عصرایران ؛ محمدیاوری - همیشه درک "کمیت" آسان تر از "کیفیت" بوده و تقریباً اختلافی هم در آن نیست ، مثلا احتساب چند عدد سیب خیلی آسانتر از قضاوت راجع به مزه آنها است ، اگرنظر ده نفر را راجع به عدد چند سیب بپرسیم همه یک رقم را خواهند گفت ولی اگر نظر آنها را راجع مزه یا کیفیت رنگ همان سیب ها سوال کنیم شاهد نظرات متفاوت خواهیم بود.
مسهولت و یقینی بودن " کمیت " آنچنان است که برخی دانشمندان و حتی فلاسفه تلاش کرده اند مسایل فلسفی و حتی اخلاقی را از راه ریاضی مورد تحلیل قرار دهند و نتایج دقیق وغیر قابل خدشه بدست آورند .کوشش دانشمندن و فیلسوفانی چون "فیثاغورث " و "رنه دکارت " در این زمینه شاهد خوبی بر این مدعا است .
با این مقدمه اگر بخواهیم در حوزه ای از حوزه ها راجع به شخص ، خانواده ، سازمان و یا جامعه ای نظری قطعی بدست آوریم اگرامکان یک محاسبه کمی وجود داشته باشد به سرعت می توانیم به پاسخ های مشخص و دقیق دست یابیم و ادعاهای مثبت یا منفی هم خللی در کارمان بوجود نخواهد آورد .
مثلا تعداد دعواهایی که در یک خانواده به وجود می آید خود نشانگر میزان آرامش یا وجود مشکلات در این خانواده است ؛ همسایه هایی که شاهد هفته ای یک یا چند اختلاف و یا جر وبحث شدید در یک خانه هستند معمولا قضاوت صریحی راجع به این خانواده دارند و در مقایسه با همسایه دیگری که سال به سال سر وصدایی از آنها نمی شنوند رای منفی قاطعی به خانواده اول می دهند.
اگر چنین قاعده ای را بپذیریم -که پذیرش آن مشکل نیست- می توانیم راجع به بسیاری از مسایل جامعه نظر بدهیم و خدشه چندانی هم بر آن نمی شود وارد کرد .
بر این اساس روشن خواهد بود که در جامعه مافارغ از درستی یا نادرستی ،حق بودن یا ناحق بودن یکی از طرفهای قضایای فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی ، «تعداد» این مسایل هم قابل تکیه و تحلیل است .
ما برای قضاوت راجع به سلامت جامعه خودمان می توانیم بر حسب تعداد پدیده ها و مسایل مثبت یا منفی به نتیجه برسیم و راه درست را انتخاب کنیم ؛ مثلا روشن است که تعداد طلاق ها ، تعداد معتادین ، تعداد زندانیان ، تعداد دعاوی حقوقی در بخش اجتماعی و میزان رشد تورم ، رقم بدهی بانکها به بانک مرکزی ، میزان خروج سرمایه ازکشور در بخش اقتصادی معیارهای دقیقی برای قضاوت هستند و با تکیه بر آنها می توان آسیبها و نواقص را عینی تر شناخت .
این مساله را - باز فارغ از قضاوت درباره طرف های درگیر - می توان در خصوص برخوردهای قهر آمیز صورت گرفته در فضای سیاسی جامعه دنبال کرد و تصریح داشت که به همان اندازه که برخوردهای قهر آمیز در فضای سیاسی بالا باشد ، جامعه وضعیت نگران کننده تری دارد و برعکس.
قدرت هیچ کس در تعداد حذف ها و خراب کردن ها و برخوردهای قهرآمیزش افزون نمی شود و ضعف کسی هم از مثبت اندیشی و مدارا آشکار نمی گردد. پدری که فرزند خویش را از خانه بیرون انداخته است ولو اینکه آن فرزند خطا کار بوده است در ورای استحکامی که نشان می دهد ، ضعفش در تربیت را نشان می دهد و مادری که علیرغم همه مشکلات چارچوب خانواده اش را حفظ کرده است موفقیت بزرگی بدست آورده است .
"برخوردها " ، "حذف ها " و "ممانعت ها " در هر کجا و با هر میزان از موفقیت و قاطعیت فقط هنگام ضرورت قابل توجیه است و چنانچه به یک روال و روند تبدیل شود علاوه بر ناکارآمدی روح و روان شخص ، خانواده ، سازمان و جامعه را مورد آسیب جدی قرا می دهد .
داوری که برای مدیریت یک بازی فوتبال ، بیش از حد نیاز مرتباً کارت قرمز بالا می آورد ابتدا نشاط و لذت را از بازی می گیرد ودر ادامه بازی را از حیز انتفاع ساقط می کند . جامعه ما در حال حاضر بیشتر از هرچیزی به اثبات ، به درستی و به راستی نیاز دارد و از نفی و نهی آسیبهای جدی دیده است.
بر غفلت ها و مسئولیت داشتن آن پدر که حاصل اش چنین فرزندی گردیده است بحثی نیست اما سئوال اینست که با فرزندی که می خواهد نظم و ثبات یک خانواده را به چالش روزانه بکشد چه کار باید کرد؟ آیا باید به دلیل مدارا و راضی کردن آن فرزند منافع همه افراد آن خانواده را قربانی کرد؟ آیا مدارای مادر و تحمل او سبب اصلاح فرزند و آرامش آن خانواده می شود؟