ایشان 37 نامه با عنوان اعلیحضرت به شاه نوشته و شاهنشاهی بود» احساس تكلیف كرده و به تعبیر بهتر فرصت را مغتنم شمرده، در قالب دفاع از شهید مطهری نظرات خاص خود را هم مطرح كرده‌اند.

مطلب ایشان گرچه در مواردی قابل تقدیر است ولی مصداق سخن دكتر شریعتی ـ مراد و مرشد آقای خدیر ـ است كه گفت اگر می‌خواهید حقیقتی را خراب كنید، خوب به آن حمله نكنید، بد از آن دفاع كنید. 

نكاتی را ناظر به مطلب ایشان به عرض می‌رسانم: 

1. عنوان مقاله ایشان این است: «مطهری برانداز نبود اما آخوند شاهی هم نبود». عنوانی است با ایهام و تا حدی در راستای نظر آقای فیاض.

آیت‌الله مطهری برانداز رژیم شاه بود ولی فقط در صورتی كه رژیم بعدی یك رژیم اسلامی باشد. وقتی كه می‌دید افكار ماركسیستی حتی در برخی گروهها و افراد مبارز مسلمان تأثیر گذاشته و دچار افكار التقاطی شده‌اند و می‌رود كه نهضت اسلامی به نفع كمونیستها تمام شود، البته كه نگران می‌شد و با افرادی ـ حتی از دوستان نزدیك خودش ـ كه معتقد بودند باید با كمونیستها برای سرنگونی شاه متحد شویم و بعد از سرنگونی یك فكری می‌كنیم، مخالفت می‌كرد و می‌گفت ما دو دشمن داریم، یكی شاه و دیگر كمونیستها. كمونیستها رقیب ما نیستند، دشمن ما هستند.

لذا وقتی در سال 1356 به فضل خدا رهبری امام خمینی(ره) در نهضت اسلامی مسجّل و برای مردم روشن شد و خطر كمونیسم فروكش كرد و نهضت در مسیر درست خود قرار گرفت، می‌بینیم استاد مطهری فعال‌تر از همه تا پیروزی نهضت و تا زمان شهادت در كنار امام قرار داشت. بنابراین استاد مطهری برانداز رژیم شاه بود، همان طور كه امام‌خمینی برانداز بود. 

2. آقای خدیر گفته‌ است: «استاد مطهری با تشخیص شخص پروفسور رضا، رئیس دانشگاه تهران و تأیید هیئت علمی دانشكده الهیات شامل چهره‌هایی چون دكتر زرین‌كوب و مهدوی دامغانی استاد دانشكده الهیات دانشگاه تهران شد.» این هم خطاست. آیت‌الله مطهری با پیشنهاد مرحوم آقای راشد علی‌رغم میل خودش در امتحان مدرسی دانشكده الهیات دانشگاه تهران شركت كرد و به عنوان شخصی كه موجب اعجاب ممتحنین شده بود انتخاب گردید. 

3. ایشان گفته‌اند «بعد از اختلاف مطهری و شریعتی این شایعه پیچید كه چون ساواك به حسینیه ارشاد حساس شده مطهری آنجا را ترك كرده و تا مطهری بود ساواك ارشاد را تحمل می‌كرد و همین باعث انگ به استاد شد.» اولاً ما چیزی به نام اختلاف مطهری و شریعتی نداریم. فقط انتقاداتی بوده از ناحیه استاد مطهری به برخی نظرات دكتر شریعتی كه بعد از انتشار آثار او مطرح شد.

دكتر شریعتی خود را شاگرد استاد مطهری می‌دانست و نقدی مطرح نكرده است.

ثانیاً چنان شایعه‌ای اصلاً نبوده و كسی به یاد نمی‌آورد و رفتن استاد مطهری از حسینیه ارشاد با آنكه مؤسس آن بود، به خاطر تك‌روی‌های مرحوم میناچی در هیئت مدیره این مؤسسه بود نه به خاطر این كه ساواك به آنجا حساس شده است. ضمناً انگی هم درباره استاد مطرح نبوده است. 

  4. ایشان گفته‌اند «دوستی او با مهندس بازرگان گواه است كه نسبتی با حكومت نداشت.» باید به عكس می‌گفتند كه دوستی مهندس بازرگان با استاد مطهری گواه است كه بازرگان نسبتی با حكومت نداشت. 

5. گفته‌اند «اگر شاه مفاد نامه سرگشوده رهبران جبهه ملی در خرداد 56 را اجرا كرده و تن به انتخابات آزاد داده بود، بعید نبود كه مطهری هم مثل بازرگان از همین روند حمایت كند.» این هم اشتباه است. استاد مطهری مانند امام خمینی معتقد به رفتن شاه و سلطنت بود و بر سر این موضوع با امثال دكتر یدالله سحابی ـ كه می‌گفتند شاه سلطنت كند نه حكومت، و به مشروطه واقعی برگردیم ـ بحث می‌كرد. 

6. گفته‌اند «مطهری نه زندان رفت و نه تبعید شد.» این هم غلط است. مطهری در 15 خرداد 42 به خاطر سخنرانی علیه شخص شاه 45 روز در زندان بود و تا مرز اعدام پیش رفت و بعداً نیز به بهانه‌های مختلف مانند جمع‌آوری اعانه برای مردم فلسطین و تعطیلی حسینیه ارشاد حداقل سه بار بازداشت شد و هربار چند روز در بازجویی و زندان بود و اصولاً ساواك نظارت كامل بر عملكرد ایشان داشت. 

7. گفته‌اند «به دستور مستقیم دكتر رضا، رئیس وقت دانشگاه تهران، برای مطهری به عنوان استاد وامی اختصاص یافت تا بتواند اتومبیل بنز خریداری كند.» البته استاد مطهری در سال 1350 اتومبیل بنز مدل پایین خریداری كردند اما نه از چنین وامی، و راننده هم داشتند. اسناد دانشگاه موجود است. چنین وامی ایشان دریافت نكرده است. 

استاد شهید مرتضی مطهری در دانشگاه تهران
مرتضی مطهری در دانشگاه تهران

8. آقای خدیر گفته‌اند «مطهری با سید حسین نصر و احسان نراقی كه از معتمدان دربار بودند دوستی داشت.» دوستی سید حسین نصر با استاد مطهری ـ كه چندان توأم با صمیمیت نبوده ـ قبل از مسئولیت آقای نصر در دفتر فرح بوده است. زمانی كه آقای نصر رئیس دفتر فرح شد و استاد مطهری عكس نصر را در روزنامه كیهان دیدند كه در مقابل فرح خم شده است، با ناراحتی گفتند «خاك بر سر نصر». احسان نراقی هم به ندرت رفت و آمدهایی داشت و اخباری را از درون حكومت منتقل می‌كرد. 

9. ایشان گفته‌اند «استاد مطهری قطعاً به اندازه آقایان خامنه‌ای و هاشمی ضد رژیم نبود.» این هم نادرست است. این كه این دو نفر زندان بیشتری را تحمل كرده‌اند دلیل بر این نیست كه ضد رژیم‌تر بودند، بلكه آنها بخشی از ضد رژیم بودن خود را از استاد مطهری الهام گرفته بودند، همان طور كه بخش بیشتر را از امام خمینی الهام گرفته بودند. 

10. گفته‌اند «اگر رژیم شاه به روحانیونی مثل مطهری و بهشتی و باهنر و موسوی اردبیلی زیاد كار نداشت، به خاطر این بود كه خطر اصلی را كمونیستها می‌دانست.» این هم نادرست است. رژیم شاه كاملاً به مطهری و بهشتی و باهنر و موسوی اردبیلی خصوصاً مطهری كار داشت چون می‌دانست كار اساسی بر ضد رژیم را اینها دارند انجام می‌دهند.

البته این كه رژیم شاه تا این اواخر، خطر اصلی را كمونیستها می‌دانست، حرف درستی است، زیرا از قدرت روحانیت و مذهب در ایران غافل بود و به همین جهت به تغییر تاریخ اسلامی به تاریخ شاهنشاهی اقدام كرد و سیاست ترویج فساد و فحشاء را دنبال می‌كرد و ترسی از قشر متدین نداشت و همین باعث جریحه‌دار شدن عواطف مذهبی قشر متدین شد و با استفاده هوشمندانه امام‌خمینی از این فرصتها نهضت اسلامی اوج گرفت و انقلاب اسلامی پیروز شد، در حالی كه هیچ‌كس حتی خود امام خمینی فكر نمی‌كردند انقلاب اسلامی به این سرعت پیروز شود.  [پایان نوشتۀ آقای دکتر علی مطهری]

  •  
     توضیح نویسنده:
     
     با تشکر از آقای دکتر علی مطهری و بی آن که قصد مباحثه با جناب ایشان را داشته باشم تنها به این خاطر که نویسنده را متهم به "دفاع بد" از مرحوم پدرشان ساخته‌اند و دفاع بد را هم از حملۀ خوب دشمن بدتر دانسته اند توضیح زیر لازم است:
     
    1.نویسنده احساسات و عواطف آقای دکتر علی مطهری نسبت به والد شهید را درک می کند و به آن احترام می گذارد. تفاوت این روزنامه نگار با ایشان اتفاقا در همین است. این روحیه مختص علی آقای مطهری هم  نیست. اگر نقدی متوجه مهندس بازرگان یا دکتر سروش یا دکتر شریعتی هم باشد اول کسانی که دفاع می کنند فرزندان شان هستند در حالی که فرزندان ایشان جدای این نسبت به عنوان چهرۀ فکری و اندیشه ورز هم شناخته می شوند. انصاف این است که گفته شود آقای دکتر سروش دباغ در سال های اخیر سعی می کند بر عواطف پسر- پدری فایق آید و از موضع یک متفکر مواجه شوند.   
     
    2. با همۀ علاقه به شور و هیجان دکتر شریعتی او مراد و مرشد این نویسنده نیست. به جای اهل تبلیغ و سیاست استادان روزنامه نگاری را مد نظر دارد و آن هم از حیث فرم اما اگر در مقام مقایسه باشد می توان یادآوری کرد در تظاهرات سال 57 بعد از تصویر آیت الله خمینی مردم عکس دکتر شریعتی را در دست داشتند و نویسندۀ این سطور که به عنوان نوجوانی شاهد و ناظر بود و گاهی هم مشارکت داشت هیچ گاه جمله ای از مرحوم مطهری را در دست مردم ندید بلکه به عکس تصاویر و گزین گویه های دکتر شریعتی به وفور در دست یا بر زبان مردم بود: وشهید قلب تاریخ است/ اگر حسینی نباشی یزیدی هستی مگر این که زینبی باشی و مانند اینها و همه با هم به صورت سرود می خواندند: معلم شهید ما دکتر علی شریعتی.... روشن است که مرگ شریعتی  و در قید حیات بودن استاد هم مؤثر بود. عنوان معلم شهید البته بعد از انقلاب به خاطر ترور استاد در 11 اردیبهشت که یادآور قتل دکتر خانعلی در اوایل دهه 40 بود به آقای مطهری تعلق گرفت در حالی که معلم بیشتر به فرهنگیان و شاغلان آموزش و پرورش اطلاق می شود نه دانشگاهیان.
     
    3. اشاره فرموده اند که به توصیه مرحوم راشد در امتحان دانشکده الهیات شرکت کرده‌اند. شرکت در امتحان یک بحث است و پذیرش به عنوان استاد بحثی دیگر. نوشته من بر اساس خاطرات دکتر رضا بود ضمن این که توصیه مرحوم راشد برای آزمون دادن با حمایت رییس وقت دانشگاه تهران و تأیید دکتر زرین کوب در اضافه شدن به جمع استادان منافاتی ندارد. البته در این که مرحوم راشد آقای مطهری را به رادیو برد تردیدی نیست و می توان اشاره نکردن دکتر علی مطهری را به خاطر این دانست که سخنرانی در رادیو ایران با فرضیه برانداز بودن سازگار نیست.
     
    4.  نویسنده قصد قیاس دانش عمومی دکتر شریعتی با استاد مطهری را نداشته و ندارد. در این که شریعتی همواره به ایشان احترام می گذاشته هم شکی نیست. ولی در نگاه بیرونی طبعا مقایسه می‌شدند. چندان که میزان استقبال از سخنرانی‌های شریعتی در حسینیه ارشاد با هیچ کس دیگری از جمله شهید مطهری قابل قیاس نیست و هر که را بنیان‌گذار حسینیه ارشاد بدانیم اشتهار آن با دکتر علی شریعتی است و بهترین گواه هم این که بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب 1357 نام خیابان کوروش کبیر مشهور به جاده قدیم شمیران به دکتر علی شریعتی تغییر یافت.
     
    موتور انقلاب 57 را هم شریعتی جند سال قبل روشن کرد و وقتی شعله‌های آن درگرفت در این دنیا نبود و به همین خاطر سلطنت طلبان به او بد و بی‌راه می‌گویند و جایی ندیده‌ام به آقای مطهری کار داشته باشند با این که رییس شورای انقلاب بوده است.  
     
     5. بند 4 از این حیث جالب است که اصرار دارند مهندس بازرگان را فروتر بنشانند. اشکالی ندارد. هر پسری پدر خود را بهترین پدر دنیا می‌داند ولی کافی است میزان جمعیت در تشییع پیکر مرحوم مطهری در اردیبهشت 58 با شرکت کنندگان در تشییع آقای طالقانی در شهریور یعنی تنها 4 ماه بعد را مقایسه کنیم که نشان می‌دهد اکثر ایرانیان آقای مطهری را نمی‌شناختند. بعد از آن که امام خمینی آن واکنش را نشان داد تازه توجه عوام – نه خواص- جلب شد. خوش‌بختانه نویسنده این سطور از کودکی مرحوم مطهری را  می‌شناخت و از نزدیک هم او را دیده بود. گمان می کنم آن اواخر علی آقا دانشجو و خارج از تهران بودند. این خاطره هم باید برای ایشان گذاشتند  که دیگران چندان نمی‌شناسند و البته کسی حدس نمی‌زد رییس شورای انقلاب باشد و بیشتر به عنوان یک شخصیت فرهنگی شناخته می‌شد تا سیاسی.  
     
     6. نقد این نویسنده دربارۀ مدعای آقای فیاض حول این محور است که رژیم پهلوی در قبال روحانیون غیر مرتبط با گروه های مسلح و مشخصا مجاهدین خلق مماشات داشت یا آنان راجدی نمی‌گرفت یا در راستای تضعیف کمونیست ها مادام که دخالتی جدی در نقد سلطنت نداشتند تحمل می‌کرد. کل مدعا همین است و داعیه دیگری طرح نشده تا آقای مطهری نپسندند.
     
    شگفتا که همین گزاره محوری را یک جا نفی کرده‌اند ولی یک جا پذیرفته‌اند. نفی آنجا‌ست که نوشته‌اند: "این که رژیم شاه به روحانیونی مثل مطهری و بهشتی و باهنر و موسوی اردبیلی زیاد کار نداشت چون خطر اصلی را کمونیست ها می‌دانست نادرست است." جای دیگر اما نوشته اند: "این که تا همین اواخر خطر اصلی را کمونیست ها می‌دانست حرف درستی است زیرا از قدرت روحانیت و مذهب غافل بود". تصدق‌تان. ما نیز همین را نوشتیم دیگر! شاید بگویند تا 56 درست نیست و بعد از آن درست است. اما از 57 به بعد که همه برانداز شده بودند و خود شاه هم گفت صدای انقلاب‌تان راشنیدم و سران رژیم خود را به زندان انداخت.
     
    7. موضوع اتومبیل بنز برگرفته از خاطرات دکتر رضاست. حالا وام نه. شاید پرداخت حقوق به شکلی که خرید اتومبیل مناسب برای ایشان میسر باشد تا با اتوبوس رفت‌و آمد نکنند.
     
    8.درباره زندان منظور حکم حبس است. این که مدتی جایی نگاه‌داری و بعد مرخص شوند با زندان به معنی مصطلح کلمه و به موجب حکم دادگاه مثل بازرگان و سحابی ها و طالقانی و منتظری و لاهوتی و غفاری پدر و پسر یا هاشمی رفسنجانی زمین تا آسمان فاصله دارد. 
     
    اصطلاح روحانیون مبارز یا روحانیت مبارز برای روحانیونی به کار می‌رفت که یا طعم زندان و شکنجه چشیده و حبس و زنان کشیده یا با گروه‌های مسلح ارتباط داشتند یا با امام خمینی درارتباط بودند. آقای مطهری قطعا در زمره دو گروه نخست نیست. نه تنها او که بهشتی و باهنر و موسوی اردبیلی و مفتح نیز. چهره‌های شاخص این گروه منتظری و طالقانی و لاهوتی و ربانی شیرازی یا شیخ علی اصغر مروارید بودند. اما قطعا در ردیف گروه سوم و مورد وثوق رهبری فقید انقلاب قرار می‌گیرند و به این اعتبار روحانی مبارز  به حساب می‌آمدند.  
     
    9. کل مقاله نقد سخنان آقای ابراهیم فیاض بود که بر خلاف ادعای آقای علی مطهری واقعا استاد مردم‌شناسی دانشگاه تهران است و عنوانی را یدک نمی‌کشد و بیماری روانی هم ندارد و از دادگاه هم نمی‌هراسد چون دنیا و مافیها را طلاق داده ولی شاید در ادعای نامه به شاه خطا کرده باشد چون یاران امام بعد از 15 خرداد 1342 دیگر به شاه نامه ننوشتند و در مواردی نامه‌های سرگشوده به نخست‌وزیر از آنان بر جای مانده و نامه مشهور خرداد 1356 خطاب به شاه هم به امضای رهبران جبهه ملی است. ادبیات آقای علی مطهری نه در نقد نوشته ما که در مواجهه با سخنان آقای فیاض شایسته نیست. فرزندان روحانیون باید از نگاه بالا به پایین دست بردارند. جهان امروز کاملا متفاوت شده است.
     
    10. کل قصه این است که رفتار رژیم پهلوی با روحانیونی که به کار فرهنگی بسنده می‌کردند یا چنین تصور می‌شد متفاوت بود با روحانیونی که با گروه‌های مسلح ارتباط داشتند و درک نمی‌کنم چرا علی آقای مطهری اصرار دارند از استاد شهید سیمای یک چریک را ترسیم کنند که جز به براندازی نمی‌اندیشیده منتها چون ابتدا تصور می کرده آلترناتیو اصلی شاه کمونیست‌ها هستند گرایش و کوشش او آشکار نبوده ولی بعد که مشخص شده جای‌گزین حکومت اسلامی است در براندازی تردید نداشته است. نکته اما این است؟ از کی؟ از پاییز 57 که خود شاه هم اذعان کرد کار تمام شده؟
     
ارسال به دوستان
ورود کد امنیتی
captcha
زیدان سرمربی فرانسه می‌شود؛ دشان پس از جام جهانی ۲۰۲۶ خداحافظی می‌کند لیبرمن: کابینه نتانیاهو کنترل اوضاع اسرائیل را از دست داده دوبله فصل جدید کارتون «آن‌ شرلی» ؛ بازگشت مریم شیرزاد و نصرالله مدقالچی پس از ۲۵ سال از هت‌تریک علی دایی تا آزمون و طارمی؛ آمار ۱۷ دیدار ایران و ازبکستان رفیع‌زاده: اضافه‌کار به کسورات بازنشستگی اضافه می‌شود فدراسیون فوتبال: اعلام رسمی دیدار دوستانه ایران و اسپانیا در مقطع کنونی درست نیست مدال برنز روژان گودرزی قطعی شد؛ شکست قاطع حریف ازبکستانی در دیدار رده‌بندی نوه دونالد ترامپ در اولین حضور حرفه‌ای؛ کای ترامپ در قعر جدول گلف زنان هشدار عجیب ارتش چین: تمام خاک ژاپن میدان نبرد خواهد بود تصاویر مثل رخت و لباس روی طنابِ بندِ شبکه های اجتماعی! درکِ زندگی یا دیدنِ زندگی؟! شکست النصر با حضور قائدی؛ ستاره ایرانی تعویض شد حکایت بازار کنار خندق یا بازار مفت برها از تهران قدیم/ نانوایی حاج علی جغجغه کجا بود؟ بازداشت ۶ ایرانی در کنیا به جرم قاچاق شیشه مدارس خوزستان حضوری شد نفوذ سامانه بارشی از دوشنبه به تهران