عصر ایران ؛ دکتر قادر باستانی تبریزی - رسانه آزاد تهدید نیست، بلکه فرصت است؛ فرصتی برای اصلاح درونزا، برای بازسازی اعتماد و برای دوام یک نظام سیاسی. رمز پایداری دولتها در جهان امروز، وجود سازوکاری خوداصلاحگر از مسیر رسانههای مستقل و منتقد است. روزنامهنگاران صریح و حقیقتگو، دشمن نیستند. زبان سرخ آنان نعمتی بزرگ برای هر حکومت خردمند است.
آنان که از سر ناآگاهی یا سوءتدبیر، نقد رسانه را مخل امنیت میپندارند، در حقیقت کشور را از مهمترین پشتوانه استراتژیک خود محروم میسازند. دشمنان این سرزمین، از بستن دهان رسانههای آزاد و میداندادن به دروغگویان رسمی، بیش از هر سلاح دیگری بهره میبرند، چرا که بیاعتمادسازی، همان نقطهای استکه امنیتملی از درون تهی میشود.
حاکمیت و نهادهای مسئول بدانندکه مدارا و تحمل در برابر رسانه، نشانه ضعف نیست. نیتخوانی و برخورد سلیقهای با رسانهها، بریدن شریانهای شفافیت است. متأسفانه برخی مراکز فراقانونی برای کنترل قلمهای مستقل، در پستو نشستهاند و با عینک بدبینی، اهل رسانه را رصد میکنند. این رویکرد به نفع نظام نیست.
زبان سرخ روزنامهنگاران مستقل، گرچه گاه تلخ و گزنده به نظر میرسد، اما در حقیقت نوشداروی سلامت جامعه است. نقد صادقانه آنان، اگر مجال بروز یابد، پیش از آنکه فساد ریشه بدواند و استخوانسوز شود، آن را از بن میخشکاند. تاریخ گواهی روشن است بر این حقیقتکه هرگاه رسانهها آزاد بودهاند، دولتها از سقوط و فسادهای بزرگ در امان ماندهاند.
در یک نوشته تحقیقی، دکتر محسنیان راد، پژوهشگر ارتباطات، آوردهکه مطبوعات ایران از ابتدای انتشار، 80 سال در انحصار دولت، ابزار مدح و ثنای مقامها و ماشین تبلیغاتی دولت بوده است. سپس حدود 19 سال، اگرچه انحصار دولت پایان یافته و ملت نیز مطبوعات منتشر میکردند، مجازاتهای غیرقانونی روزنامهنگاران و توقیفهای متعدد، سبب شده بودکه آنها در شرایط خفقان به سر برند.
حدود 19 سال دیگر، اگرچه فشار مستقیم حکومت دیده نمی شود، مجازات های غیرقانونی، توقیف های سلیقه ای و تبعیض ها، منتهی به شکل گیری مطبوعات متعدد، خودسانسور و کم عمر شده است. حدود 29 سال نیز مطبوعاتی مشابه دوره خودسانسور اما به صورتی خنثی و غربزده مشغول فعالیت بودند. در کل این مدت، فقط حدود 16 سال مطبوعات از آزادی برخوردار بودند که آن هم به دلیل نهادینه نشدن شرایط کار سالم در فضای آزادی، عملکرد آنها غالباً فرصت طلبانه و فحاشی بوده است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مطبوعات ایران توانستند برای اولین بار در تاریخ حیات خود، آزادی را آن گونه تجربه کنند که به جای فحاشی و تبدیل شدن به مطبوعات زرد، به اندیشهورزی بپردازند. رسانهها در دوره جنگ محدود شدند و چند روزنامه رسمی به همراه معدودی مجله باقی ماند. انتشار روزنامه سلام و مجلاتی چون آدینه، ایران فردا و بعدها پیام امروز، قدری فضا را تغییر داد، ولی نسیم آزادی بعد از دوم خرداد 76 وزیدن گرفت. در این دوره نسلی از روزنامه نگاران حرفه ای پا به عرصه گذاشتند و مطبوعات به مثابه رکن چهارم دموکراسی، در این دوره معنا یافت، اما افسوس که سرنوشت غمباری یافتند.
در طول این سالها، تعداد زیادی رسانه دولتساخته، شامل خبرگزاریها، روزنامههای رنگارنگ و کانال های خبری متعدد با بودجه های کلان به منصه ظهور رسیدکه عمده وظیفه آنها، تأیید و توجیه سیاست ها، پاسخ به مخالفان و نیز بیاثرساختن قلمهای مستقل و ناهماهنگ با افکار قالبی بود. محروم شدن کشور از قلم های صادق و منتقد و رشد رسانههای این چنینی و روزنامه نگاران دولتی، آواری از فسادهای کلان اقتصادی و سیاسی پدید آورد و تاثیر بزرگی بر بیاعتماد سازی مردم برجای نهاد.
شاید کسانی که زبان سرخ رسانه را برنتافتند و روزنامهنگاران را مجیزگو و زینت خواستند و برآن پای فشردند، امروز از کار خود پشیمان هستند و آرزو می کنند که ای کاش، حرف تلخ اهل قلم را به جان و دل می خریدیم و امروز در برابر فساد اداری، چنین سرافکنده مردم و نگران آینده نمی شدیم.
رسانه، دیدهبان قدرت است و اگر این کارکرد به انجام نرسد، خود نهاد قدرت، متضرر بزرگ خواهد بود. صاحبان قدرت، قدر زبان سرخ رسانه های آزاد را بدانند. نگاه امنیتی به روزنامهنگاران جسور و بیپروا را بردارند و جای آن، دست حمایتگرانه بگذارند. قدرت اگر خردمند باشد، میداندکه تحمل رسانه، حفظ خویش است.